اسلام و وحدت بخشيدن به جامعه

اسلام از طريق وضع قانون الهي، القاي ارزش هاي اخلاقي به پيروانش و ايجاد حلقه هاي ارتباطي، نقش عمده اي در وحدت بخشيدن به جامعه ي اسلامي ايفا کرده است. در مرکز اين حلقه هاي ارتباطي که به ترتيب عبارت اند از حلقه ي
پنجشنبه، 12 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلام و وحدت بخشيدن به جامعه
 اسلام و وحدت بخشيدن به جامعه

 

نويسنده: سيد حسين نصر
مترجم: سيد محمد صادق خرازي



 

اسلام از طريق وضع قانون الهي، القاي ارزش هاي اخلاقي به پيروانش و ايجاد حلقه هاي ارتباطي، نقش عمده اي در وحدت بخشيدن به جامعه ي اسلامي ايفا کرده است. در مرکز اين حلقه هاي ارتباطي که به ترتيب عبارت اند از حلقه ي خانواده، حلقه ي محله ي زندگي فرد در شهر و ديارش، حلقه ي وطن او در معناي مرسوم کلمه، حلقه ي امت اسلامي و سرانجام حلقه ي انسانيت و در واقع کل خلقت، ارتباط بين خدا و انسان قرار دارد. به همان ترتيب که هر يک از حلقه هاي اين مجموعه دايره هاي هم مرکزند، هر يک از اين ارتباطات نيز بر اساس ارتباط اصلي بين انسان و خدا برقرار مي شود.
توحيد که نظريه ي اصلي اسلام و به معناي تلفيق و يکپارچگي است، با تلفيق روح فرد با مرکز که خدا در آن واقع است، آغاز شد و با پيوستگي هاي بين اعضاي خانواده و ديگر گروه هاي بزرگ تر و بزرگ تر گسترش يافت، تا سرانجام کل آفرينش را در بر گرفت. علي رغم سير نزولي زمان و فراز و نشيب هاي فراوان، اسلام توانست تا حد زيادي جامعه را به هم بپيوندد و امتي را به وجود آورد که از اقيانوس اطلس تا اقيانوس آرام گسترده شده است. اين امت تمدن اسلامي را به وجود آورد که يکي از عمده ترين تمدن هاي جهاني است و علي رغم تضعيف آن از قرن هجدهم به بعد، هنوز پابرجاست. امت و تمدن اسلامي دوره هاي افت و خيز نيز داشته است وظهور کساني که مردم را گمراه مي کنند و متجددين برجسته که، بنا به گفته ي پيامبر، دين و جامعه ي اسلامي را از درون نو مي کنند، بر آن تأثيرگذاشته است.
امروزه امت اسلامي از لحاظ سياسي به طرز بي سابقه اي از هم جدا و بندبند شده است و با حمله ي بي امان و چالش هاي پيش بيني نشده ي سکولاريته ي مدرن روبه رو ست که بسيار عظيم تراز وضعيتي است که در زمان تهاجم مغول با آن رو به رو شد. البته سکولاريته ي مدرن، يهوديت و مسيحيت در غرب را نيز به چالش مي گيرد، اما دست کم مي توان گفت که از بافت خود آن جامعه برخاسته است؛ در صورتي که اين چالش از بيرون بر امت اسلامي تحميل مي شود و نيروهاي نظامي، اقتصادي و سياسي بي بديلي ازآن حمايت مي کنند. با اين حال، امت اسلامي هنوز کاملاً هشيار است و در نتيجه هر نوع واکنشي از خود نشان مي دهد که گاه توأم با خشونت است، و البته با اعتقادات اصيل اسلام مغايرت دارد. ولي چنين پديده هايي فرعي و گذراست. واقعيت اين است که با وجود اين چالش هاي عظيم، باورهاي مذهبي مرسوم در قلب جامعه ي اسلامي نشسته است و به حيات خود ادامه مي دهد. اکنون بيش از هميشه به ياد داشتن اين مطلب اهميت دارد که امپراتوري اسلام بر قلب مردان و زنان حاکم است و تنها بر قدرت جهاني تکيه ندارد. براي ادامه ي حيات اين امت و حکومت اين «امپراتوري معنوي»، ضرروري است حقايقي را بدانيم که به دليل آناسلام آشکار شد و پيامبر (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ و آله) به عنوان رسولي به جهان فرستاده شد. پيامبر در يکي از معروف ترين حديث هايش مي فرمايد: «من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را براي شما کامل کنم». نقش جامعه ي اسلامي همواره اين بوده است که دستيابي به اين ارزش و تکامل انسانيت را ممکن سازد. بزرگان مسلماني از جمله فارابي نيز همانند افلاطون جامعه را بر اساس توان ايجاد فضاي لازم براي تکامل خصوصيات اخلاقي و روحاني اعضاي آن تقسيم بندي کرده اند. از ديدگاه اسلامي ارزش هر جامعه اي نزد خداوند به پارسايي و برتري اخلاقي آن است نه ثروت و قدرت. اين همان حقيقتي است که مسلمانان بايد در مقابله با نيروهاي قدرتمند سکولاريته و مصرف گراي کشور که ريشه هاي نظام اسلامي را تهديد مي کنند، به خاطر داشته باشد.
منبع مقاله :
نصر، سيد حسين، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ي سيد محمد صادق خرازي، تهران: نشرني، چاپ چهارم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.