حماسه 33 روز مقاومت (2)

روزنامه السفیر مهم ترین روزنامه عربی لبنان است و نوعی روحیه وطن پرستی و ملی گرایانه عربی بر فضای آن حاکم بوده و به دلیل آنکه حتی یک روز هم درزمان جنگ داخلی، انتشارش متوقف نشده است. از احساس غرور و افتخار
سه‌شنبه، 29 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حماسه 33 روز مقاومت (2)
حماسه 33 روز مقاومت  (2)

 

ترجمه و تلخیص: اصغرعلی کرمی




 

ارزیابی پیامدهای جنگ به نقل از ناظران غربی

روزنامه السفیر مهم ترین روزنامه عربی لبنان است و نوعی روحیه وطن پرستی و ملی گرایانه عربی بر فضای آن حاکم بوده و به دلیل آنکه حتی یک روز هم درزمان جنگ داخلی، انتشارش متوقف نشده است. از احساس غرور و افتخار خاصی بهره مند است. طلال سلمان، با نگاه تحلیل گرایانه دقیق و بدون هیچ گونه تصنع و تحریفی، حوادث جنگ اخیر اسراییل و لبنان را برایمان شرح داد.
طلال سلمان، با صدای نازک و خش داری صحبت می کرد که دلیل آن شکستن استخوان فکش در جریان ترور دوسال پیش وی بود. می گفت:
مردم فلسطین و لبنان هر دو با یک دشمن روبه رو هستند که شهروندان را کشته، خانه ها را ویران کرد و منابع و سرچشمه های اصلی آنها را قطع می کند تا حق زندگی و
ماندن را از آنها بگیرد.
این روزها حافظه مردم لبنان خشونت وسختی های گذشته را بیشتر به یاد می آورد؛ این مسئله در گفته های پایانی وی به خوبی مشخص بود که می گفت:
هر جنگ جدیدی، قربانیان خاص خود را بر جای می گذارد که همه آنها در حافظه ما ثبت خواهد شد. همان طور که در «صبرا و شتیلا» گذشت، مکان های دیگری هم تبدیل به صحنه کشتار و خونریزی های هولناک شد. حتی اردوگاه بازداشتی های «الخیام» در جنوب لبنان، به طور کامل نابود شد. چرا که اسراییل می خواهد، آثار ونمادهای وحشی گری های خود را هم پاک کند. (1)
طلال سلمان توضیح داد که اسراییل در طول 33 روز جنگ، بیش از نه هزار حمله هوایی انجام داده و موشک های مجهز به رادار، توسط ارتش اسراییل شلیک شد که هر جنبنده ای از جمله شهروندان مناطق جنگی را هدف قرار می داد. بعضی شهرها و روستاها را طوری از بین بردند که گویی هرگز وجود نداشته اند و بسیاری از لبنانی هایی که خانه کاشانه خود را رها نکرده و یا امکان ترک آن را نداشته اند درون خانه خود کشته و مدفون شدند. وی گفت:
یکی از همکاران ما درالسفیر چند روزی سعی کرد به خانواده اش در جنوب بپیوندد. هنگامی که به خانه شان رسید با جنازه ده زن میانسال رو به رو شد که روی هم انباشته شده و یکی از آنها مادرش بود. این زن ها خواسته بودند در کناری مانده و زیر بارش بمب و موشک به یکدیگر دلداری دهند.
مدیر السفیر پس از توصیف صحنه های دردآورجنگ، ما را دعوت کرد تا به چشم خود آنچه بر لبنان گذشته است را بررسی کنیم، و در ادامه تأکید کرد:
هر وقت در لبنان بگردید. آثار کینه توزانه جنگ اسراییل و میزان قدرت مقاومت را خواهید دید. اولین چشم انداز به شما نشان می دهد که حجم ویرانگری و کشتار و نیز میزان خشونتی که اسراییل در حق ملت بی دفاع و لبنان به کار برد و تراکم بمباران هایی که بیش از یک میلیون لبنانی را از میهنشان آواره کرد، چقدر بوده است درچشم انداز دیگر که هرگز نمی توان آن را فراموش کرد. شاهد روح وحدت و یکپارچگی توده های مردم لبنان خواهید بود که در روزهای جنگ جلوه گر شد؛ و زیباتر از آن، مقاومت دلیرانه لبنانی هایی که 33 روز زیر باران بمب ها و موشک های اسراییل به سر بردند و هرگز ازمسیر خود بازنگشتند. مردم سرزمین درختچه های «ارز»، نتیجه ای را محقق ساختند که پیش از آن هرگز به دست نیامده بود و غیر ممکن به نظر می رسید؛ آنها معادله ای را که میان اسراییل و جهان عرب پابرجا مانده بود، را دگرگون کردند.
از نگاه این روشنفکر لبنانی، خواسته اسراییل این بود که ازاختلاف های داخلی لبنان سوء استفاده کرده و از هر ابزاری در این راه بهره گیری کند؛ از جمله اخبار و شایعاتی منتشر
ساخت که در آنها تأکید کرده بود؛ « جنگ را تنها برای نابودی حزب الله آغاز کرده است.» در واقع زیرساخت های اقتصادی لبنان را نابود کرد تا ارتش نتواند اهداف خود را پیش ببرد. اما برای مردم لبنان تنها همین کافی بود که اولین ملت عربی باشند که به تنهایی در برابر اسراییل ایستاده و بدون سازش و لغزیدن در مرداب تبلیغاتی اسراییل، پایدار بمانند.
طلال سلمان همچنین موضوع جنجالی موضوع دیگری را مطرح کرد و آن حضور نیروهای بین المللی «یونیفل» در جنوب لبنان بود؛ این نیروها پانزده هزار سرباز بودند که به فرماندهی سازمان ملل سازماندهی شده و براساس قطعنامه 1701 می بایست جنوب لبنان را کنترل کنند.
طلال سلمان بر این باور بود که قطعنامه سازمان ملل برای منافع اسراییل و البته امنیت لبنان صادر شده است:
تأکید می کنم که این قطعنامه می تواند از سازماندهی مقاومت جلوگیری کند، ولی آرزوی
ما این است که بتواند از آنچه مقاومت به خاطرش ایجاد شده نیز پرده برداری کند. در عمل سلاح حزب الله، برای دفاع است و جنبه تهاجمی ندارد.
روشن نبود که مدیر روزنامه با ما صادق است یا نه؛ یک بار گفت: «پانزده هزار سرباز، شمار بالایی است و ما نمی دانیم آنها را کجا جا بدهیم.» لبخند تلخ وی پرسش ها و دو دلی های زیادی برجا گذاشت. نمی شد نتیجه گیری کرد که گره واقعی در تعداد سربازهاست یا خلع سلاح حزب الله.
در پایان پیش از جدا شدن از ما افزود:
حزب الله، از دنباله و پشتوانه پرقدرتی بهره مند بوده و در اعماق جان مردم ریشه دوانده است. رزمندگان جایی می جنگند که به دنیا آمده اند و خانواده شان آنجا زندگی می کند و سرزمین آنها است.
دوباره بحث و بررسی در مورد حزب الله شروع شده و از همان نخستین ساعتی که وارد لبنان شدیم واضح و نمایان بود که این حزب، همان طور که برخی گمان می کنند، هرگز شکست نخورده است.
بخش دیگری ازکتاب، روایت دیدار با ژنرال امیل لحود، (2) رئیس جمهور وقت لبنان است که قسمتی از این مقال را نیز به بیان دیدگاه وی اختصاص داده ایم که این گونه آغاز می شود:
سرانجام به دروازه کاخ رئیس جمهور امیل لحود رسیدیم؛ نبودن بازجویی در آنجا، ما را غافلگیر کرد. تنها ارایه لیستی که اسامی ما در آن بود، توسط قاسم، دوست فلسطینی مان به مأموران لبنان کافی و ضمانت کننده بود. تنها سفارشی هم که کردند این بود که تلفن همراه و دوربین عکاسی را داخل نبریم. در سالن اجتماعات، محمد سعید الخنسا شهروند درجه اول شهر «الغبیری» منتظر ما بود. وی شهردار « الغبیری » و از جمله اعضای شورای رهبری
حزب الله بود و حضور وی به نسبت سال های گذشته، موضع جدیدی بود و بر خوش نامی جنبش شیعی حزب الله دلالت می کرد. چند دقیقه بعد رئیس جمهور آمد. گفته های وی نشان از احساس سربلندی و عزت داشت.
رئیس جمهوری، امیل لحود، سخنش را سپاسگزاری و گرامیداشت کمیته آغاز کرد؛ چرا که فعالیت های خود را در سال 2006 تنها بر پایه کشتارهای « صبرا و شتیلا» متمرکز نکرده و به کشتارهای « قانا» هم پرداخته بود. رئیس جمهور تأکید کرد که کشتارهای «قانا» برای مردم لبنان یک زخم کهنه است که از نو سر باز کرده است. جنایت و کشتار درسال 1996 انجام شد؛ در آن هنگامه، پادگان نیروهای حافظ صلح که زیر نظر سازمان ملل و در نزدیک شهر «صور» در جنوب لبنان قرار گرفته بود. مورد موشک باران سنگدلانه و بی رحمانه قرار گرفت؛ در آن زمان صدها لبنانی از زن و کودک وکهنسال در پی تهدیدهای اسراییل از روستاها و آبادی شان گریخته و به پادگان پناه آورده بودند.
همان زمان، این کشتار و خونریزی، باعث اوج گیری فریادهای درد و خشم بسیاری در لبنان و خارج لبنان شده بود که خواستار مجازات عاملان آن بودند، ولی رئیس جمهور لحود خاطرنشان کرد که «هیچ نتیجه ای به دست نیامد. » وی تأکید کرد که مجازات نشدن عاملان جنایت در آن زمان، نتایج دیگری را آشکارا به دنبال داشت؛ همان جنایت، بار دیگر و با وحشی گری بیشتر تکرار شد. (3)
رئیس جمهور با اشاره به احساس افتخار و سربلندی مردم لبنان در روزهای اخیر، یادآور شد که در گذشته، این گونه احساسات بیشتر رنگ و بوی طایفه ای و قومی – قبیله ای داشتند،
ولی هم اکنون جنبه ملی گرایی دارد. وی همچنین یادآور شد که بسیاری از کشورهای عربی، بر این باور بودند که نشاندن اسراییل در جایش ناممکن است و آن را یکی از قدرتمندترین ارتش های جهان می دانستند. « لبنان که همواره علاقه مند به زندگی صلح جویانه بود، به تمام جهان و کشورهای عربی، درسی آموخت که هیچ گاه فراموش نمی شود. »
این دستاورد قهرمانانه به دست حزب الله محقق شد. رئیس جمهور تا جایی که به خاطر داشت توضیح داد که حزب الله دو مرتبه « پیروزی» را برای مردم لبنان به ارمغان آورده است؛ مرتبه نخست در سال 2000 با عقب نشینی ارتش اسراییل از جنوب لبنان و مرتبه دیگر در همین سال؛ واقعاً باید گفت مقاومت حزب الله که الهام از حقیقت و آزادگی بود، پیروزی را در این جنگ ممکن ساخت.
البته لحود به عنوان یک ژنرال واقعی و سیاستمدار دوراندیش، هنگامی که بر پذیرفتن شکست اصرار می کرد، به خوبی فهمیده بود که شرایط، سخت شده است و ممکن است وجود مقاومت مورد تهدید قرار گیرد. وی گفت ما دیگر توانایی وتحمل روزهای دیگر جنگ و بمباران و ویرانی را نداشتیم؛ آرزوی ما تنها یک چیز ساده و آسان بود؛ آن هم چیزی به جز صلح نبود.

پی نوشت ها :

1. بازداشتگاه خیام تا قبل از جنگ 33 روزه، محل بازدید بسیاری از جهانگردان و مردم عرب منطقه بود که نمادی از جنایتکاری رژیم صهیونیستی در دوران اشغال جنوب لبنان محسوب می شد؛ این بازداشتگاه به دلیل افشای ماهیت صهیونیسم در جریان 33 روزه، با استقبال مردم روبه رو شد؛ ولی جالب اینجاست که باز هم محل بازدید است؛ بازدید از جنایتی دیگر.
2. در خور یادآوری است که رئیس جمهور فعلی لبنان، میشل سلیمان است.
3. شهدای قانا در سال 1996 به تعداد 110 کودک و جوان پناهنده به اردوگاه سازمان ملل و شهدای سال 2006 به تعداد 85 نفر از کودکان و سالخوردگان پناهنده به این اردوگاه می رسیدند. پطروس غالی دبیرکل وقت سازمان ملل در سال 1996 به دلیل مسئول دانستن رژیم صهیونیستی دراین حمله، در عین خدمات فراوان به آرمان صهیونیسم، برای بار دوم به دبیر کلی سازمان ملل انتخاب شد.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط