تجربه تلخ بردگی

تا 1500 م، آن چه افریقای واقع در جنوب صحرا را به جهان متمدن مربوط می کرد، کمابیش تنها از طریق مسلمانان بود؛ زیرا حکومت های مسیحی دور افتاده ی حبشه و نوبه یارای پایداری در برابر فشار اسلام را بر مرزهای خود
چهارشنبه، 9 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجربه تلخ بردگی
 تجربه تلخ بردگی

 

نویسنده: ویلیام هاردی مک نیل
مترجم: مسعود رجب نیا



 

تا 1500 م، آن چه افریقای واقع در جنوب صحرا را به جهان متمدن مربوط می کرد، کمابیش تنها از طریق مسلمانان بود؛ زیرا حکومت های مسیحی دور افتاده ی حبشه و نوبه یارای پایداری در برابر فشار اسلام را بر مرزهای خود نداشتند و نمی توانستند با نفوذ اسلام در سراسر افریقا مقابله کنند. این وضع پس از آن که پرتغالیان دماغه ی امید نیک را دور زدند و در کرانه های افریقا، در فاصله های مناسب مرکزهای بازرگانی و پایگاه های دریایی برپا ساختند، تعبیر یافت. از آن پس، افریقایی ها خود را در میان جهان های اروپایی و اسلام گرفتار دیدند و گاهی توان برگزیدن یکی از این دو را می یافتند. مسلمانان و مسیحیان هر دو در سوداگری برده دستی تمام داشتند و بارها گزندهای گزاف ناشی از سوی بازرگانان برده مایه ی ناکامی داعیان دین در میان قبیله های و پادشاهی های افریقایی شده بودند. بدین گونه، بت پرستی و شرک پایدار ماند و حتی گاهی کسانی که به مسیحیت یا اسلام گرویده بودند، به آیین پیشین بازمی گشتند.
تا پس از 1700م، رسوخ اروپاییان در افریقا بسیار سطحی بود. در غرب افریقا، آن جا که اسلام از دیرباز پا گرفته بود و مجموعه حکومت های محلی و امپراتوریها تا صدها سال دست به دست می گشتند، اروپاییان برای سوداگری برده تنها بر چند پایگاه کرانه ای دست یافته بودند. اندکی جنوبی تر، پرتغالیان امپراتوریهای پهناوری در حوضه ی کنگو و میان رودهای زامبِزی و لیمپوپو در شرق افریقا کشف کرده بودند. ولی، این حکومت ها نسبتاً ناتوان بودند و حتی گرایش سران آن ها به مسیحیت چندان تأثیری نداشت. باری، هر دو پادشاهی کنگو و امپراتوری مونوماتاپا در مشرق افریقا در سده ی هفدهم میلادی با وجود (یا در نتیجه ی) پشتیبانی پرتغالیان تباه شدند یا از اهمیت آن ها کاسته شد.
افریقا دچار دو دگرگونی برجسته ی اقتصادی در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی شد. نخست آن که، حشم داری و بیابان گردی در بسیاری از بخش های شمالی سودان، از شاخ افریقا در مشرق تا کرانه های دریایی مراکش، قبیله های بیابان گرد جای گیر شدند و گاه جامعه های کشاورزی را هم برانداختند. این بیابان گردان مسلمان بودند و با آن که در مراحل نخستین تمدنی بودند، گسترش ایشان همانا رواج اسلام در افریقا بود. ضمناً، بانتوزبانان کوهستان های افریقا در پی گله های گاو خویش از میان بلندی های افریقای شرقی به جنوب، به سوی دماغه ی امید نیک راندند. با آمدن ایشان، قبیله های بوشمِن و هوتنتوت ناگزیر از گریز شدند و برخلاف گسترش بیابان گردان در شمال، در این جا اوضاع به سود بهره گیری تا حدودی فنی در آن پیرامون شد.
دگرگونی دوم عبارت بود از رسیدن بعضی از محصولات کشاورزی امریکایی به افریقا از راه دریا و با کشتی های حمل برده، ذرت، مانیوک، سیب زمینی، بادام زمینی، کدو تنبل و کاکائو به سرعت از تولید ات ثابت و پایدار افریقای غربی شد و سه قلم نام برده ی نخستین در سراسر بخش های پهناور این قاره رواج یافت. گویا همانندی اقلیم افریقا با امریکای مرکزی و جنوبی در تسهیل پذیرش سریع این تولیدات مؤثر بوده است. چنان که در مورد کشاورزی «باغی» نیز چنین تغییری روی داد؛ زیرا نبودن شیوه ی آیش یا روند تثبیت شده ی کشاورزی، آزمون گیاهان جدید را محدود می کرد.
پیدایش حکومت های پهناور در افریقای مرکزی و شرقی، انتشار بیابان گردان و نیمه بیابان گردان حشم دار در سراسر این قاره و رواج گیاهان خوراکی امریکایی، همه نمودار رسیدن روابط نزدیک تری میان افریقا و جهان بود. پیوند بزرگ میان این قاره ها سوداگری برده بود؛ پس از آن کشاورزی و کار معدن در امریکا با تباه شدن و نابودی سرخ پوستان در کارهای سخت لطمه خورد، مالکان رو به سوی بردگان افریقایی تا ژرفای بسیار در افریقا راندند و با درشتی و خشونت به بسیاری از روستاها و قبیله های دوردست راه جستند تا گروه گروه از زنگیان شوربخت را به اسارت ببرند. رفتار ایشان وحشیانه بود، ولی بدون چنین رفتاری جامعه های افریقایی بدین زودیها از خواب دیرین خویش بیدار نمی شدند. شاید توانایی مردم افریقا در پایداری در برابر چیرگی سیاسی و اقتصادی اروپا در سده ی نوزدهم میلادی بر پایه ی این امر استوار بوده که نیاکانشان تجربه ی تلخ فشار و رفتار درشت و سخت برده فروشان را صدها سال آزموده بودند.(1)

پی نوشت ها :

1. G. P. Murdock, Africa, pp. 284 - 327, 364-368, 392-405, 410-421 and Passim; D. Westermann, Geschichte Afrikas, pp. 94-208, 211-275, 288-292, 390-397, 412-419, and passim; J. Spencer Timingham, A History of Islam in West Africa, pp. 141-147, and passim

منبع مقاله :
هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط