رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند

بشارت رسید که دوران غم و اندوه دوام نخواهد یافت؛ همان طور که روزگار عیش و عشرت پایدار نماند، روزگار غم و حسرت هم پایدار نمی ماند.
دوشنبه، 18 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند*** چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم*** رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را*** کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است*** چو بر صحیفه ی هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود*** که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع، وصل پروانه*** که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور*** که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق ز بر جد نوشته اند به زر*** که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ*** که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

تفسیر عرفانی
1.بشارت رسید که دوران غم و اندوه دوام نخواهد یافت؛ همان طور که روزگار عیش و عشرت پایدار نماند، روزگار غم و حسرت هم پایدار نمی ماند.
2.اگر چه من در نظر معشوق، خوار و خفیف و بی ارزش شدم، ولی رقیب من در عشق نیز در نزد معشوقم محترم نخواهد ماند.
3.تا هنگامی که نگهبان حرم خانه ی معشوق، همه ی عاشقان و شیفتگان کوی یار را با تیغ شمشیر می راند و از این حرم دور می سازد، دیگر عاشقی در کوی او ساکن نخواهد شد.
4.باید با نیک و بد کنار آمد و سازگاری پیشه کرد، چراکه سرانجام هیچ کس جز خداوند بر عرصه ی خلقت و هستی باقی نخواهد ماند و اثر و نشانی از خود بر جای نخواهد گذاشت.
5.آوازی که در مجلس شادی جمشید می خواندند، این بود که پیاله ی شراب بیاور و بنوش که فرصت کم است و هیچ کس، حتی جمشید که شهریار روی زمین است، پایدار نخواهد ماند.
6.ای شمع!وصال پروانه و دیدار یار مهربانت را غنیمت بشمار، زیرا که این فرصت دیدار تا صبح وجود دارد و ابدی نیست.
7.ای توانگر!دل نیازمند و فقیر خود را به دست آور و نیازهای آن را برطرف کن و از او دلجویی نما، زیرا که گنج طلا و نقره روزی تمام خواهد شد و فرصتی برای رفع این نیازمندی نخواهد بود.
8.بر آسمان زیبای سبز رنگ هم با خط طلا حک کرده اند که به جز خوبی و نیکوکاری بخشایشگران و سخاوتمندان چیزی بر این پهنه باقی نخواهد ماند.
9.ای حافظ!از لطف و کرامت و مهربانی معشوق قطع امید نکن، زیرا نشان ظلم و ستم هرگز بر جان نخواهد ماند و خواهد رفت.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط