چاپ افست و ناشران بساز و بفروش

کتابی که همه نسخ های آن به فروش رسید نایاب خوانده می شود. هرگاه خریداران در جستجوی کتابی نایابی برآمدند و به کتابفروشی ها مراجعات مکرر کردند و حتی حاضر شدند برای تهیه یک نسخه آن بهایی بیشتر از بهای تک فروشی
دوشنبه، 5 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چاپ افست و ناشران بساز و بفروش
 چاپ افست و ناشران بساز و بفروش

 

نویسنده: کریم امامی




 
کتابی که همه نسخ های آن به فروش رسید نایاب خوانده می شود. هرگاه خریداران در جستجوی کتابی نایابی برآمدند و به کتابفروشی ها مراجعات مکرر کردند و حتی حاضر شدند برای تهیه یک نسخه آن بهایی بیشتر از بهای تک فروشی سابق آن بپردازند، ناشر کتاب یا یک ناشر بالقوه دیگر به این نتیجه می رسد که برای این کتاب معین تقاضا وجود دارد و باید به فکر تجدید چاپ آن بود، اما ناشری که قبل از تفحص در بازار تصمیم به تجدید چاپ کتابی بگیرد، ممکن است اشتباه کرده و کتاب نایابی را که برای آن تقاضا وجود ندارد از خواب بیدار کرده باشد و طبعاً زیان خواهد دید.
در گذشته، یعنی تا اواخر دهه 1330 تنها راه تجدید چاپ کتابها در ایران تجدید حروفچینی بود و این گرایش کم و بیش تا اواخر دهه بعد هم ادامه یافت، متن قدیم را باید بدون حک و اصلاح دوباره حروفچینی می کردند و حروف چیده شده را روی ماشین چاپ مسطح می بستند و یکی دو هزار نسخه چاپ می کردند، بالا رفتن تیراژ باعث فرسودگی و شکستن حروف سربی می شد و مسأله پیش می آورد. و در آن ایام برای چاپ نشریات پرتیراژ مثل کتابهای درسی یا برخی مجله های پرطرفدار، گاه مجبور می شدند نشریه را با حروفچینی مضاعف روی دو ماشین به چاپ برسانند.
یک امکان تجدید چاپ بدون تجدید در حروفچینی که در فرنگ وجود داشت، ولی در ایران هیچ گاه برای کار کتاب مورد استفاده قرار نگرفت اشتروتوپی (stereotypy) بود، یعنی تهیه قالب مقوایی یا پلاستیکی از یک فرم 8 صفحه ای حروفچینی شده کتاب پیش از آنکه روی ماشین چاپ بسته شود، و بعد-به هنگام تجدید چاپ-استفاده از قالب مقوایی برای بازسازی حروفچینی کتاب به کمک سرب مذاب یا به کمک برق و الکترولیز. این عمل قابل تکرار بود ناشر فرنگی می توانست یک کتاب پرفروش را بارها و بارها بدون تجدید حروفچینی تجدید چاپ کند و به بازار بفرستد. اشرتوتوپی در شکلی که از آلمان با تلفظ آلمانی نام آن به ایران رسید تنها برای تبدیل سطوح صاف حروف سربی روزنامه به سطح منحنی یک نیمه استوانه و بستن آن روی ماشین چاپ روتاتیو مورد استفاده قرار می گرفت.
یک امکان دیگر برای دست یافتن به کتابهای نایاب تکثیر آنها به روشهای فوتومکانیکی، چون زیراکس است که گران تمام می شود، ولی در هر حال امکانی است که وجود دارد و از نسخه برداری با دست سریعتر است و اتفاقاً زمینه ای است که در حال حاضر تکنولوژی چاپ در آن در حال پیشرفت و رسیدن به امکانات جدیدتر است. و حتّی گفته می شود که ترکیب ماشینهای تکثیر مجهز به لیزر با کامپیوتر ممکن است در آینده بهترین وسیله چاپ کتابهای کم تیراژ باشد و هر نسخه کتاب تنها پس از دریافت سفارش خرید آن چاپ شود.

چاپ افست و چاپ سنگی

اما رایجترین روش تجدید چاپ کتابها در حال حاضر چاپ اُفست (offset) است که شاید بد نباشد، قبل از پرداختن به نتایج حاصل از شیوع این روش چاپ، مختصری از اصول فنی آن بگوییم:
اولین نکته این است که چاپ افست و چاپ سنگی قدیمی خودمان خویشاوند هستند و یک نشانه این خویشاوندی نام کامل چاپ اُفست به زبان انگلیسی است که offset lithography است و در این ترکیب واژه لیتوگرافی به معنای چاپ سنگی است. خود واژه اُفست حاکی از این است که عمل چاپ به صورت غیرمستقیم انجام می گیرد و تصویر یا نقش حروف ابتدا به یک استوانه لاستیکی منتقل می شود و از آنجا به کاغذ، در چاپ افست و چاپ سنگی بر خلاف چاپ مسطح (letterpress) یا به قول دایره المعارف فارسی چاپ برآمده (که سطوح برجسته حروف مرکب می گیرند و قشری از مرکب از سطوح برجسته به کاغذ منتقل می شود و بقیه کاغذ که با حروف تماس پیدا نمی کند سفید می ماند) آنچه چاپ می شود و آنچه نباید چاپ شود-نقش حروف و زمینه سفید-روی صفحه سنگ چاپ سنگی و لوحه فلزی چاپ اُفست که در ایران به زینک معروف است در یک سطح کنار هم قرار دارند، آنچه باعث می شود نقش حروف چاپ شود و زمینه مرکب نگیرد و سفید بماند از آشتی ناپذیری آب و روغن حاصل می شود. زینک که روی ماشین چاپ اُفست بسته شد، در آن واحد به آب و مرکب هر دو آغشته می شود. قسمتهایی از زینک که باید چاپ شود، مرکب چرب را می پذیرد، ولی آب را دفع می کند. زمینه حروف که باید سفید بماند برعکس خیس می شود و مرکب را دفع می کند. ماشین چی خوب کسی است که بتواند، از جمله بسیاری کارهای دیگر، آب و مرکب ماشین را درست تنظیم کند. اگر آب زیاد بشود بعضی از جاهای حروف و تصاویر کمرنگ چاپ خواهد شد و اگر مرکب غلبه کند ممکن است زمینه سفید آلودگی پیدا کند.
و اما انتقال نقش حروف و تصاویر به زینک خود مرحله دیگری است از چاپ اُفست که در ایران لیتوگرافی خوانده می شود. پس از حروفچینی و نمونه خوانی و گرفتن نمونه نهایی (=نمونه سفید) و صفحه آرایی، مرحله لیتوگرافی آغاز می شود. در ابتدا از نمونه سفید ماکت شده با یک دوربین غول پیکر عکسبرداری می کنند و سپس فیلمی را که به دست می آید (به همان صورت نگاتیف [منفی] و اگر بخواهند کیفیت کار بالاتر برود با صرف هزینه بیشتر به صورت پوزی تیف ‍[مثبت]) به ترتیب معینی که با تای صفحات کتاب مربوط می شود کنار هم می چسبانند (=مونتاژ) و نمونه ای از فیلمهای مونتاژ شده (=اُزالید) برای رؤیت نهایی سفارش دهنده تهیه می شود اگر اشکالی در کار نبود و اجازه چاپ داده شد، فیلم مونتاژ شده را به شیوه ای که بی شباهت به چاپ عکس نیست روی زینک حسّاس می گذارند، با لامپ قوی گزنون نور می دهند و زینکِ نور دیده پس از اینکه در محلولهای شیمیایی معینی شسته شد برای چاپ آماده می شود.
چاپ تصاویر، مخصوصاً تصاویر رنگی در روش چاپ اُفست به خوبی میسر است و نتایج کاملاً رضایت بخشی به طور معمول به دست می دهد ولی در این بحث نیازی به وارد شدن در جزئیات فنی چاپ رنگی نداریم. همین قدر کافی است که بگوییم برای چاپ «تمام رنگی» به چهار فیلم و چهار زینک و چهار بار چاپ نیاز است و هزینه کار از چهار برابر چاپ یک متن ساده (مشکی) تجاوز می کند. و اما چاپ اُفست به دلایلی که ذکر خواهیم کرد چاپ مسطح را کم و بیش از چاپخانه های کشورهای صنعتی جهان-و با چند سال تأخیر ایران-بیرون رانده است، هرچند که در مقایسه مسطح روش گرانتر و پیچیده تری است و تعداد مراحل کار بیشتر است.
یکی از محاسن بزرگ چاپ اُفست از نظر کارگران و دست اندرکاران صنعت چاپ این است که با سرب سر و کار ندارند و چاپخانه اُفست محل پاکیزه و بهداشتی تری است. گازهای سمی حروف سربی را در آن راهی نیست و جوانان جویای کار می توانند، بدون ترس از عوارض مسمومیت تدریجی سرب اُفسِتگری پیشه کنند. یک حسن دیگر چاپ اُفست آن است که برای تیراژهای بالا و تجدید چاپ های مکرر روش بسیار مناسبی است و برای چاپ کتاب درسی جان می دهد، حتی با تفکیک مراحل کار (حروفچینی و صفحه آرایی ـ لیتوگرافی: عکاسی و مونتاژ و کپی-چاپ و صحافی) هر قسمت از کار را می توان در چاپخانه ای و کشوری انجام داد. هر کجا که بالاترین کیفیت و کمترین اجرت و کوتاهترین زمان اجرا را به ناشر پیشنهاد کند. مرحله حروفچینی تا پایان صفحه آرایی را معمولاً ناشر در شهر خودش انجام می دهد، ولی از آنجا به بعد دنباله کار را می توان در چاپخانه های دور و نزدیک ادامه داد؛ و این روش مخصوصاً در مورد کتابهای رنگی پرهزینه امر بسیار رایجی شده است. رواج کار رنگی و دریافت انبوهی از سفارشهای تجارتی و تبلیغاتی پر زرق و برق خود یکی از عوامل توسعه چاپخانه های افست و واپس ماندن چاپ مسطح بوده است.

چاپ افست در ایران

حالا ببینیم چاپ اُفست در ایران و برای ما چه کرده است. تصور می کنیم چاپخانه بانک ملی اولین ماشینهای چاپ افست را وارد ایران کرده باشد. اما آغاز استفاده وسیع از چاپ افست در این کشور به تأسیس شرکت سهامی افست و احداث اولین چاپخانه شرکت در خیابان گوته (1) در سالهای نیمه دهه 1330 بر میگردد. پایه گذاران چاپخانه که چشم به راه دریافت سفارشهای بزرگ کتاب درسی بودند به هدایت مؤسسه انتشارات فرانکلین لوازم چاپ افست و روشهای حروفچینی مناسب برای آن را سفارش دادند و در عین حال امکانات چاپ مسطح را که در آن زمان هنوز منسوخ نشده بود فراموش نکردند. رشد سریع چاپخانه های افست در سالهای بعد به معنای وارد کردن تعداد باز هم بیشتری ماشین چاپ اُفست از انواع دو رنگ و چهار رنگ و مخصوصاً روتاتیو چهار رنگ بود. چاپخانه های بزرگ دیگری هم که در همین سالها در تهران پدید آمدند (اطلاعات، کیهان، سپهر و...) بیشتر به ماشینهای چاپ اُفست مجهز شدند. در سالهای دهه 1340 و دهه بعد ماشینهای کوچکتر چاپ افست مخصوصاً ماشین دو ورقی (با سطح چاپ 50 در 70 سانتیمتری که در آن واحد می تواند هشت صفحه یک کتاب قطع وزیری را در یک طرف کاغذ چاپ کند) در بسیاری از چند چاپخانه کوچکتر تهران و شهرستانها نصب شدند و چاپ اُفست همه گیر شد.
در نخستین سالهای رواج چاپ افست در ایران بیشترین استفاده را از این روش چاپ ناشران کتابهای پرتیراژه می کردند، یعنی تولید کنندگان کتابهای درسی و ناشران متون مذهبی که بارها و بارها تجدید چاپ می شدند. و البته سازمانهای دولتی و آژانس های تبلیغاتی که چاپ تمیز برایشان مهمتر از هزینه های چاپ بود در صف اول استفاده کنندگان از چاپ افست بودند و کیفیت بالاتر چاپ افست برای ناشران تجاری به تنهایی کافی نبود و هزینه بیشتر چاپ افست و معطلی های آن را به راحتی هضم نمی کردند. بعد آدمهای زرنگ کشفی کردند. برای بعضی مقاصد، چاپ افست نه تنها گران نبود، بلکه بسیار هم باصرفه بود، مخصوصاً اگر قرار نبود کسی اجرت حروفچینی و یا حق اأتالیف بپردازد و اگر از قبل معلوم باشد که کتاب پرفروش خواهد بود، پس افست شد وسیله چاپ غیر مجاز کتابهای پرمصرف. فرهنگ حجیم و هنر آشپزی خانم منتظمی و «ریدر»های انگلیسی چاپ خارج همه به صابون افست شسته شدند و افست کردن در کاربرد اهل فن به صورت معادلی برای تجدید چاپ غیرمجاز درآمد.
در دهه 1340 با وجود اینکه چاپ اول بسیاری از کتابها به روش حروفچینی دستی و چاپ مسطح انجام می گرفت تجدید چاپ کتابها اغلب به شیوه افست انجام می شد، مخصوصاً که یک نوع افست ارزان معروف به افست تخم مرغی هم در بازار پیدا شده بود. در دهه 1350 اجرت حروفچینی دستی به نحو بی سابقه ای بالا رفت و در عین حال در همین سالها ماشین تحریر آی.بی.ام. با حافظه مغناطیسی و گویهای حروف قابل تعویض وارد بازار شد و نوعی حروفچینی سبک جدید را به ناشران عرضه کرد. استفاده از «کامپوزر» آی.بی.ام. به سرعت رواج یافت و ادامه کار به ناچار می باید روی ماشینهای چاپ افست انجام گیرد. تا امروز حروفچینی آی.بی.ام. و چاپ افست با فیلم و زینک نگاتیف ترکیبی است که ادامه یافته و یکی از امکانات نسبتاً کم هزینه تر چاپ کتاب-حتّی ارزانتر از حروفچینی دستی و چاپ مسطح-در شرایط کنونی محسوب می شود. حیف که خوانندگان باریک بین حروفچینی آی.بی.ام. را نمی پسندند.(2)
در نیمه دوم دهه 1350، چاپ افست همچون دستگاه زیراکس و تلفن راه دور به نحو بسیار وسیعی به خدمت سیاست گرفته شد و سیل عظیمی از کتابهای ممنوعه و سانسور شده رژیم پیشین را در مدت کوتاهی به کوچه و خیابانهای تهران و شهرستانها سرازیر کرد. آمار دقیقی از تعداد و تیراژ این عناوین افست شده، در ایام انقلاب به دست ما نرسیده است، ولی احساس بسیاری از کتاب فروشان این است که ظرف یک سال معادل سر جمع چند سالِ پیش از آن یک باره کتاب تولید شد. اگر چاپ افست وجود نمی داشت چاپ مسطح هرگز از عهده این تولید عظیم در چنین مدتی کوتاه برنمی آمد، پس از فرو نشستن سیلاب کتابهای «پشت سفید» بسیاری از انبارهای ناشران گرفتار تنگی جا بودند تا سرانجام اشتهای پایان ناپذیر کارخانه های مقواسازی گره گشایی کرد.

چاپ افست در سالهای بعد از انقلاب

امروز با وجود اینکه جنگ با عراق تنگناهایی ازنظر وارد کردن برخی از مصالح چاپ افست مثل فیلم و زینک ایجاد کرده است، ماشینهای چاپ افست در چاپخانه های متعدد تهران و شهرستانها همچنان به کار مشغولند و سیطره آنها را ماشینهای چاپ مسطح به هیچ وجه تهدید نمی کنند. چاپ مسطح در بعضی زمینه های محدود (چاپ کارت عقد و عروسی، فرمهای حسابداری و چاپ اول کتابهای حروفچینی شده با ماشینهای سطرزنی لاینو تایپ) چند سالی دیگر به حیات خود ادامه خواهد داد، ولی چاپ افست را حالا دیگر همه، حتّی خسیس ترین ناشران پذیرفته اند و در حال آزمودن امکانات آن برای ساخت و پرداخت کتابهای باب بازار هستند. بیشتر امکانات چاپ افست در زمینه تجدید چاپ کتابهای قدیمی و احیای کتابهای فراموش شده به کار گرفته می شود، منتها به شکلی که همیشه منطبق با موازین صحیح کار نشر نیست. و در واقع غرض اصلی از نوشتن این سطور برشمردن همین موارد است.
چند عامل باعث شده است که تاجرترین ناشران به افست کردن کتابهای قدیمی رو بیاورند:
اولین عامل توجهی است که خوانندگان در سالهای اخیر به کتابهای تاریخی و سفرنامه ها و خاطرات پیدا کرده اند و فروش این نوع کتابها، مخصوصاً انواع ایرانی آنها رونق بیشتری یافته است.
دومین عامل کوتاهی نسبی مدت زمانی است که ناشر صرف تولید یک کتاب افستی می کند. کتابی که تألیف یا ترجمه شود و بعد از هفت خوان ویرایش و حروفچینی و نمونه خوانی و صفحه آرایی بگذرد، اگر از تمام مراحل هم بدون معطلی اضافی گذشته باشد روزی که به پای دوربین لیتوگرافی می رسد، اقلاً یکی دو سال از یک کتاب چاپ شده نایاب عقبتر خواهد بود . در شرایط کنونی بسیاری از ناشران با احساس نوعی ناایمنی ترجیح می دهند سرمایه گذاری خود را در کوتاه ترین مدت به ثمر برسانند و از کارهای کُند چند ساله پرهیز کنند.
سومین عامل، ارزانتر تمام شدن نسبی کتابهای افستی قدیمی است در مقایسه با کتابهای چاپ اول، چون اغلب نه به کسی حق التألیف یا حق الترجمه باید پرداخت و نه اجرت حروفچینی. بسیاری از کتابهای احیا شده یکی دو سال اخیر در اصل چاپ افغانستان و ترکیه و پاکستان و لبنان بوده اند، مگر صاحبان حق در این کشورها از ناشران فرنگی که ما کتابهایشان را سالهاست افست می کنیم گردن کلفت ترند؟ حالا کجایند پروفسور احمد آتش یا عبدالحی حبیبی یا نذیر احمد یا فلیکس تاور که بیایند ادعای حق التألیف کنند؟ اگر زنده اند باید خدا را شکر کنند که کسی به فکر تجدید چاپ آثار فراموش شده آنان افتاده است!
آنچه برای آماده ساختن عروسهای پیر برای بازار کتابهای افستی لازم است، چند فقره کوچک است که می توآن آنها را در جمع ظاهرسازی نامید، به شرح زیر:

دادن حاشیه تزیینی به متن: مخصوصاً اگر کتابی که چاپ می کنیم دیوان یکی از بزرگان شعر و ادب باشد. سابقه و سنّت کافی هم در این امر در صنعت نسخه پردازی و کتاب سازی وطنی موجود است. یک نمونه قابل ذکر مجموعه رباعیات خیام است به تصحیح شادروانان محمدعلی فروغی و دکتر قاسم غنی (چاپ اول، تهران، 1321 ش) که آن را اکنون دو ناشر به دو صورت جداگانه تجدید چاپ کرده اند؛ یک ناشر حاشیه پرنقش و نگار طلایی به تمام صفحات کتاب افزوده و یک رنگ زمینه نیز زیر متن چاپ کرده است و این کتاب رنگین شده به بهای 750 ریال به فروش می رسد؛ ناشر دوم کتاب را به شکلی که در اصل بوده عیناً افست کرده و آن را به بهای 300 ریال می فروشند. ترفند قدیمی تر چاپ عکس آرامگاه شاعر به صورت زمینه کمرنگ تمام صفحات کتاب خوشبختانه دارد از مد می افتد.
بزرگ کردن قطع کتاب: از جیبی به رقعی، از رقعی به وزیری و از وزیری به رحلی برای افزایش هر چه بیشتر بهای کتاب و بهای تک فروشی. حتّی فرهنگهای حییم هم که اخیراً به شکل پاکیزه ای با کسب اجازه از ورثه مؤلف تجدید چاپ شده اند در قطع بزرگ خود یک درجه (از رقعی به وزیری) رشد کرده اند. کتابهای که از قطع جیبی در چاپ قدیم به قطع وزیری در چاپ جدید پریده اند به هیچ وجه کم نیستند. افت کیفیت چاپ حروف هم ظاهراً در برابر افت کلی کیفت چاپ کتابها اهمیتی ندارد.
خوشنویسی صفحات عنوان و مقدمه: این مورد برای کتابهای مستطاب حتمی است. فراموش نکنیم که کتابهای انجمن خوشنویسان، مخصوصاً چند کتابی که به خط خوشنویس و نقاش معاصر کیخسرو خروش در سالهای اخیر انتشار یافته اند همه از کتابهای بسیار پر فروش بوده اند.
افزودن مقدمه ظاهراً محققانه: ولی در واقع مبهم با حذف اطلاعاتی که مربوط به چاپ قبلی کتاب می شود. از یک مقدمه خوب چه توقعی داریم؟ اطلاعات صحیح و کافی درباره مؤلف و روزگار او درباره جایگاه کتاب در رده تصنیفات وتألیفات مشابه و احیاناً درباره مشخصات نسخه خطی و کارهایی که مصحح روی آن انجام داده و کارهایی که در چاپ جدید روی متن انجام گرفته و تفاوتهای چاپ جدید با چاپ قدیم. از میان کتابهای بزرگ شده افستی چند کتاب را می شناسید که مقدمه جدید آن حاوی همه اطلاعات مطلوب ذکر شده باشد؟
اضافه کردن تصاویر ظاهراً مربوط، ولی در واقع نه چندان مربوط به کتاب: چاپ افست مصور کردن کتابها را آسان و ارزان ساخته است و حالا می توانیم به هر بهانه تعدادی عکس به انتهای کتاب اضافه کنیم. بسیاری از کتابهای تجدید چاپی به تاریخ قاجاریه مربوط می شوند و چهره های رجال قاجاری را اکنون لابه لای اوراق کتابهای بسیاری می توانیم مشاهده کنیم، حتّی اگر کتاب به عصر ناپلئون مربوط می شود که هم عصر فتحعلی شاه بوده است، گاه همه چهره های آشنای قاجاری دورانهای بعد از فتحعلی شاه هم در کتاب موجود است. آنچه موجود نیست اغلب توضیحات دقیق درباره هویت رجالی است که جلو دوربینهای قدیمی آن زمان چند ثانیه ای بی حرکت ایستاده یا نشسته بودند.
تهیه فهرست اعلام: نه یک فهرست جامع راهنما، بلکه چند فهرست تفکیک شده به اشخاص و مکانها و قبایل و میوه ها که برای خودش سبکی است و به جای چند صفحه چندین صفحه کتاب را می تواند پر کند، مخصوصاً اگر با حروف ریز هم چاپ نشود و برای تکمیل شؤونات کتاب همچنان به دست خوشنویس سپرده شود. بسیاری از این گونه فهرستها که به صورت مکانیکی تهیه می شوند استفاده عملی زیادی برای خواننده ندارند.
مصورساختن آستر بدرقه کتاب: و مزین ساختن آن به یک عکس یا نقاشی قدیمی. کتابهایی که با ته دوزی و جلد محکم مقوایی با پوشش گالینکور (کالیکو) یا سلوفان صحافی می شوند در ابتدا و انتهای آنها دو ورق کاغذ کلفت وجود دارد که آستر بدرقه خوانده می شود و یک طرف آن را به مقوای جلد می چسبانند. ناشران اغلب از آستر بدرقه استفاده تزیینی می کنند و آن را یا به رنگی متناسب با جلد کتاب درمی آورند یا با یک نقش تزینین که تناسبی با موضوع کتاب داشته باشد می آرایند. استفاده از آستر بدرقه مصوّر در کتابهای افستی رونق گرفته است، ولی تصاویر انتخاب شده همیشه پیوند محکمی با محتوای کتاب ندارد.
انگشتی کردن فرهنگها: با احداث کارگاهی که با قابلیت از عهده سوراخ کردن لبه کتابها و چسباند حروف اول الفبا در این حفره ها برمی آید این کار هم در یک دو سال اخیر رواج خاصی یافته است و دیگر فرهنگی منتشر نمی شود که به اصطلاح «اندیکس» [در اصل انگلیسی thumbindexed] نشده باشد، حتّی اگر به قیمت از دست رفتن لبه های بعضی از حروف در فرهنگهای قطع جیبی باشد.
صحافی کتاب با جلد کالینگور و روش گلاسه و طرح جلد چهار رنگ: که حتماً دست پخت یکی ازگرافیستهای معروف باشد. جلد کتاب همان نقش ایوان است و خواجه برخلاف تصور شاعر نیک می دانسته است که خانه ویران را چگونه به پول نزدیک کند، همه ناشران تجارتی ما به تجربه دریافته اند که جلد شیک خوش چاپ به فروش کتاب کمک می کند. این است که بازار گرافیستها کاملاً گرم است و بدقولی شان بدتر هم شده است.

این کارها دیگر بساز و بفروشی کتاب است، نه نشر کتاب، مخصوصاً که بسیاری از این آقایان بساز و بفروش (شاید بهتر بود می گفتیم بچاپ و بفروش) حاضر نیستند مواردی را که برای ما تجدید چاپ کتاب لازم می دانیم رعایت کنند. در این باب ما قبلاً به تفصیل سخن گفته ایم.(3)
در اینجا به تکرار رؤوس مطالب اکتفا می کنیم، اینها مواردی است که ما توجّه به آنها را قبل از تجدید چاپ هر کتاب ضروری می دانیم:
1. ارزیابی دقیق کتاب و تشخیص ارزش تجدید چاپ آن، کتاب به خواننده امروز چه می دهد؟ آیا کتاب منسوخ شده نیست؟
2. رعایت حقوق مادّی و معنوی پدید آورنده یا پدید آورندگان اثر، اگر زنده باشند و یا اینکه هنوز سی سال از مرگشان نگذشته باشد.
3. رعایت حقوق معنوی پدیدآورندگان اثر هرگاه کتاب به علت مرور زمان در حیطه مالکیت همگانی قرار گرفته باشند. از این قماش است تغییر عنوان، برداشتن نام مؤلف از اثر و حتّی دست بردن در نثر مؤلف به بهانه ساده کردن یا امروزی کردن آن.
4. رعایت حقوق ناشر قبلی اثر در حدی که به نشر کتاب و نیز کارهای انجام گرفته روی متن مثل ویرایش و یا حروفچینی مربوط می شود.
5. زدودن غلطهای چاپی از کتاب مخصوصاً وقتی غلطنامه آماده ای موجود باشد (حتمی است).
6. افزودن اطلاعات جدید به کتابهای مرجع توسط مؤلف یا مترجم اصلی یا توسط شخص صالح دیگری با اطلاعات مؤلف یا مترجم اصلی.
7. ذکر سوابق چاپ و عنوان دقیق کتاب هرگاه عنوان آن در چاپ جدید تغییر کرده باشد.
حال که به ذکر معایب و محاسن چاپ افست مشغولیم بد نیست این را هم ذکر کنیم که: شنیده می شود برخی از کتابهای چاپ ایران را اخیراً رندان هموطن در فرنگستان افست کرده اند، البته بدون اطلاع و کسب اجازه و پرداخت حق و حقوق و غیره. از این قبیل است کتاب آشپزی خانم منتظمی و حافظ قزوینی-غنی.
طبیعی است وقتی برای کتاب یا کتابهایی تقاضا وجود دارد و آن کتابها به تعداد کافی به دست متقاضیان نرسد، کسی پیدا خواهد شد که از این خلأ بهره برداری کند. مؤلفان و ناشران ایرانی کتابها هم بچشند از آنچه قبلاً بسیاری از مؤلفان و ناشران فرنگی چشیده اند! برای جلوگیری از کار افست کاران فرنگ بدون وارد شدن در تغییرات و تعهداتی که ظاهراً هیچ کس برای آن آمادگی ندارد راه آسانی موجود نیست. شاید آسانترین کار ایجاد تسهیلاتی برای صادر کردن کتابهای فارسی به خارج باشد.
در پایان این مقال بد نیست نیم نگاهی به آینده بیفکنیم و از خود برسیم چاپ افست در واقع جماعت افستکاران، صنعت نشر ما را در کدام جهت سوق می دهند و به کجا می رسانند؟ شک نیست که عروسان پیر در تداوم کار نشر کتاب تنها یک جریان گذرا هستند و احیای کتابهای کهنه را نباید و نمی توان یک رکن اساسی از کار نشر به حساب آورد تنها در شرایط خاص کنونی است که امکانات فنی چاپ افست و توجه خوانندگان به کتابهای تاریخی این رده از کار نشر را برای ناشران شتابکار و پخته خوار شیرین ساخته است، ولی این وضع موقتی است و تا ابد ادامه نخواهد یافت.
این آقایان بساز و بفروش بعد از کتابهای چاپ سنگی و کتابهای چاپ بیروت و لیدن سراغ چه کتابهایی خواهند رفت؟ از هم اکنون شواهدی در دست است که بازار کتابهای احیا شده به سرعت در حال اشباع شدن است و خریدارانی که گول زرق و برق جلد و روکش اولین کتابهای قدیمی افستی را خورده بودند از خرید خود پشیمانند. تنها کسانی پیشمان نیستند که هنوز سعی در خواندن این کتابها نکرده اند. کسانی که برخوردی جدی با بسیاری از کتابهای افست شده داشته اند از شاق بودن خواندن آنها، از کثرت غلطهای چاپی در آنها و از مغشوش بودن و منسوخ بودن اطلاعات در بسیاری از آنها گله مندند. این کتابها کجا و یک کتاب جدی امروزین چون دایره المعارف فارسی مصاحب کجا؟ با نثر روشن و موجز، با اطلاعات صحیح، با شیوه خط یکدست، با حروفچینی خوب و فواصل صحیح، با چاپ تمیز و صحافی محکم، تجربه های امروز در تألیف و ویرایش، و توانایی های جدید در حروفچینی و چاپ باید همچنان به کار گرفته شوند تا کتابهای خوب فردا، کتابهایی که رؤیت و لمس هر کدام شوق خواندن را در خواننده برانگیزد شکل بگیرند و پرورده شوند و سرانجام به بازار بیایند.
اما در این میان غیر از شور و شوق مؤلف یا مترجم، چه عواملی وجود دارند که به ناشران جدی اجازه می دهند کار دشوار و طولانی و پرهزینه تدارک کتابهای خوب را دنبال کنند و از نیمه راه یا کنار نکشند و یا به بساز و بفروشها نپیوندند؟
جواب روشن است، اعتماد به آینده نشر و فراهم بودن تسهیلات و امکانات حیات برای ناشران خوب بخش خصوصی یا دولتی که ثابت کرده باشند، یا ثابت کنند که نیّتشان خیر و کارشان جدی است.(4)

پی نوشت ها :

1. دومین چاپخانه شرکت افست در سرخه حصار تهران، کنار جاده آبعلی واقع است و به علت تمرکز تعداد زیادی ماشینِ افستِ روتاتیوِ چهار رنگ در زیر یک سقف بدون شک از بزرگترین چاپخانه های دنیا محسوب می شود.
2. ایرادهای اصلی که به حروفچینی آی.بی.ام. گرفته می شود از این قرار است: خوش قلم نیست و گوی مروارید که گوی اصلی آن و معادل حروف نازک در حروفچینی سنّتی است زیاده از حد لاغر است به طوری که خواننده کتاب را جدی نمی گیرند و آن را نوعی گزارش اداری تلقی می کند. یک اشکال دیگر ماشین «کامپوزر» این است که همه حروف را به یک اندازه می زند و برای حروفچینی عنوانهای فرعی (درشت تر از متن) یا پاورقی (ریزتر از متن) امکاناتی ندارد. امکان اعراب گذاری هم ندارد. برای استفاده از حروف متفاوت هم گویها را باید مرتباً عوض کرد و غیره.
3. نگاه کنید به نشر دانش، شماره چهارم، سال چهارم، صص 59 و 60 در مقاله «در آیین نشر کتابهای خوب».
4. نشر دانش (سال 4، شماره 6، مهر-آبان 1363).

منبع مقاله :
به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط