پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی
پرسش:
مقصود اصلی برخی کسانی که امروز شعار «یک درجه بودن انسانها و شهروندان» را مطرح می کنند چیست؟پاسخ:
امروز وابستگان استکبار در داخل با طرح شعار یک درجه بودن انسانها و شهروندان به دنبال ترویج لیبرالیسم و دموکراسی غربی هستند. آنها به دنبال این هستند که هیچ فرقی بین انسانها نیست و همه از حقوقی یکسان برخوردارند و باید نظر همگان در تدوین قوانین کشور به صورت یکسان مؤثر باشد. البته این که انسانها دارای دو درجه نیستند مورد قبول اسلام نیز هست، در این باره خداوند می فرماید:«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ...»(1)
ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن بیافریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
در آیه ی فوق، انسانها از نظر خصوصیات ذاتی (انسانیت انسان) یکسان معرفی شده اند و از این نظر، تفاوت و درجاتی برای انسانها متصور نیست، ولی ذیل آیه اشاره به تفاوت های عرضی دارد، یعنی گرچه تکویناً انسانها در یک درجه اند، اما ویژگی ها و صفات ارزشمند اکتسابی باعث امتیاز انسانها می شود، و بر این اساس انسانهای باتقوا نزد خداوند جایگاه برتری دارند و نمی توان گفت انسانها نزد خداوند یکسانند.
اما برخی مغالطه می کنند و مدعی هستند که چون انسانها همه از نظر انسانیت در یک درجه اند، پس باید از همه ی حقوق اجتماعی به طور یکسان برخوردار شوند. بی شک لازمه ی تساوی انسانها در انسانیت، تساوی در حقوق نیست و اگرچه انسانها همه در انسانیت یکسان هستند اما ملاک تقسیم بندی انسان فقط «انسانیت» نیست، بلکه گاهی انسانها را با ملاکهای دیگر تقسیم بندی می کنند، مثلاً به لحاظ جنسیت انسانها اختلاف دارند؛ گروهی مرد هستند و گروهی زن، به لحاظ رفتارهای اختیاری هم انسانها مختلفند، گروهی با سعی و تلاش خود به مراحلی دست پیدا می کنند که افراد تنبل و تن پرور به این مراحل دسترسی ندارند، پس با هم متفاوتند و به عنوان نمونه در همه جای دنیا رییس جمهور برای احراز سِمت ریاست جمهوری باید شرایطی داشته باشد و هرگز نمی پذیرند که به صِرف تساوی انسان ها در اصل انسان بودن، یک نفر بی سواد بی اطلاع از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی به عنوان رییس جمهور انتخاب شود.
گاهی هم تفاوتها بر اساس یک ملاک اعتباری است مثل تفاوت در تابعیت، که از ابتدایی ترین مسائل حقوق بین الملل خصوصی، تفاوت شهروندان و تابعین یک نظام است و این طور نیست که همه تابعین یک نظام از حقوق مساوی برخوردار باشند، اتفاقاً تابع درجه یک و تابع درجه دو در تمام نظامهای حقوقی دنیا پذیرفته شده است و تابع درجه یک، حقوقی دارد که تابع درجه دو فاقد آن حقوق است مثلاً؛ حق انتخاب شدن به عنوان رهبر جامعه، رئیس جمهور و یا احراز پست های کلیدی دیگر فقط از حقوق تابع و شهروند درجه اول است.
به هر حال پاسخ تفصیلی مغالطه ی فوق فرصت دیگر می طلبد و اینجا همین قدر باید گفت که در این زمینه کسانی این شبهات و مغالطات را مطرح می کنند که یا آگاهی کافی به مسائل ندارند و یا اغراض سوئی را دنبال می کنند، تا بتوانند با دیدگاههای ضد اسلامی و ضد انقلابی که دارند خودشان را در صف مردم مسلمان و انقلابی جا بزنند و از دستاوردهای این انقلاب به نفع اغراض خودشان استفاده کنند و بعضاً علیه انقلاب تلاش کنند. آنها بدنبال این هستند گروهی را که مستقیماً وابسته به صهیونیسم جهانی است در این کشور به عنوان یک مذهب رسمی اعلام کنند و همه ی انسانها را اعم از کافر و مسلمان در یک درجه طبقه بندی کنند تا بتوانند از نظر حقوق اجتماعی و احراز پست های کلیدی زمینه مناسبی برای دستیابی به اهداف سوء خود پیدا کنند. اما همان طور که گفتیم ما نمی توانیم مسلمان و کافر را در احراز پست های حساس مملکت یکسان بدانیم زیرا طبق نگرش اسلامی و آنچه خداوند می فرماید:
«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (2)
و خداوند هرگز برای کافران راهی (برای تسلط) بر مؤمنان نخواهد نهاد.
همانطوری که یک شخص بی سواد نمی تواند رئیس جمهور کشور شود زیرا شرطی از شرایط این مسؤولیت بزرگ و خطیر را ندارد، یک غیر مسلمان هم نمی تواند رئیس جمهور کشور اسلامی شود. پس ما نباید با این توطئه ها و مغالطات بی اساس دست از اهداف و عقاید خود برداریم و اجازه دهیم مخالفان و دشمنان ما به راحتی به اهداف سوء خود دست یابند حال ما را متهم به درجه بندی شهروندان بکنند یا متهم به چیز دیگر.
پی نوشت ها :
1. حجرات/13.
2.نساء/141.
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول