به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است

ای معشوق! دل عاشق پیشه ی من، خود را در دام زلف تو گرفتار کرده است، به ناز و غمزه، او را بکش که این سزای اوست. این همه سختی های راه عشق، شایسته ی دل های عاشقان است که گرفتار زلف یار شده اند.
سه‌شنبه، 20 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
 به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 
به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است *** بکُش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
گرت ز دست برآید مراد خاطر ما *** به دست باش که خیری به جای خویشتن است
به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع *** شبان تیره مرادم فنای خویشتن است
چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل *** مکن که آن گُل خندان برای خویشتن است
به مشک چین و چگل نیست حُسن گُل محتاج *** که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است
مرو به خانه ی ارباب بی مروّت دهر *** که گنج عافیتت است در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او *** هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
تفسیر عرفانی

1. ای معشوق! دل عاشق پیشه ی من، خود را در دام زلف تو گرفتار کرده است، به ناز و غمزه، او را بکش که این سزای اوست. این همه سختی های راه عشق، شایسته ی دل های عاشقان است که گرفتار زلف یار شده اند.
2. اگر می توانی آرزوی دل ما را برآورده سازی، کوتاهی مکن و این کار را بکن که کاری خیر و شایسته است.
3. ای معشوق خوش سخن من! سوگند به جان تو که دوری تو چنان آتشی به جانم زده است که در شب های تاریک همچون شمع می سوزم و می گدازم، گویی می خواهم خود را نابود کنم.
4. ای بلبل عاشق! وقتی درباره ی عشق با من مشورت کردی، به تو گفتم که به دنبال این کار نرو که حاصلی ندارد، زیرا آن گل خندان (معشوق)دلش به حال تو نمی سوزد و به رأی خود عمل می کند.
5. گل خوشبو، نیازی به بوی مشک چین و چگل ندارد، زیرا در قبای خود، نافه های خوشبو دارد. معشوق احتیاجی به این اشعار من ندارد و جلوه های زیبایی اش در هر حال بر قرار است.
6. ای انسان! به طلب روزی به در خانه صاحبان دنیا -که پست و فرومایه اند -مرو؛ زیرا گنج عافیت و رستگاری در کنج خانه ی توست؛ قناعت داشته باش تا آبرومند و با عزت زندگی کنی.
7. اگر چه حافظ در آتش عشق و دوری از معشوق سوخته و شرط عشقبازی را به جای آورده است، اما هم چنان بر سر عهد و پیمانی که با معشوق بسته باقی است. عاشق، همیشه بر سر پیمان عشق خود می ایستد.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.