انواع یادگیری (1)

یکی از یادگیری های بسیار مهم که آثارش در هر فردی قابل مطالعه و مشاهده می باشد، یادگیری محیطی است. انسانها عمده ترین اطلاعات و یادگیری های خود را در تعامل با محیط کسب کرده اند. بدین جهت این یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
پنجشنبه، 1 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع یادگیری (1)
 انواع یادگیری (1)

 

نویسنده: تقی ژاله فر




 

یکی از یادگیری های بسیار مهم که آثارش در هر فردی قابل مطالعه و مشاهده می باشد، یادگیری محیطی است.
انسانها عمده ترین اطلاعات و یادگیری های خود را در تعامل با محیط کسب کرده اند. بدین جهت این یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
کودکی که در یک خانواده چشم به جهان می گشاید، هیچگونه آگاهی نسبت به محیط پیرامون خود ندارد و از آن چیزی که در محیط او می گذرد، بی خبر است، زیرا ذهن و قلب او خالی از هر گونه یادگیری است. در قلب او هیچگونه ادراکی نسبت به جهان خارج وجود ندارد و لذا نمی تواند به محرکات محیط پاسخ مناسب بدهد.
بطور مثال؛ اگر رنگی در مقابل چشمان او قرار دهیم و از او بخواهیم که نام آن رنگ را بگوید، بدون شک نخواهد توانست؛ زیرا او اکنون دارای احساس است ولی فاقد ادراک می باشد و هیچگونه ادراکی نسبت به آن رنگ در روان او وجود ندارد.
اگر بوی غذایی به حسن بویایی او برسانیم و از او بپرسیم که نام آن غذا را بگوید، بدون شک نخواهد توانست؛ زیرا در ذهن او هیچگونه ادراکی نسبت به آن غذا وجود ندارد.
اگر دست او را در کنار آتش قرار دهیم، از سوختن دست خویش گریه و زاری می کند، زیرا او دارای احساس است و سوختن را بدین وسیله احساس می کند اما نمی داند چه چیزی بود که دست او را می سوزاند و نمی داند که آتش سوزاننده است؛ زیرا او فاقد این ادراک است.
بنابراین کودک در سنین اول زندگی خود فاقد هر گونه ادراکی است، اما احساس او کامل است.
در مورد خالی بودن ذهن کودک از ادراکات، خدایتعالی در قرآن کریم، سوره نحل، آیه 78 می فرماید:
وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً ....
« و خداوند شما را از شکم های مادرانتان خارج کرد درحالی که چیزی نمی دانستید.»
کلام خداوند متعال حاکی از خالی بودن قلب و ذهن کودک از هر گونه آگاهی و ادراک می باشد.
بتدریج که کودک رشد می کند، اطلاعات و ادراکات محیطی، ذهن و قلب او را فرا می گیرند.
ذهن و قلب کودک همچون آینه ی شفافی است که هر گونه محرکی را در خود منعکس می سازد. هر گونه ادراکی که در حدّ توانایی ذهنی به کودک ارائه شود، به سرعت آن را جذب می کند.
در زمینه سرعت انتقال ادراکات و یادگیری ها به ذهن و قلب کودک، مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:
« قلب نوجوان نورس مانند زمین خالی اسیت. هر تخمی که در آن افشانده شود به خوبی می پذیرد.» (1)
کلام مولای بزرگوار(ع) مطابق با کلام قرآن کریم است. کودکی که هیچگونه آگاهی و ادراک نسبت به محیط پیرامون خود ندارد، در مقابل، دارای استعداد ویژه ای است که اگر به خوبی تربیت شود، می تواند معاملات محیط را به نحو احسن جذب کند.
کودک در آغوش خانواده، بی آنکه خود بخواهد، تحت تربیت والدین و اطرافیان قرار دارد و آنچه را که اطرافیان به ذهن و قلب او انتقال می دهند، با ولع خاصی آنها را جذب می کند.
پس از مدتی مشاهده می کنیم که کودک با همان زبانی که والدین و اطرافیان با او سخن گفته اند، سخن می گوید؛ زیرا تکلم زبان کودک، تابعی از سخن گفتن والدین و اطرافیان او می باشد و والدین به هر زبانی که با کودک سخن بگویند، کودک نیز با همان زبان با آنان سخن خواهد گفت.
انتقال یادگیری های محیطی به ذهن و قلب کودک بسیار زیاد است و منحصر به زبان آموزی نمی باشد.
خصوصیات و ویژگی های اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و... همگی بی آنکه کودک بخواهد، از سوی والدین به کودک انتقال داده می شود.
یکی از یادگیری محیطی عمیق که در قلب کودک جایگزین می شود، یادگیری مذهب است.
افراد بی آنکه خود بخواهند، دین و الدین و اطرافیان را جذب می کنند. این یادگیری محیطی نیز همانند یادگیری زبان می باشد.
پیامبر بزرگوار(ص) می فرمایند:
« هر کودکی با فطرت توحید متولد می شود. لیکن این والدین هستند که او را یهودی یا نصرانی تربیت می کنند.»(2)
این روایت بسیار ارزنده، یادگیری محیطی را به طور دقیق بیان می کند. کودک در کنار والدین خود علاوه بر یادگیری زبان به آموزش دین نیز می پردازد. والدین با هر فرهنگی که زندگی می کنند، بطور ناآگاهانه همان اطلاعات را به فرزندانشان انتقال می دهند.
مشاهده اثر کلام پیامبر بزرگوار(ص) در جوامع انسانی کاملاً واضح و آشکار است؛ زیرا افراد با همان دینی تربیت می شوند که در درجه ی اول از سوی والدین و سپس از سوی محیط اجتماعی بر آنان تحمیل شده است.
فردی که مسیحی است دارای والدین مسیحی و کسی که دارای دین یهودی است تحت تربیت والدین یهودی قرار داشته اند. افراد مسلمان نیز دارای والدین مسلمان می باشند و پیروان ادیان دیگر، اگر چه باطل باشند، نیز از همین قانون پیروی می کنند. افراد کمتری را می توان یافت که بعد از رسیدن به آگاهی با اراده خود، دین خود را انتخاب کرده باشند.
افرادی که با تقلید از والدین و محیط اجتماعی خود، حتی دین اسلام را پذیرفته اند نیز، شامل این روایت می باشند و بدین جهت دین آنان چندان ارزشی ندارد؛ زیرا آنان همانگونه که با تقلید به این دین گرایش پیدا کرده اند، با تقلید دیگر نیز به آسانی از ایده های خود دست بر می دارند و به دین دیگر گرایش پیدا می کنند.
تنها کسانی که از طریق مطالعه و تحقیق در منابع معتبر اسلامی مانند قرآن و روایات اسلامی، دین را انتخاب کرده باشند، دارای دین قوی تری هستند و به آسانی از دین خود دست بر نمی دارند؛ زیرا با پژوهش و تحقیق آن را کسب کرده اند نه از راه تقلید از والدین و محیط اجتماعی که به آنان تحمیل شده باشد.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند:
« کسی که با تقلید از رجال وارد این دین شود با تقلید نیز از آن خارج می گردد. کسی که با ( تحقیق در) کتاب و سنّت به این دین گرایش پیدا کند کوهها از جای خود جدا می شوند پیش از آن که عقیده او از او جدا شود.»(3)
کلام مولای بزرگوار(ع) بیانگر این حقیقت است که یادگیری های انسان به دو مرحله بسیار مهم تقسیم می شود:

یادگیری تقلیدی

یکی از انواع یادگیری های محیطی، یادگیری تقلیدی می باشد. این نوع یادگیری در تربیت کودک نقش ارزنده ای دارد و می تواند الگو پذیری های متعددی را در ذهن کودکان و نوجوانان ایجاد نماید. کودک از زمانی که ادراکات ساده را فرا گرفت و توانست با محیط خود در تعامل باشد، به تقلید رفتار اطرافیان، مخصوصاً والدین، می پردازد و سعی می کند رفتار آنان را الگو قرار دهد.
مشاهده رفتار کودکان 3- 2 ساله این حقیقت را به اثبات می رساند
بتدریج که سن کودک افزایش می یابد، یادگیری تقلیدی وی نیز افزایش پیدا می کند به طوری که هر رفتاری که مطلوب وی قرار گرفت، بلافاصله به تقلید آن می پردازد.
رفتارهای اجتماعی در محیط اجتماعات بزرگتر و نیز رسانه های جمعی بخصوص برنامه های تلویزیونی و نظایر آن، بیشتر مورد تقلید کودکان و نوجوانان قرار می گیرند.
طریقه حرکات اجتماعی، نوعی لباس پوشیدن و سخن گفتن نوجوانان در
این سنین، همگی بیانگر رفتار، تقلیدی آنان می باشد.
رفتار تقلیدی از بدو ایجاد خلقت در انسانها وجود داشته است. به همین دلیل، انسان همواره در زندگی، از محیط خود و از رفتار یکدیگر تقلید می کرده است.
مشاهده رفتار حیوانات یکی از الگوهای رفتاری برای انسان اولیه بوده است.
در قرآن کریم به یکی از انواع رفتارهای تقلیدی که انسان از حیوانات استفاده کرده است، اشاره شده است.
زمانی که اولین انسان روی زمین بعد از آدم (ع) یعنی قابیل در مقابل قتل برادر خود قرار می گیرد، نمی داند با جسد مرده برادر خویش چه رفتاری داشته باشد.
خداوند متعال کلاغی را به عنوان الگو در مقابل دیدگان او قرار می دهد و او با الگو گیری از این حیوان می تواند جسد برادر خویش را به خاک بسپارد.
چگونگی این ماجرا در سوره مائده، آیات 31 الی 27 مورد بررسی قرار گرفته است.
خدای متعال در این سوه می فرماید:
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ، قَالَ: لَأَقْتُلَنَّکَ، قَالَ: إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ‌ .
« داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنان بخوان. زمانی که هر کدام عملی برای تقرب ( به پروردگار) خودانجام دادند، از یکی ( هابیل) پذیرفته شد و از دیگری ( قابیل) پذیرفته نشد.
قابیل گفت: به خدا سوگند ترا خواهم کشت! هابیل گفت ( من چه گناهی دارم زیرا) خداوند تنها از پرهیزگاران ( اعمالشان را) می پذیرد.»
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ‌
« اگر تو برای کشت من دست دراز کنی، من دست به قتل تو نمی گشایم، زیرا من از پروردگار جهانیان می ترسم.»
إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَ ذلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ‌.
« من می خواهم با گناه من و گناه خودت ( به سوی خدای متعال) بازگردی و از دوزخیان گردی و این است سزای ستمکاران.»
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ، فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ‌.
« پس نفس سرکش او ( قابیل) را مصمم به کشتن برادر کرد و او ( هابیل) را کشت و از زیانکاران گردید.»
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْأَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْأَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ‌.
« سپس خداوند کلاغی را بر انگیخت که در زمین جستجو می کرد تا به او نشان دهد چگونه برادر خود را دفن کند. او گفت: وای بر من، آیا من نمی توانم مانند این کلاغ باشم و جسد برادر خود را دفن کنم؟ و سرانجام ( از کار) خود پشیمان گردید.»
این ماجرا ثابت می کند که انسان از همان ابتدای خلقت دارای استعداد تقلید نمودن از رفتار دیگران را داشت و می توانست از رفتارهای محیط اجتماعی خود تقلید نماید.
این ماجرا که برای اولین بار در نسل آدم (ع) در روی زمین اتفاق افتاده است، قابیل هنوز نمی داند با جسد برادرش چه کند؟
مشاهده رفتار پرنده ای که در آن محیط، زمین را کاوش می نمود و نوک بر زمین می زد و با پنهان کردن بخشی از مواد غذایی خود، الگوی بسیار مناسبی برای به خاک سپردن جسد برادر شد.
شرح کامل این ماجرای غم انگیز آغاز نسل انسان، در کلامی از مولای بزرگوار، امام سجاد(ع) قابل مطالعه می باشد.
در تفسیر قمی می گوید: پدرم از حسین بن محبوب، از هاشم بن سالم، از ابی حمزه ی ثمالی، ثویربن ابی فاحته نقل کرده که شنیدم امام سجاد(ع) برای مردانی از قریش حدیث می گفت، فرمودند:
« وقتی پسران آدم(ع) قربانی خود را پیش آوردند، یکی از آن دو فربه ترین گوسفندی که در اختیار داشت، آورد و دیگری قدری خوشه ی مخلوط از تر و خشک آورد. از صاحب گوسفند، یعنی هابیل، پذیرفته شد و از دیگری قبول نشد.
قابیل غضبناک شده و به هابیل گفت: به خدا تو را خواهم کشت!
هابیل گفت: خدای تنها از پرهیزکاران قبول می کند. اگر تو دستت را به سوی من بگشانی که مرا بکشی، من هرگز برای کشتن تو دستم را به سویت نمی گشایم. من از خدا، پروردگار جهانیان می ترسم. من می خواهم تو زیر بار گناه من و خود باشی و از دوزخیان گردی و این پاداش ستمگران است.
نفسش کشتن او را جلوه داد ولی او نفهمید چگونه او را بکشد. « ابلیس» به او یاد داد که: سرش را میان دو سنگ قرار بده و آنگاه سرش را بشکن!
وقتی او را کشت، ندانست با او چه کند.
دو زاغ آمدند و با هم شروع به زد و خورد کردند و پس از جنگ سختی، یکی دیگری را کشت و آنگاه آنکه زنده مانده بود، با چنگال خود گودالی درست کرد و آن زاغ دیگر را در آن دفن نمود.
قابیل گفت: ای وای بر من! آیا از این زاغ ناتوان بودم که جسد برادرم را پنهان کنم؟!
گودالی کند و او را در آن دفن کرد و قانون دفن مرده ها از آنجا آغاز شد...»(4)
مشاهده رفتار حیوان و تقلید کردن از رفتار وی، بیانگر یادگیری تقلیدی است که در تمام انسانها وجود دارد؛ زیرا انسان تقلید گر بسیار ماهری است و می تواند رفتارهای دیگری را به خوبی تقلید نماید.
انسان ضمن اینکه رفتارهای دیگران را به خوبی تقلید می کند، همواره سعی می کند در این تقلید، چیزی بر او بیفزاید و همین عامل سبب پیشرفت او می گردد، زیرا اگر عمل او تقلید محض از رفتارهای دیگران باشد، جز تکرار آنچه را که مشاهده می کند، چیزی عایدش نخواهد شد.
تقلید انسان از زندگی و حرکت حیوانات و پرندگان و به کار گیری آنها درتکنولوژی پیچیده، بیانگر وجود این نوع یادگیری تقلیدی می باشد. مشاهده حرکت بال پرندگان و به کارگیری آن در بال هواپیما، نمونه بسیار جالبی از این نوع تقلید می باشد.
انسان همواره سعی می کند از رمزهای موجود در خلقت الگو برداری نماید و آن را در تکنولوژی خود به کار گیرد.
وجود چنین تقلیدهایی، یادگیری تقلیدی را در انسان به اثبات می رساند. چنین تقلیدی نه تنها نکوهیده نیست، بلکه قابل ستایش نیز هست.
اما گاهی انسان رفتارهای ناهنجار موجود در جامعه را نیز مورد تقلید قرار می دهد.
این نوع تقلید ها می تواند زندگی او را متزلزل نموده و ناهنجاری های اجتماعی را تشدید نماید. این نوع تقلید از نظر عقلی مورد نکوهش می باشد.
در زمینه چنین رفتارهای تقلیدی، روایاتی از سوی ائمه معصومین(ع) مطالبی بیان گردیده است که به طور تلویحی این نوع یادگیری تقلیدی را مورد بررسی قرار داده اند.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:
« از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است، برحذر باش، زیرا آدمی به رویه و روش رفیقش خوی می گیرد و به افکار و اعمال وی معتاد می شود.»(5)
انسان در تعامل با محیط اجتماعی خود، بسیاری از اطلاعات و ادراکات را از اطرافیان خود می گیرد. مشاهده رفتار ناپسند در نوجوانان و جوانان، بیانگر یادگیری تقلیدی نامناسب آنان می باشد؛ زیرا که نوجوان و جوان به زشتی عملی که تقلید می کند، آگاهی ندارد ولی سعی می کند خود را به طریقی همرنگ و هماهنگ با جامعه ای که در آن زندگی می کند، جلوه دهد و لذا بسیاری از رفتارهای آنان برایش مطلوب جلوه کرده و به تقلید از آنان می پردازد. این نوع یادگیری تقلیدی مورد نکوهش قرار گرفته است.
مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) در زمینه جلوگیری از این نوع رفتار تقلیدی می فرمایند:
« از مصاحبت با افراد شریر بپرهیز، زیرا که طبع تو بطور ناآگاه، بدی و ناپاکی را از طبع منحرف او می دزدد، در حالی که تو از آن بی خبری.»(6)
در این روایت مولای بزرگوار(ع) به رفتار نا آگاهانه در انسان اشاره می فرمایند که او در اجتماع آنها را فرا می گیرد، بی آن که خود از آن اطلاعی داشته باشد.
تقلید ناآگاهانه از رفتارهای به ظاهر مطلوب دیگران، یکی از عوامل مخرب و به انحراف کشاندن فرد می تواند به شمار آید.
نفس انسان طوری آفریده شده است که رفتارهای مطلوب و نامطلوب را بدون تفکر تقلید می نماید، اگر چه ممکن است این تقلید به ظاهر مطلوب باشد، ولی در نهایت به ضرر او خواهد بود و فرد از زیانمند بودن آن آگاهی ندارد.
بنابراین می توان گفت که یادگیری های تقلیدی، هم می تواند جنبه مثبت و هم جنبه منفی داشته باشد.
جنبه مثبت یادگیری تقلیدی همواره به سود انسان می باشد و انسان باید از آن استقبال نماید.
جنبه منفی یادیگری تقلیدی، مخرب و مضر به حال فرد و اجتماع می باشد و انسان باید تا حد امکان آنها را مورد شناسایی قرار داده و اجتناب کند.

پی نوشت ها :

1. وَاِنَّما قَلَبَ الحَدَثِ کالارضِ الخالِیَهة، ما اُلقِیَ فیها مِنْ شَیءٍ قَبِلَتْهُ ( تحف العقول، ص 67).
2. کُلُّ مَولودٍ یولَدُ عَلَی الفطرَةِ، حتّی یَکونَ اَبواهُ یُهوَّ دانِهِ وَ یُنصَّرانِهِ ( الحدیث، ج2، ص 377).
3. مَنْ دَخَلَ هَذ الدّینِ بالرِّجالِ اُخرِجَهُ مِنهُ الرِّجالُ کما اُدخَلوهُ فیهِ، وَ مَن دَخَلَ فیه بِالکتابِ وَالسُّنَّةِ زالَتِ الجِبالُ قبلَ اَنْ یَزولَ ( بحارالانوار، ج2، ص 105).
4. المیزان، ج10، ص 177.
5. وَ احذَرْ صَحابَةَ مَنْ یَفیلُ رَأَیُهُ وَ یُنکَرُ عَمَلَهُ فَانَّ الصَّاحِبَ مُعْتَرٌ بِصاحِبِه ( حدیث تربیت، ج2، ص 150).
6. لا تَصَحَبِ الشَّریرِ فَانَّ طَبْعَکَ یَسرِقُ مِنْ طَبعِهِ شَرَّاً وَ انتَ لا تَعلَمُ ( حدیث تربیت، ج2، ص 150).

منبع مقاله :
ژاله فر، تقی، (1386)، روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام، زنجان: نیکان کتاب، چاپ دوم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.