گفت و گو با دکتر لؤی فَتوحی درباره ی مطالعات قرآنی

پایه گذاری اعجاز تاریخی قرآن کریم به مثابه ی یک رشته ی محوری

لؤی فَتوحی(1) دانشنامه ی خود را در سال 1984 در رشته ی فیزیک از دانشکده ی علوم دانشگاه بغداد دریافت کرد. در سال 1988 با دفاع از رساله ی خود با عنوان«نخستین رؤیت هلال، و مشکلات دیگر در فلک تاریخی» دانشنامه ی
دوشنبه، 20 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پایه گذاری اعجاز تاریخی قرآن کریم به مثابه ی یک رشته ی محوری

 پایه گذاری اعجاز تاریخی قرآن کریم به مثابه ی یک رشته ی محوری
 

 

نویسنده: عبدالرحمن ابوالمجد
مترجم: علی علی محمدی



 

گفت و گو با دکتر لؤی فَتوحی درباره ی مطالعات قرآنی

درآمد

لؤی فَتوحی(1) دانشنامه ی خود را در سال 1984 در رشته ی فیزیک از دانشکده ی علوم دانشگاه بغداد دریافت کرد. در سال 1988 با دفاع از رساله ی خود با عنوان«نخستین رؤیت هلال، و مشکلات دیگر در فلک تاریخی» دانشنامه ی دکتری خود را در رشته ی فلک از گروه فیزیک دانشگاه دوره ام(2)بریتانیا اخذ کرد.
دکتر لؤی فَتوحی در حوزه نشر، فناوری و مدیریت اطلاعات فعالیت می کند. وی از سال 1999 کارش را در زمینه ی نشر در فناوری اطلاعات در شرکت روکس پرس آغاز کرد و تا سال 2003 در این شرکت حضور داشت. وی در این سال شرکت باکت ببلشینگ را با همکاری افرادی دیگر پایه گذاری کرد و هم اکنون نیز در این شرکت فعالیت می کند. فَتوحی همچنین مدیر عملیات این شرکت را در بیرمنگام انگلستان و مومبای هند برعهده دارد.
فتوحی در اوایل بیست سالگی از دین مسیحیت به اسلام گروید و به طور خاص به پژوهش درباره ی قرآن کریم پرداخت. درباره ی جزئیات بیشتر از نحوه ی توجه و اهتمام وی به اسلام می توان به مقدمه کتاب عیسای پیامبر در تاریخ مراجعه کرد. این قرآن پژوه شماری از آثار و بیش از 40 مقاله ی خود را به زبان های انگلیسی و عربی تألیف کرده است. وی همچنین به بررسی شخصیت ها و حوادث تاریخی ذکر شده در قرآن و بررسی تطبیقی روایت های قرآنی با روایت های عهد قدیم و عهد جدید و منابع یهودی و مسیحی و منابع تاریخی مستقل دیگر پرداخته است.
فهرست زیر جدیدترین آثار اوست که به زبان انگلیسی تألیف کرده است:

1.نسخ در قرآن و شریعت اسلامی(2012)(3)

2.عیسی پیامبر مسلمان:

تاریخ درباره ی مسیح از بشر بودن و نه خدا بودن او سخن می گوید(2010)(4)

3.جهاد در قرآن:

جست و جوی حقیقت از منبع آن(چاپ سوم)(2009)(5).برخی از فصل های این کتاب به همراه برخی از نوشته های دیگر به زبان پرتغالی منتشر شده است؛

4.معمای مسیح:

مسیح در قرآن، عهد جدید، عهد قدیم و منابع دیگر(2009)(6)؛

5.راز به صلیب کشیده شدن:

کشته شدن عیسی بر اساس قرآن، عهد جدید، عهد قدیم و منابع تاریخ(2008)(7)؛

6.معمای قوم اسرائیل در مصر کهن:

خروج در قرآن، عهد قدیم و آثار باستانی و منابع تاریخی(2008)(8). این کتاب در سال 1998 با عنوان تاریخ به عصمت قرآن گواهی می دهد منتشر شد و در سال 1999 به عربی و در سال 2005 به زبان اندونزیایی ترجمه و منتشر گردید؛

7.معمای عیسای تاریخی:

مسیح در قرآن، کتاب مقدس و منابع تاریخی(با همکاری شذی الدرگزلی، 2007)(9). این کتاب در سال 2009 در مالزی منتشر شده است. همچنین در سال 2012 به زبان اندونزیایی ترجمه و چاپ شده است؛

8.یوسف پیامبر در قرآن و کتاب مقدس و تاریخ:

تفسیری جدید بر سوره یوسف(2005)(10). این کتاب در سال 2007 تجدید چاپ شده است.
دکتر فتوحی همچنین با همکاری همسرش، شذی الدرگزلی کتاب جلاء الخاطر(11)شیخ عبدالقادر جیلی را به انگلیسی ترجمه کرده است. این کتاب به تازگی به چاپ دوم رسیده است.
فرصت خیلی خوبی پیش آمد که با دکتر فتوحی دیدار کردیم و درباره ی آثار و اندیشه های وی به گفت و گو پرداختیم. وی در این گفت و گو درباره ی تلاش های خود در معرفی اسلام و رسالت آن به بسیاری از مردم سخن گفت.
انگیزه ی من از پرداختن به این پژوهش تفصیلی درباره ی مفهوم نسخ، دلالت های عمیقی است که به تاریخ متن قرآن اختصاص دارد. پژوهشگران غربی همواره این مسئله را درک کرده و اغلبْ آن را برای تشکیک خود در سلامت متن قرآن به کار برده اند. اما عالمان مسلمان اقدام کافی و لازم را برای تعامل با این دلالت ها انجام نداده اند.
ابتدا دوست داریم درباره ی این مسئله صحبت کنید که چه چیزی شما را به قرآن علاقه مند ساخت تا درباره ی این کتاب آسمانی پژوهش و تحقیق کنید؟
سه منبع مستند درباره ی اسلام وجود دارد: قرآن، حدیث و منابع مختلف و قدیم درباره ی تاریخ و عقاید اسلامی. همه ی این منابع مهم هستند، اما نه به یک اندازه:
-قرآن حاوی جوهره و اساس رسالت اسلامی است؛
-حدیث رسول اسلام(ص) این رسالت را تفسیر می کند و بسط می دهد، اما در چارچوب مبانی و باورهای قرآن عمل می کند؛
-نوشته های تاریخی نیز می کوشند قرآن و حدیث را درک کرده و آن ها را به یکدیگر پیوند دهند و سیاق و بافت تاریخی این دو متن را توصیف کنند.
بدیهی است که قرآن پیش از حدیث و کتاب های کهن اسلامی دیگر تدوین شده است. در عین حال قرآن دو ویژگی عمده دارد که آن را از تمام منابع اسلامی متمایز می سازد؛
1.قرآنْ حرف به حرف کلام خداوند است. اما حدیث قدسی که به خدا نسبت داده می شود، کلام حرف به حرف خداوند محسوب نمی شود؛
2.قرآن همان گونه که نازل شده، حفظ گردیده است و در معرض هیچ گونه تغییرات سهوی یا عامدانه ای از سوی کسانی که آن را به صورت شفاهی یا مکتوب نقل کرده اند، قرار نگرفته است. این نکته ای است که درباره ی دیگر منابع نمی توان ادعا کرد. زیرا که کتاب های دیگر را علما و مورخانی تألیف کرده اند که به رغم آنکه نیت درستی داشته و کوشش فراوانی کرده اند، ناگزیر خطاهایی به برخی از گفته های آنان راه یافته است. زیرا که خطا جزئی از طبیعت بشر است.
این مسئله درباره ی منابع حدیث نبوی نیز که مورد اختلاف عالمان اسلامی است، صادق است. به طوری که موجب شده است که این عالمان نظام پیچیده و مفصلی برای تدوین حدیث و تفکیک درجات صحت احادیث مختلف ایجاد کنند. مهم تر از آن این مسئله است که خداوند محفوظ بودن قرآن را از تغییر و تحریف اعلام کرده است:« إنّا نحنُ نَزَّلنا الذّکْرَ و إنّا لهُ لَحافِظونَ»(12)و «إنَّ الّذینَ کَفَروا بالذّکْرِ لمّا جَاءهُم و إنّهُ لکتابٌ عزیزٌ* لا یَأتیهِ الباطِلُ منْ بینِ یَدَیْهِ و لا مِن خَلفِهِ تنزیلٌ مّنْ حکیمٍ حمید»(13).
قرآن درباره ی دیگر منابع اسلامی چنین سخنی نگفته است. در واقع این ویژگی فقط مخصوص قرآن است. حتی کتاب های دینی دیگر و نیز خود قرآن خبر داده اند که کتاب های دیگری که بر پیامبران پیش از محمد(ص) نازل شده اند، به دست مردم تحریف شده اند و نسخه های اصلی آن ها باقی نمانده است. برای مثال قرآن در چند جا درباره ی اهل کتاب سخن می گوید که «یُحَرّفونَ الکَلِمَ عن مّواضِعِهِ»(14). همچنین باید به این مسئله اشاره کنیم که قرآن برخلاف منابع کهن دیگر کتابی است که مسلمانان در نماز و عبادت ها و مناسک دیگرشان آن را تلاوت می کنند. بنابراین با وجود حدیث و کتاب های کهن دیگر که برای بررسی اسلام مهم هستند، قرآن به دلایلی صاحب جایگاه بی همتایی در اسلام است.

از دیدگاه شما مفهوم اصطلاح«مطالعات قرآنی»چیست؟

اصطلاحی فنی که مطالعات مختلف قرآنی در زیرمجموعه آن قرار می گیرد،«علوم قرآن» است. این اصطلاح بعد از پیدایی و تطور شماری از علومی که به قرآن می پرداختند، پدید آمد. به رغم آنکه مسلمانان از روزگار نخستین ظهور اسلام، یعنی پیش از پدید آمدن اصطلاح علوم قرآن، اهتمام بسیاری به بررسی مظاهر قرآن داشتند. موضوعاتی که در زیر این اصطلاح قرار می گیرند، عبارتند از: جمع قرآن، ترتیب قرآن، طبقه بندی سوره ها و آیات به مکی و مدنی و نظایر آن ها، تاریخ نزول سوره ها و آیات، تفسیر قرآن، مفهوم نسخ، مفردات قرآن، خط قرآن و غیره. به تعبیری دیگر اصطلاح«مطالعات قرآنی» هر علمی را که جنبه ای از کتاب خدا را بررسی می کند، در برمی گیرد. بنابراین علوم قرآن و مطالعات قرآنی دو اصطلاحی هستند که بسیاری از موضوعات را شامل می شوند.
با اینکه بسیاری از آثار حوزه ی علوم قرآن بر موضوعات مشخصی تمرکز دارند، در عین حال کتاب هایی هستند که مؤلفانشان کوشیده اند که معرفی کلی از موضوعاتی که در زیر مجموعه ی«علوم قرآن» قرار می گیرند، به دست دهند. یکی از این آثار کلاسیک کتاب البرهان فی علوم القران بدرالدین زرکشی (درگذشته 749ق/ 1391م)و دیگری کتاب الاتقان فی علوم القرآن جلال الدین سیوطی(درگذشته 911ق/ 1505م)است. از آثار جدیدی که به این موضوع پرداخته اند، می توان به کتاب مناهل العرفان فی علوم القرآن محمد زرقانی اشاره کرد.

تعریف شما از اصطلاح«مطالعات قرآنی» در اندیشه ی غربی چیست و این اصطلاح چه موضوعاتی را در اندیشه غربی دربرمی گیرد؟

چنانکه ذکر شد، علمای اسلامی این اصطلاح را برای شمار بسیاری از زمینه های پژوهشی مربوط به قرآن به کار می بردند. این اهتمام تکریم آمیزی که مسلمانان در درون خود نسبت به قرآن دارند، پدیدار می شود. اما دانشمندان غربی اهتمام کمی نسبت به برخی از این موضوعات داشتند. برای مثال عالمان اسلامی آثار بسیاری درباره ی مفهوم نسخ تألیف کرده اند که کهن ترین آثار به نیمه دوم قرن دوم و قرن سوم هجری باز می گردد، در حالی که در میان آثار دانشمندان غربی جز یک کتاب تخصصی درباره ی نسخ که یک پژوهشگر غیرمسلمان تألیف کرده، چیز دیگری نمی بینیم. کتاب بنده نیز درباره ی نسخ که به تازگی منتشر شده، نخستین اثری است که از سوی یک پژوهشگر مسلمان به زبان انگلیسی تألیف شده است. تمرکز پژوهشگران مسلمانان اغلب بر تاریخ متن قرآن بوده و درباره ی چگونگی تطور متن قرآن نیز نظریات مختلفی را مطرح کرده اند. چندان عجیب هم نیست که چنین پژوهش هایی الهی بودن قرآن را نپذیرند. این دیدگاه با محفوظ ماندن این کتاب از هرگونه تغییر و تحریفی به دست مردم در تعارض است.

زمینه اصلی پژوهش و تحقیق شما در مطالعات قرآنی چیست؟

من به طور خاص به مطالعات تطبیقی ادیان و به عبارت دیگر مقایسه ی قرآن با متون دینی غیراسلامی و به طور مشخص عهد قدیم، عهد جدید و دیگر منابع یهودیت و مسیحیت علاقه مند هستم. بخشی از این مسئله به سابقه ی ذهنی من و رشد و پرورش من در خانواده ی مسیحی باز می گردد که در اوایل بیست سالگی اسلام آوردم. بخش دیگر نیز به زندگی من در غرب که فرهنگ یهودی و مسیحی در آنجا غالب است، مربوط می شود. طبیعی است که ایمان یکی از اصول یعنی نظام عقایدی و دینی به شمار می رود و همیشه مسائلی وجود دارد که باید به آن ها ایمان داشته باشیم، بدون اینکه بتوانیم صحت آن ها را امتحان و آزمایش کنیم. برای مثال روز قیامت، بهشت و جهنم مفاهیمی هستند که باید به آن ها ایمان داشته باشیم. اما هرگز به صورت عملی نمی توانیم از وجود آن ها اطمینان حاصل کنیم یا در آن ها زندگی کنیم،‌ مگر در وقت مقررشان.
در عین حال مطالعات تطبیقی ادیان از این حقیقت غافل نبوده و می کوشد این مسئله را به اثبات برساند که مفاهیم مبتنی بر یکی از ادیان از مشابه آن ها در ادیان دیگر قوی تر است. در حالی که حقیقت این است که نمی توان این عناصر ایمانی را مورد آزمایش و امتحان قرار داد. بنابراین غیرممکن است که این مسئله را به اثبات رساند که برخی از این مفاهیم از برخی دیگر صحیح تر است. از این رو من بیشتر ترجیح می دهم که از دو روش زیر استفاده کنم که بر اقناعی تر شدن روش بررسی تطبیقی کمک می کنند:
1.توجه به انسجام درونی عناصر هر دین. برای مثال تصویر عیسی در کتاب های «مارک»، «لوقا» و «متی» عهد جدید به شکل اساسی با تصویری کتاب«یوحنا» از این پیامبر به تصویر کشیده، متفاوت است. به دلیل اینکه تصویر حضرت عیسی در کتاب اخیر با خداوند تفاوتی ندارد، در حالی که سه کتاب نخست عیسی را به عنوان یک انسان تصویر کرده اند نه بیشتر. این یک نمونه از ناسازگاری و ناهماهنگی است که منابع مسیحی از آن رنج می برند. دلیل دیگر این ناسازگاری به این مسئله باز می گردد که کتاب های عهد جدید به 27 نسخه می رسد. افزون بر آن با اینکه نصرانیان ادعا می کنند به عهد قدیم و عهد جدید ایمان دارند، اما چنین اعتقادات و باورهای مسیحی با عهد قدیم سازگاری ندارد.
2.بررسی و مطالعه ی جزئیاتی که می توان آن ها را به واسطه اطلاعات خارجی امتحان و آزمایش کرد. در اینجا می توان از ادعاهای علمی و تاریخی استفاده کرد. زیرا این ادعاها ضرورتاً مبتنی بر ایمان نیست. اما حقایق واقعی و خارجی را منعکس می سازد.

شاید شما کتاب حقیقت مبتنی بر گواهی(15)دکتر لورنس براون(16) را خوانده باشید. این کتاب نیز به همین مسئله پرداخته است؟

با ناتوانی کلیسا در سیطره بر اندیشه و ذهن مردم و رو به زوال رفتن این سیطره در عصر رنسانس، پژوهشگران به شکل انتقادی و تفصیلی به بررسی کتاب ها و منابع دینی یهودیت و مسیحیت از جمله دو کتاب عهد قدیم و عهد جدید روی آوردند. این مسئله به تدریج آنان را به بررسی و تشخیص کاستی ها و تناقض های این کتاب ها و منابع سوق داد.
آثار و مطالعات غربی پرشماری وجود دارد که به صورت انتقادی و تفصیلی مشکلات درونی عهد قدیم و عهد جدید را بررسی کرده اند. برخی دیگر از این آثار و پژوهش ها تناقض های موجود درباره ی بسیاری از حقایق و اطلاعات تاریخی و علمی که این دو کتاب مقدس از آن رنج می برند مورد بررسی قرار داده اند. برخی دیگر نیز تاریخ متن عهد قدیم و عهد جدید و تطور و دگرگونی این دو متن را در طول تاریخ بررسی کرده اند. برای مثال نوشته های بارت ارمان(17)، پروفسور دانشگاه کارولینای شمالی(18)در چیل هیل نمونه ی خوبی از این گونه اخیر است.
اما در زمینه ی بررسی متن تاریخی در کتاب مقدس و به ویژه قصه ی حضرت موسی در عهد قدیم، ‌پروفسور ویلم دور(19)صاحب پژوهش های علمی است. پروفسور اد باریش ساندرز(20)نیز درباره ی موضوع عیسی در تاریخ بسیار نوشته است. همان گونه که اشاره کردم هیچ پژوهشگر برجسته ای نیست که قصه های عهد قدیم و عهد جدید را در نوشته های تاریخی دقیقی قلمداد کند یا اینکه این دو کتاب را کلام الهی بداند.

اگر امکان دارد درباره ی پژوهش های خودتان در حوزه ی قرآن بیشتر صحبت کنید.

من در حوزه ی علوم قرآن به دو موضوع توجه ویژه ای داشته ام. موضوع نخست«اعجاز تاریخی» قرآن است. برخلاف اعجاز علمی و زبانی، اعجاز تاریخی قرآن مورد توجه پژوهشگران و تاریخ نگاران قرار نگرفته است. این زمینه ی جدیدی از مطالعات قرآنی است که تلاش می کنم آن را پایه گذاری کنم و دانشگاهیان و قرآن پژوهان را به بینش عمیق در آن تشویق کنم. عالمان مسلمان درباره ی روایات قرآن و دیگر منابع اسلامی و نیز منابع یهودی و مسیحی بسیار پژوهش کرده اند. اما این میزان مطالعات و تحقیقات محدود باقی مانده اند. دلیل این امر به این مسئله باز می گردد که نگرش این عالمان به این روایات فقط از منظر متن دینی بوده است، بدون اینکه کوششی کنیم برای پیوند زدن این روایات با آنچه که اکنون ما بر اساس منابع مستقل و متون و آثار دیگر از تاریخ می دانیم. این به معنای غیرممکن بودن استفاده از این مطالعات جدید برای تعیین اینکه کدام یک از روایات از جنبه تاریخی دقیق تر است، می باشد. این روشی که من از آن پیروی می کنم، فقط روایات تاریخی قرآن را با نظایر آن ها در عهد قدیم و عهد جدید بررسی نمی کند،‌ بلکه با استفاده از منابع تاریخی مستقل همه این روایات را مورد ارزیابی قرار می دهد. من در این روش قصه ها و جزئیات تاریخی پیامبرانی چون عیسی(ع)، موسی(ع) و یوسف(ع) را به تفصیل بررسی کرده ام.
«عیسای تاریخی» از چند قرن پیش به این طرف از موضوعات ثابت و همیشگی پژوهش های دانشگاه های غربی بوده است .پژوهش بنده در این زمینه، نخستین تحقیقی است که این موضوع را از دیدگاه اسلامی بررسی می کند و موضوع را بر مبنای پژوهش اسلامی مطرح می کند. کار پژوهشی من در زمینه ی بررسی هماهنگی و انسجام هر روایت و نیز مقایسه آن با حقایق تاریخی- که به نظر من مهم تر است- مستند و موثق است.
با این روش توانستم این مسئله را روشن سازم که روایات قرآن با روایات موجود در منابع یهودی و مسیحی به شکل جدی متفاوت است و آنچه که قرآن می گوید با آنچه که ما از تاریخ می دانیم، سازگاری و هماهنگی دارد. اما منابع یهودی و مسیحی مملو از تناقضات درونی است. علاوه بر اینکه روایات این منابع با حقایق تاریخی و قطعی در تعارض است. این افشاگری ها با نظر متداول میان پژوهشگران غربی و منتقدان قرآن مبنی بر اینکه قرآن تا اندازه ای از منابع یهودی و مسیحی نقل شده است، در تضاد است.
به رغم وجود همسانی هایی میان روایات قرآنی و نظایر آن ها در منابع یهودی و مسیحی، اختلاف میان آن ها خیلی زیاد است. چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که قصه های قرآنی حاوی اشتباهات تاریخی و تناقض های درونی که روایات یهودی و مسیحی از آن رنج می برند، نیست. امکان ندارد که نقل از منابع یهودی و مسیحی با موفقیت و درستی همراه باشد، بدون اینکه از اشتباهات و خطاهای تاریخی دوری کرد. به دلیل اینکه برخی از این خطاها پس از نزول قرآن کریم و برخی نیز در دو قرن اخیر و در نتیجه کاوش های باستان شناختی مشخص شد.
موضوع دیگری که من به اهتمام دارم، ‌تاریخ متن قرآنی است. نتیجه ی پژوهش بنده در این زمینه کتاب اخیر من است که با عنوان نسخ در قرآن و شریعت اسلامی از سوی انتشارات راتلج منتشر شده است. این کتاب، بعد از کتاب جان برتن(21)[ قرآن پژوه انگلیسی و صاحب کتاب جمع آوری قرآن](22)که حدود بیست سال پیش چاپ شد، دومین اثری است که درباره ی موضوع نسخ به زبان انگلیسی منتشر می شود.
غالباً این دلالت ها چیزی از خود به جا نمی گذارند که حتی قابل اعتراف باشد. در نتیجه عالمان اسلامی معمولاً به پژوهش و نگارش درباره ی متن قرآن روی می آورند، بدون اینکه فهم خود را از نسخ و اثرگذاری این فهم را بر آرایشان درباره ی فرآیند جمع آوری قرآن تشریح کنند. سلامت متن قرآنی یکی از زمینه های اصلی پژوهش من است که اهتمام بسیاری به آن دارم. نسخ همچنین در دل موضوع شریعت اسلامی قرار دارد. بدین سبب اهتمام من به تاریخ متن قرآن موجب شد که به بررسی موضوع نسخ علاقه مند شوم و موضوع نسخ نیز به نوبه ی خود مرا به پژوهش درباره ی معنا، تاریخ و تطور شریعت اسلامی علاقه مند ساخت.

دیدگاه شما درباره ی کتاب[ جمع آوری قرآن] جان برتن درخصوص نسخ چیست؟

درباره ی موضوع نسخ کتاب جان برتن تا بیست سال تنها منبع پژوهشگران غربی که به زبان عربی مسلط نبودند، به شمار می آمد. از این رو کتاب وی در معرفی موضوع نسخ به خواننده ی غربی کمک کرد. برتن مهارت و تسلط گسترده ای را بر منابع مختلف این موضوع به کار بست تا پژوهشی تفصیلی و مبسوط در این زمینه به دست دهد. روش پژوهش واقع گرایانه ای که وی در این کتاب به آن التزام داشته، بر سودمندی این کتاب افزوده است. با این حال کتاب چهار کاستی عمده دارد:
1.این کتاب بیش از حد تکنیکی و فنی است و کسی که زمینه ی خوب و مناسبی از تاریخ شریعت اسلامی ندارد، نمی تواند آن را مطالعه کند، چه رسد به خواننده ی معمولی؛
2.سبک دشوار مؤلف و معرفی پیچیده مباحث، تکنیکی و فنی شدن کتاب را دو چندان کرده است؛
3.مؤلف در توجه به مرتب سازی و تنظیم تاریخ تطور نظریات نسخ افراط کرده و بدین منظور ادعاها و فرضیه های معینی را درباره ی نسخ به کار گرفته است. با این همه ترتیب این تاریخ تا حد بسیار زیادی مبتنی بر حدس و گمان است. در حالی که می توان این ادعاها و فرضیه های معین را با استفاده از منابع موجود با وضوح و یقین و اطمینان بسیار زیادی مورد بررسی قرار داد.
4.کتاب برتن در اشاره به برخی از کهن ترین منابع مربوط به نسخ که امری ضروری برای بررسی چگونگی تطور این باور در مراحل اولیه ظهورش است، ناکام بوده است.
من بسیار تلاش کردم تا در کتاب نسخ در قرآن و شریعت اسلامی چهار مسئله فوق را بررسی کنم:
1.این کتاب را به شکلی تألیف کرده ام که علاوه بر متخصص این حوزه، متفکران عام نیز می توانند آن را مطالعه کنند. این کتاب با عمق مطلوبی تمام مظاهر نسخ را مورد بحث قرار می دهد تا تصویر کاملی از طبیعت این پدیده به دست دهد و رکن قرآنی اصیلی از آن تعریف کند. بنده در این کتاب تمام اطلاعات مورد نیاز را به خواننده ارائه کرده و او را در سیر مباحث راهنمایی کرده ام تا به اطلاعات پیشین یا قرائت خارجی نیازی نداشته باشد.
2.کوشیدم کتاب را به شیوه ای منطقی تنظیم کنم تا خواننده به راحتی بتواند در هر مرحله ای موقعیت خود را در سیر کامل مباحث کتاب بیابد.
3.یکی دیگر از هدف هایم این بود که صحت نسخ را با بررسی مفاهیمی که در ورای اشکال مختلف آن وجود دارد و نحوه پیاده سازی آن، امتحان و ارزیابی کنم. همچنین از تلاش برای مرتب سازی تاریخ تطور این نظریات از طریق ترسیم خط سیر زمانی آن ها به شکل تفصیلی یا تعیین نقشی که عالمان مشخصی در پیدایی این نظریات ایفا کرده اند، دوری کردم. به دلیل اینکه نتیجه گیری از چنین تلاش ها و کوشش هایی ممکن است با شک و تردیدهایی همراه باشد و این نتیجه گیری رابطه ضعیفی با سؤال از حقیقت نسخ و دلالت های پاسخ این سؤال بر شریعت اسلامی دارد.
4.به تشخیص تسلسل زمانی انواع سه گانه ی نسخ اکتفا کردم. این امر را به راحتی می توان با مراجعه به منابع موجود نتیجه گیری کرد. اما اجرای آن بدون مراجعه به کهن ترین منابع مربوط به نسخ و بهره گیری از آن ها امکان پذیر نیست.

مخاطبانی که شما در تألیف آثارتان مدنظر دارید، چه کسانی هستند؟

تلاش من این است که در پژوهش هایم هم خواننده ی عادی آگاه هم خواننده ی متخصص را مدنظر داشته باشم. این کار دشوار است. به دلیل اینکه آنچه که کتابی را برای قشر دانشگاهی و متخصصان ذی قیمت می سازد، می تواند آن را برای خواننده عادی و غیر متخصص دشوار کند. با این همه خیلی تلاش کردم که نوشته های من برای خواننده ی عادی آگاه قابل فهم و آسان باشد. اما طبیعت دانشگاهی بودن نوشته های من موجب شده که تلاش کنم که اعجاز تاریخی قرآن را به مثابه ی یک زمینه ی تحقیقی و پژوهشی مورد اطمینان و موثق در بالاترین سطح مطالعات قرآنی پایه گذاری کنم.
من به صورت عمده به زبان انگلیسی می نویسم. دلیل این امر به این مسئله باز می گردد که نگاه من به خواننده غربی غیرمسلمان معطوف است. نوشتن برای این گونه خوانندگان می طلبد که این مسئله را مورد توجه قرار دهیم که این خوانندگان چگونه می اندیشند و اطلاعات و براهین و استدلال ها را برای آنان به شکل مناسبی عرضه کنیم. زندگی بیست ساله من در بریتانیا موجب شده که من احساس وظیفه ی خاصی در برابر مخاطبان غیرمسلمان غرب داشته باشم. با این حال من اعتقاد دارم عالمان مسلمانی که در سرزمین های اسلامی زندگی می کنند نیز باید اهتمام بیشتری به اندیشه ها و دیدگاه های متفکران و دانشمندان کشورهای غیراسلامی نیز داشته باشند. باید به این مسئله اشاره کنم که موضوعاتی که من درباره ی آن ها تحقیق و مطالعه می کنم، کانون توجه اندیشمندان کشورهای اسلامی نیز هست. برخی از کتاب های من به زبان های عربی، اندونزیایی و پرتغالی ترجمه شده است.

آثاری که هم اکنون شما در دست تألیف دارید، به چه موضوع هایی اختصاص دارند؟

چند پروژه در دست دارم که وقت مرا به خود اختصاص داده اند. همین کتابی که درباره ی نسخ تألیف کرده ام در حال حاضر آن را به زبان عربی ترجمه می کنم. این تنها کتابی است که هم اکنون من به زبان عربی در دست تألیف دارم. نگارش دو کتاب را نیز آغاز کرده ام که برخی از مفاهیم قرآن را در این دو کتاب مورد بررسی قرار می دهم. همچنین در نظر دارم که به امید خداوند پژوهش بعدی ام درباره ی تاریخ متن قرآن باشد.

از پروفسور اندرو ریپین(23)، متخصص مطالعات قرآنی درباره ی آینده ی این مطالعات پرسیدیم. وی گفت آینده آن بسیار روشن است. نظر شما درباره ی آینده ی مطالعات قرآنی چیست؟

قرآن همواره قلب اسلام بوده و هست و متن این کتاب آسمانی بیشترین مطالعات و پژوهش ها را به خود اختصاص داده است. بدین سبب میزان اهتمام به این کتاب رو به افول نخواهد رفت. اما من دوست دارم که تنوع بیشتر و نوآوری هایی در موضوعاتی که مورد بررسی قرار می گیرند، وجود داشته باشد. دانش بشری به ویژه در علوم طبیعی و اجتماعی به صورت بسیار شتابنده ای متحول شده و من امیدوارم این تحول را بهتر و بیشتر در پژوهش های قرآنی شاهد باشیم. باید بگویم کارهای بسیاری وجود دارد که می توان در زمینه ی بررسی روایت های تاریخی قرآن به انجام رساند و آن ها را به فهم رو به گسترش خودمان از مکان ها و دوره های مرتبط با این روایات پیوند داد. این کارها و پژوهش ها باید از سوی دانشگاه ها، مراکز پژوهشی و مؤسسات آموزشی هدایت شوند و این امر نیازمند هماهنگی پژوهشگران در زمینه های مختلف است.
افراد می توانند در اهتمام به موضوع اعجاز تاریخی قرآن کمک کنند. اما برای اینکه توان و قدرت کافی به این موضوع ببخشیم تا زمینه ی ثابتی در مطالعات قرآنی باشد، نیازمند تلاش ها و منابع منسجمی است که فقط مؤسسات بزرگ و تخصصی می توانند این تلاش ها و منابع را تأمین کنند.

به نظر شما علت حمله ی برخی از نویسندگان مسیحی بر اسلام و قرآن چیست؟

ارائه تصویری مخدوش از اسلام و قرآن موضوع جدیدی نیست. این پدیده به قدیم ترین اشاره های منابع یهودی و مسیحی به اسلام و قرآن باز می گردد. با اینکه زبان به کار رفته در این منابع اندیشه و ارزش های زمان را منعکس می سازد، در سال ها و دهه های نخست به اسلام به عنوان یک تهدید برای یهودیت و مسیحیت نگاه می شد. زیرا قرآن کریم- به رغم تأکید بر اینکه این دو دین نیز از همان منبعی آمده اند که کتاب ‌آسمانی اسلام آمده است- به صورت مستقیم و روشن دگرگونی هایی را که در این دو دین صورت گرفت، نمی پذیرند. برای مثال قرآن به صورت کامل موضوع به صلیب کشیده شدن و باور رستگاری مرتبط به آن را رد کرده است. در حالی که این عقیده هسته اصلی دین مسیحیت شده است که پولس قدیس آن را متحول ساخت و از اصول اصلی این دین شد.
با گسترش اسلام به سرزمین های مختلف و تبدیل شدن آن به دین حکومت و با بروز نزاع های سیاسی و نظامی میان مسلمانان و مسیحیان، این باور مورد تأکید قرار گرفت که دشمنی با اسلام تداوم و افزایش یابد. در حالی که ما می دانیم در زمان پیامبر(ص) نیز چند قبیله یهودی در مدینه- با این تصور که این دین جدید خطری بر ضد آنان محسوب می شود- با همراهی مشرکین توطئه هایی بر اسلام کردند.
گسترش اسلام موجب شده که این دین بیشتر مورد حمله ی دشمنان اسلام قرار گیرد. در حال حاضر نیز اسلام بر اساس اصولی مورد تهاجم قرار می گیرد که این اصول نشان دهنده ی روح زمانه است. برای مثال در این عصر که ارزش هایی چون دموکراسی، حقوق بشر و تسامح مورد احترام است، اسلام و طبعاً کتاب آسمانی این دین به منزله ی یک دین واپس گرا که با آموزه های این ارزش ها در تضاد است، معرفی می شود.
مخدوش سازی تصویر اسلام با روشی که مفهوم جهاد در رسانه های جهانی و در میان سیاستمداران معرفی می شود، شکل زشت تری به خود گرفته است. در اینجا باید به این مسئله اعتراف کنیم که افراد و گروه های گمراه و افراطی از مسلمانان دستاویزی برای این گونه مخدوش سازی ها شده اند. برای کسی چندان دشوار نخواهد بود که ببیند این اقلیت کوچک تندرو نماینده اسلام یا قرآن و یا مسلمانانی که تعدادشان بیش از دو میلیارد است، نیست. طبیعی است که مسلمانانی که در غرب زندگی می کنند، وظیفه ویژه ای در از بین بردن این تصویر مخدوش از دینشان داشته باشند. من به یاد دارم که چگونه رسانه های گروهی آمریکا و بریتانیا به طور خاص و کشورهای غربی دیگر به طور عام پس از حملات یازده سپتامبر به آمریکا پالایش و دگرگون سازی تصویر اسلام و مطرح کردن ادعاهای توهین آمیزی نسبت به این دین را آغاز کردند و برخی از این رسانه ها توانایی تفکیک مسلمانان و این اقلیت کوچک نداشتند و یا علاقه ای به این کار نشان نمی دادند. این مسائل انگیزه من در تألیف کتاب جهاد در قرآن بود.

کتاب های دکتر جرالد دیرکس(24) و دکتر لورانس براون(25)تأثیر بسیاری در گرویدن غربیان به اسلام داشته است. آیا فکر می کنید کتاب های شما نیز چنین تأثیری در خوانندگان غربی داشته باشند؟

آثار دکتر دیرکس و دکتر براون به مخاطبان بیشتری از مخاطبانی که از کتاب های من اطلاع دارند، رسیده است. با این حال من امیدوارم که کارهای من به برخی از غیرمسلمانان کمک کند که اشارات اعجازی را که خداوند در قرآن آورده است، درک کنند و این اشارات آن را به اسلام جذب کنند. همچنین موجب شد که دیگران حداقل درباره ی رسالت اسلام به صورت جدی فکر کنند. از سوی دیگر به مسلمانان نیز کمک کند که درباره ی اعجاز این کتاب الهی بیشتر بیاموزند.
پیامبراسلام(ص)روزی به حضرت علی بن ابیطالب(ع) فرمودند:« فوالله لأن یهدیَ الله بک رجلاً واحداً، خیر لک من ان یکون لک حمر النَعَم»(به خدا سوگند اگر خداوند یک نفر را به وسیله ی تو هدایت کند، برای تو بهتر است از اینکه صاحب شتران سرخ مویی باشی). وقتی هدایت یک انسان برای شخصیت عظیمی چون علی بن ابیطالب(ع) فضیلتی کافی به شمار می رود، بدون شک این فضیلت نیز برای من کافی است.

از شما برای تلاش هایتان در زمینه ی مطالعات قرآنی و پایه گذاری اعجاز تاریخی قرآن کریم و نیز فرصتی که برای این گفت و گو فراهم کردید، ‌سپاس گزارم.

من نیز از شما برای گفت و گو درباره ی آثار و اندیشه هایم و معرفی بیشتر آن ها برای خوانندگان سپاس گزارم.

پی نوشت ها :

1.Louay Fatoohi
2.Durham University
3.Abrogation in the Qur`an and Islamic Law
4.Jesus The Muslim Prophet:History Speaks of a Human Messiah Not a Divine Christ
5.Jihad in the Qur`an(Third Edition):The Truth from the Source
6.The Mystery of the Messiah:The Messiahship of Jesus in the Qur`an,New Testament,Old Testament,and Other Sources
7.The Mystery of the Crucifixion:The Attempt to Kill Jesus in the Qur`an,the New Testament,and Historical Sources
8.The Mystery of Israel in Ancient Egypt:The Exodus in the Qur`an,the Old Testament,Archaological Finds,and Historical Sources
9.The Mystery of the Historical Jesus:The Messiah in the Qur`an,the Bible,and Historical Sources
10.The Prophet Joseph in the Qur`an,the Bible,and History: A new,detailed commentary on the Qur`anic Chapter of Joseph
11.Purification of the Mind(Jila`Al-Khatir):Discourses by Shaikh`Abd Al-Qadir Al-Jilani
12.الحجر(15)، آیه 9.
13.فصلت(41)،‌آیه 41-42.
14.النساء(4)، آیه 46.
15.Bearing True Wintess
16.Laurence B.Brown
17.Bart Ehrman
18.North Carolina
19.William Dever
20.Ed Parish Sanders
21.John Burton
22.The collection of the Quran
23.Andrew Rippin
24.Jerald F.Driks
25.Lawrance brown

منبع مقاله: نشریه دین، شماره 187.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط