مقایسه تطبیقی اشتراکات و افتراقات اندیشه سیاسی جنبش اسلامی سنی اخوان المسلمین در مصر و جنبش اسلامی شیعی در ایران

مقایسه اندیشه سیاسی اخوان المسلمین با جنبش اسلامی شیعی ایران (2)

در دولت اخوان المسلمین، البنا ایده ی خلافت را با نظام پارلمانی و نمایندگی موافق می داند. سیره و میراث فکری البنا نشان می دهد که وی نظام پارلمانی را در عمل نیز پذیرفته بود، به گونه ای که دوبار نامزد انتخابات مجلس شد
دوشنبه، 22 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقایسه اندیشه سیاسی اخوان المسلمین با جنبش اسلامی شیعی ایران (2)
 مقایسه اندیشه سیاسی اخوان المسلمین با جنبش اسلامی شیعی ایران(1)

 

نویسندگان: دکتر یحیی فوزی/ بهروز پایاب(1)




 

مقایسه تطبیقی اشتراکات و افتراقات اندیشه سیاسی جنبش اسلامی سنی اخوان المسلمین در مصر و جنبش اسلامی شیعی در ایران

نقش مردم در حکومت دینی

در دولت اخوان المسلمین، البنا ایده ی خلافت را با نظام پارلمانی و نمایندگی موافق می داند. سیره و میراث فکری البنا نشان می دهد که وی نظام پارلمانی را در عمل نیز پذیرفته بود، به گونه ای که دوبار نامزد انتخابات مجلس شد (امرایی، 1383، ص 136- 137).
البنا در خصوص لزوم نقش مردم در جامعه ی اسلامی در کل و حکومت اسلامی به طور اخص، معتقد بود: حکومت مبتنی بر اراده امت است، و گرنه اعتباری ندارد. وی این مسئله را چنین تفسیر می کند که حاکم «در برابر خدا و مردم - که اجیر و عامل آنان است - مسئول است. حکومت چیزی جز قرارداد بین حکومت شوندگان و حاکم بر اساس مراعات مصالح عمومی نیست». این قرارداد اجتماعی در اندیشه ی حسن البنا مبتنی بر حقوق و وظایف طرفین قرارداد - یعنی حاکم و محکومان(مردم) است. این قراردادها با اصل بیعت منعقد می شود که بر اساس آن، مردم باید تا زمانی که حاکم به اجرای شریعت و احکام اسلام ملتزم است، از او اطاعت کنند (مرادی، 1381، ص 86).
هضیبی نیز در مورد نقش مردم در حکومت دینی معتقد است: مردم جامعه (امت) حاکم را برای مدت مشخص یا غیرمشخص انتخاب کنند و حاکم نه تنها به لحاظ سیاسی، بلکه قضایی و اجتماعی مورد نظارت مردم است و باید حساب پس دهد و هر کس در هر دادگاهی می تواند علیه حاکم اقامه دعوا کند. از این نظر، حاکم با مردم برابر است (الهضیبی، 1379 ق، ص 417).
از نظر هضیبی، اسلام به حکومت بها داده است و انتخاب حاکم اسلامی را برای جامعه واجب کرده، اما با این حال، باید توجه داشت که امام جامعه فردی انسانی و غیر مقدس است. او آفریده ای عادی و مأمور تکالیفی است که همه مکلف به آنهایند و او نیز همانند هر انسان دیگر، جایزالخطا است و هر لحظه احتمال انحراف دارد. از این رو، بر امام و جامعه واجب است که در موارد اختلاف به حکم خدا مراجعه کنند و اطاعت از حاکم در محدوده شرع (تبعیت از معروف و دوری از معصیت) است (همان، ص 418).
در جنبش های اسلامی شیعی در ایران نیز، مردم نقشی اساسی در تحقق حکومت دینی دارند. امام در مورد نقش مردم در حکومت می فرمایند: «این همان جمهوری اسلامی است که تمام امور آن در همه ی مراحل، حتی رهبری آن، بر اساس آرای مردم بنا شده است. این نقش برای مردم بالاتر از مشاوره است؛ چه اینکه مشاوره با استقلال رهبر و امام منافات ندارد، ولی در این نظریه مردم در عرض رهبر و شریک او هستند که طبعاً اذن و رضای هر دو معتبر است (امام خمینی، 1370 ، ج 4، ص 190).
امام در آستانه انقلاب اسلامی از نقش مردم در حکومت مورد نظر خود سخن گفت و حکومت اسلامی را بدون رأی و نظر مردم تحقق نیافتنی دانست و جایگاه مهم مردم را در حکومت اسلامی با قوت مطرح کرد و تنها حکم فقیهی را نافذ دانست که از سوی مردم انتخاب شود. در واقع، ایشان ویژگی دیگری برای فقیه حاکم مطرح کردند و آن، منتخب بودن او از جانب مردم بود. غیر شرعی دانستن هر گونه تحمیل بر مردم مبنای مهم امام در دفاع از نقش مردم است. از دیدگاه امام، بدون همراهی مردم، امکان تحقق و استمرار حکومت اسلامی وجود ندارد. در واقع، حضور مردم مقدمه ی واجب، یعنی مقدمه ای برای تحقق حکومت و استمرار آن است. ایشان همچنین با تأکید بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر و لزوم تأثیرگذاری مسلمانان در حوزه ی سیاسی، از حضور و نظارت آنان بر عوامل سیاسی دفاع می کند (فوزی، 1388، صص 93 و 96 - 100).

- نقش احزاب در حکومت دینی

هر چند حسن البنا با حزب و تحزب مخالف بود، اما عمر التلمسانی، مرشد سوم اخوان، برای اولین بار طرح تشکیل یک حزب سیاسی را مطرح کرد و با این کار، اصل سنتی اخوان، یعنی رد حزب گرایی را که البنا تثبیت کرده بود، زیر پا گذاشت. وی مطمئن بود که پیوستن اخوان به شیوه ی تکثرگرایی رقابتی، کلید موفقیت آن است؛ زیرا بر اساس قانون انتخابات، نامزد ورود به مجلس در سال 1984 باید عضو یک حزب بود یا در صورت مستقل بودن، باید در قالب یک فهرست حزبی نسبی نامزد می شد. به این ترتیب، التلمسانی لزوم هماهنگ شدن و سازگاری با قانون مذکور و تشکیل حزب سیاسی را متذکر گردید، هر چند در این راه با مخالفت دوستان و اخوان مواجه شد. وی دشمنی و مخالفت البنا با حزب گرایی را تابع شرایط آن زمان می دانست نه اصلی تغییر ناپذیر (محمد و دیگران، 1385، ص 251).
در دوران رهبری وی، نشریات حزبی منتشر گردید و خود او، در مجله ی «الدعوه» ارگان رسمی اخوان، مقالاتی منتشر ساخت. این روند در سال های بعد نیز ادامه یافت، به گونه ای که اخوان در انتخابات مختلف شرکت کرد. از دید اخوان، پارلمان از قدرت قانون گذاری و نظارتی برخوردار است. پارلمان، نماینده ی خواست و اراده مردم است و مصوبات آن لازم الاجراست. این نظام قانونی باید بی هیچ قید و بندی، بر نظام چند حزبی و پذیرش گردش قدرت بین جماعت ها و احزاب سیاسی از طریق انتخابات ادواری مبتنی باشد. این امر موضع رسمی اخوان را منعکس می کند (محمد و دیگران، 1385، ص 261).
مأمون الهضیبی قائم مقام مرشد پنجم اخوان المسلمین نیز همراه گروهی از اخوان المسلمین به مجلس راه یافت و به عنوان سخنگوی گروه پارلمانی اسلام گرا و اخوانی، انتخاب شد. وی مدت ها به عنوان قائم مقام مرشد پنجم فعالیت داشت و در 27 نوامبر 2002 به عنوان مرشد ششم اخوان المسلمین برگزیده شد. انتخاب وی به این سمت، همراه با تنش در میان اخوان بود، ولی به هر حال او انتخاب شد و به رغم کهولت، فردی با نشاط و فعالی بود و در همه ی جلسات و مصاحبه ها و سخنرانی ها شرکت داشت. وی خواستار آزادی حزب و فعالیت آشکار و قانونی اخوان المسلمین و نیز حضور فعال و رسمی در سازمان ها و تشکیلات منفی مصر بود. محمد مهدی عاکف مرشد بعدی اخوان نیز به عنوان نماینده اخوان، وارد پارلمان مصر شد. در سال 1996 به تأسیس حزب «الوسط» پرداخت و در نهایت در زمان محمد بدیع، مرشد فعلی اخوان، این روند ادامه یافت.
رهبران جنبش های اسلامی در ایران نیز مواضع خاصی به فعالیت احزاب داشتند. امام خمینی در ابتدا نظر مثبتی درباره ی فعالیت احزاب نداشت (جاسبی، 1379، ص 366). هر چند با آن ها مخالفت هم نمی کرد، اما به تدریج از فعالیت احزاب در چهارچوب اسلام دفاع کرد (امام خمینی، 1378، ج 21، ص 177/ جاسبی، 1379، ص 373). بدین روی، فعالیت احزاب در قانون اساسی ج. ا. به رسمیت شناخته شد و با رأی دادن به قانون اساسی جمهوری اسلامی، که در آن فعالیت احزاب به رسمیت شناخته شده بود، دیدگاه خود را تصریح کرد (فوزی، 1384، ص 388- 390).

- نوع نگاه به نحوه تعامل حکومت دینی با مدرنیسم

هر دو جنبش در کل در برخورد با غرب و مدرنیته به صورت گزینشی برخورد می کنند. آنها در عین اینکه فناوری غربی و مظاهر عقلانی تمدن غربی را می پذیرند، اما تلاش می کنند با فرهنگ مادی و برخی از مظاهر تمدنی غربی که از دید آنها با ارزش های دینی مغایرت دارد مخالفت کنند.
در خصوص چگونگی رابطه بین غرب و اسلام، اخوانی ها با دید نقادانه به تمدن غربی نگریسته و ضمن رد جنبه های منفی آن، از پذیرش جنبه های مثبت آن استقبال می نمایند. اکثر رهبران اخوان المسلمین به جز سید قطب، برخوردی گزینشی با غرب داشتند. این جنبش یکی از اصول فکری و عملی خود را پیکار علمی و اصولی با غرب گرایی و مظاهر تمدن اروپایی قرار داده است. (امرایی، 1383، ص 136 - 138).
این هدف از مهم ترین مواضع سیاسی اخوان المسلمین است. بنا در روزگار خود دولت بریتانیا، ایتالیا و فرانسه را دشمن اسلام می شمرد و مخالف همه ی اشکال استعمار بود. یکی از ادّله ی مهم مخالفت اخوان با تجدد گرایی غربی، این مطلب بود که این امر جز استعمار، نفی اسلام و طرد روح فرهنگ دینی مسلمانان چیزی در خود ندارد، اما در عین حال، در مورد دیدگاه های اخوان درباره ی سازگاری دموکراسی، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، سکولاریسم و کمونیسم با اسلام پرسش هایی از بنا به عمل آمد. بجز سکولاریسم و کمونیسم، که اخوان المسلمین شدیداً با آنها مخالف بودند، بنا کوشید توضیح دهد که هر آنچه در نظام های دیگر خوب است می توان آن را در اسلام نیز یافت؛ زیرا اسلام همه ی ارزش های قابل تصور و نظام های اندیشه های لازم برای پیروانش را در بر دارد (خدوری، 1374، ص 87).
اما سید قطب، اندیشمند دیگر اخوان و جزء نظریه پردازان رادیکالی اخوان، وی تمدن غربی را جاهلیت جدید می داند که باید حذف شود. سید در کتاب معالم فی الطریق ضرورت جهاد ضد دشمن را اجتناب ناپذیر می داند و می گوید: برقراری حکومت خداوند بر روی زمین و محو حکومت بشری، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن به خدا، اقتدار بر اساس قانون الهی و از بین بردن قوانین ساخته بشر فقط از طریق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت.
اما در مجموع، اکثر رهبران اخوان غرب را از بعد انحطاط فرهنگی و اخلاقی مورد تهاجم قرار می دهد. غرب از نگاه آن ها همواره از بعد مذهبی و صلیبی (تاریخی) نگریسته می شود و علی رغم مخالفت با صلیبیت، آمریکا از نظر اخوان فراتر از اهل کتاب قرار نمی گرفت. عمر تلمسانی، از رهبران اخوان، در این رابطه مدعی بود که «همچنان آنها - آمریکاییان - را اهل کتاب می دانیم.» در کل، موضع گیری اخوان نسبت به غرب فاقد وسعت و عمق بینش نسبت به سرمایه داری و اهداف استراتژیک آن بود. این در حالی است که دشمنی با اتحاد جماهیر شوروی (سابق) یک خصومت تئوریکی بر ضد مادی گرایی و الحاد کمونیستی است بدون آنکه کوچک ترین پذیرشی نسبت به نظام عدالت خواهی و برابری و تقدس کار و تحریم استثمار و بهره کشی داشته باشد. سخن آخر اینکه اکثر رهبران اخوان با آمریکا مخالفت می کردند، لیکن این مخالفت بسیار ساده و تنها از بعد تئوری نمایان بود (خامه یار، 1371، ص 186- 187).
جنبش های اسلامی شیعی نیز در کل در برخورد با غرب و مدرنیته به صورت گزینشی برخورد می کنند. این نگاه، در آثار امام خمینی (قدس سره) به عنوان رهبر جنبش اسلامی در ایران نیز دیده می شود.
امام نفی مطلق غرب را قبول نداشتند، بلکه معتقد بودند: «ما تمدن غرب را قبول داریم، لکن مفاسدش را نمی پذیریم.» (امام خمینی، 1370، ج 5، ص 129). ایشان در جایی دیگر می فرماید: «ما پیشرفت های دنیای غرب را می پذیریم، ولی مفاسد غرب را که خود آنان از آن ناله می کنند، نمی پذیریم» (همان، ج 3، ص 165).
آنچه از دیدگاه ایشان در این زمینه فهمیده می شود، این است که ایشان قایل به انفکاک میان وجه مثبت تمدن جدید غرب در حوزه ی اندیشه و تجربه از یک سو و وجوه سلطه جویانه مثبت تمدن جدید غرب در حوزه ی اندیشه و تجربه از یک سو و وجوه سلطه جویانه و استعمارگرانه بی رحمانه آن از سوی دیگر است. همچنین در نظر امام، غرب به معنای صرفاً آمریکا و یا اروپاییان نبود و ایشان در آن زمان از هر دو ابرقدرت زمانه و اقمار کوچک و بزرگ آنها (آمریکا و شوروی) تبری می جستند و همین دیدگاه بود که در تز «نه شرقی و نه غربی» ایشان، نمود پیدا کرد.

- وحدت مسلمانان

اخوان المسلمین یکی از اصول فکری خود را تلاش در راه وحدت جهان اسلام می دانست، از نظر اخوان، سرزمین اسلامی سرزمینی واحد و تجزیه ناپذیر است و تجاوز به هر بخش از این سرزمین، در واقع، تجاوز به کل آن به شمار می آید. در این زمینه، تلاش های فراوان اخوان المسلمین به نفع فلسطینی ها در جهان عرب، به خوبی مشهود بود.
هر چند برخی رهبران اخوان معتقد بودند جامعه ای که مردمش مسلمان باشند، اما احکام آن را رعایت نکنند، حتی اگر نماز بخوانند، روزه بگیرند و به حج هم بروند، به هیچ وجه جامعه اسلامی نبوده، در ردیف جامعه ی جاهلی قرار دارد (جهاد و احمدی، 1383، ص 75- 67)؛ و بر این اساس با فرقه های مختلف اسلامی مخالفت می کردند، اما دیگر رهبران این جنبش نگاه متعادل تری به موضوع داشتند. مثلاً، حسن الهضیبی، مرشد اخوان، با نقد دیدگاه سلفی های تکفیری که شرط مسلمانی را قول و فعل می دانستند، معتقد بود که انسان با گفتن شهادتین مسلمان می شود و عمل نکردن به احکام افراد را از اسلام خارج نمی کند (علیخانی، 1384، ص 395).
عمر تلمسانی، از دیگر رهبران اخوان، معتقد بود: اسلام با هر گونه فرقه گرایی و اختلافات مذهبی مخالف بوده و هدف اصلی اتحاد بین مسلمانان برای دست یابی به اهداف بزرگ تری می باشد. از نظر وی، تلاش در راه وحدت جهان اسلام، و آنچه همه ی کشورهای اسلامی را در بر می گرفت، از اهمّ وظایف اخوان و سپس اتحاد جهان بود؛ همان اتحادی که هدف غایی اسلام است. بر این اساس اخوان المسلمین اولین گروهی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آن را تأیید و از پناه دادن شاه توسط رژیم مصر انتقاد کرد. این جماعت در سال 57 اعلامیه ای منتشر کرد و انقلاب اسلامی ایران را الگویی برای مبارزات اسلامی خود علیه دولت وابسته و ضد اسلامی مصر دانست و از تمام مسلمانان جهان نیز خواست تا از مسلمانان ایران سرمشق بگیرند. اخوان نخستین گروهی بودند که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای عرض تبریک به ایران آمدند و خدمت امام خمینی رسیدند (الحسینی، 1375).
اخوان المسلمین بعد از پیروزی انقلاب کتابی تحت عنوان خمینی آلترناتیو اسلامی به قلم فتحی عبدالعزیز منتشر کرد که در آن آمده بود: «انقلاب امام خمینی، انقلاب یک فرقه اسلامی علیه فرقه ای دیگر نیست، بلکه مرکز ثقل ارزش ها و اعتقادات مشترکی است که همه ی مسلمانان را به وحدت می خواند؛ همان چیزی که انقلاب ایران برای آن به وقوع پیوست». در پی جنگ ایران و عراق، روابط اخوان با ایران تا حدودی به سردی گرایید. بعضی ها دلیل تغییر رفتار اخوان را در آن مقطع، عدم استقبال ایران از پیشنهاد آنها برای میانجی گری در مسئله گروگان های آمریکایی و طولانی شدن جنگ تحمیلی و فشار کشورهای عرب منطقه بر آنها می دانند. اما در سال های بعد از جنگ و به خصوص در دوره ی رهبری محمد مهدی عاکف، اخوان المسلمین مواضع خوبی در قبال ایران و تشیع اتخاذ کرد که حساسیت کشورهای عربی را برانگیخت و حتی گاهی موجب اختلافات داخلی در اخوان المسلمین نیز شد. رهبر اخوان المسلمین از برنامه ی اتمی ایران حتی با احتمال هدف ساختن بمب اتمی حمایت می کرد. عاکف در مصاحبه ای با روزنامه کویتی «النهار» گفته بود: «چه مانعی دارد که مذهب شیعه گسترش یابد؟ سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی 56 عضو سنی مذهب دارد، حالا چرا باید از تنها کشور شیعه جهان ترسید؟» محمد مهدی عاکف از حملات عربستان علیه شیعیان یمنی هم انتقاد می کرد و از این کشور می خواست که از کشتار شیعیان یمن دست بردارد. که البته با واکنش منفی عربستان و احزاب مختلف مصر روبه رو شد. وی همچنین درباره ی حزب الله لبنان هم مواضعی روشن و قاطع داشت، به گونه ای که اعلام کرده بود حاضر است ده ها هزار نیروی نظامی برای حمایت از حزب الله اعزام کند! (سایت تبیان، رابطه اخوان المسلمین با انقلاب اسلامی)
وی درباره آثار جنگ 33 روزه لبنان نیز گفته است: من بر این باورم که ایستادگی، پایداری و مقاومت بی نظیر رزمندگان مقاومت اسلامی در میدان جنگ که همه ی مردم جهان را شگفت زده کرد، توانست طرح خاورمیانه جدید را ناکام کند. عاکف ضمن انتقاد موضع حاکمان عرب در قبال جنگ اسرائیل با حزب الله، خطاب به رزمندگان مقاومت و سید حسن نصرالله هم گفت: «شما همه ملت های عرب و مسلمان را سربلند کردید و از عزت و کرامت و ارزش های امت و کشورتان لبنان، شرافتمندانه دفاع کردید. تاریخ هرگز ایثار و فداکاری تان را از یاد نخواهد برد. جهاد و فداکاری شما در صحیفه اعمالتان ثبت شده است و خداوند در روز قیامت به شما پاداش خیر خواهد داد. وجود چنین فرزندان رشید و سلحشوری، گوارای مردم لبنان باد. برای امت اسلام پایدار و سربلند باشید.»(همان).
جنبش اسلامی در ایران نیز اصل اتحاد و دوری از تفرقه در فرق اسلامی را مد نظر داشته و وحدت جهان اسلام و دفاع از همه مسلمانان را رمز قدرت جهان اسلام می دانست (حشمت زاده، 1387، ص 84)، به گونه ای که در اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین آمده است: «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه ی مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان.» (حشمت زاده، 1377، ص 372 - 374/ منصور، 1384، ص 21- 22).
بر این اساس، امام خمینی نیز بر تقویت روابط برادرانه با مسلمانان و جهان اسلام تأکید داشت و دفاع از ملت مظلوم فلسطین و مسلمانان جهان نیز اقدامی در این زمینه بود. به گفته ی ایشان، «ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما که برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است؛ اتحاد ممالک اسلامی است؛ برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم؛ هم پیمانی با تمام دُول اسلامی است در سراسر جهان؛ مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دُول استعمارطلب» (امام خمینی، 1378، ج1، ص 336).
«ما دست برادری به تمام ملت های اسلامی می دهیم و از تمام آنان برای رسیدن به هدف های اسلامی استمداد می کنیم» (همان، ج 7، ص 170). ایشان به شدت تلاش کردند تا از اختلافات مذهبی بین اهل سنت و شیعیان جلوگیری کنند: «با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافی نداریم؛ همه اهل ملت واحد و قرآن واحد هستیم» (همان، ج 6، ص 384).
امام خمینی علاوه بر مسئولان دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، به حجاج ایرانی و شیعیان در سایر کشورها توصیه می کرد در جریان حج، برخی معتقدات شیعه را به نفع وحدت اسلام و مسلمانان کنار بگذارند و به آن عمل نکنند. «لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است، احتراز کنند. و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشکیل نماز جماعات در منازل اجتناب نمایند: (همان، ج 10، ص 62). «خارج شدن از مسجد الحرام یا مسجد مدینه به هنگام شروع نماز جماعت جایز نیست و بر شیعیان واجب است که با آنان نماز جماعت بخوانند. جایز و لازم است که به هنگام دو وقوف، طبق احکام علمای اهل تسنن عمل کنند، حتی اگر خلاف آن هم ثابت شده باشد» (به نقل از: روزنامه اطلاعات، 1368/3/30).
اگر اول ماه ذی الحجه نزد علمای اهل سنت ثابت شد و حکم کردند به اول ماه، باید حجاج شیعه از آنها تبعیت کنند و روزی را که سایر مسلمین به عرفات می روند، آنها نیز بروند و حج آنها صحیح است» (امام خمینی، 1378، ج 21، پیام 28 شوال 1399). یکی دیگر از اقدامات و ابتکارات جمهوری اسلامی در زمان حیات امام در راستای تقویت وحدت اسلامی، اعلام هفته وحدت است که همه ساله مقارن با میلاد پیامبر اسلام برگزار می گردد.

- نقش زنان در جامعه اسلامی

اخوان المسلمین بر خلاف سلفی های وهابی و طالبان، خود را حزبی سیاسی می داند که زنان همچون مردان در آن عضویت دارند. زن در خارج از خانه می تواند به هر وظیفه ای بجز ولایت دینی و حکومت داری مشغول شود. زن می تواند در انتخابات مجلس شورا شرکت کند و رأی بدهد و حتی در آن خود را به عنوان یک نامزد معرفی کند. زنان همچنین می توانند در انتخابات خلیفه و بیعت با او شرکت کنند (وصالی مزین، 1385، ص 75- 76).
بنابراین، اخوان، اجازه ی فعالیت و حضور زن در جامعه و فعالیت سیاسی - اجتماعی را داده است، به عبارت دیگر، در چارچوب آموزه های اسلامی و در راستای نقش و اهمیت حضور زن در نظام اسلامی، این نقش را به رسمیت شناختند. هر چند زنان نمی توانند پست های سیاسی و به خصوص قضایی را کسب کنند.
جماعت در مارس 1994 یادداشت رسمی مهم را در خصوص زنان مسلمان در جامعه ی اسلامی، شورا و نظام چند حزبی منتشر کرد. این سه مسئله موضوع همیشگی و کشمکش بین لائیک ها و اسلام گرایان بوده است. یادداشت اول بر حق کار کردن زن، ضرورت مشارکت وی در انتخابات شوراهای نمایندگی تشریعی و نظارتی و... مانند هیئت ها و مؤسساتی که به خاطر آنها انتخابات برگزار می شود و نیز حق زن در عضویت در همه ی این مؤسسات برای تصدی مشاغل کلی به جز ریاست جمهوری تأکید کرد.
رهبران جنبش اسلامی ایران نیز ضمن پذیرش نقش زن در جامعه ی اسلامی و حضور در عرصه های سیاسی، با دیدی حداکثری به این موضوع بها داده اند. در لابه لای گفته ها و نوشته های امام خمینی در دوران مبارزه و دو دهه اول انقلاب، به موارد بسیاری بر می خوریم که حاکی از نظر مساعد ایشان نسبت به مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان است. پس از پیروزی انقلاب نیز ایشان طی سخنانی که به مناسبت های گوناگون ایراد فرموده اند، سهم چشمگیر زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ و نیز لزوم مشارکت اجتماعی زنان در جامعه اسلامی را مورد تصریح قرار داده اند. ایشان در یکی از سخنرانی هایشان در مورد آزادی زنان می فرمایند: «زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه جلوگیری نمی شود، از چیزی که جلوگیری می شود، فساد اخلاقی است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است.» در خصوص حقوق زنان نیز فرموده اند: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: «حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. لیکن هم در مرد مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل آنکه مفسده می آفریند، حرام است.» همان گونه که ملاحظه می شود، امام خمینی مشارکت اجتماعی زنان را با رعایت موازین اسلامی کاملاً مجاز دانسته و مورد تأکید قرار داده است. علاوه بر این، ایشان در بسیاری از گفته ها و نوشته های خویش، مشارکت سیاسی را برای زنان لازم دانسته است: «زن باید در مقدرات اسلامی مملکت دخالت کند. شما همان گونه که در نهضت ها نقش اساسی داشته اید و سهیم بوده اید، هم اکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید که هر موقع اقتضا کند، نهضت کنید و قیام کنید.» به طور کلی، از مجموع گفتارها و سخنان امام خمینی در مورد زنان بر می آید که ایشان تحصیل، شرکت در امور سیاسی، اشتغال و فعالیت های اقتصادی را مطابق تأکید و تصریح اسلام، برای زنان مجاز شمرده اند (سیمای زن در کلام امام خمینی، 1370، ص 147- 149).
در مجموع، می توان وجوه اشتراک و افتراق آنها را در قالب جدول زیر خلاصه کرد:
بررسی وجوه اشتراک و افتراق اندیشه سیاسی دو جنبش اسلامی ایران و اخوان

موضوعات

اخوان المسلمین

جمهوری اسلامی ایران

رابطه دین و سیاست

ارتباط حداکثری دین و سیاست

ارتباط حداکثری دین و سیاست

قانون شریعت

عمل به شریعت واجرای آن در حکومت اسلامی و مجاز دانستن قانون گذاری بشری در حوزه مباحات

عمل به شریعت و اجرای آن در حکومت اسلامی و مجاز دانستن قانون گذاری بشری در حوزه مباحات

نوع حکومت مطلوب

خلافت اسلامی با رهبری اسلام شناس آگاه به زمان

حکومت ولایی با رهبری فقیه آگاه به زمان

نقش اجتهاد در سیاست

پذیرش نسبی اصل اجتهاد

پذیرش کامل اصل اجتهاد در قانون گذاری بر پایه ی اصل مصلحت عمومی و حکم حکومتی

نقش مردم در حکومت

پذیرش نقش مردم در تعیین خلیفه، پذیرش نظام پارلمانی

پذیرش حداکثری نقش مردم در تأسیس حکومت، پذیرش احزاب، پذیرش نظام پارلمانی

نوع نگاه به غرب و تجدد

برخورد گزینشی با مظاهر غربی

برخورد گزینشی با مظاهر غربی

وحدت جهان اسلام

اعتقاد به دفاع از امت واحد اسلامی و دوری از تفرقه و تلاش برای وحدت مسلمانان

دوری از تفرقه، تلاش برای وحدت امت اسلامی و دفاع از امت واحد اسلامی

نقش زنان در جامعه

پذیرش  نقش سیاسی و اجتماعی زنان بجز در مناصب عالی سیاسی

پذیرش نقش سیاسی و اجتماعی زنان با محدودیت هایی در مناصب عالی سیاسی


نتیجه

در یک نتیجه گیری کلی از مباحث آمده، موارد زیر به دست می آید:
1. این جنبش ها هر چند در محیط های جغرافیایی مختلفی شکل گرفته اند، اما محیط نظام بین المللی و ورود استعمار و سلطه غربی و ورود تجدد در جوامع ایران و مصر نقش مهمی در انگیزش مشترک آنها برای خیزش سیاسی را در پی داشته است. رشد سکولاریسم، اباحه گری و لیبرالیسم و فرهنگ غربی همگی از جمله عوامل مهمی هستند که بحران های مشترکی همچون بحران هویت، بحران مشروعیت و بحران کارآمدی را در کشورهای ایران و مصر تشکیل داده، زمینه ی خیزش های مشترکی را به وجود آورده است.
2. از جمله وجوه مشترک اندیشه ای مشترک بین این دو جنبش، ایجاد جامعه ای مبتنی بر پیوند دین و سیاست و مبتنی بر ارزش های اسلامی و ایجاد حکومتی دینی می باشد. هر دو جنبش، استقرار شریعت را به عنوان مهم ترین ویژگی حکومت مطلوب خود می دانند.
3. از نظر اهداف و آرمان ها، هر دو این جنبش ها به دنبال ایجاد جامعه ای مبتنی بر ارزش های اسلامی و ایجاد حکومتی دینی می باشند و استقرار شریعت را به عنوان مهم ترین ویژگی حکومت مطلوب خود می دانند، هر چند الگوی حکومت دینی آنها با یکدیگر مبانی متفاوتی دارد.
4. هر چند اهل سنت از خلافت، و شیعیان از امامت دفاع می کنند، اما در دوران غیبت این الگوها می تواند با یکدیگر نزدیک باشد؛ زیرا طرفین از حاکمیت یک عالم اسلام شناس آشنا به زمان بر رأس حکومت و تلاش برای تحقق قوانین اسلامی در ابعاد مختلف جامعه دفاع می کنند که این حاکمان معصوم نبوده، با رأی مردم به قدرت می رسند و تحت نظارت عمومی قرار دارند.
5. هر دو این جنبش ها استقرار حکومت دینی را مبتنی بر اراده و خواست ملت ها می دانند و مقبولیت مردمی حکومت دین را مورد تأیید قرار می دهند و در واقع، از نوعی مردم سالاری دینی دفاع می کنند.
6. هر دو جنبش نگاهی مشترک به بحث قانون گذاری الهی دارند و معتقدند: خداوند قانون گذاری در حوزه ی مباحات را بر مردم واگذار کرده است. بر این اساس، آنها از قانون گذاری بشری و پارلمان دفاع کرده، هر چند آن را موکول به عدم مغایرت با شریعت می دانند. رهبران دو جنبش از اجتهاد دفاع می کنند، اما در معرفت شناسی فقهی و مبانی کلامی و فقهی آنان و به صورت خاص، در نوع نگاه آنان به رابطه ی عقل و شرع تفاوت هایی مشاهده می شود.
7. هر دو جنبش از وحدت مسلمانان دفاع می کنند، مسئله فلسطین و مشکلات جهان اسلام را مشکلات خود می دانند و بخش مهمی از اخوان بر خلاف سلفی های تکفیری، هر گونه تفرقه افکنی مذهبی را محکوم کرده و از شیعیان دفاع می کنند و نگاه متعادل تری به بحث توحید و ایمان دارند.
8. هر دو در بحث برخورد با الگوهای غربی و تجدد، معتقد به گزینش بوده و بین فناوری غرب و مبانی فکری و ایدئولوژی غرب تفاوت قایلند و ضمن استقبال از فناوری های جدید، به شدت از استعمارگری و مفاسد جوامع غربی انتقاد می کنند.
9. هر دو جنبش بر خلاف جنبش های وهابی، از حضور زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی دفاع می کنند، هر چند حاضر به پذیرش برابری آنها با مردان در تصدی پست های مهم سیاسی و قضائی نمی باشند.
10. با توجه به این اشتراکات، جنبش های اسلامی سنی و شیعی می توانند با تقویت ارتباط خود و تقویت اشتراکات، به مرور زمان همگرایی بیشتری در دفاع از آرمان های اسلامی در جهان پیدا کنند.

پی نوشت :

1- دانشیار دانشگاه بین المللی امام خمینی (قدس سره)/ کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه امام خمینی(قدس سره)

منابع تحقیق:
1. امام خمینی، روح الله؛ صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (قدس سره) (جلدهای 1، 6، 7، 10 و 21)؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ، 1378.
2. ____؛ صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره) (جلدهای 3، 4 و 5)؛ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1370.
3. ____ ؛ ولایت فقیه، «حکومت اسلامی»؛ تهران: امیر کبیر، 1360.
4. امرایی، حمزه؛ انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی معاصر؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
5. باغانی، علی اصغر؛ انقلاب اسلامی و ریشه های آن؛ ناشر: دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید بهشتی، 1368.
6. جاسبی، عبدالله؛ تشکل فراگیر (مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی)؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.
7. الحسینی، اسحاق موسی؛ اخوان المسلمین بزرگ ترین جنبش اسلامی معاصر، ترجمه هادی خسروشاهی؛ تهران: اطلاعات، 1375.
8. حشمت زاده، محمدباقر؛ «ارزیابی آثار و نتایج انقلاب»، جرعه ی جاری (سی مقاله پژوهشی پیرامون انقلاب اسلامی ایران)؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به اهتمام علی ذوعلم، 1377.
9. ___؛ تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی؛ چ3، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387.
10. خامه یار، عباس؛ «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر اخوان المسلمین»؛ پایان نامه کارشناسی ارشد؛ تهران: دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 1371.
11. خدوری، مجید؛ اندیشه ی سیاسی معاصر عرب؛ تهران: امیر کبیر، 1374.
12. روزنامه اطلاعات، 1368/3/30.
13. سیمای زن در کلام امام خمینی؛ تهیه و تنظیم: اداره کل مراکز و روابط فرهنگی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370.
14.شهید سید قطب؛ ترجمه آیت جهاد و علی احمدی؛ تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1383.
15. علیخانی و همکاران، علی اکبر؛ اندیشه سیاسی در جهان اسلام؛ تهران: پژوهشکده علوم انسانی، 1384.
16. غرایاق زندی، داود؛ یادمان دکتر حمید عنایت؛ تهران: بقعه، 1379.
17. فوزی، یحیی؛ اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)؛ تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی؛ ویرایش 2، قم: نشر معارف، 1388.
18. ____؛ اندیشه سیاسی در ایران بعد از انقلاب؛ تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، معاونت پژوهشی، 1388.
19. ـــــــ؛ تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران؛ تهران: عروج، 1384.
20. قادری، حاتم؛ پراکسیس (تعاطی) اندیشه و فعل سیاسی در خاورمیانه؛ تهران: مرکز پژوهش های علمی و استراتژیک خاورمیانه، 1386.
21. قاضی زاده، یوسف؛ «رابطه اخوان المسلمین با انقلاب اسلامی، برگرفته از سایت:
http://www.tebyan.net/ international _policy/2011/2/9/155245.html تاریخ درج مطلب، 1389/11/20، تاریخ مراجعه به سایت 1390/12/13.
22. قرضاوی، یوسف؛ تربیت اسلامی و مدرسه حسن البنا؛ ترجمه مصطفی اربابی؛ چاپخانه آرمان، 1371.
23. مؤمن؛ «نحوه ی قانونگذاری در حکومت اسلامی». حکومت در اسلام؛ مقالات سومین و چهارمین کنفرانس اندیشه اسلامی؛ تهران: مؤسسه ی انتشارات امیر کبیر، 1367.
24. مرادی، مجید؛ «نظریه دولت در اندیشه سیاسی حسن البنا»، مجله علوم سیاسی؛ ش 19؛ پاییز 1381. برگرفته از سایت:
http://www.noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?Articleld=101098
25. محمد، ابراهیم؛ اخوان المسلمین؛ ترجمه مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور؛ تهران: مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1385.
26. منصور، جهانگیر؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: نشر دوران، 1384.
27. الهضیبی، حسن اسماعیل؛ دعاه لا قضاه؛ القاهره: دارالتوزیع و نشر الاسلامیه، 1379ق/1977م.
28. وصالی مزین، یوسف؛ جنبش اسلامی ازبکستان؛ تهران: اندیشه سازان نور، 1385.

منبع مقاله :
فصلنامه ی علمی - پژوهشی، شیعه شناسی، سال نهم، شماره 36، زمستان 1390



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.