امکان استحاله‌ی اخلاقی برای سوسیالیسم

کتاب‌هایی که در مدتی کوتاه افکار عمومی را جلب می‌کنند، همیشه مبتکرانه‌ترین آثار نیستند. استوارت میل در وصف طریقه‌های سن سیمون و فووریه، تألیفات آنها را جزء مهمترین آثار گذشته و حال، به شمار می‌آورد (کتاب دوم، فصل
يکشنبه، 14 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امکان استحاله‌ی اخلاقی برای سوسیالیسم
امکان استحاله‌ی اخلاقی برای سوسیالیسم

نویسنده: شارل ریست
مترجم: کریم سنجابی



 

کتاب‌هایی که در مدتی کوتاه افکار عمومی را جلب می‌کنند، همیشه مبتکرانه‌ترین آثار نیستند. استوارت میل در وصف طریقه‌های سن سیمون و فووریه، تألیفات آنها را جزء مهمترین آثار گذشته و حال، به شمار می‌آورد (کتاب دوم، فصل اول، عنوان چهارم) چنین ستایشی در مورد کتاب لوی بلان به نام «سازمان کار» (1) به هیچ وجه صادق نیست. در این کتاب هیچ یک از نظریه‌های عمیق که آثار اسلاف او را، با وجود غرابت آنها، ممتاز ساخته است به چشم نمی‌خورد. به علاوه کتاب لوی بلان بسیار موجز است و از حجم یک مقاله تجاوز نمی‌کند، (2) و ابتکاری در برندارد. وی از منابع مختلف و متفاوت الهام گرفته است: از سن سیمونیان، از فووریه، از سیسموندی و نیز از بواوناروتی (3) (از بازماندگان توطئه و شورش بابوف) و بالاخره از خاطرات آزادی‌خواهی انقلاب 1793. به طور کلی و خلاصه، عمل او منحصر به این بود که بعضی از عقاید مکتب اجتماعی را، که افکار عمومی مردم فرانسه، پس از استقرار مجدد نظام سلطنتی، کم کم به آنها انس گرفته بود، ماهرانه مورد استفاده قرار دهد.
با وجود این کتاب «سازمان کار، به سال 1841، تازه از زیر چاپ خارج شده بود که در همه جا مورد مطالعه و بحث قرار گرفت و به دفعات بسیار تجدید چاپ یافت. عنوان کتاب، که آن نیز از سن سیمونیان اقتباس شده بود، یکی از شعارهای عمومی گردید که در انقلابات 1848، کارگران مطالبات خود را ضمن آنها خلاصه می‌نمودند. مؤلف در جریان انقلاب ماه فوریه به عنوان ذیصلاحیت‌ترین نماینده‌ی طبقه کارگر شناخته شد. حتی بعد از 1848 نیز، کتاب وی را تا مدت مدیدی یکی از بهترین معرف‌های سوسیالیسم فرانسه می‌دانستند.
توضیح این توفیق بادوام را، نخست باید در شرایط و اوضاع و احوال خارجی جستجو نمود: فهم کتاب به سبب مختصر و ساده بودن مباحث آن بسیار آسان بود و زمینه‌ی راحت و مناسبی برای بحث به وجود می‌آورد. به علاوه شهرت شخصی نویسنده نیز سهم بزرگی در اشاعه آن داشت. لوی بلان در دوره‌ی حکومت ماه ژوییه، در سلک آزادی‌خواهان پیش‌رو، یکی از روزنامه‌نگاران و خطیبان مورد توجه بود. کتاب «تاریخ ده ساله»اش وی را مورخی ارجمند معرفی کرده بود. در دوره‌ی بعدش نیز شرکت او در حکومت موقت انقلاب 1848 و سپس فعالیتش در آغاز جمهوری سوم، از وی شخصیتی تاریخی به وجود آورد. بالاخره آزمایش بی‌سرانجام «کارگاه‌های ملی»- برخلاف انتظار خودش و کاملاً برخلاف استحقاق- از اسباب اشتهار عقایدش گردید.
معهذا، همه این مراتب کافی نبود، برای کتاب مذکور جائی در این تاریخ باز کند؛ و اگر دلایل دیگری وجود نداشت، با تذکر کوتاهی از آن می‌گذشتیم. دلیل عمده این است که در هیچ اثر دیگر، تعارض بین نظام رقابت و نظام تعاونی، به این صراحت و وضوح نشان داده نشده است. در نظر لوی بلان تمام مصائب اقتصادی ناشی از رقابت است، فقر و مسکنت کارگران و انحطاط اخلاقی آنها، افزایش جرایم، رواج فحشاء، بروز بحران‌های صنعتی و جنگ بین ملت‌ها، همه از همین منشاء سرچشمه می‌گیرد. وی در آغاز کتاب می‌گوید: «به اثبات این مطلب بپردازیم که اولاً رقابت برای توده‌ی مردم نظامی است مرگ‌آور و نابودکننده و ثانیاً رقابت برای سرمایه‌داران نیز علت مداوم «فقر و ورشکستگی است» (4) سپس به اقامه‌ی دلیل می‌پردازد و سراسر صفحات کتاب را به ذکر مثال‌های گوناگون اختصاص می‌دهد که از جراید و بررسی‌ها و آمارهای رسمی و کتاب‌های علماء اقتصاد و مشاهدات شخصی خود به دست آورده است. حقایق دلخراشی که لوی بلان آنها را با فصاحت تمام بیان می‌کند، از برابر چشمان خواننده می‌گذرد و همه یک‌نواخت به یک علت منحصر و واحد برگشت داده می‌شود که رقابت باشد. به این ترتیب نتیجه‌گیری و راه‌حل به خودی خود نمودار می‌گردد: برای جلوگیری از رقابت و عوارض وخیم آن، باید نظام اقتصادی را بر مبنای نقیض آن، یعنی بر مبنای تعاون استوار ساخت.
بنابراین لوی بلان جزء آن دسته از اجتماعیون است که تعاون را راه نجات و وسیله رهائی جوامع امروزی می‌دانند. ولی تعاون را کاملاً مانند اسلاف خود در نظر نمی‌گرفت. نه ایجاد فالانستر را در خیال می‌پروراند و نه تأسیس «هارمونی جدید» را. وی جهان اقتصادی آینده را، به صورت مجموعه‌ای از گروه‌ها که هر یک جامعه‌ی کوچک و کاملی باشد نمی‌خواست، و به تعاون جامع فووریه و فالانژ او که برای همه‌ی اعضاء تمام آنچه مورد حاجت است، تولید کند، معتقد نبود.
لوی بلان پیشنهاد می‌نماید «کارگاه‌های شراکتی» (5) که در واقع چیزی جز شرکت‌های تعاونی کارگری تولید نیست تشکیل بشود. کارگاه شراکتی می‌بایست کارگران یک حرفه و یا یک رشته از صنعت را در خود مجتمع سازد و فرق آن با کارگاه‌های معمولی فقط در این است که بیش از آنها مربوط به توده‌ی کارگران و مبتنی بر اصل برابری است. ولی دیگر مانند فالانستر فووریه، همه‌ی مظاهر زندگی اقتصادی را در خود خلاصه نمی‌کند و هدف و غایتش در وجود خود نیست. زیرا عمل آن فقط تولید یک نوع محصول است، که دیگران آن را خریداری می‌نمایند. به عبارت دیگر لوی بلان شایع‌ترین نمونه تعاون کارگری «تولید» را عرضه می‌نماید (6) و حال آنکه اوون و فووریه آن را شامل «تولید و مصرف» هر دو می‌کردند.
این پیشنهاد به هیچ‌وجه اندیشه‌ی جدیدی نبود. مدتی پیش از آن یکی از پیروان سابق سن سیمون، به نام بوشه (7) در سال 1831 طرح مشابهی پیشنهاد نمود که موفقیت قابل ملاحظه‌ای بدست نیاورد (8) به موجب این طرح، کارگرانی که جزء یک صنف بودند مثلاً درودگران، کفاشان، بنایان، می‌بایست مجتمع شوند و ابزار کار خود را به شرکت گذارند و کارفرمای کار خود بشوند و از منافع آن بهره‌مند گردند. یک پنجم از منافع مذکور می‌بایست به تشکیل یک «سرمایه‌ی جمعی غیر قابل انتقال و دایمی» اختصاص داده شود، سرمایه‌ای که همه ساله منظماً افزایش یابد. بوشه با توجه به آینده متذکر می‌شد که: «بدون این سرمایه، شرکت تعاونی دیر یا زود به صورت شرکت‌های بازرگانی درخواهد آمد و تنها برای مؤسسین آن مفید خواهد گردید و برعکس به حال افرادی که جزء هیئت مؤسسین نبوده‌اند مضر واقع خواهد بود. زیرا سرانجام شرکت تعاونی در دست افراد مؤسس وسیله‌ای برای استثمار خواهد شد». (9) این در واقع سرنوشت تعداد کثیری از شرکت‌های تعاونی تولید بود، که مؤسسان آنها مبدل به سهامداران واقعی شدند و کارگران جدید را به حساب خود به کار وا می‌داشتند و آنها را کارگران «کمکی» می‌خواندند.
کارگاه شراکتی لوی بلان هم، شباهت زیادی با این طرح داشت، با این تفاوت که او مخصوصاً به صنایع بزرگ می‌اندیشید و حال آن که فکر بوشه بیشتر متوجه حرف و صنایع کوچک بود (10) به علاوه، در اندیشه‌ی لوی بلان کارگاه شراکتی به منزله‌ی جرثومه‌ای بود که می‌بایست از آن جامعه‌ی اشتراکی آینده پدید آید. ولی در واقع این توسعه ی بعدی فکر او را مشغول نمی داشت، زیرا جامعه ی آینده آرمانی بسیار دور و بسیار مبهم بود و نمی‌توانست موضوع بحث فعلی واقع شود. مطلب مهم شروع کار بود، شروع به طریقه‌ی عملی و مفید: «تدارک آینده، بدون قطع ناگهانی و شدید با گذشته» این است وظیفه ی ما. کوشش برای تشریح آینده بیهوده است، زیرا چیزی جز خیال‌بافی نخواهد بود (صفحه‌ی 172).
به علت همین جنبه‌ی اصلاحی منجز و روشن و ساده بود که طرح بلان توجه عموم را به خود جلب کرد. پس از آن همه آرزوهای با عظمت ولی غیر قابل تحقق، سرانجام طرحی عرضه می‌شد که برای هر کس قابل درک بود و اجرای آن نیز سهل و ساده می‌نمود. این احتیاج به گذشتن از آرزو و رسیدن به واقع و کشف کردن یک طریقه عملی قابل اجراء، برای رهائی از نظام جاری «بگذار بگذرد، بگذار بشود»، در اندیشه‌ی بسیاری از معاصران لوی بلان به چشم می‌خورد، از آن جمله در ویدال (11) که مؤلف کتاب نفیسی درباره‌ توزیع ثروت بود که امروزه فراموش شده است. قسمت عمده شهرت و توفیق لوی بلان به همین کیفیت بود، هم‌چنان که برای دوره‌ی بعد، پیشرفت مکتب اجتماعی دولتی نیز با همین دلایل قابل توجیه است.
طرح اصلاحی بلان بسیار ساده بود: در هر یک از رشته‌های مهم تولید، باید از همین حالا یک کارگاه شرکتی تأسیس شود. سرمایه لازم باید به وسیله‌ی دولت و از طریقه‌ی قرضه تأمین گردد. «تمام کارگران واجد شرایط اخلاقی» به میزانی که سرمایه‌ی موجود اجازه‌ی آن را بدهد در کارگاه پذیرفته خواهند شد و در آن مزد برای همه مساوی خواهد بود. لوی بلان می‌گوید: «فقط به سبب تعلیمات غلط و ضد اجتماعی که به نسل فعلی داده شده» اصل تساوی مزدها به نظر غیرعملی می‌رسد ولی در آینده «که تعلیم و تربیتی کاملاً جدید، افکار و عادات را تغییر داد» کاملاً عادی و طبیعی جلوه خواهد کرد. این همان اندیشه‌ی مشترک تمام طرفداران تعاون است، که محیط جدید سرانجام انگیزه‌های معمولی آدمیان را دگرگون خواهد ساخت. اما مسئولان و سلسله مراتب کارگاه، باید از طریق انتخاب تعیین گردند، به استثنای سال اول که دولت سازمان آن را ترتیب خواهد داد، زیرا هنوز شرکاء به میزان کافی یک دیگر را نمی‌شناسند تا بتوانند لایق‌ترین افراد را انتخاب کنند.
سود خالص کارگاه شرکتی در هر سال به سه بخش تقسیم خواهد شد: یک ثلث آن به تساوی بین تمام شرکاء تقسیم می‌شود و به مزد آنها اضافه می‌گردد. ثلث دوم به نگهداری سالخوردگان، بیماران و معلولین و «تخفیف بحران‌های سایر صنایع» اختصاص می‌یابد. بالاخره قسمت سوم، مخصوص تهیه‌ی ابزار و وسایل کار برای کسانی است که می‌خواهند وارد جمعیت بشوند «به نحوی که شرکت بتواند همواره و به طور نامحدود توسعه یابد». این همان سرمایه غیر قابل انتقال و دائمی بوشه است.
آیا سرمایه‌ای که به مصرف تشکیل شرکت می‌رسد، سودی نخواهد داشت؟ البته خواهد داشت و حتی بهره‌ی آن به وسیله‌ی بودجه تضمین خواهد شد. معهذا نباید نتیجه بگیریم که لوی بلان هم مانند فووریه این سود را مشروع می‌شناخته است: وی بیش از آن تحت‌ تأثیر افکار مکتب سن سیمونی بود که چنین امری را قبول نماید. او عقیده داشت که در آینده ربح سرمایه از میان خواهد رفت، ولی طریقه‌ی آن را توضیح نمی‌دهد؛ اما در حال حاضر و برای ترتیب دوره‌ی انتقال باید آنرا حفظ کرد. «با شتاب خشونت‌آمیز نباید بنیادهای موجود را یکباره به لرزه درآورد، حتی آنها که ظالمانه است و باید روزی نابود گردد» (ص.172). به علاوه ربحی که برای سرمایه پرداخت می‌شود، همانند مزد، جزئی از هزینه‌ی تولید خواهد بود. ولی صاحبان سرمایه از سود ویژه، نصیبی نخواهند برد مگر این‌ که خود آنها کار بکنند.
بنابراین به طور خلاصه، تنها تفاوت کارگاه شرکتی با کارگاه‌های فردی معمول صرف‌نظر از سازمان آزادی‌خواهانه آن، اختصاص یافتن سود کارفرمائی (به معنای جدید کلمه، یعنی منافع پس از وضع ربح سرمایه) به خود کارگران است.
ولی چنان که اشاره کردیم، کارگاه شرکتی در نظر لوی بلان جرثومه ایست که باید جامعه‌ی جدید از آن به وجود آید. اما نیرویی که وسیله‌ی تحرک و توسعه‌ی آن خواهد شد. رقابت است. عجب استنتاج زننده و ناهنجاری! – بلی رقابت که در این مورد به رقابت «مقدس» مبدل می‌شود (ص-106) و «از سلاح رقابت برای امحاء رقابت استفاده به عمل می‌آید» (صفحه‌ی 103). و این چندان مشکل نخواهد بود، زیرا «کارگاه شرکتی بر کارگاه فردی این امتیاز را دارد که از صرفه‌جویی‌های ناشی از زندگی مشترک و از سازمانی که در آن همه‌ی کارگران بدون استثناء ذینفع در کار کردن درست و تولید سریع هستند، بهره‌مند است» (ص. 105) بالنتیجه، در همه جا مؤسسات خصوصی در معرض تهدید کارگاه اجتماعی قرار خواهند گرفت، سرمایه‌داران و کارگران به اراده و اختیار خود خواستار الحاق به آن خواهند شد تا از آن استفاده کنند. در آن حال تنها کاری که باقی خواهد ماند، متمرکز ساختن تمام کارگاه‌های شرکتی مربوط به یک رشته از صنعت، در یک شرکت بزرگ تعاونی است. هر یک از صنایع بزرگ سرانجام بدین ترتیب در محور «یک کارگاه مرکزی که تمام کارگاه‌های دیگر شعب آن خواهند بود، تمرکز خواهند یافت» (صفحه‌ی 107) و برای تکمیل این بنای عظیم، دیگر جز «برقرار کردن همکاری بین صنایع مختلف» کاری باقی نخواهد ماند، صنایعی که به جای مبارزه، متقابلاً پشتیبان یکدیگر خواهند بود و در دوره‌های بحران یکدیگر را حفظ خواهند کرد، این هم در صورتی است که از طریق توافق و تفاهم بین خود به این نتیجه‌ی درخشان و عالی که جلوگیری از وقوع بحران است، توفیق نیافته باشند.
بدینسان، تنها به نیروی آزادی، نظام تنازعی اندک اندک در برابر نظام تعاونی محو می‌شود و به تدریج که کارگاه‌های اجتماعی شگفتی های خود را ظاهر می‌سازد» مفاسد رقابت از میان می‌رود و زندگی اخلاقی و اجتماعی از تباهی‌های کنونی مبری و منزه می‌گردد.
برای پیشرفت نظریه و توفیق نقشه‌ی خود لوی بلان چه تقاضایی دارد؟ چیزی بسیار اندک و تقریباً هیچ! یعنی کمکی کوچک از طرف دولت که عبارت است از تأمین سرمایه برای تأسیس اولین کارگاه‌ها و وضع مقررات قانونی درباره‌ی آنها و پس از آن جز مراقبت و نظارت وظیفه‌ی دیگری نخواهد داشت.
نکته‌ی مهم در طریقه‌ی لوی بلان همین است و با آن به طور منجز از عقاید لوون و فووریه متمایز می‌گردد. برای تأسیس فالانسترها و مهاجرنشین‌های اشتراکی خود به فووریه و نه اون به دولت متوسل نمی‌شوند. به نظر آنها ابتکارات خصوصی افراد کافی است. جامعه به خودی خود و بدون کمک خارجی تطور می‌یابد. مبنای عمل شرکت‌های تعاونی مصرف امروزی نیز همین است، و در همه جا صرفاً بر اثر مساعی خود پابرجا مانده‌اند. ولی لوی بلان توصیه می‌کند که برای تولید در رشته‌های مختلف صنعت، شرکت‌هایی از کارگران ماهر و متخصص تشکیل گردد. سرمایه‌های لازم برای تأسیس این شرکت‌ها را از کجا می‌توان بدست آورد؟ امید بستن به پس‌انداز کارگران تعلیق به محال است. (12) پس از ضروریات مسلم است که کسی باید این دستگاه را به راه بیندازد، زیرا از خود قادر به راه افتادن نیست. این کس همانا دولت است که «نیروی متشکل» جامعه‌ا‌ی است. به علاوه اگر دولت «وسیله و ابزار کار ما نباشد مانع و مزاحم ما خواهد شد» (ص. 14). اما مداخله‌ی دولت فقط برای یک لحظه است. «همین که دستگاه به راه افتاد، به خودی خود پیش خواهد رفت» (ص.165) «تنها کار دولت اینست که شرکت را در یک شیب قرار می‌دهد، پس از آن شرکت به حکم قانون طبیعت خود به خود سرآشیبی را می‌پیماید» (ص.165) هوشمندی طریقه‌ی لوی بلان در همین نکته است. عملاً اکثر شرکت‌های تعاونی تولید فعلی به وسیله‌ی کمک‌های مالی دولت به وجود آمده و بر اثر حمایت‌های اداری پایدار مانده‌اند.
به این ترتیب لوی بلان یکی از اولین سوسیالیست‌ها و شاید نخستین فرد آنها است که برای اجرای اصلاحات اجتماعی به دولت نوع جدید تکیه می‌کند. مدتی پس از او رودبرتوس و لاسال نیز همین تقاضا را می‌نمایند. بنابراین نویسنده‌ی فرانسوی شایستگی آن را دارد که در کنار این دو از پیشقدمان مکتب اجتماعی دولتی (13) به شمار آید.
در این مراجعه و توسل به دولت از جانب پیروان مکتب اجتماعی یک نوع خوش باوری نهفته است، زیرا امر از دو حال خارج نیست: یا طرحی که کمک به اجرای آن را از دولت می‌خواهند برنامه‌ای واقعاً انقلابی است، که در این صورت دولت نماینده‌ی جامعه‌ی موجود باید کاملاً نابینا باشد تا با دست خود وسیله‌ی نابودی آن را فراهم کند؛ و یا طرح مذکور برای نظام اجتماعی موجود بی‌خطر است، در این صورت همان نفس کمک دولت دلیل ناچیز بودن آن است. سوسیالیسم دولتی قادر به دفع این انتقاد نخواهد شد مگر آنکه به طور قاطع خود را محافظه‌کار اعلام نماید و این همان کاری است که در آلمان کرده‌اند.
لوب بلان- و همانند او در دوره‌ی بعد لاسال- که ذهنش بیشتر متوجه نتیجه‌ی فوری بود، نمی‌توانست این ایراد را دریابد. فکر او متوجه ایراد دیگری می‌شود، ایرادی که به نظرش مهم‌تر جلوه می‌نماید، ایرادی که بعدها نیز بر پیروان مکتب اجتماعی دولتی وارد می‌آید، و او می‌کوشد از حالا آن را با همان استدلالی که بعداً بر قلم آنها جاری می‌شود، رد کند: وی از خود می‌پرسد آیا مداخله‌ی دولت با آزادی مغایرت ندارد؟ جواب می‌دهد: آری مغایرت دارد، در صورتی که آزادی را به معنی حق مجردی که به موجب قانون اساسی به هر فرد اعطاء شده است در نظر بگیریم. ولی آزادی این نیست. این آزادی عبارت است از «اقتدار و اختیاری که به هر فرد داده شده تا در تحت سلطه‌ی عدالت و در پناه قانون استعدادهای خود را به کار اندازد و آنها را رشد دهد» (ص 19) (14). آزادی قانونی بدون آزادی عملی چیزی جز «ستمگری نفرت‌انگیز» نیست. در جمیع موارد که انسان محروم از تعلیم و تربیت و فاقد ابزار کار در برابر افراد ثروتمندتر و داناتر از خود محکوم به فرمان‌برداری است، آزادی محو و نابود است. بنابراین تا زمانی که در جامعه‌ی «یک طبقه‌ی زیردست و صغیر وجود دارد» مداخله‌ی دولت لازم و ضروری است (صفحه‌ی 20). لاکوردر (15) با عبارتی کوبنده‌تر می‌گوید: «بین قوی و ضعیف، آزادی نابودکننده و قانون رهاکننده است». ما به این استدلال قبلاً در مبحث مربوط به سیموندی برخورده بودیم و باز آن را نزد همه‌ی مخالفان نظام «بگذارید بگذرد» خواهیم یافت.
به این ترتیب مشاهده می‌شود که بالوب بلان نهضت فکری جدید آغاز می‌یابد که در ربع قرن آخر قرن نوزدهم قدرتی بس عظیم کسب می‌نماید. سوسیالیسم دولتی که در آن زمان هنوز تدبیر و چاره‌ای موقت بود، در اواخر قرن 19 به صورت مکتب عقیدتی واقعی درمی‌آید و موارد اجرای عملی متعدد پیدا می‌کند.
حوادث سال 1848 به لوی بلان فرصتی داد تا قسمتی از عقاید خود را جامه‌ی عمل بپوشاند. ما آن مساعی را در فصل آتی مورد بررسی قرار خواهیم داد و طی آن مجدداً به تلاش‌های بی‌سرانجام سوسیالیسم در 1848 مصادف خواهیم شد. ولی اندیشه‌های کتاب «سازمان کار» توفیقی بادوام‌تر در شرکت‌های تولیدی کارگران بدست‌ آورد، که تقریباً در همه‌جا تأسیس یافته، و اعتبار و محبوبیت آنها در میان برخی از گروه های کارگری فرانسه همچنان قابل ملاحظه است. بنابراین لوی بلان مانند اوون و فووریه در پیشرفت سریع فکر تعاون سهیم است و به همین سبب استحقاق دارد که در تاریخ سوسیالیسم تعاونی محل و مرتبتی بدست آورد، اگرچه استحقاق او اندکی کمتر از آن دو است.
در خاتمه‌ی بحث شایسته است، از دو تن دیگر که نهضت اجتماعیون تعاون‌طلب را تا انقلاب 1848 ادامه داده‌اند یعنی لورو (16) و کابه (17) نیز نام ببریم.
پیر لورو نفوذ قابل ملاحظه‌ای بر افکار عصر خود داشت، داستان‌های ژرژسان (18) پر از مباحث اجتماعی است که به اقرار خود او آنها از لورو اخذ کرده است. معهذا از تألیفات او که به طور مبهمی از مکتب انساندوستی عصر خود ملهم است، اندیشه‌ی واقعی علمی نمی‌توان بدست آورد، جز ایمان و اعتقاد راسخ او به «تعاون» (19) و بیشتر از آن اندیشه‌ای که روزگاری، بسیار مورد توجه بود یعنی قانون همبستگی (20). به نظر می‌رسد که برای نخستین بار لورو این لغت معروف را به مفهوم امروزی آن یعنی بدل از احسان و صدقه به کار برده است. (21)
و نیز چنین می‌نماید که استعمال کلمه‌ی «سوسیالیسم» به مفهوم معارض «فردیت» را نیز باید به وی نسبت داد (22) و بدون شک ابداع این دو اصطلاح کافی است تا نام او را در نزد جامعه‌شناسان جاودان گرداند.
کابه دارای خصوصیتی است که در میان اجتماعیون بسیار کم دیده شده است: به این معنی که او برای مدتی- اگرچه اندک- سمت دادستانی را عهده‌دار بوده است، ولی وی با انتشار داستان خود به نام «سفر به ایکای» در برابر این ایراد همیشگی «به کسانی که نمی‌خواهند به هیچ کاری تن در دهند چه باید کرد؟» جوابی سهل و ساده عرضه می‌کند: «تن‌پروران را می‌گوئید؟ در ایکاری اثری از آنها نخواهیم دید!» مع‌الاسف - از لحاظ خودش- وی کوشید تا مانند اون و کونسیدران با تأسیس مهاجرنشینی در ایالات متحده (1848) جواب قانع‌کننده‌تری به این ایراد بدهد. با وجود این، جامعه‌ی ایکاری یکی از اجتماعاتی بود که علی‌رغم ناکامی‌های بسیار، بیش از همه دوام آورد، و اگرچه تغییر شکل کلی یافت تا سال 1898 یعنی قریب نیم قرن پابرجا ماند. (23)
کابه به معنی واقعی کلمه‌ی پیرو مسلک اشتراکی است. و به این مناسبت از فووریه دور و به اوون نزدیک‌تر است اگرچه خود او شاگرد و پیرو اوون بودن را رد می‌کند، ولی بسیار ممکن است که این انکار ناشی از خودخواهی وی باشد، زیرا کابه اوون را به خوبی و حتی شخصاً می‌شناخته است. کابه با وجود اشتراکی بودن، به هیچ‌وجه جنبه انقلابی نداشت، بلکه مردی حلیم و ملایم بود، و به عواطف نوعدوستی انسان توسل می‌جست و خوشبین بود و اعتقاد راسخ داشت که استحاله اخلاقی انسان به آسانی تحقق‌پذیر است. (24)

پی نوشت ها :

1- لوی بلان Louis Blanc مؤلف رساله‌ی «سازمان کار» L’Organisation du travail
2- بعلاوه برای نخستین بار نیز به صورت مقاله به سال 1839 در مجله‌ی ترقی (Progrès) انتشار یافت.
3- Bouonarotti در 1828 کتاب «توطئه به خاطر مساوات یا توطئه با بوف» را منتشر کرد که توجه عامه مردم را جلب ننمود ولی در محافل آزادی‌خواهان بسیار مورد توجه واقع شد.
4- کتاب «سازمان کار» صفحه 27- چاپ پنجم سال 1848.
5- Atelier social
6- می‌گوئیم «شایع‌ترین نمونه» زیرا در سطور پیش دیدیم که بعضی از شرکت‌های تعاونی تولید موجود، مانند «جمعیت کار» با قبول سرمایه از خارج، شرکت خود را منتسب به فووریه می‌نمایند، ولی متداول‌ترین نمونه در فرانسه عبارت از شرکت‌هائیست که وابسته به کانون مشورتی شرکت‌های تعاونی تولید Chambre consultative des Associations de Production» هستند. در ماده‌ی 11 اساسنامه نمونه‌ی این شرکت‌ها چنین مقرر شده است «هیچ‌کس به عضویت شرکت پذیرفته نمی‌شود، مگر آنکه کارگر یکی از قسمت‌های مربوط به این شغل باشد» (مراجعه شود به مجموعه‌ی «شرکت‌های تعاونی تولید کارگران» که از طرف اداره کار در 1898 به چاپ رسیده است.
7- Buchez
8- روزنامه‌ی علوم اخلاقی و سیاسی Journal des Sciences Morales et Poltiques شماره 17 دسامبر 1831- تنها یک شرکت تعاونی بر اساس تعالیم بوشه تأسیس یافت که عبارت بود از شرکت جواهرسازان طلاکار که به سال 1834 تشکیل گردید.
9- نقل شده از فستی از کتاب «نهضت کارگران در اوایل سلطنت ژویه» (صفحه‌ی 88- پاریس 1908)- Festy
10- در مورد صنایع بزرگ، بوشه اصلاحات دیگری را پیشنهاد می‌کرد (مراجعه شود به فستی. Festy, loc. Cit).
11- فرانسوا ویدال Francois Vidal, De la Rèpartition des Richesses 1846
12- «رهائی کارگران عملی بسیار صعب و غامض است و به مسائل متعدد بستگی دارد و بسیاری از رسوم و عادات جاری را متزلزل می‌کند و منافع کثری را- البته نه در واقع بلکه بر حسب ظاهر- به خطر می‌اندازد. بنابراین دیوانگی است که تحقق آن را به وسیله‌ی کوشش‌های فرعی و ابتکارات پراکنده امکان‌پذیر بدانیم. برای این مقصود باید از تمام قوای دولت استفاده کرد. آنچه کارگران برای نجات خود فاقدند، ابزار کار است. وظیفه دولت است که برای آنها ابزار مذکور را فراهم نماید. اگر لازم بود که ما از نظر معتقدات خویش تعریفی از دولت بکنیم، آن را چنین تعریف می‌کردیم: دولت بانک‌دار مستمندان است»
(Organisation du Travail, P.14)
13- Socialisme d’Etat
14- «حق به صورت مجرد سرابی است که از سال 1789 به این طرف مردم را همچنان می‌فریبد. برای توده مردم، حق یک حمایت بی‌جان و ماوراء طبیعی است که بر جای حمایت زنده و واقعی تکیه زده است. حقوقی که با عبارات مطنطن در منشورها اعلام گردیده، تنها این نتیجه را داشته که بر بی‌عدالتی نظام فردی و به حال خود رها کردن وحشیانه‌ی مستمندان نقاب و پپرده بیفکند. به همین مناسبت آزادی را با لغت حق تعریف کرده و انسان‌هائی را که برده‌ی گرسنگی، برده‌ی جهل و برده‌ی اتفاق و تصادفند «انسان‌های آزاد» نامیده‌اند. یک بار برای همیشه بگوئیم که آزادی تنها عبارت از حقوق اعطاء شده نیست بلکه قدرت و اختیاری است که به فرد داده شده تا استعدادهای خود را به کار اندازد و آنها را پرورش دهد» (سازمان کار صفحه‌ی 19)
15- Lacordaire
16- پیر لورو Pierre Leroux، رجل سیاسی و فیلسوف از پیروان سن سیمون 1797-1871.
17- اتین کابه Etienne Cabet از نویسندگان صحایف فرانسه- مؤلف کتاب مدینه اشتراکی خیالی به نام «مسافرت در ایکاری voyage en Icarie» (1788-1856)
18- ژرژسان George Sand از زنان داستان‌نویس فرانسه (1804-1876)
19- در مجلس ملی سال 1848 لورو فریاد برآورد و چنین گفت: «اگر شما تعاون بشری را نمی‌خواهید، من به شما می‌گویم که تمدن را با احتضاری خوفناک در معرض مرگ قرار می‌دهید».
20- La loi de Solidaritè که بعداً درباره‌ی آن بحث خواهد شد.
21- در کتابش به نام بشریت (L’Humanitè-1840)- معهذا از غیر مذهبی ساختن صدقه و احسان نباید چنین نتیجه گرفت که لورو ضد مذهب بوده است. خودش می‌گوید که اندیشه‌ی «همبستگی انسان» را به سخن پل قدیس مدیون است که می‌گوید «ما همگی اعضای یک پیکریم»
22- وی متذکر می‌شود: «من نخستین کسی هستم که کلمه سوسیالیسم را به کار برده‌ام. در آن ایام این لغتی بود که جدیداً وضع می‌شد و وضع آن ضرورت داشت. من این کلمه را در مقابل لغت «Individualisme» به معنی «فردیت» به کار برده‌ام (رساله‌ی اعتصاب سامارز Grèva de Samarez, p.288) در واقع او در مجله‌ی دایرة‌المعارف سال 1843، مقاله‌ای تحت عنوان: «راجع به سوسیالیسم و اندیویدوالیسم» به رشته ی تحریر درآورد، ولی قبل از آن تاریخ یعنی در 1832 لغت مذکور در همان مجله در مقاله ای به عنوان: «گفتار راجع به وضع کنونی فکر انسان» دیده می‌شد. مراجعه شود به مجموعه‌ی کامل آثار او صفحات 121، 161، 388 و نیز درباره‌ی این نویسنده‌ی مغلق‌نویس ولی مبتکر به کتاب توماس، تحت عنوان «پیر لورو» مراجعه شود. F.Thomas,Pierre Leroux, 1905.
23- درباره‌ی طریقه کابه و تاریخ ایکاری مراجعه شود به کتاب پرودومو در دو جلد، تحت عنوان «اتین کابه و تاریخ جماعت ایکاری»
Prudhommeau, Icarie et son Fondateur, Etienne Cabet
(Paris 1907, Cornèly edit. 688P.)
24- «من گمان می‌کنم که اشتراکیون تا زمانی که به اصلاح خویش نپردازند، امید توفیقی برایشان وجود نخواهد داشت. آنها باید خود را نمونه و سرمشق سازند تا با نشان دادن فضایل اجتماعی مخالفان خود را متقاعد گردانند.

منبع: ژید، شارل؛ ریست شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد اول)، ترجمه ی کریم سنجانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه انتشارات و چاپ، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.