تجارت اسلحه Arms trade

از لحاظ پولی، تجارت بین المللی جنگ افزارهای متعارف چیزی کم تر از 1 درصد کل تجارت جهان را تشکیل می دهد. اما توجهی که به تأثیر تجارت جهانی اسلحه در شکل دادن به گرایش های ژئواستراتژیک مبذول می شود به مراتب بیش
جمعه، 23 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجارت اسلحه Arms trade
 تجارت اسلحه Arms trade

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
از لحاظ پولی، تجارت بین المللی جنگ افزارهای متعارف چیزی کم تر از 1 درصد کل تجارت جهان را تشکیل می دهد. اما توجهی که به تأثیر تجارت جهانی اسلحه در شکل دادن به گرایش های ژئواستراتژیک مبذول می شود به مراتب بیش از اهمیت پولی آن است. دولت ها، سازمان های غیردولتی و گروه های متفکران دانشگاهی علاقه مند به این موضوع، در این نکته هم نظرند که تجارت بین المللی اسلحه، متغیری کلیدی است که میزان ثبات راهبردی مناطق مشخصی در گرداگرد جهان را تعیین می کند. گرچه حجم انتقال جهانی جنگ افزارهای متعارف از پایان جنگ سرد بین یک چهارم تا یک دوم کاهش یافته، بازار بین المللی همچنان گرم است و تقاضا برای این جنگ افزارها به ویژه در منطقه آسیا-اقیانوس آرام و خاورمیانه قوی است.
امروزه بزرگ ترین عرضه کنندگان جنگ افزار در جهان، ایالات متحده و روسیه هستند که روی هم عامل بیش از 60 درصد کل انتقال جنگ افزارهای متعارف در سطح بین المللی اند. پنج عرضه کننده بزرگ-ایالات متحده، روسیه، فرانسه، آلمان و انگلستان-بیش از 80 درصد کل انتقال جنگ افزار را انجام می دهند. از این لحاظ، ترکیب صادرکنندگان اصلی جنگ افزار از پایان جنگ سرد چندان تغییر نیافته است. اما روند بارزی که پاگرفته این بوده است که کشورهایی مانند اسرائیل و کره شمالی که از دیرباز تنها دریافت کننده جنگ افزار بودند به مثابه عرضه کننده فناوری های تخصصی و پرسود مهم (قطعات موشک در مورد کره شمالی و سیستم های نرم افزاری رزمی پیشرفته در مورد اسرائیل) وارد بازار جهانی شده اند.
تحصیل جنگ افزارهای متعارف توسط تک تک دولت ها به منزله اقدامی متفاوت با تحصیل جنگ افزارهای نابودی جمعی، همواره برای پاسداری از امنیت ملی، کاملاً موجه قلمداد شده است. برخلاف آن چه در مورد جنگ افزارهای نابودی جمعی مشاهده می شود در روابط بین الملل هیچ گونه هنجار جاافتاده ای وجود ندارد که دولت ها را از به دست آوردن و به کارگیری نیروهای متعارف به عنوان یکی از ابزارهای سیاست گذاری منصرف سازد. در نتیجه، تجارت جنگ افزارهای متعارف-از جنگ افزارهای دارای فناوری ساده تر مانند جنگ افزارهای سبک و سلاح های کوچک گرفته تا جنگ افزارهای پیشرفته تری چون هواپیماهای جنگی و تانک های بزرگ-همچنان در روابط بین الملل از لحاظ هنجاری مشروع شناخته می شود. به یقین، این قاعده استثناهای قابل ملاحظه ای هم دارد مانند منع صدور جنگ افزار به دولت هایی که از سوی سازمان ملل متحد تحریم تسلیحاتی شده اند و ممنوعیت انتقال اسلحه به واحدهای غیردولتی مانند گروه های تروریست یا سندیکاهای جنایتکار.
در جریان جنگ سرد، جنگ افزارهای متعارف ابزارهای کارگشای دیپلماسی ابرقدرت به شمار می رفتند و اتحاد شوروی و ایالات متحده آن ها را در اختیار متحدان اصلی خود و دولت های بی طرف هر دو می گذاشتند. هر دو ابرقدرت به دلایل ژئواستراتژیک و ایدئولوژیک دست به انتقال تسلیحات متعارف می زدند و بسیاری از دولت ها (به ویژه دولت های جهان سوم) از این برخورد آسان گیرانه برای تقویت زرادخانه های شان با جدیدترین تجهیزات بهره برداری می کردند. برای نمونه، در جریان جنگ ویتنام اتحاد شوروی در تلاش برای حمایت از هانوی در برابر نیروهای امریکا، تجهیزات دفاعی بسیار مهمی در اختیار ویتنام شمالی قرار داد که شامل جدیدترین نسل جنگنده های میگ می شد. به همین سان، ایالات متحده هم صدها موشک زمین به هوای «استینگر» را در اختیار پاکستان گذاشت تا به دست شورشیان افغانی برسد که طی دهه 1980 در برابر تهاجم شوروی مقاومت می کردند. گرچه ابرقدرت ها انتقال جنگ افزارهای متعارف به دولت های مشتری خودشان را طی سال های جنگ سرد نسبتاً آسان می گرفتند، صادرات این جنگ افزارها را به دقت تحت کنترل داشتند و در استفاده از انتقال جنگ افزارهای متعارف به منزله ابزاری سیاسی به طور کلی برخورداری گزینشی داشتند.
پس از پایان جنگ سرد که با اُفت شدید آهنگ آماد جنگ افزارهای متعارف در آمریکای شمالی و اروپا (از جمله روسیه) همراه بود تولیدکنندگان تسلیحات زیر فشارهای شدیدی قرار گرفتند تا از طریق دست و پاکردن بازارهای تازه ای در آفریقا، آسیا/خاورمیانه و امریکای جنوبی جبران این اُفت را بکنند. تقلای تولیدکنندگان جنگ افزار (که نوعاً با حمایت گرم دولت های میزبان شان صورت می گرفت) برای یافتن بازارهای جایگزینی پس از پایان جنگ سرد منجر به تغییرات مهمی در بازار کلی اسلحه در جهان شد که در زمان حال دچار مازاد ظرفیت تولید است. این شرایط بر بازار بین المللی تسلیحات سه تأثیر قابل ملاحظه گذاشته است.
نخست، یکی از نتایج آسان گیرانه بودن فزاینده شرایط بازار این است که کنترل هایی که در مورد فروش جنگ افزار وجود دارد پیوسته رو به کاهش بوده است. محدودیت هایی که دولت ها برای تصویب انتقال سلاح های مشخصی پیش رو دارند در مقایسه با محدودیت های موجود برای فروش فناوری هسته ای همیشه نسبتاً ضعیف بوده ولی در سال های اخیر حتی ضعیف تر هم شده است. به ویژه محیط هر چه رقابتی تر بازار، محدودیت های طرف عرضه را که برای صادرکنندگان غربی وجود دارد پیوسته ضعیف تر ساخته است.
دوم، اشباع فزاینده بازار بین المللی با سلاح های متعارف به خریداران بالقوه مجال بیشتری بخشیده است تا در تلاش برای انجام معامله با بهترین شرایط و به دست آوردن پیشرفته ترین سیستم های تسلیحاتی، عرضه کنندگان را بر ضد هم به بازی بگیرند. برای نمونه، رقابت میان تولیدکنندگان امریکایی، اروپایی و روسی جنگ افزار بر سر عقد قراردادهای پرسود در آسیا، طی سال های اخیر به طرز بارزی شدت گرفته است. این شرایط به مالزی و سنگاپور به منزله دو کشوری که تلاش زیادی به خرج می دهند تا در برنامه های تحصیل تجهیزات دفاعی خودشان به یک عرضه کننده وابسته نشوند اجازه داده است تا با نشان دادن این که تصمیم گیری درباره آماد تسلیحات دقیقاً مورد به مورد و بی توجه به کشور مبدأ جنگ افزارهای صورت می گیرد برای خرید سکوها و سیستم های اصلی به رقابتی ترین قیمت، برنامه ریزی کنند.
سوم، اشباع بازار جهانی جنگ افزارها ارزان قیمت، تحصیل جنگ افزارهای معارف با فناوری پیشرفته را برای واحدهای غیردولتی (از جمله گروه های تروریست)هر چه آسان تر ساخته است. بیش ترین توجه به امکان دستیابی گروه های تروریستی چون القاعده به سلاح های هسته ای، جنگ افزارهای شیمیایی یا جنگ افزارهای میکروبی برای به کارگیری بر ضد آماج های غربی معطوف شده ولی فرصت هایی که گروه های تروریست برای تحصیل جنگ افزارهای متعارف مهم از بازار سیاه بین المللی در اختیار دارند طی دهه گذشته به شکل بارزی افزایش یافته است. یکی از نگرانی های اصلی این است که یک سازمان تروریست به سیستم های موشکی زمین به هوای مجهز به وسایل نشانه گیری دیدمانی و حس گرهای مادون قرمزی دست یافته باشد که قادر به ساقط کردن هواپیماهای غیرنظامی هستند.
ـــ تروریسم؛ جنگ داخلی، کنترل تسلیحات

خواندنی های پیشنهادی

-2004 Brauer,J.and Dunne,p.Arms Trade and Economic Development,London:Routledge.
-2003 Hagelin, B., Wezeman. P. and Chipperfield,
2003 internationa Arms Transfers,in
stockholm International peace Research 'Institute,SIPRI Yearbook 2003:Armaments,Disarmament and International Security,Oxford:Oxford University press,439-75.
-1998 klare,M.and Lumpe,L.Fanning the Flames of War:Conventional Arms Transfers in the 1990s,in M.klare and y.chandrani (eds) World Security:Cahllenges for a New Century,3rd edn,New york:st.Martin's press 160-79.
-2005 phythian,M.The Business of Arms,London,Routledge.
اندرو اُنیل
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.