پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی
پرسش:
در حال حاضر دین ستیزی و تلاش دشمنان برای حذف حکومت دینی در چه محورها و قالب هایی صورت می گیرد.پاسخ:
می دانیم که انقلاب ملّت ایران ماهیت دینی دارد و عامل استقامت و بیداری و وحدت و نفوذناپذیری آنان، دلبستگی و اعتقاد به اسلام بوده است و دشمنان نیز این را به خوبی دریافته اند. لذا بعد از آنکه راههای مختلف را برای به زانو درآوردن این ملت آزموده اند، به دین ستیزی و دین زدایی روی آورده اند.از طرفی اگر دین تنها به برخی امور فردی و مربوط به آخرت محدود باشد برای آنان مانعی ایجاد نخواهد کرد و مورد ستیز قرار نمی گیرد بلکه اگر در نقش حکومت به اداره ی جامعه پرداخت و با ارائه ی برنامه برای تمام شؤون زندگی انسان به هدایت مردم دست زد دیگر سدّ راه شده و قابل تحمل نخواهد بود. از این رو محور دین ستیزی آنان، حذف حکومت دینی است البته حذف حکومت دینی هم به نوعی دین زدایی و کم رنگ شدن نقش دین در زندگی انسانها منجر خواهد شد. (1)
از سوی دیگر مبارزه با دین و ایمان یعنی چیزی که با فکر و دل مردم پیوند خورده است جز از راه فکری و فرهنگی ممکن نیست در نتیجه طرح کلی تهاجمی دشمن مبارزه ای فرهنگی در جهت دین زدایی و حذف حکومت دینی است.
یک بُعد از این مبارزه ایجاد شبهات و القائات فکری در خصوص مبانی نظری دین و حکومت اسلامی است که برای طبقات و گروههای مختلف القائات متناسبی را در نظر می گیرند تا اعتقاد و باور آنان به لزوم حکومت دینی و تبعیّت از دین سست شود آنها این هدف را در سه محور تعقیب می کنند:
الف: ترویج تفکر جدایی دین از سیاست
برای تبلیغ و ترویج این تفکر هم مواد آماده ای که آن فکر را ترویج کند لازم است و هم افرادی که آن فکر را بپذیرند و در جهت تبلیغ آن گام بردارند و البته این زمینه فراهم بود چون از یک طرف تفکیک دین از سیاست مدتها در مغرب زمین جای خود را باز کرده و طی قرنها تحقیقات گسترده ای روی آن انجام شده و کتابها در رابطه با این مسأله نگاشته شده بود و از سوی دیگر در بین کسانی که در انقلاب ایران نقش داشتند و در اداره حکومت هم وظایفی به عهده گرفتند چنین تفکری وجود داشت. لذا این افراد و کسان دیگری که متأثر از این فکر بودند به وسیله کارهای فرهنگی که در مغرب زمین صورت گرفته بود و طرح مسائل مربوط به این تفکر به ترویج و تقویت این گرایش دست زدند.برخی بحث ها در رابطه دین و آزادی و یا وجود قرائت های مختلف از دین و طرح «پرتستانتیسم اسلامی» شبهات و مسائلی هستند که در جهت ترویج همین تفکر مطرح می شود.
ب: انکار ولایت فقیه
بر اساس منابع اسلامی ولایت فقیه تنها شکل صحیح حکومت دینی است و بدون آن حکومت دینی بی معنا است و واقعیّت پیدا نمی کند.محور دوم فعالیت دشمنان و روشنفکران غرب زده اگر نتوانند مردم را قانع کنند که دین از سیاست جداست این است که القاء کنند حکومت دینی به معنی حکومت فقها نیست بلکه یعنی احکام و قوانین، اسلامی باشند و اجرا کننده هر که باشد ربط به دین ندارد و مردم هر کس را انتخاب کردند حاکم دینی خواهد بود.
آنها روی این محور بسیار کار کرده اند و سعی دارند برای متدینین بخصوص جوانانی که با مبانی اسلامی و فقهی آشنایی ندارند این فکر را جا اندازند که ولایت فقیه ملازم با حکومت دینی نیست.
برخی گفتگوهای مربوط به دموکراسی و یا جامعه ی مدنی و عدم سازگاری آن با ولایت فقیه و نیز مبحث مشروعیّت و مقبولیّت در رابطه با همین محور انجام می شود.
ج: خدشه در شکل ولایت فقیه
طبیعی است در مواجهه با کسانی که معتقد به ولایت فقیه هستند از راه دیگری باید در آنها نفوذ کرد و آن القاء این فکر است که ولایت فقیه اشکال گوناگونی داشته باشد و این شکل از ولایت فقیه که در ایران اجرا شده است مخدوش و قابل تجدید نظر است. این نحو ولایتی که در ایران اجرا شده با اصول دموکراسی و با لیبرالیزم نمی سازد و باید کاری کرد که با ارزشهای پذیرفته شده در دنیای حاضر وفق پیدا کند.دشمن در یک برنامه درازمدت این محورها را برای گروههای مختلف جامعه اجرا می کند و محورهای سوّم و دوّم به ترتیب در جهت اجرای محور اوّل و به طور کلی دین زدایی انجام می شوند و علاوه بر این بُعد فکری و نظری ابعاد عملی دیگری را هم در کار فرهنگی خود اجرا می نماید.
استفاده از شیوه های مخرب روانی و تکنیکهای تبلیغاتی نظیر شایعه و دروغ پردازی نسبت به شخصیتها و نهادهای اساسی حکومت اسلامی و بزرگ نمایی یا کم رنگ کردن برخی مسائل و اختلال در روند اداره جامعه از مواردی هستند که برای بدبین کردن مردم و زشت نشان دادن چهره دین و حکومت دینی و ناکارآمدی آن به کار می روند. همچنین رواج مسائلی که خواسته های نامشروع و عدم پایبندی عملی به شریعت اسلامی را سبب می شود و موجب بی رغبتی به حکومت دینی و دین که مقابل این خواسته های نامشروع است می گردد، بعد دیگر فعالیت دشمن به حساب می آید.
پی نوشت ها :
1- درواقع اجرای احکام اجتماعی و سیاسی اسلام که بخش وسیعی از دین را تشکیل می دهد منوط به وجود حکومت است و بدون آن معطل خواهد ماند و اجرای بخشی از احکام فردی دین نیز دچار اختلال خواهد شد.
منبع مقاله :مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول