اخلاق و شیوه زندگی یزید
عموم مورخان، یزید را فردی شرابخوار، میمون باز، سگ باز و بی اعتنا به احکام و دستورات اسلامی معرفی کرده اند. در تاریخ آمده است:«عبد الله بن حنظله و گروهی از اهل مدینه به منظور آشنایی با شیوه زندگی یزید به دمشق سفر کردند. آنها پس از بازگشت به مدینه و در معرفی یزید گفتند: ما از نزد مردی آمدیم که دین ندارد، شراب می نوشد، طنبور می نوازد، نوازندگان در نزد وی به لهو و لعب مشغولند، با سگ ها بازی می کند و...»[4]
عبدالله بن حنظله گفت:
«به خدا سوگند ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم از آسمان سنگ ببارد.»[5]مسعودی هم در مورد یزید می نویسد:
«سیره او همانند فرعون، بلکه بدتر از فرعون بود.»[6]برخی از نویسندگان معتقدند که یزید، نزد دائی های خود در بادیه پرورش یافت و قبیله مادرش پیش از اسلام آوردن، مسیحی بودند و هنوز حال و هوای مسیحیت در سر آنان بود و از این رو یزید تربیت مسیحی داشت.[7]
جنایات یزید
یزید در این دورۀ سه چهار ساله، جنایات هولناکی مرتکب شد. بزرگترین جنایت او به شهادت رساندن امام حسین(ع) و 72 تن از یاران با وفای آن حضرت میباشد. در تواریخ آمده است:«یزید در ابتدای حکومت خویش نامه ای به ولید به عتبه، والی مدینه نوشت و از وی خواست تا از امام حسین(ع) و عده ای دیگر بیعت بگیرد. یزید در این نامه دستور داد اگر آنان زیر بار بیعت نرفتند، گردن آنها را بزن و سرهای آنها را نزد من بفرست.»[8]
جنایت دوم وی، حمله به شهر مدینه و قتل و غارت و جنایت در این شهر میباشد که به واقعه «حره» مشهور است.[9]در این سال یزید، پنج هزار نفر از شامیان را به فرماندهی "مسلم به عقبه" به مدینه گسیل داشت. مسلم با حمله به مدینه، واقعه حره را به وجود آورد. در این واقعه، افراد زیادی کشته شدند. او سه روز افرادش را آزاد گذاشت تا هر کاری می خواهند انجام دهند.[10] دینوی می نویسد:
« در واقعه حره، هشتاد مرد از اصحاب رسول خدا(ص) کشته شدند. از مهاجرین و انصار 700 نفر و از سایر مسلمین ده هزار نفر کشته شدند.»[11]
جنایت دیگر وی حمله به شهر مکه و شکستن حرمت حریم کعبه و سنگ باران کعبه میباشد.[12] مسلم بن عقبه پس از جنایت حره برای نبرد با ابن زبیر به سوی مکه حرکت کرد وی در بین راه به هلاکت رسید. حصین بن نمیر به فرماندهی لشکر یزید انتخاب شد. لشکریان شام مکه را محاصره کردند و با منجنیق به این شهر حمله کردند حرم امن الهی را آتش باران کردند. در این واقعه، خانه کعبه ویران شد و بسیاری از خانههای مردم دچار حریق شدند. و در سال 64 هجری به دنبال انتشار خبر هلاکت یزید، لشکریان به شام بازگشتند. [13]
هلاکت یزید:
شیخ عباس قمی نقل می کند:
«چهاردهم ماه ربیع الاول سال 64 هجری روز هلاکت وی میباشد».[14]طبری مینویسد:
«یزید روز پنج شنبه نیمه ماه ربیع الاول سال 64 هجری مرد».[15]سهیل طقوش مینویسد:
«یزید در ناحیه «حوران» بعد از سه سال و هشت ماه و چهارده روز حکمرانی درگذشت»[16]در باب علت مرگ وی آمده است وی به مرضی ذات الجنب در حوران از دنیا رفت.[17] شیخ عباس قمی مینویسد:
«در روایت شیخ صدوق است که وی به بلای ناگهانی هلاک گشت. شب به حالت مستی به خواب رفت. صبح او را مرده یافتند و چنان تغییر کرده بود که گویا او را قیر مالیده بودند».[18]
اقوال دیگر نیز در این زمینه نقل شده است که از اهمیت چندانی برخوردار نیست. شیخ عباس قمی مینویسد:
«محل دفن وی محلی است به نام حواریّین[19] و در نقلی دیگر آورده است جنازهاش را به دمشق آوردند و در باب صغیر دفن کردند و قبرش اینک زباله دان میباشد».[20]
منابع تاریخی سن او را هنگام هلاکت 37،[21] 39، 35 سال ذکر کردهاند.[22]
پینوشتها:
[1]- جوزی، علی بن محمد؛ المنتظم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412، ج4، ص 322.
[2]-- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج7، ص 3121.
[3]- مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ، تهران، آگه،1374، ج2، ص 901.
[4]- طبری، محمد بن جریر، پیشین، ج7، ص3097.
[5]- ذهبف محمد به احمد؛ تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1413ه.ق، چ دوم، ج3، ص27.
[6]- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، قم، در الهجره، 1409ه.ق، چ دوم، ج3،ص63
[7]- مهدی رستم نژاد، عاشورا؛ قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع)، 1384 ه. ش، چ دوم، ص 214. به نقل ااز حیاه الامام الحسین بن علی، ج2، ص 180.
[8]- یعقوبی، ایت واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیبی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382 ه.ش، ج2، ص 772.
[9]- ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه عباس خلیلی، ابوالقاسم حالت، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371، ج11، ص 242.
[10]- همان، ص190
[11]- دینوری، ابن قتیبه؛ الامامه و السیاسه، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، 1380 ه. ش، ص 225.
[12]- دینوری، ابوحنیفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی، تهران، نی، 1371، چاپ چهارم، ص 313.
[13]- ابن خلدون، العبر، ترجمه عبدالمحمد آیتی، بیجا، مؤسسه مطالعات فرهنگی، 1363، چاپ اول، ج2، ص 38.
[14]- قمی، شیخ عباس؛ وقایع الایام، قم، صبح پیروزی، 1385، ص 277.
[15]- طبری، محمد بن جریر، پیشین، ج7، ص 3130.
[16]- طقوش، محمد سهیل؛ و دولت امویان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380، ص 98.
[17]- قمی، شیخ عباس، پیشین، ص 277.
[18]- همان.
[19]- قمی، شیخ عباس؛ پیشین، ص 277.
[20]- همان.
[21]- همان.
[22]- طبری، محمد بن جریر؛ پیشین، ج7، ص 3121.
/م