سرمایه داری Capitalism

نظامی اجتماعی و اقتصادی که در آن، مناسبات اجتماعی بر مبادله کالاها پایه می گیرد. کارل مارکس (1883-1818) میان نیروهای تولید (زمین، کار، سرمایه) و مناسبات تولید که به دست نیروهای تولید شکل می گیرند فرق
چهارشنبه، 28 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرمایه داری Capitalism
سرمایه داری Capitalism

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب




 
نظامی اجتماعی و اقتصادی که در آن، مناسبات اجتماعی بر مبادله کالاها پایه می گیرد. کارل مارکس (1883-1818) میان نیروهای تولید (زمین، کار، سرمایه) و مناسبات تولید که به دست نیروهای تولید شکل می گیرند فرق می گذاشت. ویژگی های اصلی نظام سرمایه داری از این قرار است:

1. مالکیت و کنترل خصوصی ابزار تولید (زمین، کار، سرمایه)؛
2. تولید اقتصادی برای کسب سودی صورت می گیرد که مالکان سرمایه آن را به جیب می زنند؛
3. کارگرانی که مالک سرمایه نیستند کار لازم برای تولید اقتصادی را فراهم می سازند؛
4. چارچوب بازار، تنظیم کننده ی فعالیت های اقتصادی تولید، توزیع، و مصرف است؛
5. چارچوب حقوقی، تضمین کننده و حافظ حقوق مالکیت و سود است.

ویژگی های کلی فرایندهای سرمایه داری را می توان گسترش مستمر، رقابت منظم، کالانگری، و استعداد تضادپروری دانست.
از ویژگی های بارز سرمایه داری، تمایل به گسترش یابی است. نیاز به انباشت مستمر سرمایه نقشی محوری در عملکرد و ماندگاری اقتصادی سرمایه داری دارد. هر چند فعالیت اقتصادی دوره های متناوبی از «رونق و کسادی» را تجربه می کند گرایش کلی آن به سمت گسترش یابی مستمر است. لزوم رشد مستمر سرمایه گذاری، تجارت (مبادله کالاها)، بهره وری، و کسب سود برای تضمین به هم نخوردن گردش سرمایه، در ذات سرمایه داری است زیرا توقف گردش سرمایه می تواند موجب بروز بحران اقتصادی شود. برای اطمینان یافتن از انباشت مستمر سرمایه، اقتصاد باید رشد کند. تداوم پذیری برای سرمایه داری اساساً به معنی رشد اقتصادی مستمر است. منظور از رشد اقتصادی، گسترش ظرفیت اقتصادی کشور برای تولید کالاها و خدمات طی دوره ای طولانی از زمان است. این افزایش تولید که معمولاً بر حسب تولید ناخالص داخلی سنجیده می شود با بالارفتن سطح رفاه همراه است و از همین رو آن را شاخص اصلی کامیابی اقتصادی می شناسند. به همین دلیل رشد اقتصادی، بالاترین اولویت را در سیاست های اقتصادی همه کشورهای جهان دارد.
تاریخ استعمار و امپریالیسم گواهی بر گرایش ذاتی سرمایه داری به گسترش یابی است که سرمایه داری را به جست و جوی بازارهای جدید و نقاط تازه ای برای تأمین مواد اولیه و نیروی کار ارزان برای تولید سرمایه دارانه وا می دارد. گسترش و تولید سرمایه داری، بُعدی زمانی و مکانی دارد که نه تنها تاریخ استعمار و امپریالیسم بلکه سرمایه داری مالی جهانی معاصر (ـــ سرمایه داری قماری) هم که در آن تولید و سرمایه داری به نقاطی منتقل می شود که بالاترین سود اقتصادی را به بار آورند نمایان گر آن است.
دیگر ویژگی عمده ی سرمایه داری جهانی، رقابت است. افراد و گروه ها در تلاش برای بیشینه ساختن بهروزی اقتصادی خودشان، بر سر مسائلی چون کار، جایگاهی که در تحصیلات عالی پیدا می کنند، مسکن، و فرآورده ها و خدمات اقتصادی محدود با هم رقابت می پردازند. در سطح ملی شرکت ها در تعقیب حداکثر سود، بر سر نهاده های تولید یعنی سرمایه، نیروی کار، و زمین، و نیز بازارهایی برای فروش محصولات و خدمات شان به رقابت با یکدیگر برمی خیزند. در سطح بین المللی، دولت های ملی برای دستیابی به رشد اقتصادی، بر سر جلب و حفظ سرمایه گذاری، منابع مالی، تجارت و انتقال فناوری با هم رقابت دارند. شرکت های چند ملیتی فعالیتی بین المللی دارند و برای دستیابی به منابع اقتصادی و بوم شناختی درگیر رقابت با هم هستند. از این ها گذشته، شکل های مختلف سرمایه داری مانند مدل های ژاپنی/آسیایی، اروپایی و آمریکایی شمالی سرمایه داری هم با یکدیگر رقابت دارند.
سرمایه داری کششی ذاتی به سمت کالانگری دارد. منظور از کالانگری، تبدیل همه حوزه های زندگی اجتماعی و تمامی مناسبات اجتماعی از جمله روابط انسان با طبیعت به کالاهای اقتصادی است که ارزش اقتصادی و تجارت بر آن حکم می راند. کالانگری نوعی روند اصل قرار گرفتن اقتصاد بازار است که طی آن جامعه با تمامی مناسباتش محکوم منطق تولید، گردش و مبادله کالاها می شود. تفوق فزاینده اقتصاد و منطق اقتصادی سرمایه داری بر جامعه، طی دو دهه گذشته تحت تأثیر جهانی شدن و نولیبرالیسم که به آهنگ خصوصی سازی و مقررات زدایی از اقتصاد جهان شتاب بیش تری بخشیده شدیدتر شده است.
در طول تاریخ، سرمایه داری تضادهای مهمی را به نمایش گذاشته و پدید آورده است. این تضادها در عین حال جزو نظام سرمایه داری هستند. هدف مارکس مشخص ساختن تضادهای ذاتی سرمایه داری و نشان دادن این مسئله بود که تضادهای یادشده سرانجام باعث برافتادن این شیوه تولید خواهد شد. مارکس و پیروانش روی تضادهای اقتصادی سرمایه داری انگشت می گذاشتند. مارکسیسم قائل به تضادی اساسی میان منافع طبقه سرمایه دار و پرولتاریاست. هزینه ی نیروی کار را باید پایین نگه داشت ولی بدین ترتیب قدرت خرید پرولتاریا به عنوان خریدار کالاهای موجود در بازار نیز محدود می شود. وابستگی به بازار و کالایی شدن فزاینده ی جامعه موجب بیگانگی افراد با یکدیگر و طبیعت می شود و نهایتاً به فروپاشی و ستیز جهانی می انجامد.
تا امروز جهان سرمایه داری توانسته است نابرابری های عظیم موجود در سطح جهان را اداره کند. اما استیلای فزاینده اقتصاد بر سیاست، بر بازار بر دولت، هم در سطح ملی و هم در سطح جهان مشکلاتی را برای کنترل مردم سالارانه ی اقتصاد پدید می آورد. این بدان معناست که جامعه ی مدنی جهانی و دولت در روند جهانی شدن به بازیگرانی فرودست تبدیل می شوند. سرمایه داری در طول تاریخ از خود توانایی های نیرومندی برای سازگاری جویی و غلبه بر بحران ها نشان داده است که از تضادهای درونی آن برمی خیزند. مراحل تاریخی مختلف و شکل های مشخص و متفاوت سرمایه داری در نقاط گوناگون زاده همین انعطاف پذیری و سازگار شدن با شرایط است. در نتیجه برخلاف انتظار مارکس، توسعه سرمایه داری هیچ گونه فراز و فرود از پیش تعیین شده ای ندارد و پیش بینی آینده ی سرمایه داری ناممکن است. تضادهای درونی سرمایه داری هم مایه ی ضعف و هم مایه ی قدرت آن است.
ـــ تجارت آزاد؛ سرمایه داری قماری؛ سوسیالیسم؛ کمونیسم؛ نولیبرالیسم

خواندنی های پیشنهادی

-2002 Gilpin,R.The Challenge of Global Capitalism:The World Economy in the 21st Century,Princeton,NJ:Princeton University Press.
-2003 De Soto,H.The Mystery of Capital,New York:Basic Books.
-1999 Landes,D.The wealth and poverty of Nations,New York:Norton.
-2002 Muller,J.The Mind and the Market:Capitalism in Modern European Thougth,New York:knopf.
-2002 Schmidt,V.The Futures of European Capitalism,Oxford:Oxford University Press.
مارتین گریفیتس
منبع مقاله: گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.