نویسنده: سید رضا حسینی
هنر روم باستان
روم در 1000 ق.م جز چند دهکده ی کوچک چیزی نبود. حتی زمانی که اتروسک ها را بیرون راندند (509 ق.م) بیش تر از یک شهر نبود. رومی ها کم کم توانستند علاوه بر جانشینی اترسک ها حکومت خود را به زودی گسترش دهند. کار عمده ی رومیان صرف کشورگشایی و اشاعه ی تمدن رومی می شد. اگر نبوغ یونانیان در عرصه های هنر - علم - فلسفه - تاریخ و به طور کلی در قلمروهای عقل و تخیل بود، برعکس نبوغ رومیان در عرصه ی فعالیت های دنیوی - حقوق و کشاورزی - سیاست و کشورگشایی بود. امپراطوری وسیع، پایتختی شایسته و شهری با شکومه طلب می کرد و هنر این امپراطوری شخصیت خود را از نقش این حکومت کسب می کرد. نقشی که همان بیان مجد و عظمت امپراطوری بود.این هنر ابتدا تحت تأثیر هنر یونان و تقلید و کپی از روی آثار آنان بوده ولیکن کم کم با عزم امپراطوران رومی هنر روم توانست به عنوان «نخستین مرحله ی جامع هنر اروپای غربی» مطرح شود. بیان مفاهیم غیر کلاسیک در شکل های کلاسیک (یونانی) - علاقه به شخصیت فردی با گرایش به مفاهیمی از قبیل قانون - دولت و تمدن از سایر خصوصیات هنر رومی است. به طور کلی هنر رومی نوعی از هنر رئالیستی را ارائه می دهد.
مجسمه سازی
پرتره سازی - تک چهره سازی: یونانی ها به خاطر توجه فلسفی شان به انسان ایده آل کم تر توجهی به پرتره سازی نشان می دادند ولی رومی ها علاقه به پرتره سازی داشتند. الگوی پرتره سازی غریبان از روم است. علاقه ی رومیان به نمایش بی کم و کاست و شباهت کامل از یک طرف و عادت رومیان به نگهداشتین تصاویر (نقاب های مومی) نیاکانشان در خانه و جلوی دیدگان باعث شد که مجسمه ساز بیش از پیش بر نمایش صفات فردی تأکید کند. یک زمان به نشان دادن چهره ی مدل به شکل واقعی و کاملاًًً رئالیستی پرداخته (سردیس یک مرد رومی 80 ق.م) (تصویر 42)1) پرداختن به موضوعات زنده ی روز بخصوص در دوره ی جمهوری.
2) شمایل گرایی هلنی در دوره ی امپراطوری.
در دوره ی بعد شاهد ساخت آثاری با تلفیق 2 سبک بالا هستیم مثلاً در سر مجسمه ی امپراطور «اگوستوس» بی آن که ذره ای از شباهتش را از دست بدهد به صورت بسیار ظریفی به صورت کمال مطلوب ساخته شده است. از همین نمونه می توانیم به نیم تنه ی همسر «اگوستوس» متعلق به 20 میلادی اشاره کنیم (تصویر 44).
پرتره ی «یک بانو» حدود 90 میلادی، پرتره ی «هادریانوس» 120 میلادی و پرتره ی «کنستانتین» 307 میلادی (که در مورد پرتره ی آخری تغییر از شیوه رئالیستی به شیوه ی ذهن گرایی را شاهد هستیم) (تصویر 45) از سایر آثار برجسته در خصوص پرتره سازی رومی است.
1) ستایش رومیان از فرهنگ هلنی در دوران حاکمیت اگوستوس
2) تصمیم ظاهری امپراطور به استوار گردانیدن تجدید حیات فرهنگ روم بر فرهنگ هلنی و پایه ریزی یک هنر رومی بر اساس هنر یونانی.
پیکره ها علاوه بر در نظر گرفتن رئالیسم رایج در هنر روم و کمال مطلوب گرایی به نوعی به بیان عظمت و مجد امپراطوری روم می پردازند. در پیکره ی «اگوستوس اهل پریماپورتا» از جنس مرمر او را در حال اعلام یک پیروزی سیاسی مشاهده می کنیم. این پیکره نمادی از «عصر طلایی» است که گویا مربوط به روزگار صلح پس از جنگ در زمان امپراطور «اگوستوس» است. این مجسمه احتمالاً ساخته یک هنرمند یونانی است (تصویر 50).
نقوش برجسته
همان گونه که توضیح دادیم هنر روم، یک هنر رئالیستی و واقع گرایانه است و ثبت و ضبط رویدادها و وقایع یکی از کارهای مهم هنرمندان رومی است، یکی از راه های ثبت رویدادها تبدیل آن به نقش برجسته است. نقوش برجسته ی رومی با بیانی رسمی و تبلیغاتی به مانند یک پوستر تبلیغاتی عمل می کنند. از مهم ترین این نقوش بدین موارد می توان اشاره نمود:1) «حرکت جمعی» یا «ملازمان امپراطور» بخشی از کتیبه ی «مذبح صلح اگوستوس» - از جنس مرمر متعلق به 13 تا 9 ق.م در روم. به یادبود آرام سازی ایالت های «اسپانیا» و «گل» (تصویر 51) - از سایر نقوش این مذبح می توان به «آراپاکیس اگوستانه» و «نقش برجسته ی تلوس» اشاره نمود.
با بررسی آثار نقاشی در این شهرها 2 شیوه ی دیوارنگاری قابل رویت است:
1) نقاشی هایی که بسته بودن فضا را بیش تر می کند و از انواع تزیین هایی تشکیل شده است که به دیوار به عنوان یک مانع تأکید می کردند.
2) نقاشی های که به فضای اطاق می افزایند و دیوار را از جلوی دید برمی داشتند و با گشودن راهی تازه فضا را گسترش می دادند. رنگ ها گاهی سبز و خرمایی خوش رنگ و گاهی قرمز، سیاه و سفید یا نخودی می باشند.
گذر از دیوار تخت به دیوار فضا سازی شده در شهرهای «هرکولانیوم» و «پمپئی» در چهار اسلوب خودنمایی می کند:
1) «اسلوب نماکاری» یا «نمای مرمرین»: تزیین دیوار با قاب های چند رنگ درخشان و مسطح از رنگ های یک دست متضاد که حالت طراحی داشتند. نمونه ی آن در خانه های «پرینه» و «جزیره ی دلوس» یافت شده اند (تصویر 56).
3) «اسلوب تزیینی» یا «اسلوب آراسته»: در این سبک، مختصر درجه ای از عمق نمایی باقی مانده است، ولی عناصر یا اعضای جدا کننده ی معماری، ظاهر کارکردی خود را از دست می دهند. نمونه ی آن را در یک نقاشی دیواری از پمپئی مشاهده می کنیم (تصویر 58).
معماری
همان گونه که در بررسی هنر روم باستان توضیح دادیم، به گونه ای ادامه هنر یونان در هنر روم متجلی است که خصوصیات رومی به خود می گیرد و دارای شخصیتی جداگانه از هنر یونان می شود، در خصوص معماری نیز همین گونه است رومیان برای هنر و معماری یونان، تحسین توأم با ستایش بیش از اندازه قائل بودند ولی آن چه در معماری نیز قابل مشاهده است، تکیه زدن معماران رومی در نخستین دوره ی جمهوری به هویت رومی به خصوص در عرصه ی معماری و شهرسازی است. معماری یونان نیز در این عرصه در دست رومیان آراسته به خصائل رومی می شود و شخصیتی متمایز از هنر و معماری یونان به خود می گیرد. ذکر این نکته لازم است و آن هم تأثیرات معماری اترسکی بر معماری رومی است که تلفیق معماری اترسک به عنوان نوعی از معماری بومی و معماری یونان، شخصیت اصلی معماری روم را تشکیل می دهد که در تیپ های معماری از آن صحبت می شود. در این قسمت مختصر توضیحی در خصوص مهم ترین تیپ های معماری در روم می دهیم:معبد
1) معبد «فورتوناویریلیس» (روم - اواخر سده دوم ق.م) این معبد با وجود تناسب های ظریفی که در ستون های «ایونی» و «اسپر» خود دارد، نشان از تأثیر معماری یونان دارد ولی تأثیراتی نیز از معماری اترسک مشاهده می شود، از جمله رواق تو نشسته و مقصوره ی عریض، از طرف دیگر در معماری اترسک مقصوره (فضای اصلی معابد) دارای یک عملکرد بود لیکن در معماری رومی به خاطر نیاز به فضاهای وسیع علاوه بر قرار دادن پیکره ی رب النوع، غنائم جنگی را نیز در آن به نمایش می گذاشتند (تصویر 60).فوروم
فوروم ها یا بناهای یادبود یا میادین شهر معمولاًً یکی از نمادهای هر شهر بوده است. فورومها بناهایی هستند که فضاها به طور سمبولیک نسبت به محور مرکزی در رابطه با هم قرار گرفته اند. فوروم های دوران امپراطوری در روم مظاهر پرشکوهی از آرمان امپراطوری بوده که با کولوسئوم رقابت می کردند و در دوره های متوالی فوروم های مختلف به یکدیگر متصل می شدند.از مهم ترین فوروم ها بدین ترتیب می توان نام برد:
1) فورو شهر پمپئی (مربوط به دوره ی جمهوری) (تصویر 64).
3) فوروم تراژن (114 میلادی)
4) فوروم های متعدد شهر روم که متعلق به حاکمان در دوره های متفاوت عصر امپراطوری اند (تصویر 65).
باسیلیکا
مجموعه بناهای سنتی با فضاهای سرپوشیده است و عملکردی شبیه «آگوارا» ها در یونان را دارند. این بناها به عنوان تالار و علائم بارز هر شهر محسوب می شوند. از قدیمی ترین این باسیلیکاها، باسیلیکای شهر پمپئی متعلق به 100 ق.م است. این بنا نخستین نمونه از مهم ترین و متنفذترین تیپ ساختمان های رومی است. از نمونه های دیگر، باسیلیکای عظیم «اولمپیا» در روم متعلق به 112 میلادی است که تمامی ویژگی های معماری روم در آن مشاهده می شود از متأخرین باسیلیکاها، باسیلیکای «کنستانتین» در روم متعلق به 310 تا 320 میلادی است (تصاویر 66).کولوسئوم
آمفی تئاتر «فلاویوس» متعلق به 70 تا 82 میلادی در روم، این آمفی تئاتر با گنجایش 50 هزار نفر داران فضایی بیضی شکل با استفاده از انواع طاق های موجود در آن زمان ساخته می شود. در این بنا 2 ابتکار مشاهده می شود:1- بتون 2- طاق های متقاطع، تقسیم وزن بر روی چهار گوشه ها و استفاده از سه شیوه ی «دوریک» - «یونیک» و «کرنتی» نیز از دیگر خصوصیات این بنای عظیم است (تصویر 67).
طاقهای نصرت
جاودانه سازی رویدادهای واقعی با شکل های عظیم ساختمانی به همراه نقوش برجسته به بهترین نحو ممکن در طاق های نصرت دیده می شود. طاق نصرت بنای یادبودی است که به مناسبت های مختلف و یا به افتخار امپراطوران ابتدا در دروازه ی شهر و بعدها در مرکز شهر ایجاد می شده است. از مهم ترین طاق های نصرت در روم می توان بدین موارد اشاره نمود:1) طاق تیتوس مربوط به 81 میلادی (تصویر 68)
3) طاق کنستانتین مربوط به 315 میلادی (تصویر 55)
دموس
سراهای رومی برای سکونت طبقه ی اعیان و اشراف با فضاهای وسیع و تزیینات بیش تر ساخته می شود. از خصوصیت بارز دموس، هال مستطیل شکل ورودی آن است که در وسط آن آبنمایی تعبیه شده است. نمونه ی اصلی این دموس ها در شهر پمپئی کشف شده است (تصویر 69).حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)