دیدگاه‌های مقام معظم رهبری

وظایف دانشگاه‌ها و دانشجویان در شرایط فتنه (1)

یک عده ای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیله ی بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده می گیرند، فرضا مسئله ی فلان
سه‌شنبه، 29 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظایف دانشگاه‌ها و دانشجویان در شرایط فتنه (1)
 وظایف دانشگاهها و دانشجویان در شرایط فتنه (1)
 






 
 

 دانشگاه و دانشجویان باید به هوش باشند

«یک عده ای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیله ی بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده می گیرند، فرضا مسئله ی فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیه ی کوی را، قضیه اصلی دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد می کنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئله ی اصلی، مسئله ی دیگری است. مسئله ی اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشور خوب کم نظیری حضور پیدا کردند و این رأی بالا را توی صندوقها ریختند. هشتاد و پنج در صد شوخی است؟ این انتخابات، نظام راکه در این یکی دو سال اخیر همین طور پی در پی پیشرفتهای اقتصادی و علمی و سیاسی و امنیتی و بین المللی برای خودش کسب کرده بود، در یک مرحله ی عالی از امتیاز و آبرو قرار می دهد، بعد ناگهان مشاهده می کنیم یک حرکتی صورت می گیرد برای نابود کردن این حادثه ی افتخار آمیز!مسئله ی اصلی این است. البته اینی که عرض می کنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من، با تحلیل من، این مسئله از بعد از انتخابات
یا از روزهای حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ این از قبل شروع شده، این از قبل طراحی شده، برنامه ریزی شده. من متهم نمی کنم افرادی را که دست اندرکار بودند، که اینها دست نشانده ی بیگانه هایند یا انگلیسند یا آمریکایند-این را من ادعا نمی کنم، چون برای من این قضیه ثابت نیست؛ چیزی که ثابت نیست، نمی توانم بگویم-اما آنی که می توانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحی شده؛ تصادفی نبود. همه ی نشانه ها نشان می دهد که این جریان طراحی شده بود، حساب شده بود. البته آنهائی که طراحی کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت.
بعد از انتخابات که تحرکاتی از طرف بعضی ها شروع شد، یک تجاوب نسبی هم از سوی جمعی از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور می کردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند. لذا دیدند که این دستگاهها و وسائل رسانه ای و صوتی و الکترونیکی و ماهواره ای و غیره حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلا امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد می فهمند و ملت ایران را نمی شناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تو دهنی خوردند، سیلی خوردند، ولی هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهای عزیز!اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال می کنند؛ به این زودی هم زمین نمی گذارند. اینها صحنه گردانهائی دارند، صحنه گردانهائی هم پیدا خواهند کرد.
دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوی مومن و مسلمان و دانشجوئی که به کشورش علاقه مند است و دانشجوئی که به آینده ی کشور و آینده ی نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحی می کنند؛ البته شکست می خورند و من الان به شما عرض می کنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجه ی بیداری و هوشیاری من و شما می تواند در میزان خسارت و ضرری که وارد می کنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضرری بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتی بشویم، بی تدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و اینجور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد. (1)

وظایف تصریحی:

1-بیداری و هوشیاری در برابر نقشه ها و طراحی دشمنان.
2-توجه به این نکته که درجه ی بیداری و هوشیاری دانشجویان می تواند در میزان خسارت و ضرری که دشمن وارد می کنند، تأثیر بگذارد.
3-توجه به این واقعیت که اگر هوشیار باشیم، دشمنان نمی توانند صدمه و ضرری بزنند.
4-دوری از غفلت زدگی و احساساتی شدن و بی تدبیر عمل کردن و خواب ماندن.

وظایف استنباطی :

1-دشمن بدنبال نشانه هایی از داخل است تا از فرصت استفاده و نقشه ی خود را دنبال کند با این حقیقت باید توجه داشت.
2-در مقابله با طراحی های دشمن، بایستی با هوشیاری و تدبیر عمل کرد. واکنشهای احساسی و بی صبرانه موجب اشتباه و خسارات و هزینه بیشتر می شود.

شما افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرم هستید

«ببینید عزیزان!شماها می دانید-چون دیدم در بیانات شماها هم هست-امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، لیکن جنگ نرم-که دیدم همین تعبیر«جنگ نرم»توی صحبتهای شما جوانها هست و الحمد الله به این نکات توجه دارید؛ این خیلی برای ما مایه ی خوشحالی است-خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکری اند. یعنی شما افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرمید.
اینی که چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، اینها چیزهائی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلی تان، فکری تان، در اتاقهای فکرتان بنشنید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است:هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله ی با یک حرکت همه جانبه ی
متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته ی علمی رسانه ای. باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود.
آنها برای حمله ی به جمهوری اسلامی استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامی است. در یک نقطه ی بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائی، یعنی این نقطه ی خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه-این حوضه ی عظیمی است دیگر-مجموعه ی امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساس حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است:تنگه ی هرمز است، کانال سوئز است، باب المندب است. اینها گذرگاههای مهمی است که تجارت جهانی متوقف به اینهاست. شما نقشه ی جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه ی حساسی است. حالا در این منطقه ی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد می کشد و روز به روزخودش را بیشتر نشان می دهد. این قدرت با همه ی خواسته های استکباری و دستگاههای کمپانی ها و شبکه های عظیم اقتصادی مفسد فی الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه گری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبارمهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحده ی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکه ی تجار اساسی بین المللی هست، مراکز پولی
عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی می کنند؛ دولتها را اینها می آورند، اینها می برند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه ی خودمان هستند، با یک چنین قدرت رو به رشد رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هر چه بتوانند، در مقابله او کار می کنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هر چه بگذرد هم باز بیکار نمی مانند؛ مگرآن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه ای برسانید که امکان آسیب پذیری اش نزدیک به صفر باشد:آن وقت کنار می کشند و توطئه ها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلند مدت کشور و ملتتان علم است.
و همین جا به شما بگویم، مواظب باشید تو این قضایای سیاسی کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کارعلمی دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههای ما، کلاسهای ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنی یکی از مسائل مهم در پیش روی شما، حفظ حرکت علمی در دانشگاههاست. دشمنها خیلی دوست می دارند که دانشگاه ما یک مدتی لااقل دچار تعطیلی و تشنج و اختلالهای گوناگونی باشد؛ این برایشان یک نقطه ی مطلوب است؛ هم از
لحاظ سیاسی برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلند مدت؛ چون علم شما از لحاظ بلند مدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.
حالا شما جوانانی که گفتیم افسران جوان مقابله ی با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونی چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابله ی با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم بنشینم یک بحث فلسفی بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جوری است. حالا بامزه این است که ایشان می گویند توی یک جمله بیان کنید. معروف است یک نفری زمان شیخ انصاری پسرش را آورده بود نجف. دید طلبه ها درس می خوانند و ملا می شوند و شیخ انصاری هم خوب، شخص بزرگی بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد به پیش شیخ انصاری، گفت شیخنا!این نوجوان را من آورده ام و خواهش می کنم تا فردا که می خواهیم راه بیفتیم برویم، شما او را فقیه کنید!
عزیزان من!شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم، یکی اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضی تان به جای پدر بزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روی تو هم، بلکه از روی بصیرت. شما جوانید -مرکز خوشبینی-مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده ای دارد»شد، به دنبالش بی عملی ، به دنبالش
بی تحرکی، به دنبالش انزواء است؛ مطلقا دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت؛ همانی است که دشمن می خواهد.
شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندی است. این دوره ی زندگی شما را ما هم گذرانده ایم؛ آن هم در دورانهای انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. تندی را می دانم چیست. خیلی هم به ما نصیحت می کردند که آقا تندی نکنید، ما می گفتیم که نمی فهمند چقدر لازم است تندی کردن. می دانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تند روی، انسان را پیش نمی برد. با فکر، تصمیم بگیرید. البته جوان امروز از جوان دوره ی ما فکورتر است؛ این را به شما عرض بکنم. شما امروز جوانهائی هستید که تجربه تان، اطلاعاتان، آگاهی هایتان از آن دوره ی جوانی ما-از پنجاه سال پیش از این-خیلی بیشتر است؛ قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروی، بدون افراط و تفریط توی قضایا، رفتار کنید، توقع زیادی نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد، با همان حسابی که عرض کردم، اصل قضایا خیلی خلاف انتظار ما نبود؛ اگر چه اشخاصی که وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود». (2)

وظایف تصریحی:

1-ضرورت مقابله با جنگ نرم دشمنان.
2-توجه به این نکته که دانشجویان، افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرمند.
3-تلاش در جهت پیدا کردن راه کارهای مبارزه با جنگ نرم.
4-توجه به این نکته که هدف در مقابله با جنگ نرم باید دفاع از نظام و جمهوری اسلامی در مقابله ی با به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته ی علمی رسانه ای باشد.
5-دانشجویان باید کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه ای برسانند که امکان آسیب پذیری اش نزدیک به صفر باشد.
6-اهتمام راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و. . .
7-توجه به این واقعیت که یک رکن بلند مدت امنیت کشور و ملت علم است.
8-تحت تأثیر قضایای سیاسی کوچک و حقیر قرار نگرفتن.
9-مواظب باشید کار علمی دانشگاه در شرایط فتنه، متزلزل و دچار آسیب نشود.
10-نگاه خوشبینانه و امیدوارانه یکی از شرایط اصلی مقابله با جنگ نرم است.
11-دوری از افراط یکی دیگر از شرایط اصلی مقابله با جنگ نرم است.
12-مدبرانه و فکورانه فکر کردن و رفتار کردن.
13-تندروی، افراط و تفریط در قضایا نشود.

وظایف استنباطی :

1-مقابله با جنگ نرم دشمنان وظیفه همگانی است لیکن برخی افشار از جمله دانشجویان در این زمینه، وظیفه ی مهمتری بر عهده دارند.
2-مقابله با جنگ نرم نبایستی دانشجویان را از تلاش در پیشرفتهای علمی، پژوهشی، نوآوری و جنبش نرم افزاری باز دارد.
3-پرهیز از افراط و تندی و همراه کردن تصمیم گیریها و اقدامات با تدبر و تفکر لازمه ی مبارزه ی اصولی با جنگ نرم است.

دشمن و هدفهای او را درست شناسایی کنید

«همه ملاحظه کردید، کشور در برهه ای از زمان در معرض یک آزمون سیاسی بسیار تعیین کننده ای قرار گرفت و همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، هاضمه ی نظام و کشور توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. من قبلا هم گفتم، بروز چنین حوادثی برای ما هیچ خلاف انتظار نیست. یعنی حالا اگر تعبیر دقیقتری بخواهم بکنم، «چندان»نگوئیم؛ «هیچ»اختلاف انتظار نیست. یعنی تا حدود زیادی
انتظار حوادثی از قبیل هست، به دلایل گوناگون:رسالتی که برای نظام قائلیم، رسالتی که برای اسلام قائلیم، معنائی که برای جمهوری اسلامی در ذهنمان داریم، تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش برای ما در طول این سی سال کرده، هوشمندی مردم مان و جوانان مان که به تجربه رسیده، وجود آزادی ناگزیر که به حکم اسلام باید این آزادی در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم-اعتقاد ما به آزادی یک مسئله ی تاکتیکی نیست؛ یک مسئله ی واقعی است. آزادی به همان معنائی که جمهوری اسلامی تعریف می کند، نه به معنائی که غربی ها تعریف می کنند، که آن، به نظر ما انحراف است. آنجائی که باید آزادی باشد، نیست؛ آنجائی که باید محدودیت باشد، قیدها گسسته است و آزادی هست! آن را ما مطلقا قبول نداریم؛ تو رو در بایستی غرب هم گیر نمی کنیم. ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم، که البته تو آن آزادی بیان هست، آزادی رفتار هست، آزادی فکر هست-این حوادث چندان خلاف انتظار نیست. آنچه که مهم است این است که یک انسان با شرف، مومن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در این جور حوادث چه کار باید بکند؛ این، مهم است. این، آن چیزی است که مخاطبه ی من با شما دانشگاهیان را در این مسئله ی خاص الزامی می کند، که من-البته کوتاه صحبت می کنم، بنا هم ندارم در این زمینه تفصیلا حرف بزنم-در چند روز پیش هم که جوانهای دانشجو اینجا بودند-حسینیه همین طور که حالا اجتماع هست، اجتماعی بود از جوانها-به آنها گفتم که ما با جنگ نرم، با مبارزه ی نرم از سوی دشمن مواجهیم، که البته خود جوانها هم همین را هی گفتند؛
مکرر قبل از اینکه بنده بگویم، آنها هم هی گفتند و همه این را می دانستند. آنی که من اضافه کردم این بود که گفتم:در این جنگ نرم، شما جوانهای دانشجو، افسران جوان جبهه اید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهان طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحی های کلان را می کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست می بینید؛ با جسم خود وجان خود صحنه را می آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتا افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم می بینند، در چهارچوب هم کار می کنند. خوب، با این تعریف، استاد دانشگاه چه رتبه ای دارد؟ اگر در زمینه های مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور، آن چیزهائی که به چشم باز، به بصیرت کافی احتیاج دارد، جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبه ی بالاتر افسر جوانید؛ شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیانا به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبه های مختلف، فرماندهان بالا این نقشها را ایفا می کند. خوب، حالا استادی که بتواند این نقش را ایفا کند، آن استاد شایسته ی
حال و آینده ی نظام جمهوری اسلامی است. توقع از اساتید محترم این است. جوانهایتان را توجیه کنید. منظورم این نیست که بنشینید زید و عمرو سیاسی برایشان معرفی کنید. نه، اصلا من موافق هم خیلی نیستم. اسم آوردن از زید و عمرو و بکر و. . . این چیزها، کمکی به حل مشکل نمی کند. به اینها قدرت تحلیل بدهید. به اینها توان کار و نشاط کار بدهید. چه جور؟ با امید دادن؛ با امید بخشیدن. فضای کلاس را، فضای محیط درس دانشگاه را فضای امید کنید؛ امید به آینده. بدترین بلائی که ممکن است بر سر یک نسل در یک کشور بیاید، نا امیدی است، یأس است. اینکه می گویند:آقا!چه فایده دارد؟ فایده ای ندارد. این روحیه ی «فایده ای ندارد»-یأس از آینده-سم مهلک همه ی فعالیت هاست؛ چه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، چه حتی فعالیتهای علمی، فعالیتهای پژوهشی. این کسانی که کشفیات بزرگ را در زمینه های علوم تجربی و دانشهای گوناگون انجام دادند، اینها اگر نا امید از نتیجه بودند، قطعا به اینجا نمی رسیدند. امید، آن نیروی عظیمی است که انسان را پیش می برد. جوان ما را نا امید کنند از کشورش، از انقلابش، از آینده اش، از دولتش، از دانشگاهش، از آینده ی علمی اش، از آینده ی شغلی اش. این خیلی مضر است. این کاری است که تو برنامه های دشمنان ما و مخالفین نظام وجود دارد. به نظر من یکی از کارهای اساسی این است. محیط را برای دانشجو، محیط نشاط، محیط امید، محیط حرکت به جلو قرار دهید.
یکی دیگر از کارهائی که باید در زمینه ی مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی و علمی انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجوست برای اظهار نظر.
از اظهار نظر هیچ نباید بیمناک بود. این کرسی های آزاداندیشی که ما گفتیم، در دانشگاهها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهای مهم تخصصی در زمینه ی سیاسی، در زمینه های اجتماعی، در زمینه های گوناگون حتی فکری و مذهبی، در محیطهای سالمی بین صاحبان توان و قدرت بحث مطرح بشود، مطمئنا ضایعاتی که از کشاندن این بحثها به محیطهای عمومی و اجتماعی ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتی که با عامه ی مردم، افراد مواجه می شوند، همه نمی توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه ی با عامه ی مردم، انسانها را دچارانحراها و انحطاطها و لغزشهای زیادی می کنند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلی از افرادی که شما می بینید در مواجهه ی با عامه مردم یک حرفی می زنند، یک چیزی می گویند، در اعماق دلشان ای بسا خیلی اعتقادی هم ندارند. به تعبیر بعضی ها جلوگیر می شوند؛ این خیلی چیز بدی است. اگر درحیطهای خاص، محیطهای آزاد اندیشی و آزاد فکری، این مسائل مطرح بشود-مسائل تخصصی، مسائل فکری، مسائل چالش بر انگیز-مطمئنا ضایعات کمتر پیش خواهد آمد». (3)

وظایف تصریحی:

1-درک مسائل کلان کشور.
2-شناسایی درست دشمن.
3-کشف اهداف دشمن.
4-طراحی کلان و حرکت در مسیر مقابله با دشمن.
5-توجیه جوانان دانشجو نسبت به مسائل کشور و اینکه در فتنه ها چه باید بکنند.
6-قدرت تحلیل دادن به دانشجویان.
7-توان و نشاط کار بخشیدن به دانشجویان از طریق امید دادن به آنان.
8-توجه با این نکته که یأس از آینده، سم مهلک همه ی فعالیتهاست.
9-توجه به این واقعیت که امید، آن نیروی عظیمی است که انسان را پیش می برد.
10-محیط را برای دانشجو، محیط نشاط، امید و حرکت به جلو قرار دادن.
11-میدان دادن به دانشجو برای اظهار نظر.
12-تلاش در جهت تحقق و تشکیل کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاهها و توجه به مزایای این کار.

وظایف استنباطی :

1-رسالت در قبال انقلاب اسلامی با بی تفاوتی، یأس و نا امیدی، تناسبی ندارد.
2-لازمه ی حضور فعال در انقلاب اسلامی، داشتن قدرت تحلیل و
درک و شناخت دشمنان و اهداف آنهاست.
3-فراهم نشدن کرسیهای آزاد اندیشی و امکان اظهارنظر در محیطهای تخصصی، سبب می شود که مسائل در محیطهای عمومی مطرح و آسیبها و ضایعات بیشتری وارد شود.

جوگیر نشوید، منطقی فکر کنید

«بنده گفتم کرسی آزاد فکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به و جود نیاوردید؟ شما کرسی آزاد فکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پر تاب بکند. اینجوری که حق درست فهمید نمی شود. ایجاد فضای آشفته ی ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند. شما تجربه ی این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی می زنید، ناگهان می بینید همه ی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته ی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف می زنند، به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید،
بحث دست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشر عباد الذین یسمعون القول فیتبعون احسنه». سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد والا فضای جنجال درست کردن، همین می شود که دیدید. جنجال قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش می شود این؛ بخصوص وقتی دست بیگانه هم دخالت دارد. به چه دلیلی با چه توجیهی شما فکر می کنید دستگاههای تبلیغاتی دنیا حوادثی را که فکر می کنند به ضرر نظام جمهوری اسلام است، لحظه به لحظه منتشر می کنند؟ با چه محاسبه ای این کار انجام می گیرد؟ این را نباید فکرکرد؟!نباید رویش مطالعه کرد؟!اینهاست آن چیزهائی که باید به آنها توجه کرد». (4)

وظایف تصریحی:

1-بوجود آوردن کرسی آزاد فکری سیاسی و معرفتی در دانشگاه.
2-انجام نقد و مباحثه در کرسی های آزاد اندیشی با هدف نمایان شدن حق.
3-توجه به این نکته که ایجاد فضای آشفته ی ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند.
4-توجه به این نکته که چیزی که به پیشرفت کشور کمک می کند، آزادی واقعی فکرهاست.
5-آزادانه فکر کردن و طرح نظریات و نترسیدن از هو و جنجال.
6-تشویق نشدن و جوگر نشدن در برابر کف زدن های معاندان نظام.
7-بحث منطقی کردن و شنیدن سخنان دیگران و انتخاب بهترین آن ها.
8-فکر و مطالعه روی عملکرد دستگاههای تبلیغاتی دنیا و فهم اهداف آنها.

وظایف استنباطی :

1-تشکیل ندادن کرسیهای آزاد اندیشی، فراهم کردن فرصت برای معاندان و مخالفان و دشمنان نظام برای القاء و تبلیغ اهداف خویش است.
2-دشمنان بدنبال ایجاد فضای مجادله و مجامله و جنجال هستند تا امکان فهم و فرصت فکر کردن برای یافتن حق، فراهم نشود.

پی نوشت ها :

1-در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، 1388/6/4.
2-در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، 1388/6/4.
3-دیدار با اساتید دانشگاهها، 1388/6/8.
4-دیدار با اساتید دانشگاه ها، 1388/8/6.

منبع مقاله :
(1389) ولایت فقیه در شرایط فتنه(در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، نشر قدر ولایت، چاپ اول



 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط