2. آسیبهای حماسه اقتصادی
یک عدم روحیه دانشآموزی
ایرانیها در طول سالهای متمادی ـ بیش از شصت، هفتاد سال ـ که در اختیار انگلیسیها و غربیها بودند، این قدرت را پیدا نکردند که مثلاً یک مرکز تحقیقات علمی در کشور به وجود آورند که ظرف پنجاه سال دو تا اختراع درست کند؛ دانشمندانی را تربیت کنند که دو، سه تا کشف جدید علمی بکنند؛ یعنی اینها این اندازه از غرب استفاده نکردند. آنها چه میخواستند؟ مصرفکننده میخواستند. مصرفکننده اقتصادیای که به طور طبیعی با خودش مصرف فرهنگی و تسلیم سیاسی را هم همراه دارد. آنها این را میخواستند؛ اینها هم راحت تسلیم شدند و دادند.11دو فساد اقتصادی
کسانی که میخواهند با پول خود در کشور فعالیت اقتصادی کنند ـ کارخانه تأسیس کنند، مزرعه راه بیندازند و تولید کنند ـ وقتی دیدند از راههای نامشروع میشود این همه ثروت به دست آورد، آنها هم تشویق میشوند که بروند کار نامشروع کنند. عدهای میگویند مبارزه با مفاسد اقتصادی موجب میشود که سرمایهدار، سرمایهگذاری نکند، اما من میگویم قضیه عکس است. اگر با فساد اقتصادی مبارزه نشود، هر سرمایهداری وسوسه و تشویق میشود که به جای وارد شدن به کار پردردسر تولید و مقدمات آن و راههای طولانی دیگر، برود مشغول بند و بست و کارهای فساد انگیز شود. یک فاسد، دیگران را هم به فساد میکشاند و تشویق میکند. بنابراین، ... کشور از فعالیت اقتصادی باز خواهد ماند.12سه ضرر فساد اقتصادی
امروز یکی از مهمترین مسائل ما، مبارزه با فساد است. این را باید همه مسئولان کشور بفهمند. فساد یعنی چه؟ فساد یعنی اینکه کسانی با زرنگی، با قانوندانی، با زبان چرب و نرم و با چهره حقبهجانب، به جان بیتالمال این ملت بیفتند و کیسههای خود را پُر کنند. این کار چند ضرر دارد: یکی اینکه خزانه این کشور که باید صرف مردم شود ـ صرف ساختن پُل و راه و سد و آبرسانی و آباد کردن روستاها و سامان دادن به زندگی مردم شود ـ به جیب یک نفر یا یک جمع خاص میرود. وقتی شما میبینید یک نفر آدم در طول مدت کوتاهی ـ سه، چهار سال ـ دهها میلیارد تومان از پول بیتالمال را در صندوق شخصی خود قرار میدهد، معنایش چیست؟ معنایش این است، آن پولی که با آن میشد مثلاً هزار روستا را آباد کرد که مردم از زندگی لذّت ببرند و مزه فقر را نچشند، مزه زندگی راحت را بچشند، یک نفر بتواند با زرنگی، با زبان چرب و نرم، با چهره حقبهجانب و با استفاده از کمک افراد غافل، همه این پولها را به چنگ آورد.13چهار قاچاق؛ مُخلّ سرمایهگذاری
پدیده قاچاق و قاچاقفروشی، ضربه به اقتصاد و هویت ملی کشور و همه برنامهریزیهاست. این از لحاظ شرعی، یک عمل ممنوع و حرام قطعی است؛ چون موجب افساد است. جای مقابله با فساد قاچاق، فقط مرزها نیست. جنس قاچاق را باید دنبال کرد، تا آنجایی که در معرض فروش قرار داده میشود. جنس قاچاق، تولید داخلی را تضعیف، اشتغال ناسالم را ترویج و اشتغال سالم را محدود میکند.14پنج جمعآوری ثروت از سوی مسئولان
اگر مسئولی که فلان تجارت خارجی و فلان مناقصه بزرگ در اختیار اوست؛ فلان پروژه مهم و پرخرج زیر امضای اوست و فلان صندوق پول زیر کلید اوست، به خودش اجازه دهد برای منافع شخصی و جمعآوری ثروت برای خود یا نزدیکانش، از این امکان ـ که متعلق به کشور و مردم است ـ استفاده کند، همان چیزی اتفاق خواهد افتاد که در کشورهای دچار سیستمهای ظالمانه در گذشته و امروز در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی ثروت در یک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثیری دچار محرومیت و فقر خواهند گردید. این تبعیض است؛ این چیزی است که اسلام برای مبارزه با آن آمده است. ما هم که مدعی اسلام هستیم، باید با آن مبارزه کنیم.15شش مصرفگرایی
مردم از اسراف، ... خودداری کنند. مصرف بیرویه و زیاد، قاعدتاً از سوی قشرهای مرفه انجام میگیرد؛ چون قشرهای ضعیف قادر نیستند که زیاد مصرف کنند. مصرفی که از سوی یک قشر انجام میگیرد، به زیان کشور است؛ یعنی هم زیان اقتصادی، هم زیان اجتماعی و هم زیان روانی و اخلاقی دارد. ... مصرف باید به اندازه باشد، نه به حد اسراف و زیادهروی.16هفت مصرف کالای خارجی
یک بُعد دیگرِ این مسئله تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از تولید داخلی استفاده کنیم؛ این را همه دستگاههای دولتی توجه داشته باشند ـ دستگاههای حاکمیتی، مربوط به قوای سهگانه ـ سعی کنند هیچ تولید غیر ایرانی را مصرف نکنند؛ همت را بر این بگمارند. آحاد مردم هم مصرف تولید داخلی را بر مصرف کالاهایی با مارکهای معروف خارجی ـ که بعضی فقط برای نام و نشان، برای پز دادن، برای خودنمایی کردن، در زمینههای مختلف دنبال مارکهای خارجی میروند ـ ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهای خارجی را ببندند.هشت تفاخر به مارک خارجی
شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارکهای خارجی را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکیهامان ترجیح بدهیم به مارکهای داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجی میزنند، برمیگردانند! اگر همین جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند، اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب میکند؛ این غلط است.17نُه گرایش به اشرافیگری
اولین ضعف ما گرایش به دنیاطلبی بود که گریبان بعضی از ماها را گرفت. بعضی از ما مسئولین دچار دنیاطلبی شدیم، دچار مادیگرایی شدیم. برای ما ثروت، تجمل، آرایش، تشریفات و اشرافیگری یواشیواش از قبح افتاد. وقتی ما اینجور شدیم، این سرریز میشود به مردم. میل به اشرافیگری، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفاده از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعی در خیلی از انسانها هست. وقتی ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز میشود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا میشود.18ده عدم حمایت از تولید داخلی
دستگاهها و بانکها حمایتشان از تولیدات داخلی هم ضعیف است؛ یک جاهایی آن تولیدکنندهها به خاطر عدم حمایت، به ورشکستگی کشیده میشوند. با این مسئله هم بایستی حتماً در خود دولت مقابله بشود؛ یعنی دستور داده بشود. بله، ... گاهی اوقات در معاملاتی که دستگاه دولتی با تولیدکننده داخلی میکنند، بدحسابی هست؛ در حالی که وقتی این معامله را با یک صنعتگر خارجی میکنند، پول را نقد میدهند، اما این را همینطور کش میدهند ـ یک سال، دو سال ـ طلب او را هم نمیپردازند. باید جلو اینها گرفته شود.19یازده علاقه به تولید بیگانه
یکی از آفات موجود اجتماعی ما که ریشه آن، میراث دوران طاغوت و دوران ظلمانی گذشته است، همین است که افراد، دلبسته به تولیدات بیگانه باشند. یک وقت تولید داخلی نداشتیم؛ یک وقت تولید داخلی، تولید غیرقابل مصرفی بود؛ امروز اینجوری نیست؛ امروز تولیدات داخلی، تولیدات مرغوب و مطلوب است. در عین حال، یک عدهای خوششان میآید که بگویند فلان نشان خارجی روی لباسشان هست یا روی وسیله خوراکیشان هست؛ این یک بیماری است؛ این بیماری را باید علاج کرد.20دوازده بی اعتنایی به کارگر داخلی
یک عدهای خوششان میآید که بگویند فلان نشان خارجی روی لباسشان هست یا روی وسیله خوراکیشان هست؛ این یک بیماری است؛ این بیماری را باید علاج کرد. این کار، توجه نکردن به این است که ما در این مملکت داریم زندگی میکنیم و از نعمتهای الهی بر این کشور داریم برخوردار میشویم. آن وقت پولی را که در این کشور به دست میآوریم، میریزیم توی جیب یک کارگر خارجی، به زیان یک کارگر داخلی. این معنایش این است که ما به نیاز داخل، به کارگر داخل که دارد زحمت میکشد و جنس تولید میکند، بیاعتنایی میکنیم، میرویم سراغ کارگر خارجی. این خیلی عادت بدی است.21سیزده همیشه شاگرد نماندن
اینکه ما گاهی میگوییم بیگانهستیزی یا بیگانهگریزی، معنایش این نیست که ما از دانش و دستاورد او خودمان را محروم کنیم؛ ابداً. من بارها گفتهام: ما کاملاً حاضریم شاگردی کنیم، برای اینکه یاد بگیریم؛ منتها همیشه نباید شاگرد بمانیم؛ نکته این است. ملت ما میتواند به جایی برسد که دیگران بیایند شاگردی او را بکنند. من آن قله را در نظر دارم؛ باید به آن سمت پیش برویم. بنابراین، برای مجموعه علمی تلاش و همت مخلصانه و خالصانه لازم است تا بتوانند کار کنند.22پینوشتها:
11. بیانات در دیدار با دانشجویان، 18/08/1385.
12. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت 19 دیماه، سالروز قیام مردم قم، 19/10/1380.
13. همان.
14. بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت، 05/06/1382.
15. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران، 30/07/1381.
16. پیام به مناسبت حلول سال 1371 هجری شمسی، 01/01/1371.
17. بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱، 01/01/1391.
18. خطبههای نماز جمعه تهران، 14/11/1390.
19. بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی، 13/7/1390.
20. بیانات در دیدار هزاران نفر از کارگران سراسرکشور، 7/2/1390.
21. همان.
22. بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی، 13/7/1390.
/ج