نویسندگان: حسین شیخ رضایی- امیراحسان کرباسی زاده
علم، به عنوان نهادی اجتماعی که با سایر نهادها در پیوند است و از همه مهمتر به بشر توان فنّاورانه برای تغییر طبیعت داده است، چالش های زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی انسان معاصر ایجاد کرده است. ما این نوشتار را به بررسی یک نمونه از مباحث جدیدتر پیرامون علم، که در مرز مشترک فلسفه ی علم و فلسفه ی اخلاق قرار دارد، اختصاص داده ایم. «اخلاق علم»(1) معمولاً در کتابهای فلسفه ی علم متداول بررسی نمی شود و احیاناً از نظر بسیاری، از مباحث حاشیه ای به حساب می آید. اما امروزه تک نگاری ها و مقالات زیادی درباره ی آن در دسترس است و می توان انتظار داشت که در سالهای آینده به کتابهای درسی نیز راه یابد. نظر به اهمیت این بحث و جای خالی آن در مکتوبات فارسی، این نوشتار را به این موضوع اختصاص داده ایم.
ممکن است کسی بر این باور باشد که اصولاً صحبت از اخلاق خاصی به نام «اخلاق علم» بی مورد است. دانشمند تا آنجا که انسانی عادی به حساب می آید و دستخوش انگیزه ها، تمایلات، فرصت طلبی ها و نفع جویی های شخصی است باید مانند دیگران از اصول عام اخلاقی تبعیت کند، اما آنجا که جامه ی علم می پوشد و در کسوت دانشمند ظاهر می شود دیگر احتیاجی به اخلاقی خاص ندارد. هدف علم کسب معرفت و کشف واقعیت است و سازوکار علم و نهادهای علمی به نحوی است که راه را بر کژیها می بندد و امکان تقلب و عمل غیراخلاقی را به کسی نمی دهد. در علم و علم ورزی، اصل با عینیّت و آزمایش و مقایسه ی نتایج با طبیعت است و اگر معدود افرادی در این زمینه دست به اعمالی غیراخلاقی، مانند داده سازی یا تقلب، بزنند باید آنها را بیمار روانی تصور کرد که محتاج درمان اند. همچنین نهادها و سازوکارهای رسمی علم چنان شفاف و عینی اند که این موارد را به سرعت تشخیص می دهند و از جامعه ی علمی اخراج می کنند. بنابراین، احتیاجی به عنوانی مانند اخلاق علم نیست.
دیدگاه بالا، که می توان آن را «نگاه سنتی» به علم نامید، مبتنی بر عینی و فارغ از ارزش بودن علم است و طبیعی است اگر واقع گرایان یا پوزیتیویست های منطقی در عداد طرفداران آن باشند، چرا که از نظر هر دو گروه علم دارای روشی عینی و فارغ از ارزش و ایدئولوژی است و مجهز به چنان سازوکاری است که بی اخلاقی های موردی دانشمندان را دفع می کند. این دیدگاه تا دهه های پایانی قرن بیستم طرفداران و حامیانی داشت، اما امروزه با طرح نکات و استدلالهایی در فلسفه ی علم از طرفداران آن کاسته شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که ارزشهایی متنوّع و متعدد در کار علم ورزی دخالت دارند و اسطوره ی «علم تجربی عینی» چندان قابل دفاع نیست. این ارزشها می توانند از ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی آغاز شوند و به ارزشهای معرفتی مانند سادگی، قدرت توضیحی و... ختم شوند. در یک کلام، رویکردهای تاریخی و جامعه شناسانه به علم هر دو در این نکته مشترک اند که علم فارغ از ارزشها و هنجارها نیست و چنان نیست که بر مبنای روشی عینی سره را از ناسره مجزا کند. این خود می تواند آغازگر بحثی پیرامون اهمیت اخلاق و ارزشهای اخلاقی در علم باشد.
اما برای اینکه به اهمیت اخلاقی علم واقف شویم لازم نیست که ضرورتاً بر ساخت گرای اجتماعی، نسبی انگار یا طرفدار دیدگاه تاریخی کوهن(2) باشیم. نگاهی به سازوکار عملی علم ورزی در جهان معاصر نشان می دهد که امروزه دانشمند بودن در واقع داشتن نوعی «شغل» است و، مانند هر صاحب شغلی، دانشمند نیز با منابع قدرت، اعتبار و پول در تماس است و همه ی اینها زمینه های مناسبی برای انجام اعمال غیراخلاقی، آن هم نه در شکل و سطحی فردی بلکه در مقیاسی نظام مند و جمعی، فراهم می کنند. ما در ادامه ی این بخش به پاره ای از این واقعیات درباره ی سازوکار علم اشاره می کنیم و قصد داریم که نشان دهیم مجموعه ی این عوامل کافی است تا ما را قانع کند که دانشمند نیز چون هر صاحب شغل و حرفه ی دیگری به اخلاق خاص و مرامنامه ی تخصصی احتیاج دارد.
یکی از اولین و مهمترین نکات این است که امروزه دانشمند بودن به معنای داشتن شغل در نهادی تحقیقاتی و آکادمیک است. این بدان معناست که امروزه کمتر کسی خارج از چارچوب دانشگاهی یا مراکز تحقیقاتی می تواند برای دل خود در جستجوی حقیقت باشد. حال که چنین است و دانشمند بودن به معنای داشتن نوعی شغل است، باید در نظر داشت که دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی از مستخدمان خود انتظار «تولید» دارند و تولید یعنی دریافت بودجه و پول از منابع و حامیان مالی و تحویل نظریه، اختراع و مفهوم تازه. در چنین جوّی، اگر دانشمند نتواند در چرخه ی تولید زنده بماند و چیزی نو ایجاد کند، از صحنه حذف خواهد شد. دانشمند برای بقای خود نیازمند تولید است و همین نیاز به تولید، بستر مناسبی برای انواع خطاهای اخلاقی است. می توان با داده سازی، تقلّب، سوءاستفاده و سرقت علمی، محصولی از دیگری را به نام خود عرضه کرد و اینجاست که نیاز به اخلاق خاص علم خود را نشان می دهد.
نکته ی دیگر این است که امروزه علم و تولید علمی از سودآورترین کسب و کارهاست. شرکت تولید دارویی که بتواند برای اولین بار واکسن بیماری ایدز را کشف کند از چنان سود و بهره ای برخوردار خواهد شد که با کمتر کسب و کار دیگری قابل قیاس است. این اتصال مستقیم علم و پول خود انگیزه ی دیگری برای خطاهای اخلاقی نظام مند و کلان در جامعه ی علمی است و نشانه ای است بر لزوم اخلاق علم. در همین راستا می توان به مواردی اشاره کرد که در آن شرکتهایی که محصولی را تولید کرده اند حاضرند مبالغی هنگفت به دانشمندان منتقد بدهند تا آنان مقالاتشان را درباره ی خطرناک بودن محصول به چاپ نرسانند.
سرانجام می توان به تعامل علم و صاحبان قدرت اشاره کرد. امروزه بسیاری از تحقیقات علمی را نمی توان بدون بودجه ی هنگفت دولتی و حمایت مراکز رسمی انجام داد. ضمن اینکه بسیای از این موارد مربوط به تحقیقات استراتژیک و نظامی اند که معمولاً از چشم افکار عمومی و مجامع سیاسی به دور می مانند. چنین پیوندی میان علم و قدرت انگیزه ی دیگری است برای طرح اخلاق علم. البته باید توجه داشت که نهادهای علمی خود دارای سازوکارهایی سنتی برای حذف پاره ای اعمال غیراخلاقی دانشمندان هستند. به عنوان نمونه، مرور مقالات در مجلاّت علمی توسط داوران و متخصصان ناشناس، خود سدّ بزرگی در مقابل بسیاری نادرستی های علمی است. اما نکته این است که در جهان امروز چنین سازوکارهایی کافی نیستند و از نظر بسیاری ما نیازمند اخلاق خاص علم نیز هستیم.
1- تعامل اخلاق و علم
در این بخش به شرح و بررسی انواع مختلف بحثهای اخلاقی با محوریت علم می پردازیم. برای روشن شدن بحث بد نیست کار را با معرفی تقسیم بندی متداولی در حوزه ی اخلاق آغاز کنیم. بحثهای اخلاقی را معمولاً در سه حوزه ی فرا- اخلاق(3)، اخلاق هنجاری(4) و اخلاق کاربردی(5) دسته بندی می کنند. در فرا- اخلاق به سؤالاتی متافیزیکی و فلسفی درباره ی احکام و ارزشهای اخلاقی می پردازند. سؤالاتی از این قبیل که آیا اصولاً در جهان واقع چیزی از سنخ ارزشهای اخلاقی وجود دارد یا خیر، نسبت و رابطه میان واقعیات و امور واقع با بایدها و امور دستوری چگونه است و غیره. در اخلاق هنجاری، سؤال اصلی این است که ملاک و معیار عمل اخلاقی چیست. در اینجا با انواع نظریه های اخلاق هنجاری مانند فایده گرایی، بایدگرایی و... مواجهیم. سرانجام در اخلاق کاربردی به بررسی و تحلیل موقعیتهای اخلاقی خاص که در رشته ها و زمینه های عینی برای افراد پیش می آیند می پردازند. به عنوان نمونه، در اخلاق پزشکی به سؤالات اخلاقی خاصی که پزشک با آنها روبه روست پرداخته می شود: آیا مرگ مشفقانه مجاز است، آیا سقط جنین مجاز است و...متناظر با این دسته بندی سه گانه، می توان از سه حوزه ی «اخلاق علم» نیز سخن گفت: فرا-اخلاق علم، اخلاق هنجاری علم و اخلاق کاربردی علم. در فرا-اخلاق علم، سؤال اصلی معنا، توجیه و میزان شمول احکام اخلاقی ای است که به دانشمندان و نهادهای علمی پیشنهاد می شوند. در اخلاق هنجاری علم، سؤال اصلی این است که چه اصول، قواعد، مفاهیم و نظریه هایی باید بر کار تولید و به کارگیری علم حاکم باشند و نهایتاً اخلاق کاربردی علم به بررسی مسائل خاص و دوراهی های اخلاقی ای که در رشته های مختلف علمی پیش می آید می پردازد. ما در ادامه، نکاتی را درباره ی دو قلمرو نخست همراه با مثالهایی از قلمرو سوم طرح خواهیم کرد.
2- فرا-اخلاق علم
از میان سؤالات فرا-اخلاق علم، دو سؤال از اهمیت بیشتری برخوردارند. نخست اینکه چگونه و بر چه مبنایی می توان دستورها، فرامین و بایدهای اخلاقی ای را که در حوزه ی علم مطرح اند «توجیه» کرد. به عنوان نمونه، اگر کسی معتقد است که دانشمند باید صداقت علمی داشته باشد و در کار خود ملاک عینیت را رعایت کند، توجیه چنین دستوری از کجا نشئت می گیرد؟ پیش از پاسخ به این سؤال باید میان دو نوع توجیه بایدها و فرامین اخلاقی تفاوت گذاشت: توجیه مطلق در برابر توجیه مشروط. توجیه مطلق زمانی است که ما به شکلی مطلق انجام یا ترک عملی را اخلاقی (یا ضدّ اخلاقی) می دانیم، یا ملاکی کلّی به عنوان اصلی اخلاقی در اختیار داریم و آنگاه می گوییم در هر کجا و در هر زمینه ای، فارغ از اینکه زمینه ی مورد نظر چیست، رعایت آن حکم کلّی اخلاقی لازم است. به عنوان نمونه، ما اصول اخلاقی عامی مبنی بر رعایت کرامت انسان، نادرستی دروغ گویی، لزوم رعایت حقوق دیگران و نادرستی دزدی داریم. این اصول اخلاقی که توجیه مطلق دارند می توانند در چارچوب فعالیتهای علمی نیز به کار روند و مثلاً کسی بر مبنای آنها حکم دهد که سرقت علمی نادرست است، چرا که سرقت علی الأصول عملی خطاست. یا کسی می تواند ادعا کند که از آنجا که کشتن انسان بی گناه اشتباه است، انجام آزمایشهای علمی ای که به افراد بی گناه آسیب برساند یا کرامت آنها را مخدوش کند به لحاظ اخلاقی نادرست است.اما علاوه بر توجیه مطلق، در بسیاری موارد با توجیه مشروط فرامین و بایدهای اخلاقی نیز مواجهیم. به عنوان نمونه، مدیری را در نظر بگیرید که هدف اصلی و فلسفه ی وجودی مدیریت را صرفاً افزایش سود اقتصادی و بالابردن بازده بنگاه تحت سرپرستی خود می داند. اکنون اگر بخواهیم لزوم مراعات اصول اخلاقی را برای چنین فردی توجیه کنیم، باید از چه راهی وارد شویم؟ یکی از راهها توسل به توجیه مشروط است، به آن معنا که بگوییم حتی اگر بخواهی سود بنگاه خود را افزایش دهی، یکی از راهها رعایت اصول اخلاقی است، چرا که باعث جلب اعتماد مشتریان و افزایش سود درازمدّت خواهد شد. به چنین توجیهی مشروط (فرضیه ای) می گویند، چرا که توجیه امری را مشروط به پذیرش امری دیگر می کند.
اکنون اجازه دهید به اخلاق علم بازگردیم. در اخلاق علم، می توان به طیف متنوعی از توجیه های مشروط متوسل شد. کسی ممکن است بگوید که برای کار علمی اهدافی بنیادین و پایه وجود دارند، اهدافی از قبیل کشف حقیقت درباره ی جهان خارج، پرهیز از خطا، توضیح پدیده ها و تسلّط و کنترل بر طبیعت. رعایت بسیاری از بایدهای اخلاقی در علم تأثیری مستقیم بر حصول و دستیابی به این اهداف معرفتی دارند. به عنوان نمونه، حفظ صداقت و عینیت علمی و پرهیز از انتشار داده های دستکاری شده تأثیری مستقیم بر کشف حقیقت دارد و بنابراین پایبندی به آن ضروری است. از سوی دیگر، اختصاص بودجه های عادلانه، احترام به همکاران، حفظ مالکیت معنوی و بازبودن منابع و داده ها بر روی همه، باعث افزاش اعتماد و حسّ همکاری میان جامعه ی دانشمندان می شود که خود می تواند تأثیر مستقیم و مثبتی بر بالابردن بازده کار آنان و پیشرفت علم داشته باشد. رعایت بسیاری از اصول اخلاقی مانند صداقت دانشمندان در قبال عامه ی مردم یا گفتن حقیقت در دادگاهها و مجامع حقوقی نیز باعث افزایش اعتماد عمومی به دانشمندان می شود و افزایش این اعتماد به منزله ی افزایش بودجه های تحقیقاتی است که خود به کشف بیشتر حقیقت یاری می رساند.
علاوه بر توجیه مطلق و مشروط، گاه توجیه بایدهای اخلاقی در علم از راه سومی نیز صورت می گیرد و آن توسل به قوانین کیفری و عمومی است. نقض بسیاری از بایدهای اخلاقی توسط دانشمندان یا نهادهای علمی به معنای مخالفت و نقض پاره ای از قوانین عمومی است. به عنوان مثال، در آزمایش بر روی سوژه های انسانی، ندادن اطلاعات کافی به سوژه ی تحت مداوا با قوانین مصوّب بسیاری از کشورها مغایر است. در این مورد، احترام به قانون می تواند توجیه چنین عمل اخلاقی ای باشد. خلاصه اینکه، برای توجیه بایدها و دستورهای اخلاقی در علم، طیف وسیعی از راهها، شامل توجیه مطلق، توجیه مشروط و التزام به قانون، وجود دارد.
حال به دوّمین سؤال در فرا-اخلاق علم که در باب جهان شمولی و گستره ی به کارگیری بایدهای اخلاقی در علم است می پردازیم: آیا بایدهای اخلاقی در علم برای همه ی رشته ها، همه ی زمانها و همه ی جوامع یکسان اند یا اینکه هر رشته ی علمی، هر دوره ی زمانی و هر جامعه ای می تواند برای خود از مجموعه ی خاص و یگانه ای از اصول اخلاقی پیروی کند؟ این سؤال متناظر با بحث نسبی گرایی در اخلاق است: آیا اصول اخلاقی عام و جهان شمول اند یا نسبی و متغیر؟
در پاسخ به این سؤال، متخصصان اخلاق علم، انواع و اقسام مثالهای جالب از تنوّع بایدهای اخلاقی در رشته ها، زمانها و جوامع مختلف ذکر می کنند. به عنوان نمونه، در جهان معاصر رعایت حق مؤلف در بسیاری کشورها امری حتمی و لازم است حال آنکه در برخی کشورهای دیگر چنین نیست. از سوی دیگر زمانی آزمایش بر روی انسان یا حیوان بسیار سهل تر از امروز بود، اما امروزه قوانین سختی بر این نوع آزمایشها حاکم است. به عنوان نمونه ای دیگر، در دهه ها و سالهای پیش قیود کمتری درباره ی تغییر اطلاعات و دستکاری در آنها وجود داشت و بسیاری از دانشمندان بزرگ در تاریخ علم اطلاعاتی را که منجر به تولید نظریه های بزرگ شده است تا حدودی دستکاری کرده اند، حال آنکه امروزه معیارهای بسیار سختگیرانه ای بر این موضوع حاکم است. نهایتاً اینکه در برخی رشته ها به دلیل ماهیت حسّاس یا امنیتی موضوع تحقیق، در اختیار گذاشتن داده ها ممکن و اقتصادی نیست، حال آنکه در برخی رشته ها چنین کاری از شروط پایه و ثابت تحقیق است.
اما هدف از ذکر این مثالها آن نیست که گفته شود امروزه تمام متخصصان اخلاق علم طرفدار نسبی بودن ارزشها در علم اند. در پاسخ به سؤال از میزان و گستره ی شمول ارزشها در علم، میان متخصصان توافق نظری نیست. برخی مخالف عمومیت و جهان شمولی اند و آن را مصداقی از «امپریالیسم اخلاقی» می دانند، اما برخی از آن حمایت می کنند. البته در این میان، راه حل های میانه ای نیز موجود است. برخی متخصصان بر این باورند که می توان فهرستی از اصول عام و جهان شمول تحقیق علمی به دست داد که در همه ی رشته ها، زمانها و جوامع معتبرند. در کنار این فهرست، تعدادی از بایدهای اخلاقی محدودتر نیز وجود دارند که متناسب با زمینه ی علمی مورد نظر می توانند تغییر کنند. به عنوان نمونه، دیوید رزنیک(6) بر این باور است که ارزشهایی مانند عدم دستکاری داده ها، عدم تغییر عامدانه ی داده ها، صداقت، عینیت، گشودگی و آزادی تحقیق از جمله ارزشهای عام اند، حال آنکه احترام به سوژه های انسانی مورد آزمایش ارزشی فرعی تر است که می تواند در زمانها یا رشته هایی خاص نقض شود.
3 - اخلاق هنجاری علم
همان گونه که گفتیم منظور از اخلاق هنجاری علم آن بخشی است که می کوشد معیار و ملاکی برای درستی و نادرستی اعمال فراهم کند. متناظر با نظامهای اخلاق هنجاری که در فلسفه ی اخلاق طرح شده اند، می توان از اخلاقهای هنجاری علم هم سخن گفت. به عنوان نمونه فایده گرایی، اخلاق کانتی، اخلاق مبتنی بر فضیلت، اخلاق مبتنی بر حقوق طبیعی و... نظامهای اخلاقی عام و کلّی هستند که می توان آنها را در حوزه ی اخلاق علم نیز به کار برد.اما باید در نظر داشت که تمامی متخصصان اخلاق علم در اینکه لزوماً باید کار را از اصول عام اخلاقی و نظامهای اخلاقی شروع کرد و سپس بر مبنای آنها به بررسی موارد خاص مبادرت ورزید توافق ندارند. برخی از متخصصان طرفدار رویکردی معکوس (رویکرد پایین به بالا) هستند و معتقدند که اصول و ملاکهای عامی که همه جا بتوان به کار برد در اخلاق موجود نیستند و کار را باید با بررسی موارد خاص و الگوبرداری از رویه ها و روالهای موجود که در گذشته اعمال شده اند شروع کرد. به عبارت دیگر، از نظر ایشان نباید کار را با ملاکهایی انتزاعی و کلّی آغاز کرد، بلکه از آنجا که در اخلاق اصول عام و جهان شمول وجود ندارد، باید کار را با بررسی های موردی و از راه اقناع جامعه ی علمی پیش برد.
همان گونه که در فرا-اخلاق علم نیز ذکر شد، راه حل های میانه نیز موجودند. این رویکرد سوم بر آن است که می توان فهرستی از اصول اخلاقی عام و کلّی به دست داد و آنگاه در بررسی هر مورد خاص، به ارزیابی و سبک و سنگین کردن این اصول پرداخت و تا حدّ امکان از نقض آنها پرهیز کرد. دیوید رزنیک از طرفداران چنین رویکردی است و در اخلاق هنجاری علم به جای به دست دادن ملاکی کلّی و عام برای ارزیابی اعمال اخلاقی به ارائه ی فهرستی ده گانه از ارزشها پرداخته است. از نظر او گاه ممکن است این ارزشها و اصول در تضاد و تناقض باهم قرار گیرند، اما بسته به نمونه ی مورد بررسی باید اولویت ها را مشخص کرد و به هر کدام از این اصول وزنی معیّن داد. ما این نوشته را با ذکر مختصر ملاکهای رزنیک به پایان می بریم:
1) صداقت:
دانشمند باید در کار تحقیق و انتشار دستاوردهای خود و همچنین در تعامل با سایر همکاران، حامیان مالی، سازمانهای نظارتی و افکار عمومی صداقت را رعایت کند.2) عینیت:
دانشمند باید در تحقیق و نشر دستاوردهای خود و همچنین در تعالم با سایر همکاران، حامیان مالی، سازمانهای نظارتی و افکار عمومی در جهت حصول عینیت بکوشد.3) گشودگی:
دانشمند باید داده ها، نتایج، ایده ها، روشها، ابزارها، تکنیکها و منابع خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.4) آزادی:
دانشمند باید در پیشبرد تحقیق علمی خود از ارعاب، اجبار با سانسور سیاسی و مذهبی در امان باشد. البته باید توجه داشت که حق تحقیق آزاد به معنای این نیست که همه ی دانشمندان حق دریافت «بودجه» دارند. دریافت بودجه امری است منوط به جلب نظر حامیان مالی.5) تخصیص عادلانه ی اعتبار:
دانشمند چنانچه با دیگران همکاری می کند، باید در اعتبار به دست آمده از کار علمی به نحوی عادلانه سهیم باشد.6) احترام به همکار:
دانشمند باید با همکاران، زیردستان، دانشجویان و راهنمایان خود با احترام رفتار کند.7) مراقبت و حفاظت از دارایی ها:
دانشمند باید از دارایی های مادّی و معنوی متعلّق به افراد، نهادها و سازمانها حفاظت کند.8) احترام به قانون:
دانشمند باید از قوانین، روالها، سیاستها و مرام نامه هایی که به کار او مربوط اند تبعیت کند. البته دانشمند حق نقض و اعتراض علیه قوانین ضداخلاقی را نیز دارد.9) حفاظت از منابع تحقیق:
دانشمند باید از منابع فیزیکی، انسانی، فنّاورانه و مالی ای که در تحقیق خود استفاده می کند محافظت کند.10) مسئولیت اجتماعی:
دانشمند باید در آن دسته از فعالیتهایی مشارکت کند که باعث افزایش و تقویت منافع اجتماعی می شوند. دانشمند باید از وارد کردن ضرر به افراد و جامعه بپرهیزد.علاوه بر این اصول عام ده گانه، رزنیک دو اصل فرعی نیز دارد که دایره ی کاربردشان محدود به مواردی است که سوژه های آزمایش موجودات زنده اند.
11) برخورد انسانی با سوژه های غیرانسان (حیوانات):
دانشمند باید از آسایش، رفاه و راحتی سوژه های حیوانی مورد آزمایش حفاظت کند و آن را ارتقاء دهد.12) احترام به سوژه های انسانی:
دانشمند باید به حقوق انسانهای سوژه ی آزمایش احترام بگذارد و از آنها در مقابل ضرر و استثمار محافظت کند.پی نوشت ها :
1- ethics of science
2- Thomas Samuel Kuhn (1966 -1922)؛ فیلسوف و فیزیکدان آمریکایی که به مباحث تاریخ علم، فلسفه ی علم و جامعه شناسی علم می پردازد؛ شناخته شده ترین کتاب او «ساختار انقلاب علمی» است.
3- meta-ethics
4- normative ethics
5- applied ethics
6- David Resnik
شیخ رضایی، حسین؛ کرباسی زاده، امیراحسان؛ (1391)، آشنایی با فلسفه ی علم، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول