جنگ کریمه

فرانسه به دلیل داشتن امتیازات قنسولی، بر کلیساهای قدس اشارف داشت؛ روسیه نیز این امتیازات را در جریان جنگ ناپلئون به دست آورد. پس از جنگ، فرانسه قصد بازگشت به وضعیت پیش از جنگ و به دست آوردن حق اشراف
يکشنبه، 21 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ کریمه
جنگ کریمه

 

نویسنده: سبحان پاکپور




 
« فرانسه به دلیل داشتن امتیازات قنسولی، بر کلیساهای قدس اشارف داشت؛ روسیه نیز این امتیازات را در جریان جنگ ناپلئون به دست آورد. پس از جنگ، فرانسه قصد بازگشت به وضعیت پیش از جنگ و به دست آوردن حق اشراف بر کلیساها را داشت. اختلاف، به میان کاتولیک ها و ارتدوکس ها کشیده شد و دولت عثمانی، هیئتی از اصحاب کلیساهای مختلف را برای بررسی مسئله نظارت تشکیل داد. این هیئت حق یاد شده را برای فرانسه شناخت. در برابر، روسیه تهدید به جنگ کرد، خواستار احیای قرار داد خواندگار – اسکلاسی شد که سلطان عثمانی با آن موافقت نکرد. روسیه از انگلیس و فرانسه کمک خواست، اما آنان با این درخواست موافقت نرکدند. سلطان عثمانی نیز حق حمایت روسیه از نصارای مقیم سرزمین عثمانی را رد کرد. هم چنین سلطان، رشید پاشا را، که از دشمنان روسیه بود، به صدر اعظمی گماشت.[1]
روسیه نسبت به اشغال بلغارستان و رومانی تهدید کرد و سپاه روس حرکت کرده، دو منطقه یاد شده را به اشغال خود در آورد. در این وقت، دولت های اروپاییشامل اتریش، آلمان، انگلیس و فرانسه مداخله کردند؛ اما وساطت آنان به جایی نرسید. جنگ میان روسیه و عثمانی ادامه یافت و تلاش های صلح بی ثمر ماند. مواضع فرانسه و انگلیس در برابر روسیه، به سبب مصالحشان بود، نه به قصد دفاع از مسلمانان. به همین دلیل دو کشور یاد شده توافق نامه همکاری و کمک به دولت عثمانی را در ضدیت با روسیه، با دولت عثمانی امضا کرده، راضی به ضمیمه شدن هیچ بخشی از سرزمین عثمانی به روسیه نشدند. این جنگ [که در تاریخ با نام جنگ کریمه شهرت دارد] ادامه یافت و کمک هایی که از ناحیه متحدین به عثمانی می رسید، روسیه را مجبور کرد تا از مناطقی که اشغال کرده بود، خارج شود و در برابر، متحدان وارد بخشی از خاک روسیه شوند. « در نتیجه شکست روسیه در جنگ کریمه که ظاهرا به علت اختلاف با فرانسه بر سر حشانت و سرپرستی اماکن مقدس مسیحی در فلسطین به وجود آمده بود، جاه طلبیهای تزار تا حدودی مهار شد.»[2] [سپس] کار با معاهده پاریس در سال 1273هـ/1856م خاتمه یافت. در این معاهده آمده بود:
1. همه مناطقی که از سوی دو طرف اشغال شده است، تخلیه شود. اسرا آزاد شوند و فرمان عفو عمومیِ همه کسانی که به یکی از دو دولت کمک کرده اند، صادر شود.
2. کشتی رانی در دریای سیاه برای همه دولت ها آزاد باشد و هیچ گونه قوانین دریایی برای این دریا وضع و اجرا نشود.
3. کشتی رانی در رودخانه دانوب آزاد باشد.
4. بلغارستان و رومانی تحت الحمایه دولت عثمانی باقی بمانند.
5. صربستان تابعیت دولت عثمانی را داشته باشد و مستقل نباشد.
به مرور، دولت های اروپایی مسکلاتی را در صربستان، جبل اسود، و بوسنی هرزگوین به وجود آوردند تا این مناطق ار عثمانی جدا شوند. از یک سو، این شورش ها با حمایت دولت های اروپایی آغاز می شد و از سوی دیگر، مانع از اقدام دولت عثمانی برای سرکوب شورشی ها می شدند.[3]
در اواخر سلطنت سلطان عبد الحمید، دروزی ها به مارونی ها حمله کردند؛ از طرف دیگر فتنه های طایفه ای در شام شدت یافت. در جریان جنگ داخلی لبنان شمار زیادی از مارونی ها کشته شدند. این احتمال وجود داشت که شورش های یاد شده به تحریک اروپایی ها بوده باشد. دولت عثمانی توانست فتنه را آرام سازد؛ جز آن که دولت های بزرگ، به ویژه فرانسه، با ارسال نیروه بیروت را اشغال کرده، دولت عثمانی را مجبور کردند تا به جبل لبنان خود مختاری بدهد؛ به طوری که در رأس آن یک نصرانی برای سه سال انتخال شود و دولت عثمانی جز با اجازه دولت های اروپایی حق عزل او را نداشته باشد.[4]
در دوران سلطان عبد المجید اول، فرمان گلخانه در سال 1839م صارد شد؛ هم چنین دستور ایجاد تغییراتی در ساختار دولت به هدف اصلاحات ضروری، صادر شد. مهم ترین نکات این فرمان عبارت بود از:
1. ضرورت تأمین امنیت برای تمامی رعایای دولت از نظر زندگی، حیثیت و دارایی.
2. ضرورت فراهم آوردن نظامی ثابت برای سپاهیان به طوری که فرد سپاهی در تمام عمر سپاهی نماند و تنها برای چهار تا پنج سال در این شغل بماند.
در این فرمان برای نخستین بار بر مفهوم مساوات میان همه رعایای دولت در برابر قانون تأکید شده بود.[5]همین امر سبب مخالفت مسلمانان و محافظه کاران شد.
جنگ قرم [کریمه] با فرمان معروف به فرمان همایونی در سال 1856م پس از بحران قرم، خاتمه یافت؛ فرمانی که ضمن آن تعهدات قبلی تکرار شد و در آن، حکم اعدام افراد مرتد از اسلام و مساوات تمامی رعایا در حقوق و وظایف، افزوده شده بود.[6]
در این دو سند (خط شریف گلخانه 1839م و خط همایونی در سال 1856م) که از سوی عبد المجید اول صادر شد آمده بود: دولتی که به احکام شرعی عمل کند، به بالاترین نقطه عظمت خواهد رسید؛ اما طی یک صد و پنجاه سال، اجرای احکام شرعی سست شده و عامل آن نیز رخداد ها و پیشامدهای این دوره بوده است. به همین دلیل دولت نیرومند عثمانی، تبدیل به دولتی ضعیف شده و هر دولتی که به حفظ احکام شرعی توجه نکند، مضمحل خواهد شد. از این نکته چنین به دست می آید که عظمت پیشین دولت عثمانی به دلیل التزام این دولت به مبانی شریعت اسلامی بوده و ضعف و اضمحلالی که در این زمان بر وی عارض گشته، به علت بی توجهی به اجرای احکام شریعت بوده است.[7]
عبد المجید اول در 17 ذی حجه 1277هـ/1861م در گذشت و برادرش عبد العزیز در آخرین روزهای سال یاد شده بر تخت خلافت نشست.»[8]

پی‌نوشت‌ها:

[1] . اسماعیل سرهنگ، تاریخ الدوله العثمانیه، ص 326-327.
[2] . تیمور قادری، تاریخ اسلام کمبریج، ص 467.
[3] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه دوله اسلامیه مفتری علیها، قاهره 1980، ص 228.
[4] . محمد انیس، السید رجب حراز، الشرق العربی فی التاریخ الحدیث و المعاصر، ص 166.
[5] . Marriot, Op.cit. P.251
[6] . Miller, wilham, The ottoman Empire and its Successons 1800-1927, P.204-207
[7] . عبد الکریم غرایبه، سوریا فی القرن التاسع عشر، قاهره 1961، ص 27-31.
[8] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 116- 119.

منبع:www.tarikheslam.com



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط