رابرت اوون: کمونیست واقعی

در میان همه‌ی اجتماعیون، رابرت اوون چهره‌ای بسیار اصیل و حتی منحصر به فرد است. کجا می‌توان چون او کسی را یافت که در عین حال کارفرمایی بزرگ، مرد ابتکارات اقتصادی و معاملات بزرگ تجاری و یکی از سلاطین
يکشنبه، 14 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابرت اوون: کمونیست واقعی
 رابرت اوون: کمونیست واقعی

نویسنده: شارل ژید
مترجم: کریم سنجابی



 

در میان همه‌ی اجتماعیون، رابرت اوون (1) چهره‌ای بسیار اصیل و حتی منحصر به فرد است. کجا می‌توان چون او کسی را یافت که در عین حال کارفرمایی بزرگ، مرد ابتکارات اقتصادی و معاملات بزرگ تجاری و یکی از سلاطین صنعت در عصر خود نیز بوده باشد؟ اما مسلک اجتماعیش تنها عبارت از انسان دوستی یک کارفرمای خوب نبود. بی‌شک به معنی اصطلاحی و حزبی کلمه، وی را نمی‌توان سوسیالیست انقلابی دانست. اوون حتی از شرکت در جنبش چارتیست‌ها (2) که امروزه بسیار معتدل به نظر می‌رسد خودداری ورزید. او هرگز سلب مالکیت از سرمایه‌داران را هدف کارگران قرار نداد، بلکه آنان را به ایجاد سرمایه‌های جدید هدایت کرد، و همین نکته است که حتی امروزه نیز برنامه‌ی طرفداران نهضت تعاونی را از برنامه‌ی اصحاب مکتب اجتماعی جدا می‌سازد، با این همه او به معنی واقعی کلمه سوسیالیست بلکه کمونیست بود. و نیز محتملاً اوون اولین کسی است که لفظ «سوسیالیسم» را همچون یک پرچم به احتزاز درآورد (3).
از طرف دیگر اگرچه او معمار بزرگ مدینه‌های تخیلی بود که به زودی ناپدید شدند، با این همه مبتکر یک سلسله اصلاحات و یک رشته تأسیسات عملی و با دوام گردید که پس از وی پیوسته توسعه یافته و به «مؤسسات کارفرمایی» معروف شده‌اند.
بالاخره، اگرچه او را در شمار اجتماعیون تعاون‌ طلب قرار داده‌ایم، معذلک نباید چنین تصور کرد که تعاون تنها راه ‌حل مورد نظر او بوده است. در حقیقت وی به هر راه ‌حل اندکی پرداخت. اوون آزمایش‌های خود را با تأسیسات کارفرمایی آغاز کرد. در کارخانه نیولانارکش تقریباً تمام تأسیساتی را که بعدها در طرح‌های اقتصاد اجتماعی وارد گردید از قبیل خانه‌های مسکونی کارگران با باغچه‌ها و سفره‌خانه‌ها و فروشگاه‌های اختصاصی و صندوق پس‌انداز و غیره وارد ساخت. به علاوه در مورد آنچه دیر زمانی بعد «قوانین کار» نامیده شد، نیم قرن بر زمانه پیش گرفت و با اقدامات ذیل نخستین گام را در این قلمرو برداشت:
1- تقلیل ساعات کار برای افراد بالغ از 17 ساعت به 10 ساعت.
2- خودداری از استخدام کودکان کمتر از ده سال و تأسیس آموزشگاه‌ها برای آنان، آموزشگاه‌هایی که برای اولین بار کاملاً غیرمذهبی بودند.
3- الغای جریمه‌های نقدی که در آن زمان رواج کامل داشت. (4)
ولی وقتی اوون متوجه شد که سرمشق او و کامیابی‌هایش در صنعت نمی‌تواند کارفرمایان را به عقاید و افکارش بگرواند رو به سوی حکومت‌ها آورد. وی نخست به دولت متبوع خود و سپس به فرمانروایان خارجی مراجعه کرد و کوشید تا بدین وسیله اصلاحاتی را که می‌خاست تنها با توسل به حسن نیت طبقات حاکم بدست آورد، از طریق قانون تحصیل و تأمین کند.
اوون پیش از لرد شفتسبری برای محدود کردن کار اطفال در کارخانه‌ها وارد مبارزه گردید و در وضع قانون 1819 که نه سالگی را حداقل سن برای قبول در کارخانه‌ها قرار می‌داد دخالت داشت و حتی تقاضا کرد که شرط سن تا ده سالگی افزایش یابد با وجود این پس از آن که به ضعف این دو قدرت یعنی دولت و کارفرمایان برای خدمات و کمک به ترقیات اجتماعی پی برد، در حالی که از ناچیز بودن نتایج حاصل از جانب دولت، دلزده و مأیوس شده بود به ملجاء سوم یعنی «تعاون» روی آورد، و ایجاد محیط جدیدی را که برای حل مسأله‌ی اجتماعی ضروری می‌دانست از آن تقاضا داشت.

1

نوسازی محیط

اندیشه‌ی اساسی اوون، اندیشه‌ی غالب و حاکم بر او، ایجاد محیط اجتماعی جدید است. همین اندیشه است که در خلال همه‌ی تلاش‌ها و کوشش‌ها، راهنمای اوست، و باز همین اندیشه است که برای تحقق بخشیدن بدان، پی در پی به کارفرمایان، به دولت و سرانجام به شرکت‌های تعاونی متوسل می‌شود.
به این مناسبت اوون را می‌توان پدر رشته‌ای از علوم شناخت که جامعه شناسان امروز، آن را «علت شناسی» (5) می‌نامند: یعنی مطابقت یافتن انسان با محیط و متابعت از آن. نظریه‌ی او در قلمرو اقتصاد تا حدی همان نظریه‌ی لامارک در قلمرو زیست شناسی است، یعنی اعتقاد به تغییر ساختمان بدن به علت تأثیر محیط بر اعضاء و جوارح. از لحاظ فطرت انسان نه نیک است و نه بد، بلکه همان است که محیطی می‌سازد. اگر در حال حاضر انسان به بدی گراییده، بدان سبب است که نظام اجتماعی و اقتصادی کنونی نفرت انگیز است. با وجود این باید یادآور شد که ظاهراً اوون کمترین اهمیتی برای محیط «طبیعی» قائل نبوده است، در صورتی که محیط طبیعی برای مکتب‌های دیگر از قبیل مکتب لوپله (6) عامل اساسی به شمار می‌آید. اوون فقط به محیط اجتماعی اهمیت می‌داد، محیطی که به وسیله‌ی تعلیم و تربیت و یا از طریق قانون گذاری و یا به وسیله‌ی اعمال سنجیده و عقلایی مردم به وجود می‌آید (7). می‌گوید محیط را دگرگون سازیم، آدمیان عوض می‌شوند! در این برهان دور فاسدی وجود دارد که ظاهراً اوون متوجه آن نبوده است. زیرا اگر انسان خود مصنوع محیط است، چگونه قادر به دگرگون ساختن آن خواهد شد. اگر بخواهیم مثالی عامیانه به کار بریم این بدان می‌ماند که کسی بخواهد با دست خود، با کشیدن موهای سر خویش رو به بالا خود را از روی زمین بلند کند. معهذا باید بگوییم که خطای او ثمربخش و با برکت بود. زیرا منشأ آغاز نهضتی شد که سرانجام به مؤسسات با شکوه «شهر باغ» (8) های کارگری انگلستان منتهی گردید، واقعاً اوون را باید مبتکر این فکر دانست که می‌بایستی برای کار محیطی تؤام با آسودگی و زیبایی فراهم آورد تا موجب مضاعف شدن نیروی آن بشود.
بدیهی است، از لحاظ اخلاقی، این مسلک جبری به انکار هر نوع مسئولیت در فرد انسانی، به انکار مفهوم شایستگی و عدم شایستگی، تحسین یا تقبیح، پاداش یا کیفر منتهی می‌گردید، زیرا آدمی جز آنچه هست نمی‌تواند باشد(8).
به طریق اولی چنین طرز تفکری هر نوع تأثیر و نفوذ مذهب، حتی نفوذ مسیحیت را رد می‌کرد. تذکر این نکته زاید و عاری از فایده نیست، زیرا نشان می‌دهد، چرا اوون نتوانست، در جامعه‌ی برآشفته‌ی انگلستان از مسلکی که در نظر آن الحادی بی‌شرمانه جلوه می‌نمود، کمترین حمایتی به دست آورد؛ با آنکه در واقع وی خداپرست بود (10).
اما از لحاظ اقتصادی، این مسلک به مساوات طلبی مطلق، به پرداخت دستمزد‌ها بر حسب احتیاج و نه به تناسب استعداد، منجر می‌گشت. زیرا چرا باهوش تر بودن و یا حتی پرکارتر بودن باید مستوجب دریافت دستمزدی بیشتر باشد؛ در حالی که این صفات فقط ناشی از شرایط محیط است. توضیح این که سازمان‌های تعاونی پیرو مکتب اوون مطلقاً اشتراکی بوده‌اند، در همین نکته است.
ما در اینجا نیازی به شرح تاریخ این مهاجرنشین ها نداریم. بخصوص که این سازمان‌ها با نظایر خود تفاوتی نداشتند؛ سازمان‌هایی که بسیار یکنواخت و مشابه بودند و برای بنیان گزاران خود جز یأس و ناکامی به بار نیاوردند. اوون خود سرانجام ناگزیر اعتراف کرد، در اینجا آن محیطی که می‌بایست انسان را نوسازی کند توفیق نیافته است. آنگاه با چشم پوشی از داعیه‌ی ایجاد جامعه‌ی سراسر جدید، راه حل را در جامعه‌ی موجود جستجو کرد و به ریشه کن ساختن گیاهان هرزه و طفیلی که از هر سو محصورش ساخته‌اند قناعت ورزید. و بدین ترتیب به دومین اندیشه‌ی اساسی خود رسید.

2

حذف سود

اولین اقدام برای دگرگون ساختن محیط اقتصادی، همانا حذف سود است. میل سودجویی، بلیه‌ی اصلی، گناه نخستین، میوه‌ی ممنوع جنت عدن و همان است که سبب هبوط بنی آدم شده است. اساساً سود چیست؟ سود عبارت از زیادتی قیمت است بر مخارج تولید. پس بر حسب تعریف، متضمن بی عدالتی است؛ زیرا قیمت عادله باید قیمت تمام شده باشد. محصولات باید به همان قیمتی فروخته شوند که به مصرف تولید آن ها رسیده است، نه بیشتر و نه کمتر. سود تنها بی عدالتی نیست، بلکه خطری همیشگی و علت العلل بحران‌های اقتصادی ناشی از اضافه تولید و یا بهتر بگوییم ناشی از کم مصرفی است (11). زیرا همین عامل است که از کارگر امکان بازخرید حاصل کار خود را سلب می‌کند و در نتیجه او را از مصرف نمودن معادل آنچه ساخته است باز می‌دارد. کارگر چگونه می‌تواند آنچه را تولید می‌کند به مصرف برساند، در حالی که بر محصول کار او به محض بیرون آمدن از زیر دستش، اضافه ارزشی تحمیل می‌شود که دیگر نه او و نه هیچ کارگر دیگر قدرت خرید آن را نخواهد داشت؛ زیرا هر کارگر دیگر که کاری مساوی انجام می‌دهد، برای خرید و پرداخت قیمت کالا چیزی جز همان مقدار مزد نمی‌تواند عرضه کند.
برای الغاء این طفیلی گری و حذف این برداشت ناموجه چه باید کرد؟ آیا کافی است که آن را به عمل طبیعی رقابت واگذاریم؟ اقتصادیون پاسخ مثبت می‌دهند، بالاخص چنان که خواهیم دید اقتصاد شناسان وابسته به مکتب جدید «کام اندیشی» با قدرت تمام استدلال می‌نمایند که در نظام رقابت کامل نرخ سود‌ها تقریباً به صفر خواهد رسید. ولی اوون آن را باور ندارد. در نظر وی برعکس رقابت و سود غیرقابل تفکیک هستند، زیرا اگر یکی در حکم جنگ است دیگری «غنیمت» آن است (12).
بنابراین می‌بایست ترتیباتی پدید آید تا سود از میان برود و به همراه آن «همه‌ی آن ساخت و پاخت‌ها که حاصل میل پایان ناپذیر ارزان خریدن و گران فروختن است» نابود گردد. اسباب و ابزار سود چیزی جز پول نیست. بی شک سود به وسیله‌ی پول تحقق می‌یابد (13). به وسیله‌ی پول است که سود در هر مبادله‌ای رخنه می‌کند و این ناهنجاری، یعنی فروش کالا را به قیمتی بالاتر از ارزش آن ممکن می‌سازد. بنابراین ضربت قاطع را باید بر پول وارد کرد و آن را نابود ساخت و به جای آن، برگه‌های اعتباری که نماینده‌ی میزان کار باشد و ما آن را «کار- ارز» (14) می‌نامیم رواج داد. کار- ارز معیار حقیقی ارزش و بسی برتر از پول فلزی یا کاغذی است. زیرا علت و جوهر و ماده‌ی ارزش کار است. بنابراین کاملاً طبیعی است که همان نیز مقیاس ارزش قرار داده شود. چنان که می‌بینیم اوون نظریه‌ی ریکاردو را درباره‌ی ارزش اقتباس می‌کند ولی از آن نتایج غیر منتظره بدست می‌آورد.
مطابق مقدار ساعات کاری که صرف تولید کالا می‌شود باید به تولیدکننده در موقع فروش آن «کار- ارز» داده شود. مصرف کننده نیز در موقع خرید باید همان مقدار، نه بیشتر و نه کمتر، کار- ارز تحویل بدهد. بدین ترتیب سود از بین خواهد رفت.
لعن و نفرین بر پول مطلب تازه‌ای نبود ولی آنچه در این میان اندیشه‌ای جدید و امری بدیع به شمار می‌آمد و اوون آن را «کشفی مهم تر از اکتشاف معادن مکزیک و پرو» می‌دانست همان قرار دادن «کار- ارز» به جای پول بود. چنان که می‌دانیم فکر کار- ارز در برنامه‌ی مکتب‌های اجتماعی و اشتراکی جای گرفته ولی اظهار و ابتکار آن از طرف اوون، واقعاً تعجب آور است، زیرا با آرمان اشتراکی وی، با اصل «به هر کس به اندازه‌ی احتیاجش» به هیچ وجه سازگار نیست. چه ارز نامه‌ی کار، همان طور که بعد‌ها مورد تقاضای مکتب اجتماعی است مسلماً ایجاب می‌کند که «پاداش هر کس به نسبت کارش داده شود». پس اگر در مورد توزیع احتیاج به چنین محاسباتی نباشد، چه ضرورت دارد که آن را با این دقت در مورد مبادلات رعایت کنیم (15).
نکته‌ی باقی این بود که آیا حذف پول عملاً تحقق پذیر است؟ آزمایش آن، به وسیله‌ی تأسیس «مخازن مبادله‌ی کار» (16) در لندن به عمل آمد، آزمایشی که اصیل ترین و جالب ترین مرحله‌ی نهضت اوونی بود، اگرچه اوون منکر شده است که خود او شخصاً مؤسس و سازمان دهنده‌ی آن بوده باشد. مؤسس مذکور عبارت از شرکتی تعاونی با یک سرای تجارتی بود که هر یک از شرکاء می‌توانست محصول کار خود را به آنجا تحویل دهد و قیمت آن را با برگه‌های «کار- ارز» دریافت دارد. میزان قیمت از روی ساعات کاری که صرف تولید کالا شده بود و خود شریک آن را تعیین می‌کرد ارزیابی می‌شد، این محصولات که به صورت کالا‌‌های تجاری در‌آمده و قیمت آن‌ها بر حسب ساعات کار معین شده بود در سرای شرکت نگاهداری می‌شد و در دسترس شرکایی که مایل به خریداری بودند قرار می‌گرفت. مشتریان فقط با کار- ارز قیمت‌ها را که روی برچسب نوشته شده بود تأدیه می‌کردند. به این ترتیب، هر کارگر که مثلاً ده ساعت کار برای ساختن یک جفت کفش مصرف کرده بود، اطمینان داشت که می‌تواند هر کالایی را که ده ساعت کار صرف ساختن آن شده است بدست بیاورد. بنابراین وی دقیقاً معادل کار خود را دریافت می‌کرد و سود از میان می‌رفت. از طرف دیگر واسطه‌های تجاری و یا صنعتی که امروز سود را به کیسه‌ی خود می‌ریزند، در نتیجه‌ی تماس مستقیم تولیدکننده و مصرف کننده از میان برداشته می‌شدند و مشکل اجتماعی کاملاً حل می‌گردید (17).
ولی توفیق این آزمایش، بیش از آنچه در مورد مهاجرنشین‌های اشتراکی دیدیم نبود و بیش از آن هم دوام نیاورد. اطلاعات بسیار ناقصی که در آن روزگار از قوانین ارزش وجود داشت، تنها عذر خطای کسانی است که از آن انتظار نتایج دیگری داشتند.
معهذا این مبدأ در تاریخ عقاید اقتصادی دارای اهمیت است، زیرا نخستین مرحله از سبک‌ها و طریقه‌هایی است که به منظور حل همین مسأله در پی یکدیگر ظاهر می‌شوند، اگرچه وسایل و راه‌های مختلف عرضه می‌کنند، و ما نمونه‌های آن را به صورت «بانک داد و ستد» (18) در نزد پرودن، و به صورت «اصول حسابداری اجتماعی» (19) در افکار سول وی خواهیم دید.
از طرف دیگر در این قبیل نقشه‌ها هدف حذف پول در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داشت؛ ولی اندیشه‌ی اصلی که الغاء سود بود، پس از آن‌ها نیز، همچنان به حیات خود ادامه داد، و لااقل قسمتی از آن بوسیله‌ی یک نوع سازمان استوارتر و وسیع تر جامه‌ی عمل پوشید: و آن فروشگاه‌های تعاونی (20) بود که به تدریج در سراسر کشور‌های جهان گسترش یافت. این فروشگاه‌ها از همان زمان مخازن مبادله (1834-1832) شروع به توسعه و رشد نمود ولی شکل نهائی و قطعی خود را ده سال بعد به وسیله‌ی پیش‌‌آهنگان روچدیل (21) بدست آورد.
در شرکت‌های تعاونی مصرف، این قاعده حکمفرماست که یا تحصیل سود نکنند و یا آنکه سود حاصل را، بین اعضاء خود به نسبت خرید آنها تقسیم نمایند، که البته این عمل از لحاظ نتیجه با حالت اول مساوی است. در این شرکت‌ها اثری از سود نیست و هر چه هست به صورت تخفیف یا برگشت منافع (22) است. و برای رسیدن به این هدف همان طریقه‌ی اوون را به کار می‌برند، یعنی برقراری ارتباط مستقیم تولیدکننده با مصرف کننده و حذف واسطه‌ها. ولی در این جا حذف سود بدون احتیاج به حذف پول تحقق می‌یابد. (23)
در واقع ملازمه‌ی بین پول و سود که اوون و جمعی از اجتماعیون بعد از او تصور کرده‌اند، امری موهوم و تخیلی است. آیا کسی هست نداند که گزاف ترین سود‌ها از طریق مبادله‌ی مستقیم جنس به جنس بدست می‌آید؟ مثلاً در تجارت با آفریقای استوایی تفنگ را به پنج برابر ارزش واقعی قیمت گذاری می‌کنند و در مقابل کائوچو را به ثلث ارزش واقعی آن بدست می‌آورند و به این ترتیب سودی معادل 1500 درصد می‌برند. برعکس استعمال پول به محاسبه و تقویم کالا‌ها دقت بخشیده و این امکان را به وجود آورده است که نرخ سود به نسبت‌های بسیار کوچک برای هر واحد مثلاً یک صدم واحد پول برای هر متر پارچه معین شود، و این امری است که در طریقه‌ی مبادله‌ی مستقیم و یا حتی به وسیله‌ی اوراق کار- ارز غیر ممکن به نظر می‌رسد.
شرکت تعاونی از این جهت که به حذف سود منجر می‌شود، مهم ترین نتیجه‌ی اقدامات و مایه‌ی افتخار اوون است. معذلک مشارکت وی در این جنبش ظاهراً از روی قصد و آگاهی نبوده است. این را بدین مناسبت نمی‌گوییم که لفظ «شرکت تعاونی» پیوسته بر قلم او نرفته، بلکه از این جهت که لغت مذکور در آن عصر معنی و مفهوم امروزی را نداشته است (معنی آنروزی این کلمه سازمان اشتراکی بوده است). اما در مورد شرکت‌های تعاونی مصرف به صورت فروشگاه‌ها، اوون نه تنها ایجاد آنها را به خود نسبت نداده، بلکه حتی ارتباط آن‌ها را به طریقه‌ی خویش صراحتاً تکذیب کرده است. در نظر این نوع شرکت‌های تعاونی دکان‌ها و یا فقط مؤسسات خیریه‌ای بوده‌اند که شایستگی آرمان بزرگ او را نداشته‌اند. (24) البته باید به خاطر داشت که شرکت‌های مذکور در آن زمان، هنوز به کمال شکل و صورت بعدی خود نرسیده بودند. معهذا اوون توانست شاهد پدید آمدن «شرکت روچدیل» باشد که از بیست و هشت عضو مؤسس «پیش‌آهنگان» آن، شش تن از شاگردان وی بودند، از جمله دو نفر که روح و قوه‌ی محرکه‌ی آن شرکت شهیر محسوب می‌شدند: یعنی چارلز هووارث (25) و ویلیام کوپر (26). ولی اوون در آن ایام هفتاد و سه سال داشت و شاید حتی ولادت این فرزند روزگار پیری خود را متوجه نشد، فرزندی که حقاً بیش از همه‌ی آثار و کوشش‌های زندگی طولانی وی در جاودانی ساختن نام او و یا لااقل در نجات دادن آن از گمنامی مؤثر بوده است.
در واقع گذشته از مکتب تعاونی، هیچ مکتبی به معنی اخص کلمه از اوون باقی نمانده است. با وجود این اوون پیروانی داشت که برای عملی ساختن نظریه‌های وی می کوشیدند و در آن میان نام یک تن قابل ذکر است، که مدت‌های مدید در گمنامی محض بود و در ایام اخیر مورد توجه قرار گرفته و مقام او را در تجلیل به عرش رسانده‌اند و او ویلیام تومپسون (27) است که تألیف مهمش «تحقیقاتی درباره‌ی مفید ترین طرق توزیع ثروت برای سعادت آدمیان» نام دارد و به سال 1824 انتشار یافته است. تومپسون از جهت بصیرت در علم اقتصاد و عمق افکار بسی برتر از اوون است و شاید بیش از او شایستگی می‌داشت که در این تاریخ به عنوان مؤسس مکتب اجتماعی معرفی گردد. ولی چنان که در دیباچه متذکر شدیم ما نمی‌توانیم در این مقام به اصلاح بی‌عدالتی‌های احتمالی تاریخ بپردازیم و ناگزیریم عناوینی را که به وسیله‌ی سنت رواج یافته است بپذیریم. از طرف دیگر طبیعی است مقام و مرتبت هر کس در تاریخ بیشتر به مناسبت نفوذ او و تأثیر عملی او مشخص می‌شود نه به جهت استعداد و قریحه‌ی ذاتیش و در این میان نفوذ و تأثیر تومپسون در اوضاع و احوال عصر خود تقریباً هیچ بوده، چه دلیلی بهتر از آن که کشف کتاب او در زمان معاصر صورت گرفته است.
درباره‌ی تومپسون فقط به این نکته اکتفا می‌کنیم که وی بهتر از اوون و ژرف تر از او به تشریح این نظریه می‌پردازد که کارگر تمام حاصل کار خویش را دریافت نمی‌کند و به این ترتیب برای نظریه‌ی «ارزش اضافی» و «کار پرداخت نشده» راه را هموار می‌سازد. او نیز مانند اوون برای علاج این درد، سلب مالکیت و مصادره‌ی ثروت‌های مکتسبه را توصیه نمی‌کند، بلکه تشکیل مؤسسات جدیدی را پیشنهاد می‌نماید که از طریق آن ها کارگر بتواند تمام حاصل کار خویش را برای خود نگاه دارد و این درست همان برنامه‌ی شرکت‌های تعاونی است (28).

پی نوشت ها :

1- Robert Owen.
2- اگرچه نهضت طرفداران منشور (چارت)، جنبشی کارگری بود که به وسیله‌ی «اتحادیه‌ی کارگران» Working men’s Association (1839-1836) هدایت و رهبری می شد. معهذا مطالباتی که در منشور انگلستان آمده بود منحصراً مربوط به امور سیاسی و مهم‌ترین آنها «انتخابات عمومی» بود. تاریخ این جنبش به تفضیل تمام در کتاب دولئان آمده است. (Dollèans, Le Chartisme 2vol. Paris 1912).
3- احتمال دارد اولین کتابی که بر پشت جلد آن این عنوان مشعشع نقش بسته، رساله‌ی جنجالی اوون تحت عنوان سوسیالیسم چیست «What is socialism?» چاپ 1814 بوده باشد. بی‌شک وی بر آن گمان بوده که این لغت را خود ابداع کرده است ولی چنین به نظر می‌رسد که نویسنده‌ی سوسیالیست فرانسوی به نام پیر لورو Pierre Leroux دارای حق تقدم باشد.
زندگانی اوون بسیار طولانی بود وی به سال 1858 در حالی که یک عمر پر برکت را پشت سر گذاشته بود در 87 سالگی چشم از جهان فروبست. او در خانواده‌ای از پیشه‌وران کوچک سرزمین گال (Galles)به دنیا آمد و در آغاز به شاگردی کارگاه مشغول شد و کمی بعد با سرمایه ای معادل یک صد لیره که از پدر به قرض گرفته بود در رشته‌ی ریسندگی پنبه به صورت کارفرمایی کوچک درآمد و آنگاه به سرعت مراحل ترقی را پیمود و پیش از آنکه به سی سالگی برسد شریک و مدیر یکی از کارخانه‌های بزرگ اسکاتلند در نیولانارک شد (New Lanark). در آنجا بر اثر ابتکارات در امور فنی و مؤسسات کارفرمایی کم کم نامش بر سر زبان‌ها افتاد. و هم در آنجا بود که افکارش درباره‌ی تعلیم و تربیت انسان شکل قطعی به خود گرفت. کارخانه‌ای به زودی به صورت زیارتگاهی بسیار اشرافی درآمد که جمع کثیری از رجال مشهور از آن دیدن نمودند. و تنی چند از سلاطین با آنکه جزء بازدیدکنندگان نبودند، لااقل با وی در ارتباط و مکاتبه بودند که از آن میان نام پادشاه پروس از نظر بحث در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت و نام پادشاه هلند از لحاظ بررسی در امور معاضدت و کمک قابل ذکر است.
بحران بزرگ سال 1815، بی‌سامانی‌های موحش نظام اقتصادی موجود را بر او آشکار ساخت. و از آن زمان دومین دوران زندگی یعنی مرحله‌ی آزمایش‌های اشتراکی وی آغاز گشت. در 1825 در ایالت ایندیانای امریکا مهاجرنشین معروف «هماهنگی جدید New Harmpmy» را تأسیس کرد و در همان اوان یکی از شاگردانش در ابیستون Obistone واقع در اسکاتلند نمونه‌ی دیگری از آن را ایجاد نمود. این دو سازمان فقط مدت کوتاهی دوام آوردند. در 1822 آزمایش «مخازن مبادله Magasin d’èchange» جانشین تأسیس مهاجرنشین‌ها گردید که توفیق آن بیشتر از تجربه‌ی قبلی نبود.
در این احوال اوون که به 63 سالگی رسیده، از آزمایش‌های سابق ناامید شده ولی همچنان پابند معتقدات خویش بوده به سومین دوران زندگانی خود گام گذارد که آن نیز طولانی بود. زندگی این دوره صرف تبلیغ بشارت‌نامه‌ی «دنیای اخلاقی جدید» شد. این عنوانی است که وی به مهم‌ترین کتابش یعنی «The New Moral World» چاپ 1845 داده است و نیز نام روزنامه‌ی بود که از 1834 به بعد منتشر می‌کرد. اوون در نهضت اتحادیه‌های کارگری فعالانه شرکت جست. ولی ظاهراً دلبستگی زیادی به جنبش تعاونی نداشته است، جنبشی که معهذا خود را به وی منتسب می‌سازد و در عین حال برجسته‌ترین عنوان افتخار او است (اگرچه عمرش آن قدر دوام کرد تا شروع این نهضت را ببیند: زیرا تأسیس سازمان تعاونی پیش‌آهنگان روچدال Pionniers Rochdal مربوط به سال 1844 است).
اوون به هیچ‌وجه نویسنده نبود. او بیش از آن فعالیت داشت که به چنین امری بپردازد. به همین جهت تعداد کمی کتاب از وی به یادگار مانده است. در عوض سخنران و روزنامه‌نگار خستگی‌ناپذیری بود. ولی باید اعتراف کرد که وقتی امروزه نطق‌ها و مقالات او را می‌خوانیم مطلبی که شهرت آنها را توجیه کند نمی‌یابیم.
برای شرح حال مشروح و نیز راجع به معتقدات و مکتب اوون به کتاب پر ارج دولئان به نام (ربرت اوون) مراجعه شود.
Dollèans, Robert Owen Paris, 1907.
4- اوون در پاسخ شرکایش که از بدعت‌های او شکوه داشتند، بدعات‌هایی که در آن روزگار فضیحت به شمار می‌آمدند، سخنان زیر را بر زبان آورده که حتی برای شرایط امروزی نیز تازگی خود را از دست نداده است:
«قطعاً تجربه به شما آموخته است، چه تفاوتی است بین ادوات و ابزار فنی پاکیزه و براق و مرتب از یک سود و ادوات آلوده و نامنظم و فرسوده و در شرف استاط از سوی دیگر. بنابراین اگر توجهی که شما نسبت به ماشین‌های بی‌جان مبذول دارید، چنین نتایج سودمندی داشته باشد فکر کنید اگر همین توجه را نسبت به ماشین‌های جان دار و درباره‌ی این ادوات زنده که دارای ساختمانی بسیار قابل تحسین هستند مبذول دارید چه حاصلی به بار خواهید آورد؟ آیا طبیعی است که این ابزارهای معضل و ظریف را اگر پاک و تمیز نگاهداری کنند و با ملایمت با آنها رفتار نمایند و در روابط با آنان از اصطکاک‌های روحی تحریک‌آمیز اجتناب به عمل آورند و برای آنها غذا و وسایل لازم برای ادامه حیات و حفظ تندرستی را فراهم سازند، از لحاظ نیرومندی و میزان باردهی وضع بهتری خواهند یافت؛ و از ضایع و اسقاط شدن پیش از موقع آنان جلوگیری به عمل خواهد آمد.»
5- Etiologie.
6- Le Play.
7- تعلیم و تربیت در طریقه‌ی اوون مقامی پر ارج دارد. با توجه به معتقدات او که جنبه‌ی فلسفی دارد، برای تعلیم و تربیت قدرت نامتناهی قائل است. به وسیله‌ی تعلیم و تربیت می‌توان انسان را مطابق دلخواه ساخت، همان طور که کفش و کلاه را به دلخواه می‌سازند مقایسه‌ی این افکار با اندیشه‌هایی که مبنای کتاب امیل تألیف روسو است بسیار جالب خواهد بود ولی ورود به این مقوله ما را از موضوع بحث خارج می‌سازد.
8- Citès-jardins
9- «نظریه‌ی مسئولیت یکی از نامعقول‌ترین اندیشه‌ها و در عمل منشاء بسیاری از مفاسد بوده است» اصول الدین دنیای اخلاقی جدید- 1838-
Cathèchisme du nouveav monde moral, 1838.
10- ولی اگر سخن اوون را باور کنیم، این مسلک جبری که مسبب بی‌اعتباری او در نظر اعیان و خواص شده بود، در میان طبقه‌ی کارگر قدرت عمل وسیعی برایش فراهم آورده بود. خودش آن را چنین توجیه می‌نماید: «من، آزاد، از تمام پیش‌داوری‌های مذهبی، به تمام انسان‌ها و فطرت انسانی با عطوفتی بی‌پایان می‌نگریستم. دیگر آدمیان در نظر من مسئول اعمال خود جلوه نمی‌کردند» (از ترجمه‌ی احوال اوون به قلم خودش، نقل شده از دولئان صفحه‌ی 74)
11- اوون مانند همه‌ی اقتصادشناسان و اجتماعیون معاصر خود از بحران بزرگ اقتصادی سال 1815 تأثیر پذیرفته بود.
12- به نظر می‌رسد، این ایراد را بتوان متوجه عقیده‌ی اوون ساخت که بالاخره، امر از دو شق خارج نیست: یا سود جزئی مخارج تولید است و از ربح سرمایه قابل تمیز نیست. در این صورت البته صحیح است که رقابت حتی نظام کامل رقابت هم، سود را از بین نخواهد برد. زیرا رقابت فقط می‌تواند قیمت فروش را تا حد قیمت تمام شده پایین بیاورد. ولی در چنین حالی سود نه غیر عادلانه است و نه عنصری طفیلی، زیرا محصول به همان قیمت که تمام شده - نه بیشتر و نه کمتر- فروخته می‌شود.
و یا آنکه «سود» جزء مخارج تولید وارد نمی‌شود و با ربح سرمایه یکی نیست و فقط زیادی قیمت فروش بر قیمت تمام شده است که در این حال آن را می‌توان عنصری طفیلی دانست. ولی از طرف دیگر در این حال بالضروره، در نظام رقابت کامل، می‌بایست سود از میان برود. زیرا چنین درآمدی فقط در شرایط و اوضاع و احوال کم و بیش انحصاری ممکن است تحصیل شود.
ولی تمییز بین ربح سرمایه و سود کارفرما در عصر اوون هنوز شناخته نبود. بنابراین وی در برابر برهان فوق شاید چنین پاسخ می‌داد که سود و ربح هر دو یکی است و اگر سود مدعی شود که جزئی از مخارج تولید است و در مقابل رقابت ایستادگی کند، ادعایش باطل است و در مخارج تولید محلی برای آن نیست. زیرا مخارج تولید فقط از کار و استهلاک ضروری برای تجدید سرمایه تشکیل می‌شود. بنابراین باید سود را از مخارج تولید خارج ساخت.
13- «پول فلزی علت انبوه جرایم و منشاء بی‌عدالتی و مسکنت و یکی از ارکان «محیط» است که بیش از هر عامل دیگر سبب فساد اخلاق و تبدیل جهان به جهنم واقعی شده است» و نیز این جمله که هنوز تازگی خود را از دست نداده قابل یادآوری است: «راز سود عبارت است از خریدن ارزان و فروختن گران به وسیله‌ی یک مظهر مصنوعی ثروت که برخلاف خود ثروت فاقد قوه‌ی انقباض و انبساط است.»
14- Labour Notes. معنی آن در زبان انگلیسی اسکناس کار است و آن را در فرانسه Bons de travail می‌گویند و ما ناچار «کار-ارز» ترجمه کرده‌ایم.
15- اوون توجه به این تناقض داشت. ولی نباید فراموش کرد که این ترتیب راه‌ حلی موقتی و مصلحتی بود که اوون به علت عدم توانایی در عملی ساختن راه‌حل قطعی یعنی ایجاد جمعیت‌های اشتراکی در محیط اجتماعی جدید، ناگزیر به آن قناعت می‌کرد. در مهاجرنشین معروف «همسازی نوین یا نیوهارمونی» کار را از توزیع ثروت به تناسب خدمات آغاز کردند تا به تدریج به نظام مساوات یعنی تساوی، بدون در نظر گرفتن میزان کار و خدمات برسند. ولی از این تحول جز نابودی سازمان مذکور در ظرف شش ماه نتیجه دیگری به بار نیامد.
16- National Equitable Labour Exchange
17- مخازن مبادله‌ یا Labour Exchange در سپتامبر 1832 افتتاح شد و در آغاز توفیق نسبی کسب کرد و 840 شریک بدست آورد و حتی شعباتی نیز دایر نمود ولی به علل زیر سرانجام از پای درآمد.
اولاً- شرکاء چنان که انتظار نیز می‌رفت ارزش محصولات خود را بالاتر از واقع معین می‌کردند؛ یعنی مقدار ساعات کار را بیش از آنچه واقعاً صرف شده بود برای کالای خود بیان می‌نمودند. بالنتیجه لازم آمد که از اتکاء به حسن نیت و درستی قول شرکاء صرف‌نظر کنند و به همان ترتیب که در مؤسسات رهنی متداول است، ارزیابی کالا را به کارشناسان محول دارند، ولی این کارشناسان با نظریه‌ی علمی اوون درباره‌ی ارزش چندان آشنا نبودند، محصولاتی را که به آنان عرضه می‌شد با پول ارزیابی می‌کردند و سپس آن را به «کار-ارز» تبدیل می‌نمودند و معمولاً این تبدیل را بر اساس محاسبه‌ی شش پنس برای هر ساعت کار انجام می‌گرفت. واقعاً هم جز این کاری نمی‌توانستند بکنند. ولی به هر حال نتیجه این شد که طریقه‌ی اوون کاملاً واژگونه گردید. زیرا دیگر مقیاس کار ارزش تجارتی محصولات را معین نمی‌کرد، بلکه برعکس ارزش پولی محصولات، میزان ارزش کار را معین می‌نمود.
ثانیاً- به مجرد آنکه شرکت اعضای جدیدی را پذیرفت، تازه واردین که به اندازه‌ی اعضاء اصلی از حس نوع دوستی برخوردار نبودند، محصولاتی را به مخازن شرکت سرازیر کردند که غیر قابل فروش بود و با کار- ارزهایی که در برابر آنها بدست می‌آوردند با شتاب از مخازن کالاهای با ارزش یعنی کالاهایی که بهای آنها را شرافتمندانه معین شده بود خریداری می‌کردند و آنها را در خارج به پول رایج به فروش می‌رساندند؛ به نحوی که پس از مختصر زمانی در مخازن شرکت جز کالاهای بی‌مصرف و «بنجل» چیزی باقی نماند. روی هم رفته شرکت کالاهایی را می‌خرید که بیش از ارزش واقعی نرخ‌بندی می‌شد و کالایی را می‌فروخت که کمتر از ارزش حقیقی قیمت‌گذاری شده بود. و چون برگه‌های «کار-ارز» اسمی نبود، هر کس بدون آن که عضو باشد می‌توانست آنها را خریداری نماید و به مصرف این معاملات غیرشرافتمندانه ولی بسیار سودبخش برساند. و این همان کاری بود که سیصد نفر از دکان‌داران لندن به آن دست زدند و با اعلام اینکه کار- ارز را برای پرداخت قیمت اجناس خود قبول خواهند کرد، مقادیر زیادی از آن به چنگ آوردند و در مدتی کوتاه به وسیله‌ی آنها مخازن شرکت را به غارت بردند. و پس از آن که دیگر چیز قابلی در مخازن باقی نمانده بود از قبول کار- ارز به جای پول خودداری کردند و بازی به پایان رسید.
و نیز بی‌شک، همان‌طور که استاد هکتوردنی، بسیار خوب نشان داده است، مخازن مبادله‌ی مذکور نمی‌توانست برای کارگران هیچ نوع فایده‌ای در برداشته باشد، زیرا کارگر مزدور چنان که از تعریف کلمه برمی‌آید هرگز مالک محصول کار خود نیست و چیزی برای فروش ندارد. پس طریقه‌ی اوون نمی‌توانست مؤثر واقع شود مگر این که قبلاً نظام مزدوری از بین رفته باشد. مراجعه شود به کتاب هکتوردنی، تاریخ سبک‌های اقتصادی اجتماعیون Histoire des Système èconomiques des socialistes, paris 1907, t.II.p.47.
18- Banque d’Echange
19- Comptabilisme social de Solvay
20- که آن را به انگلیسی استور Store می‌نامند.
21- روچدیل نام شهریست در انگلستان که مهد نهضت تعاونی است. شرکت پیش‌آهنگان معروف روچدل Rochdale Pioneer’s Equitable در آنجا به سال 1844 تشکیل گردید (مترجم).
22- تخفیف یا برگشت منافع شرکت‌های تعاونی مصرف را Ristourne می‌گویند که معمولاً در آخر سال به نسبت مقدار خرید بین شرکاء تقسیم می‌شود.
23- با وجود این بعید نیست، شرکت‌های تعاونی مصرف هنگامی که سازمان وسیع پیدا کنند و به فروشگاه‌های بزرگ و نیرومند مجهز شوند و با یکدیگر متحد گردند همین طرح را از سر بگیرند. یعنی در عملیات تجاری، چه بین خود و چه با شرکاء، به حذف پول برسند. لااقل این امر جزء آمال و آرزوهای آنها است.
24- لااقل بنا بر عقیده‌ی هولی اوک Holyoake در کتاب تاریخ بشر شرکت‌های تعاونی (جلد اول صفحه‌ی 215- چاپ اول) ولی بنا بر عباراتی که توسط آقای دولئان نقل شده، اوون برای تقویت و حفظ (مخازن مبادله) توسل به شرکت‌های تعاونی را در نظر داشته است.
25- Cahrles Howarth
26- Wiliiam Cooper
27- William Thompson
28- او خطاب به کارگران می‌گفت: «شما میل دارید که از حاصل کار خویش بهره‌مند شوید. بسیار خوب، شما باید جهت کار خود را عوض کنید، یعنی به جای آن که برای کسی کار کنید که او را نمی‌شناسید، از این پس برای خودتان- هر کس برای دیگری- کار بکنید.» منقول از فاکسول Faxwell در مقدمه‌ی بر چاپ انگلیسی کتاب آنتوان منگر Antoine Menger به نام حق کارگر بر تمام حاصل کار، استاد هکتوردنی در کتاب سابق‌الذکر خود پس از شرح حال اوون فصل مشبعی به ویلیام تومپسون اختصاص داده است.

منبع: ژید، شارل؛ ریست شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد اول)، ترجمه ی کریم سنجانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه انتشارات و چاپ، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط