• زمینه سازی و آغاز تهاجم از 14 بهمن 1357 تا 3 مهر 1359
• تهران: مرکز ملی اسنادِ پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1387، جلد اول، چاپ اول، 522 صفحه
مقدمه
جنگ هشت ساله ایران و عراق، همانند بسیاری از جنگ های فرسایشی تاریخ معاصر جهان، جنگی با ضایعات انسانی، اقتصادی، انبوه شهیدان و جانبازان بود. اما نکته ی حائز اهمیت، نقش این جنگ در پشت سر گذاشتن دوره ای طولانی از تردید و تزلزل است. دوره ای 150 ساله که در خلال آن، ایران و ایرانی به تدریج به باور خود، یعنی توانایی دفاعی از موجودیت خود که از بنیانی ترین اصول وجودی اش بود، رسید. چرا که با تمام تلاش های صورت گرفته، ایرانیان در جنگ های ایران و روس در قرن 19 و سپس در جنگ مرو، طعم ناگوار شکست را چشیده بودند. در مراحلی برای رفع این کاستی ها، تلاش هایی به کار رفت اما این تلاش ها در فاجعه شهریور 1320 و چیرگی سهل و آسان متفقین بر کشور نشان داد، این تلاش ها واپسین فروغ شعله ای در آستانه خاموشی بود، ولی تجاوز رژیم بعث عراق در شهریور 1359 و تقارن آن با دوره ای از تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی به سرریز نیروی درونی میدان داد که در نهایت این روند را به کلی دگرگون و این شعله فروخفته را از نو پرفروغ ساخت و در نهایت جنگ در شکل گیری مجدد این موجودیت و نهادینه شدن این نیروی درونی نقش اساسی ایفا کرد.بر کسی پوشیده نیست که این جنگ با تجاوز قطعی و مسلم رژیم بعثی عراق آغاز شد. در زمینه آغاز این جنگ تحلیلگران غربی به طور عمده روی اختلافات مرزی ایران و عراق و در نهایت تهدیداتی که انقلاب اسلامی ایران متوجه دولت عراق کرده بود، محدود شده اند و کمتر به سایر زمینه ها و ابعاد مؤثر و حتی مهم تر پرداخته اند. خواننده با تورقی بر این اسناد به خوبی به موضع گیری رسانه های غربی و حامیان رژیم بعث عراق و به یقین به ناگفته ها و ناشنیده های احتمالی جنگ تحمیلی از نگاه غرب پی خواهد برد.
ژنرال احمدحسن البکر(1) در 27 خرداد 17/1347 ژوئیه 1968 به همراه صالح عماش و حردان تکریتی با انجام کودتایی بر علیه عبدالرحمن عارف(2) قدرت را در عراق به دست گرفت. او با موجی از ترور و سرکوب پایه های حکومت بعث را استحکام بخشید و بغداد را به بهشتی برای گارد قدیمی بعثی ها درآورد و افرادی همچون میشل عفلق، شبلی شمیل العیسمی، امین حافظ و الیاس فرح از گوشه و کنار جهان وارد بغداد شدند و عراق را مرکز فرماندهی جدید بین العربی بعث قرار دادند. (امامی، 1376، 10-209)
صدام که از 1965/1344 معاون حسن البکر-دبیرکل حزب-بود، معاونت شورای انقلاب در امنیت داخلی و معاونت ریاست جمهوری عراق دست یافت. در 1976/1355 به درجه ی ژنرالی نیروهای مسلح عراق ارتقا یافت و به سرعت به مرد شماره یک دولت تبدیل شد. او قبل از این که در 1358/1979 به طور رسمی قدرت را در دست بگیرد، عملاً تبدیل به رهبر عراق شده بود و کم کم شروع به تحکیم قدرت خود بر دولت عراق و حزب بعث کرد. ارتباطات اعضای حزب را با دقت کنترل و حلقه ی حمایت از خود را در حزب بعث قوی تر می کرد.
پس از آن که احمد حسن البکر، رئیس جمهور عراق از قدرت کنار گذاشته شد، نقش صدام به عنوان چهره ی برجسته دولت عراق در داخل و خارج از کشور پررنگ تر گردید. او معمار سیاست خارجی عراق شد و در تمامی جلسه ها و دیدارهای دیپلماتیک به عنوان نماینده ی ملت عراق حاضر می شد. ژنرال حسن البکر رئیس جمهور عراق طی یک نطق تلویزیونی در 26 تیر 17/1358 ژوئیه 1979 در بغداد اعلام کرد که به دلائل مربوط به وضع سلامتی خود، تصمیم گرفته از مقام ریاست جمهوری، دبیر کلی حزب بعث و ریاست شورای انقلاب عراق کناره گیری کند. هر چند دلیل برکناری حسن البکر و سپردن تمامی مسئولیت ها به صدام، بیماری و اوضاع جسمی و سلامتی وی ذکر شد؛ اما موضوع به طور وضوح از یک انتقال قدرت داخلی و تغییر و تحولاتی مهم در رهبری عراق حکایت داشت.(3) (روزنامه انقلاب اسلامی 26، تیرماه 1358).
رهبر حزب بعث عراق که در راستای اهداف نحله ی عرب گرایی افراطی بعثی، آینده ی جهان عرب را از آن اندیشه خود می دانست (رجایی، 1381، ص 45) پس از امضای موافقت نامه کمپ دیوید توسط مصر، فرصت را غنیمت شمرد تا خود را رهبر جهان عرب قلمداد کند. در آبان 1357/نوامبر 1978 کنفرانس سران عرب را در بغداد میزبانی کرد و در اسفند 1357/مارس 1979 کنفرانس وزرای خارجه را پذیرایی کرد و در همان حال رسماً نسبت به مصر موضع گرفت. صدام خود را مدافع کشورهای عرب حاشیه ی خلیج فارس و ایرانیان عرب زبان خوزستان معرفی کرد و به طور رسمی اعلام کرد: وظیفه اش انقلاب عرب و ایجاد تغییرات کیفی است تا بدین وسیله عظمت گذشته ی اعراب در مفاهیم و حرکت های تازه را تحقق بخشد و ملت عرب را در وضعیتی قرار دهد که بتواند از خود دفاع کند، بازسازی شود و به عدالت برسد. درباره ی انقلاب اسلامی ایران نیز گفت: انقلاب اسلامی ایران باید با انقلاب عرب از در دوستی درآید؛ هر انقلابی که خود را اسلامی بخواند اما انقلاب عرب را نقض کند، اصلاً اسلامی نیست.(همان، صص 60-159)
روابط ایران و عراق از 1975/1354 به بعد، متکی به قرارداد اول تیر 22/1354 ژوئن 1975 الجزایر بود. دولت جدید انقلاب اسلامی ایران نیز پس از پیروزی با توجه به وفای به عهد به این عهدنامه احترام گذاشت و مفاد آن را رعایت کرد. (تیرمن، 1376، ص 162) ولی باید گفت که سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و آثار و نتایج آن از جمله ایجاد خلاء قدرت منطقه ای، تأثیر مهمی در شروع جنگ داشت؛ چرا که با فروپاشی نظام دوستونی، توازن نسبی قوا در منطقه ی خلیج فارس تغییر کرد. بنابراین کیفیت روابط ایران و عراق به عنوان دو رقیب دیرین و سرسخت یکدیگر متحول شد و با پیدایش خلاء قدرت در خلیج فارس، موج اسلامی می توانست ثبات منطقه را از دیدگاه کشورهای همجوار با کشورهای بزرگ مورد تهدید قرار دهد.(اسدی، 1381، ص 48)
صدام مترصد بود که خلأ قدرت ناشی از سقوط رژیم شاه در منطقه را پرنماید. این فرصت با افزایش قدرت اقتصادی عراق به دلیل افزایش قیمت نفت در منطقه خلیج فارس ایجاد شده بود. چنان که عراق جایگزین ایران به عنوان دومین تولیدکننده نفت بعد از عربستان سعودی در منطقه شده بود. ظهور قدرت سیاسی عراق بعد از افول رژیم مصر در خاورمیانه به علت امضای پیمان کمپ دیوید و صلح با اسرائیل و بروز خصومت و دشمنی آشکار میان عراق و سوریه همه بر قدرت طلبی صدام صحه گذاشت.
صدام حسین در آغاز تجاوز به ایران دارای سه انگیزه شخصی بود و امیدوار بود با پیروزی سریع بر ایران، خواسته های جاه طلبانه و شخصی وی ارضا و تأمین گردد. انگیزه اول تلاش برای کسب رهبری جهان عرب بود. به دنبال مرگ ناصر و امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر، جهان عرب دچار خلأ رهبری شده بود و نیازمند شخصیتی بود که بتواند با استفاده از امکانات و توانایی های کشور خود، در جهت آرمان های وحدت جهان عرب و جبران تحقیر اعراب در قبال اسرائیل این خلأ را پرنماید. صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب نماید و به همین دلیل نام جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانی ها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد. انگیزه دوم صدام این بود که از سقوط شاه که بر اساس دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود. بتواند با پیروزی بر ایران خلأ سقوط شاه را پر کند و نقش ژاندارم منطقه را در حفظ منافع غرب بازی کند و علی رغم مواضع ضدآمریکایی که قبلاً اتخاذ می کرد، به آمریکایی ها نشان دهد که تضاد منافع با آن ها ندارد و اقدام وی در راستای اهداف امریکا در منطقه است. انگیزه سوم صدام جبران تحقیری بود که شخصاً در امضای قرارداد 1975 الجزایر شده بود و همواره احساس می کرد که در این جریان اجباراً تن به امضای این قرارداد داده است. بنابراین درصدد بهانه ای بود که قرارداد 1975 م را باطل کند و این عمل را در 26 شهریور 17/1359 سپتامبر 1980 در اجلاس فوق العاده مجمع ملی صورت داد.(محمدی، 1386، صص 132-130)
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1979/1357 به رهبری امام خمینی(ره) نیز موج جدیدی از ناآرامی های شیعیان را در عراق وجود آورد. تظاهرکنندگان در مراسم محرم آن سال خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند. به زعم دکمجیان «دولت عراق با توجه به الهاماتی که مبارزان شیعه از جانب حضرت امام خمینی(ره) می گرفتند، حزب الدعوة را همچون ستون پنجمی می دانست که هدفش ادغام ایران و عراق است. دولت بعثی در پاسخ آیت الله صدر را دستگیر و تظاهرات شیعیان را به شدت درهم کوبید. عظمت و گستردگی سرکوب باعث شد تا اندکی پس از روی کارآمدن صدام حسین در دوم تیر 23/1358 ژوئیه 1979، 22 مقام بلندپایه بعثی اعدام شوند. اعلام حمایت مطلق از انقلاب اسلامی ایران توسط آیت الله صدر و تشویق مبارزه مسلحانه علیه رژیم موجب شد که او را به تشکیل یک حکومت شیعه در عراق و خیانت متهم نموده و همراه با خواهرش در اردیبهشت 1360/ آوریل 1981 به شهادت برسانند(4)». (دکمجیان، 1366، ص 197)
در ماه های قبل از جنگ حوادثی در عراق به وقوع پیوست که مقامات رژیم آن را به عوامل جمهوی اسلامی ایران نسبت دادند و این حوادث نشان دهنده این بود که اوضاع داخلی عراق تا چه میزان بر اثر انقلاب اسلامی آسیب پذیر شده است. صرف نظر از این ادعاهای رژیم بعث تا چه میزان با واقعیت منطبق بود ولی بیانگر نوعی بیم و ترس از تحولات انقلاب اسلامی داشت. رئیس جمهور عراق کلیه این حوادث را بعدها در هنگام سخنرانی 20 تیر 1363 چنین اعلام می کند: «با سوء قصد به وزیر امور خارجه شروع کردند. سپس به یکی از اعضای شورای رهبری ملی ما حمله کردند. به وزیر اطلاعات سوء قصد نمودند و در یک جشن دانشجویی، جشن دیگری با پرتاب بمب ها آغاز کردند. کسانی که در این حوادث شرکت داشتند از افراد مدرسه ایرانیان و نمایندگی های ایران در عراق بودند. اسلحه از آن هاست و همکاری نیز همین طور، این مسأله روشن و آشکار است.»(پارسادوست، 1370، ص 182)
رژیم عراق همچنین شورش کردهای شمال عراق را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی متأثر از انقلاب ایران می دانست تا جایی که رئیس جمهور عراق به زعم خود یکی از دلایل لغو موافقت نامه الجزایر را دخالت جمهوری اسلامی ایران در قضیه اکراد می داند. وی در نطق 26 شهریور 17/1359 سپتامبر 1980 چند روز قبل از حمله سراسری عراق به ایران می گوید: «ایران از پسران بارزانی دعوت نموده که به این کشور بیایند. ایران قصد دارد آنان را علیه دولت عراق تحریک کند.» (همان، ص 182) بنابراین نگرانی هایی که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامی بر عراق داشت، نیز عامل مهمی در آغاز این جنگ و به منظور شکست و نابودی انقلاب بوده است تا بدین وسیله از تأثیر آن بر جامعه عراق جلوگیری نماید. در عین حال اوضاع داخلی ایران را نیز به عنوان یک انگیزه مهم در ترغیب صدام به آغاز جنگ نباید فراموش کرد. حکام عراق بر اساس شواهد مختلف مطمئن بودند که در یک جنگ کوتاه مدت در مقابل ایران به اهداف از پیش تعیین شده خود خواهند رسید. اوضاع داخلی ایران بعد از پیروزی انقلاب و بلافاصله قبل از آغاز تجاوز برای یک رژیم متجاوز در سه زمینه تحریک کننده بود. نخست این که دولت انقلابی نه تنها هنوز دوران ناآرامی بعد از انقلاب را پشت سر می گذاشت، بلکه به علت حضور لیبرال ها در حاکمیت و به ویژه حضور بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا درگیر تضادها و اختلافات شدید درون حاکمیت بود و امکان هماهنگی و تمرکز در تصمیم گیری را که لازمه شرایط بحرانی و جنگ است، از بین برده بود و از طرف دیگر نیروهای مسلح نیز به دلایل متعدد انسجام و آمادگی لازم برای مقابله با یک جنگ خارجی همه جانبه را نداشتند. سازمان و تشکیلات ارتش بعد از انقلاب و به دنبال تصفیه های ضروری، دوران بازسازی و بازنگری خود را می گذارند و از نظر تجهیزاتی نیز با تحریم تسلیحاتی امریکا و خروج کارشناسان نظامی مواجه بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بیشتر برای مواجهه با ضد انقلاب داخلی ایجاد شده بود، دوران طفولیت و عنفوان جوانی خود را طی می کرد و به هیچ وجه برای یک جنگ کلاسیک مدرن ساخته نشده بود. همچنین درگیری های قومی و محلی در مناطق مختلف کشور، نیروهای مسلح را به خود مشغول داشت. تنها موضوعی که در محاسبات صدام و بسیاری از مشوقین و محرکین وی با آغاز جنگ منظور نشده بود، انرژی عظیم و فوق العاده ای بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و حضور توده های عظیم میلیونی و با اعتقادات راسخ اسلامی و آمادگی برای ایثار و شهادت تحت رهبری بزرگ مرد تاریخ، حضرت امام خمینی(ره) آزاد شده بود و توانست آرزوهای صدام و پشتیبانانش را مبدل به یأس کند.(محمدی، صص 135-134)
درباره کتاب
سه جلد از مجموعه «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان» به همت پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس (مرکز ملی اسناد) در سال 1387 به چاپ رسیده است. این اثر نخستین تلاش مدون محققانی است که از بریده مطبوعات جهان ترجمه و به بازار نشر ارائه نموده اند. این اسناد از زمان جنگ در مرکز ملی اسناد دفاع مقدس نگهداری شده است. جمع آوری اسناد به زمان آغاز بحران و تشکیل دفتر تبلیغاتی جبهه و جنگ باز می گردد. در سال 1384 با راه اندازی مرکز اسناد دفاع مقدس ذخیره سازی رایانه ای این اسناد در دستور کار قرار گرفت. این اسناد بالغ بر 35000 هزار برگ به زبان اصلی است که در گذشته تلخیص و ترجمه شده بود. با شکل گیری مرکز ملی اسناد مورد توجه قرار گرفت که حاصل اقدامات انجام شده بر روی آن، ارائه مجموعه ای 50 جلدی «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان» را پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس منتشر می کند.فاز اول این طرح، تدوین 10 هزار برگ سند در 16 جلد بود. سه جلد از مجموعه 50 جلدی «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان» در خرداد ماه 1387 همزمان با سال روز آزادسازی خرمشهر رونمایی شد. قرار بود تا پایان سال 1387، 16 جلد از این مجموعه چاپ شود و در اختیار محققین و علاقه مندان گذاشته شود؛ ولی عملاً این وعده محقق نگردید و در سال 1387 فقط به همین سه جلد اکتفا شد. در مرحله بعد پنج جلد دیگر تا پایان تابستان 1388 به چاپ رسید و بنا به گفته مسئولان پژوهشگاه هشت جلد دیگر نیز تا بهمن ماه سال جاری به زیور طبع آراسته خواهد شد. اولین مجلد از این مجموعه تحت عنوان «زمینه سازی و آغاز تهاجم» حزب بعث عراق به رهبری صدام از 14 بهمن 1357 تا سوم مهر 1359 به ایران دربردارنده اطلاعات و اخبار زمینه سازی های دشمن برای آغاز جنگ و شروع تهاجم عراق است که در این مقاله بررسی خواهد شد.
لازم به ذکر است که پاسخ به بسیاری از مطالب مندرج در اخبار و اطلاعات منتشره با توجه به آشکارشدن حقایق زیادی از زوایا و لایه های پنهان جنگ از قبیل مشخص شدن متجاوز از سوی سازمان ملل، تأیید استفاده از سلاح های شیمیایی و غیرمتعارف توسط عراق، نقض مکرر اصول قواعد بین المللی از طرف متجاوزین بعثی و ... به عهده ی محققین، صاحب نظران و خوانندگان محترم گذارده شده تا با برداشت ها و نگرش های خود نتایج و ثمرات متفاوتی را رقم زنند.
به منظور بهره برداری کامل تر از این مجموعه، تصویر اصل منابع خبری تلخیص و ترجمه شده در قالب کتاب الکترونیک تهیه و با هر جلد ارائه شده تا محققان و کاربران بتوانند با صرف حداقل زمان ممکن به موضوعات مطالب مورد علاقه خود و همچنین در صورت نیاز به متن اصلی آن دسترسی داشته باشند. این مجموعه حتی الامکان از حذف و تغییر اطلاعات و اخبار توهین آمیز متناقض و یا خلاف واقع به دلیل آشنایی بیشتر کاربران و محققان با ادبیات به کارگرفته شده و خوی محافل خبرساز جهانی در هر مقطع زمانی پرهیز کرده و سعی شده تا چهره واقعی مدعیان اطلاع رسانی بی طرفانه و بشردوستانه بیش از پیش بر مخاطبین آشکار شود.
با نگاهی به فهرست مطالب و عنوان اسناد موجود در کتاب مشخص می شود که شیوه دسته بندی اسناد، ترتیب زمانی انتشار روزنامه های موجود بوده است. به نظر می رسد به سبب پراکندگی موضوعات و شاید غیر قابل تفکیک بودن اسناد، سیرزمانی مطبوعاتی، یعنی بر اساس تاریخ، روز، ماه و یا سال انتشار روزنامه ها، روشی بوده که گردآورندگان توانسته اند از آن بهره مند شوند، خواننده کتاب برای یافتن مطالب مورد نظر خود باید به فهرست مطالب کتاب مراجعه کند که این شیوه نیز در اغلب موارد کارساز نیست. شاید تقسیم مطالب به لحاظ موضوعی و نه زمانی، بهره گیری از کتاب را می توانست افزایش دهد. در این روش خواننده می تواند به راحتی مطالب مورد نظر را در بخش مربوط دنبال کند ضمن آن که گردآورندگان این مجموعه می توانند در ویراست های بعدی به اقتضای موضوع، مطالب جدید را در بخش مربوط اضافه کنند.
مجموعه اسناد جلد اول کتاب دارای 351 سند در 522 صفحه تنظیم و تدوین شده است. سیر تاریخی اسناد به کار رفته در جلد اول کتاب از تاریخ 14 بهمن 1357 با موضوع «کناره گیری عراق از شوروی و تجدید پیوند با غرب» آغاز می شود و با موضوع «احتمال کشته شدن سه آمریکایی در حمله هوایی ایران به مجتمع پتروشیمی عراق» به تاریخ سوم مهرماه 1359 پایان می رسد. 228 سند ابتدای کتاب به عنوان اصلی اثر یعنی «زمینه سازی و آغاز تهاجم» ارتباط دارد و در مجموع 328 صفحه کتاب را به خود اختصاص داده است. 123 سند دیگر که از صفحه 329 به بعد کتاب را به خود اختصاص داده مربوط به آغاز جنگ تحمیلی از تاریخ 31 شهریور 1359 است. اولین مطلب این قسمت با موضوع «قرارداد سال 1975 دلیل اختلافات ایران و عراق» از روزنامه کریستین ساینس مانیتور انتخاب شده است. جفری گادسل نویسنده این خبر دلیل حمله رژیم بعث عراق به ایران را چنین بیان می کند: «هدف فوری عراق در نزاع با ایران پس گرفتن امتیازاتی است که در سال 1975 به ایران داده بود؛ ولی هدف درازمدت و بزرگ تر آن سه چیز است: 1-تبدیل بغداد به مرکز قدرت خاورمیانه عربی 2. به عنوان بخشی از این هدف، عراق قصد دارد جای ایران را به عنوان قدرت مسلط در خلیج فارس بگیرد 3. از بین بردن امکان هرگونه تلاش متقابل اسلام شیعی انقلاب در ایران برای ویران کردن عراق به کمک جامعه ی بزرگ مسلمانان شیعه ی این کشور».(جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، ج1، ص 339)
اولین مطلب کتاب به تاریخ 14 بهمن 1357 از روزنامه واشنگتن پست انتخاب شده و به دخالت نظامی شوروی در افغانستان و بهبود روابط تجاری، فرهنگی و سیاسی عراق با آمریکا پرداخته است. (همان، صص 24-23)
گردآورندگان در تنظیم جلد اول کتاب از روزنامه های واشنگتن پست، هرالد اگزومینر، لس آنجلس تایمز، الازمنه العربیه، نیویورک تایمز، کریستین ساینس مانیتور، بیزینس ویک، آبزرور، نیوزویک، یو اس نیوز ورلدرپیورت، النهار، وال استریت ژورنال، اکونومیست، بیزنس ویک، العمل، السفیر، اف.دی.آر، تایمز. وال استریت ژورنال، دیلی تلگراف، اینترنشنال هرالدتریبیون، گاردین، فایننشال تایمز، مورنینگ استار، اوییشن ویک، الحوادث، الشهید، الاحوار، نیشن، الشرق الاوسط، تایم، داون، السیاسه، الانورا، ساندی تایمز، لیبر بلگیوم، الانباء، لیبراسیون، لولیبر بلیکو، القبس، المجله، استفاده کرده اند.
از آنجا که جنگ تحمیلی بخشی از ساختارهای جامعه در دهه اول انقلاب را تشکیل می داد، اهمیت این اثر زمانی مشخص می شود که بتواند در خدمت تحول و تداوم جامعه قرار گیرد. کتاب جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان امتیازاتی دارد که بر ارزش و غنای آن افزوده است. این اثر نخستین مجموعه ای است که بعد از جنگ تحمیلی، این رخداد بزرگ را از منظر روزنامه نگاران بیگانه به تصویر کشیده است و پژوهشگران با بهره گیری از این مجموعه با مباحث جدیدی آشنا خواهند شد. مطالعه این اسناد می تواند موضع گیری روزنامه های غربی و حامیان منطقه ای رژیم بعث عراق و بسیاری از مباحث را از منظری دیگر روشن کند.
نقد و ارزیابی
در نقد و ارزیابی اثر باید به این نکته توجه داشت که اگر این اثر ارزشمند، اصیل و بدیع مورد نقد قرار گرفته است، نشان از نقص و کم ارزشی آن نیست؛ بلکه اثری با این وسعت کار و با این ارزش، شایسته آن است که به دقت مورد نقد و بررسی قرار گیرد. زیرا تا نقص و عیب شناخته نشود و برای آن چاره ای اندیشیده نشود، دل خوش کردن به آنچه داریم نوعی رکود و عقب ماندن است. تاکنون صدها کتاب در حوزه های موضوعی متفاوت برای بررسی ابعاد جنگ نگاشته شده است؛ اما این مجموعه نخستین اثر در زبان فارسی است که به بیان دیدگاه های جراید و مطبوعات جهان با موضوع جنگ تحمیلی پرداخته و گام نخستین در گشودن بابی جدید برای رفع یکی از نیازهای اساسی و مبرم جامعه به شمار می آید؛ بدین سبب درخور توجه فراوان است. البته از آن جهت که گام نخست است، به طور مسلم با کاستی هایی همراه است که به طور اجمال بیان می شود.1. آنچه در کتاب برای هر خواننده ای مشهود است جای خالی پیش گفتار و مقدمه برای این اثر است. چه خوب بود اثری با این حجم و گستردگی و ارزش وافر، در مقدمه ای به چگونگی ترجمه، روش تدوین کتاب و جزئیات فنی و اهداف انتشار اثر و مباحث اساسی و احتمالاً تشکر و سپاس گزاری از همکاران و دوستانی که به هر نحوی در جریان تولید و چاپ کتاب مشارکت داشته اند، پرداخته می شد.
2. اثر فاقد فصل بندی است و مطالب یک تکه و بدون هیچ تقطیعی در موضوع یا تنفسی به خواننده، سیر خود را طی کرده است. بهتر بود گردآورندگان محترم، اسناد را بر اساس موضوع و نه زمان انتشار و در فصل بندی های منطقی و طبیعی تنظیم و تدوین می کردند.
3. فقدان رعایت اصول علمی در سیستم ارجاعات و توضیحات در پاورقی ها؛ گاه گردآورندگان بدون ذکر شماره ای در متن، به بیان توضیحات در پاورقی مبادرت کرده اند. همچنین استفاده از سلایق شخصی در صفحه آرایی؛ که کتاب را از اصول علمی صفحه آرایی آن خارج کرده است. برای نمونه:
- پاورقی ص 28، بدون ذکر شماره در متن ص 27 توضیحات داده شده است؛
- پاورقی ص 35، بدون ذکر شماره در متن در همان صفحه توضیحات داده شده است؛
- پاورقی ص 37، شماره در ص 36 آمده است؛
- پاورقی ص 42، در ص 41، شماره (1و2) در متن آمده و در صفحه بعد برای دو شماره فقط یک مطلب بیان شده است.
4. از آنجا که مخاطبان کتاب سطح تحصیلکرده، دانشگاهی و متخصصان این حوزه هستند، استفاده از تحلیل های بسیار ضعیف به صورت یادداشت های پاورقی درخور این اثر نیست. ضرورت داشت مترجمین کتاب شرح های تکمیلی با محتوایی علمی بر مبنای اصلی جنگ بیان می کردند و یا حتی المقدور تعدادی از منابع را برای مطالعه بیشتر در این باره ارائه می نمودند چرا که توضیحات موجود نشان از آن دارد که نویسنده پاورقی های اطلاعات کافی از منابع جنگ و تاریخ منطقه نداشته است. برای نمونه به موارد زیر بنگرید:
- پاورقی ص 409 «دروغ بودن این ادعاها روشن تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد»؛
- پاورقی ص 37، «حتماً صدام قصد سلطه بر خلیج فارس و کسب رهبری جهان عرب را داشته است».
5. در مواردی توضیحات پاورقی هیچ ارتباطی با متن خبر ندارد. مثلاً در پاورقی ص 57 درباره جمله «محمد راضی جعفر سخنگوی حزب بعث در بصره و مدیر ایستگاه محلی می گوید که [امام] خمینی همان سیاست های تجاوزکارانه شاه را در پیش گرفته است». چنین می نویسد: «مشاهده ی وضعیت ظاهری شهرهای خرمشهر و آبادان و مقایسه آن با بصره خلاف این ادعا را ثابت می نماید. کمااین که نویسنده مقاله در سطرهای بالای همین صفحه اظهار می دارد: «در کنار بافت های کهنه بصره، انواع پروژه های جدید شهری در حال اجرا و ساخته شدن هستند: در حالی که خرمشهر و آبادان دارای تأسیسات فراوان شهری، نفتی، و بندری هستند».
6. گردآورندگان گاه یک تحلیل را در چند پاورقی و برای موضوعات مختلف تکرار کرده اند.
- تکرار پاورقی شماره یک ص 37، عیناً در پاورقی شماره یک در ص 260.
7. عدم وحدت رویه در رسم الخط اعداد، به گونه ای که اعداد دو رقمی گاهی به صورت حروف و گاهی به صورت عدد نوشته شده است.
- ص 42، سطر اول «16 معلم عراقی» و در سطر هفت می نویسد:«شانزده معلم عراقی»، ص 5، «8 سال پایداری» و چند سطر بعد می نویسد:«در طول هشت سال حمایت».
8. فقدان سلامت و سلاست در افعال و واژه های به کار رفته در ترجمه کتاب؛ هر چند در مقایسه با حجم اثر و سایر آثار ناچیز است، ولی به طور مسلم رفع آن ها به زیبایی اثر و بالابردن حیثیت علمی کتاب می افزاید. به برخی از این موارد اشاره می شود: ص 39، سطر اول، «بازرگانان عرب به امریکا در مورد به عواقب تدابیر اتخاذ شده از سوی آن کشور بر ضد... ایران هشدار دادند». ص 40، پاراگراف سوم، سطر اول و دوم، «برزیل هشتاد درصد ... نفت مورد نیاز خود را... از عراق تهیه می نمایند». ص 49، «فضای انقلابی ایران آیت الله ها»، ص 50، «در طول مرزهای ایران آیت الله خمینی»، ص 522، «برای احتیاط 35 تن از کارکنان و آمریکایی های»...
9. وجود غلط های چاپی و ویرایشی که اگر در چاپ های بعدی مرتفع شود جای امتنان و تقدیر دارد.
10. ایراد مهم و اساسی کتاب، فقدان فهرست اعلام است. در کتاب هایی از این قبیل که اسامی بسیاری در جای جای متن به کار رفته وجود فهرست اعلام از ضروریات است. به کمک این فهرست به خواننده می تواند به راحتی درباره اشخاص و مطالب مهم به متن مراجعه کند. امیدواریم در چاپ های بعدی ناشر محترم در رفع این اشکال کوشش کند و بر فواید کتاب خود بیفزاید.
11. برخی اسناد پیام های محرمانه فرماندهان ارتش بعث عراق است. بهتر بود گردآورندگان کتاب چگونگی دست یابی به این منابع را توضیح می دادند. برای مثال:
خبر ص 278: «پیام سری سرلشکر کامل جاسم حمید فرماندهی یگان سوم زره پوش ارتش عراق به افسران بعثی است که از آن ها می خواهد در روزهای پنج شنبه و جمعه (20 شهریور 11/1359 سپتامبر 1980) در منازل خود باقی بمانند و مناطق سکونت خود را ترک نکنند».
- خبر ص 282، «مکالمه محرمانه، بر اساس مکالمه شفاهی با رئیس ستاد مشترک ارتش عراق، همه بخش های این یگان باید به حال آماده باش از نوع [ج]درآیند».
12. در فهرست مطالب، گاه عنوان یک خبر به دو عنوان مستقل تقسیم شده است. بنگرید به:
-مقامات آمریکا می گویند که عراق، ایرانیان خواهان برکناری 132
-آیت الله خمینی را پناه می دهد 132
جدا از انتقادات وارده بر اثر مورد نظر، مطالب کتاب روش نگر و آگاهی دهنده است و آشنایی با آن مورد نیاز پژوهشگران کشور است. مطالعه دقیق آن می تواند برای محققین و دانشجویان علاقه مند پرثمر باشد، به خصوص در این مقطع تاریخی، که حرکت های مبارکی در عرصه علمی کشور پدید آمده اند. نتیجه این حرکت ها باید در جهت گیری های جدید علمی کشور ما نیز دیده شود. این امر در کنار بسیاری دیگر از ضرورت ها، یک ضرورت اساسی به نام «آگاهی از تاریخ جنگ» را نیز نیاز دارد.
پی نوشت ها :
1. ژنرال احمد حسن البکر در سال 1914 م در شهر تکریت عراق به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات در سال 1936 وارد ارتش شد و در 1953 فعالیت های سیاسی خود را همزمان با طی مدارج نظامی آغاز کرد. او در شمار نظامیان ارشد عراقی بود که با کنترل پایگاه های هوایی عراق در کودتای سال 1958، نقش مهمی در ساقط کردن حکومت پادشاهی ملک فیصل در این کشور ایفا کرد. احمد حسن البکر در سال 1963 م در کوتا علیه عبدالکریم قاسم زمامدار وقت عراق نیز فعالیت داشت و در زمان حکومت عبدالسلام عارف، مدتی به نخست وزیری عراق رسید. احمد حسن البکر در زمان زمامداری عبدالرحمن عارف به معاونت ریاست جمهوری دست یافت ولی در سال 1968م بار دیگر علیه رئیس جمهور دست به کودتا زد و خود زمام امور عراق را به دست گرفت. کودتای نظامی احمد حسن البکر که از طرف حزب بعث عراق سازمان داده شده بود. سرآغاز حکومت استبدادی و خونین حزب بعث بر عراق بود که نزدیک به 35 سال تا سال 2003م طول کشید. حسن البکر پس از این کودتا و به دست گرفتن قدرت، اختناق شدیدی در عراق به وجود آورد و هرگونه مخالفتی را با شدت سرکوب می کرد. حسن البکر تا سال 1979م در سمت رئیس جمهور عراق باقی ماند و در این سال تحت فشار معاونش، صدام حسین از مقام خود استعفا داد و از صحنه سیاست عراق خارج شد. او در ماه های آخر حکومت خود، کاملاً محصور بود و هرگونه رابطه اش با خارج از عراق قطع گردید و سرانجام در چهارم اکتبر 1982 م در 68 سالگی در انزوا در گذشت.
2. عبدالرحمن عارف در سال 1963 و پنج سال بعد از سقوط خونین پادشاهی عراق توسط برادر بزرگترش عبدالسلام عارف که در آن زمان رئیس جمهور بود به سمت فرماندهی کل ارتش عراق منصوب شد. سه سال بعد برادر بزرگ تر او نیز در جریان سقوط هواپیمایش که گمان می رفت خرابکاری عمدی باشد جان خود را از دست داد و عارف با حمایت جمال عبدالناصر رئیس جمهوری وقت مصر و پشتیبانی افسران عالی رتبه عراقی قدرت را در دست گرفت. عارف تا قبل از کودتای خونین حزب بعث به رهبری احمد حسن البکر در سال 1968 رئیس جمهور عراق بود. او صبح 17 جولای 1968 با تلفن حردان التکریتی وزیر دفاع کابینه خود از خواب بیدار شد و به او گفته شد که دیگر رئیس جمهور عراق نیست. او با تسلیم خود از قدرت کناره گیری کرد تا به این ترتیب جان خود و پسرانش را که از افسران ارتش بودند نجات دهد. بعد از این کودتا او را سوار بر هواپیمایی به لندن فرستاندند و از آنجا وی را به استانبول تبعید کردند. در اواخر دهه 1980 م به دستور صدام حسین به عراق بازگشت تا مابقی عمر خود را در کشورش سپری کند. به این ترتیب عارف تا قبل از حمله امریکا به عراق در سال 2003 با حقوق بازنشستگی در بغداد زندگی می کرد و بعد از آن هم با خانواده اش به اردن گریخت (محمدصادق امینی، روزنامه اعتماد، 3 شهریور 1386، ص 3)
3. کودتایی که در عراق احمد حسن البکر را سرنگون و تحت اقامت اجباری درآورد، به عنوان یک تحول مهم که بر امنیت ملی کشورمان تأثیرگذار بود، شناخته نشد و نهادهای نظامی داخلی بر اساس یک تحلیل دقیق بر توان خود نیفزودند که برای شرایط جدید آماده تر باشند. البته شرایط دوران گذار در آن هنگام تا حدودی قابل درک است و فشار گروه های چپ و منافقین برای انحلال ارتش یکی از مهم ترین متغیرهای منفی در کسب آمادگی بود. برای مقابله با شرایط بحرانی که از سوی عراق فراهم می شد، هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از هرگونه اتحاد و ائتلاف در میان کشورهای عربی خاورمیانه و خلیج فارس (به استثنای سوریه) بر ضد انقلاب اسلامی از طرف دستگاه دیپلماسی کشورمان در آن هنگام به ثبت نرسیده است.
بالاخره می توان گفت که جنگ تجاوزکارانه در شهریور 1359 یک جبر اجتناب ناپذیر نبود و اگر در آن هنگام درک درستی از شرایط سیاسی موجود و تحولات در کشورهای همجوار وجود داشت و سیاست خارجی ما اراده و اقدام فعالانه برای حفظ امنیت ملی داشت و مبتکرانه وارد عرصه می شد، شرایط به طور کلی یا جزئی تغییر می کرد(حسین رویوران، همشهری دیپلماتیک، ش 66)
4. این شرایط پایه های اصلی قدرت رژیم بعثی را به لرزه درآورد و حزب حاکم بعث عراق را برای مقابله با چنین شرایط داخلی شدیداً دچار دودستگی کرد. گروهی بر این باور بودند که باید با انقلاب اسلامی ایران سیاسی رفتار کرد و از در دوستی و تحمل نسبت به آن درآمد تا کمتر آسیب دید. گروه دوم به رهبری صدام حسین اعتقاد داشتند رفتار با تحولات باید امنیتی باشد و شیعیان الزاماً باید سرکوب شوند و سردمداران آن ها به قتل برسند و با اتحاد و ائتلاف با کشورهای منطقه و قدرت های جهانی زیان دیده از پیروزی انقلاب اسلامی، ائتلاف بزرگ منطقه ای و بین المللی ایجاد کرده و در صورت لزوم به رهبری آن، جنگ بر ضد انقلاب اسلامی آغاز شود تا در سایه وجود دشمن خارجی در حال جنگ، میان شیعیان عراق و ایران فاصله بیفتد و اولویت های آنان تغییر یابد و رژیم بعثی در پناه این شرایط جدید تداوم پیدا کند.
- اسدی، بیژن، خلیج فارس و مسائل آن، تهران: سمت، 1381.
- پارسادوست، منوچهر، زمینه های تاریخی اختلاف ایران و عراق، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1370.
- تیرمن، کنت، سوداگری مرگ، ترجمه احمد تدین، تهران: مؤسسه فرهنگی رسا، 1376.
- جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، ج1، تهران: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1387.
- دکمجیان، هرایر، جنبش های اسلامی در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران: کیهان، 1366.
- رجایی، فرهنگ، اندیشه سیاسی معاصر در جهان عرب، تهران: مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1381.
- روزنامه انقلاب اسلامی، 26 تیرماه 1358.
- محمدی، منوچهر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اصول و مسائل، ج4، تهران: دادگستر، 1386.
منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ی 129، صص 54-48