جنبش قوم گرایانه ترکی و حرکت مشروطه خواهی

« دولت عثمانی بر مبنای گرایش خالص اسلامی و سرشار از ایمان عمیق به وجود آمد؛ دولتی که جهت گیری آن از همان آغاز بر اساس اعتقادات روشنی بود که در ادامه با انگیزه دینی بسیار شدید، خود را وارد نبردهای فراوانی با کفار
چهارشنبه، 27 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنبش قوم گرایانه ترکی و حرکت مشروطه خواهی
جنبش قوم گرایانه ترکی و حرکت مشروطه خواهی

نویسنده:سبحان پاکپور




 
« دولت عثمانی بر مبنای گرایش خالص اسلامی و سرشار از ایمان عمیق به وجود آمد؛ دولتی که جهت گیری آن از همان آغاز بر اساس اعتقادات روشنی بود که در ادامه با انگیزه دینی بسیار شدید، خود را وارد نبردهای فراوانی با کفار کرد. «نبرد یا شهارت» شعار دولت عثمانی بود و یکی از نخستین القاب رهبران آن، الغازی به معنای مجاهد در راه خدا بود؛ لقبی که پیش از همه لقب ها یاد می شد و زینت بخش نام تمامی سلاطین عثمانی بود. هدف اصلی آن در این نبردها، دفاع از اسلام و بر پایی پرچم آن در میان مردم، در تمام آن دوران بود.[1]
بدین ترتیب دولت عثمانی با حضور مردم، سلطان، خلیفه، دولت، سپاه، قانون، فرهنگ، روش، و هدفمندی، همراه با رنگ اسلامی خالص، کارش را آغاز کرد و تا هفت قرن دوام آورد. اندیشه اسلامی که به مثابه وطن، ملت، نژاد، و تاریخ برای این دولت بود و بنیان سیاسی امت وفرد را به صورتی زنده شکل می داد، در تمامی این دوره، زنده و پویا بود. سلاطین عثمانی جز به نسب اسلامی خویش افتخار نمی کردند و به ریشه نژادی و قومی خود به عنوان ترک، هیچ حساسیتی نداشتند، بلکه تنها روی ویژگی فعال بودن ترکی تکیه می کردند. به طور کلی، ترک های عثمانی، تنها خود را به اسلام و میراث و تمدن اسلامی پیوند می دادند و به عنوان مسلمان، از قوم گرایی و شعوبی گری بدور بودند. آنان، نام تمام مسلمانان را بدون آن که از نژاد آن سخنی به میان آورند، در دفاتر سجّلی ثبت می کردند. زبان خویش را نه ترکی بلکه عثمانی می نامیدند، زبانی که چندین زبان مانند عربی و فارسی و اردو و ترکی در آن سهیم بود و سهم زبان عربی در آن تا 60% می رسید. بر همین اساس بود که ترک ها پیوند خویش را با گذشته پیش از اسلام خود قطع کردند و تنها با اسلام پیوند خورده، به اسلام و تاریخ اسلام افتخار می کردند.[2]
دولت عثمانی آرزوهای زیادی را محقق کرد که از آن جمله برافراشته شدن پرچم اسلام بر بسیاری از قلعه های شهرهای بزرگ اروپا و وارد کردن اقوام فراوان در حوزه اسلام و حکومت اسلامی بود. یکی ازاین آرزوها فتح قسطنطنیه بود که مسلمانان از همان قرن اول هجری به دنبال آن بودند و پس از هشت قرن و نیم، تنها عثمانی ها بودند که موفق به فتح آن شدند و نامش را به اسلامبول تغییر دادند. در این دوره بود که سایه اسلام آن چنان گسترده شد که به نظر می آمد که به زودی در شرق و غرب اروپا سپاه مسلمانان بر تمام عالم سیطره خواهد یافت.
نکته قابل توجه آن است که دولت عثمانی، یکی از موانع عمده در برابر استعمار غربی شامل استعمار اسپانیایی، پرتغالی و غیر آن بود که در برابرشان مقاومت، و کمک کرد تا سرزمین های عربی به صورت عربی – اسلامی باقی بماند. صلیبی ها و یهودی ها دریافتند که تنها دولتی که می تواند نگاهبان دیار عرب از سلطه بیگانگان باشد، دولت عثمانیاست و بس. به همین دلیل، استعمار گران اروپایی با برپایی نبرد فکری توسط عوامل غربگرای داخلی، در راه انهدام دولت عثمانی از درون تلاش کردند.[3]
یکی از ابزارهای این جنگ فکری، طرح اندیشه های قوم گرایانه و ناسیونالیستی بود؛ چرا که عقیده اسلامی، عقیده جهادی بود. استعمار گران کوشیدند تا با نشر اندیشه های قومی، جنبش جهاد اسلامی را به جنبشی ملی تبدیل کنند؛ چرا که جنبش ملی تنها دشمن را استعمارگر می بیند نه کافر. آنان هم چنین کوشیدند تا حرکت های جهادی را به حرکت هاهیسیاسی تبدیل کنند که این نیز با طرح گرایش های قومی ممکن می شد. نشر غربگرایی نیز در همینتغییر و تحول، یکی از اهداف مورد توجه آنان بود؛ چرا که ترویج غربگرایی و برپایی جنگ فکری، می توانست شخصیت اسلامی مسلمان و هویت اسلامی او را با تضعیف و نابودی آن، از میان ببرد؛ چرا که مسلمان، در این موقعیت اعتقادش را به خدا و دین از دست داده، دشمنش را با بزرگی و احترام می نگرد. و چه شعفی بالاتر از آن می توانست باشد که مسلمان ایمان و اعتقادش را از دست بدهد؟
کار ترویج غربگرایی به از دست دادن اعتقادات و اخلاقیات جامعه اسلامی منجر شد ودر ادامه، آنچه سبب خسران و زیان بود از غرب گرفته شد و آنچه سبب سودمندی و پیشرفت بود، به کناری گذاشته شد. شاهد بودیم که غربگراها ابزار لهو و لغب و بی بند و باری را از غرب گرفتند؛اما پیشرفت های علمی و قدرت بر برنامه ریزی در عمل و جز آن را انتقال ندادند. بالاتر آن، کارشان به جایی رسید که به بی دینی و موضع ضد ملی- اعتقادی- اخلاقی خودافتخار نیز می کردند. این دقیقا اجرای وصیت لویی نهم بود، زمانی که در زندان شهر منصوره حبس بود، به غربی ها توصیه کرد به جای جنگ نظامی بامسلمانان که کاری بی ثمر است، با آنان به جنگ فکری بپردازند.[4]
نکته قابل توجه آن که، حرکت های قومی و ملی در جهان، حرکت های لائیک است؛ چرا که ناسیونالیسم از اساس دین را به کناری گذاشته ووحدت را بر پایه زمین و زبان قرار داده است. بجز اینها، آنچه از دین و اخلاق و فضیلت، معارض به آن گرایش است، همه را به کناری نهاده است. وقتی به آنها گفته می شود که خداوند فرموده است که « ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را قبایل و ملت هایی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسند » و فرموده است که « ارزشمندترین آنان، با تقواترین آن ها و شریعتمدارترین آن ها است » و اسلام نژاد یک مسلمان است، مسلمانی که عقیده و روش خاص خود را دارد، پیش از آن که برده یک سرزمین و نژاد خاص باشد، مسلمان است؛ آری وقتی اینها را به یکی ناسیونالیست بگویید، « صورتش را از شما برمی گرداند، استکبار می ورزد و آنچه را شما می گویید و بدان دعوت می کنید، انکار می کند. وقتی که او را از عذاب جهنم می ترسانید، باز بر همان موضع خود اصرار می ورزد».[5]
در نیمه نخست قرن نوزدهم، برای شماری از ترک ها این فرصت پیش آمد تا برای کسب دانش به غرب بروند و با آن آشنا شوند. آنان گمشده خویش را در دانش و صنعت (مدارس و کارخانه های) غرب یافتند و از نهضت اروپا متأثر شدند. اصلاحات محمد علی و محمود دوم و افراد بعدی بر همین مبنا آغاز شد و به هدف دست یابی به ثروت، قدرت و ایجاد ارتش مسلح نو، ادامه یافت. اما هنوز اصلاحات به سبک اروپایی به جایی نرسیده بود که بخش های دیگر فرهنگ اروپایی بر کشور عثمانی اثر نهاد؛ این بخش به ویژه مربوط به افکار، نظام حکومتی و روش خاص زندگی اروپایی بود. به دنبال آن، مفاهیمی مانند مفهوم ناسیونالیسم وارد حوزه دانشی و فرهنگی عثمانی شد.[6]»[7]

پی نوشت ها :

[1] . محمود ثابت الشاذلی، المسأله الشرقیه، قاهره 1989، ص 54.
[2] . محمود ثابت الشاذلی، المسأله الشرقیه، قاهره 1989، ص 54.
[3] . امین شاکر- سعید العریان- محمد عطا، ترکیا والسیاسه العربیه، قاهره 1962، ص 47.
[4] . محمد قطب، مذاهب فکریه معاصره، قاهره 1977، ص 279- 280.
[5] . صالح العبود، القومیه العربیه فی ضوء الاسلام، قاهره 1973، ص 25.
[6] . احمد عبد الرحیم مصطفی، فی اصول التاریخ العثمانی،ص 224- 225.
[7] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 141- 144.

منبع : www.tarikheslam.com

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط