نويسنده: پل استراترن
مترجم: شهرام حمزه اي
مترجم: شهرام حمزه اي
ارسطو شايد اولين و بزرگترين متفکر جامع الاطراف بود، چنان که مشهور است، او درباره ي همه چيز، از شکل گوش ماهي ها گرفته تا نازايي، از تأملات نظري درباره ي ماهيت روح گرفته تا هواشناسي، شعر و هنر، و حتي درباره ي تعبير خواب مطالبي نوشته است. گفته شده است که ارسطو هر رشته اي از دانش را که بر آن انگشت گذاشت دگرگون کرد (به استثناي رياضيات، که در آن افلاطون و تفکر افلاطوني همچنان برتري خود را حفظ کردند.) اما مهم تر از همه اينها، ارسطو بنيانگذار منطق به شمار مي رود.
زماني که او براي اولين بار دانش بشري روزگارش را در دسته هايي جدا از هم طبقه بندي کرد، به فهم ما از جهان اين قابليت را بخشيد که به شيوه اي نظام مند ببالد و پرورش يابد. اما در قرن هاي اخير دانش ما تا آنجا گسترش يافت که همين طبقه بندي خود تبديل به مانعي جدي بر سر راه پيشرفت دانش شد. پيشرفت دانش در اين گونه نظام هاي انديشه تنها در راه هايي از پيش معين امکان پذير بود؛ راه هايي که بسياري از آن ها با خطر محو شدن و زوال تدريجي مواجه بودند. رويکردي از بيخ و بن متفاوت مورد نياز بود نتيجه ي اين رويکرد، فضاي معاصر علوم نوين است.
اين واقعيت که بيش از بيست قرن طول کشيد تا ما به اين محدوديت ها در تفکر ارسطو پي ببريم، تنها نشان دهنده ي ابتکار و خلاقيت بي مانند اوست. با اين حال، حتي افول تفکر ارسطويي، خود پرسش هاي فلسفي نغز بسياري را برانگيخته است. چه مقدار محدوديت هاي ديگري از اين دست وجود دارد که ما هنوز بايد به آنها وقوف پيدا کنيم؟ کاستي هايي از اين دست در شيوه تفکر ما تا چه اندازه خطرناک اند؟ و اين محدوديتها و کاستي ها دقيقاً ما را از دانستن چه چيزهايي باز مي دارند.؟
منبع مقاله :
استراترن، پل، (1389)، آشنايي با ارسطو، ترجمه ي شهرام حمزه اي، تهران: نشر مرکز، چاپ پنچم
/ج