اصطلاحات فیزیکی جدید

اسکالر (نرده ای): کمیتی که اندازه دارد، اما جهت ندارد. اصطکاک: نیرویی که در حرکت نسبی دو جسم در حال تماس، مقاومت ایجاد می کند. اصل پائولی: اصل طرد.
يکشنبه، 19 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصطلاحات فیزیکی جدید
 اصلاحات فیزیکی جدید

 

نويسنده: ويليام كروپر
مترجمان: احمد خواجه نصير طوسي
سهيل خواجه نصير طوسي





 

اسکالر (نرده ای): کمیتی که اندازه دارد، اما جهت ندارد.
اصطکاک: نیرویی که در حرکت نسبی دو جسم در حال تماس، مقاومت ایجاد می کند.
اصل پائولی: اصل طرد.
القا: یک اثر الکتریکی یا مغناطیسی که با یک میدان تولید می شود.
الکترود: هر پایانه یا محل اتصالی که جریان الکتریکی از آن در یک ماده ي رسانای الکتریکی وارد یا از آن خارج می شود.
الکترودینامیک کوانتومی (QED): مطالعه ي الکترونها، فوتونها و برهم کنش آنها.
الکتروستاتیک: بررسی بارهای الکتریکی ساکن و میدانهای آنها.
الکتروشیمی: بررسی واکنشهای شیمیایی، تولید شده یا القا شده با الکتریسیته.
الکترولیت: ماده ي محلول یا مذابی که الکتریسته را با عبور یونها از یک الکترود به الکترود دیگر هدایت می کند.
الکترولیز: تولید تغییرات شیمیایی با عبور جریان الکتریکی از یک محلول یا ماده ي مذاب.
الكترومتر: وسيله اي حساس براي اندازه گيري پتانسيلهاي الكتريكي.
الکترومغناطیس: علم الکتریسیته و مغناطیس.
الکترون: ذره ای بنیادی، حامل بار منفی و از لحاظ قدر مطلق برابر با بار مثبت پروتون.
الکترون ولت: یکای کوچکی از انرژی که برای اندازه گیری انرژیهای مولکولها، اتمها و ذرات زیر اتمی به کار گرفته می شود و معادل انرژی ای است که یک الکترون هنگام عبور از اختلاف پتانسیل یک ولت به دست می آورد. علامت اختصاری آن ev است.
انتقال به سرخ: تغییر در رنگ مشاهده شده ي یک ستاره یا کهکشان به سبب دور شدن ستاره یا کهکشان از زمین.
انتگرال: عملیات ریاضی که تغییرات بسیار کوچک را در یک کمیت جمع می کند و با علامت نشان داده می شود.
اندازه ي سرعت (Speed): قدر مطلق سرعت، که برحسب متر بر ثانیه مایل بر ساعت و غیره اندازه گیری می شود.
انرژی پتانسیل: انرژی یک جسم ناشی از موضع آن. مثلاً انرژی پتانسیل جسمی به جرم m که در فاصله ي z بالای سطح زمین قرار گرفته باشد mgz است، که g شتاب گرانی است.
انرژی سینتیک (جنبشی): انرژی یک جسم ناشی از حرکت آن؛ معادل با  اصلاحات فیزیکی جدید که در آن m جرم جسم و  اصلاحات فیزیکی جدید سرعت آن است.
انرژی گیبس: انرژی ای که می تواند به کار تبدیل شود، و انرژی آزاد نیز نامیده می شود.
ایزوتوپ: اتمهایی که جرمهای متفاوت، امّا بار هسته ای یا عدد اتمی یکسان دارند.
باریون: هادرون سنگینی مرکب از سه کوارک؛ نمونه های آن پروتونها و نوترونهاست.
برهم کنش ضعیف: در فیزیک هسته ای برهم کنشی که واپاشی  اصلاحات فیزیکی جدید را در پی دارد.
برهم کنش قوی: در فیزیک ذرات، نیرویی که کوارکها را در هادرونها، و پروتونها و نوترونها را در هسته ها به هم می پیوندد.
پارسک: یک یکای فاصله ي اخترشناسی معادل 26/3 سال نوری.
پتانسیل: معیاری از انرژی که در نقطه ي معینی از میدان موجود است، و برحسب یکای ویژگی فیزیکی تحت تأثیر میدان (مثلاً جرم یا بار الکتریکی) اندازه گیری می شود.
پتانسیل الکتریکی: نیروی محرکه ي یک جریان الکتریکی، که برحسب ولت اندازه گیری می شود.
پرتوزایی: فرایند واپاشی پرتوزایی. حاصل این فرایند ممکن است تغییر اتم یک عنصر به اتم عنصر دیگر، با گسیل ذره ي آلفا یا بتا باشد.
پرتوهای x: تابش الکترومغناطیسی پر انرژی.
پرتوهای گاما: تابش الکترومغناطیس با انرژی- زیاد که در واپاشی پرتوزا می شود.
پروتون: هسته ي هیدروژن، یکی از اجزای بنیادی همه ي هسته ها.حامل یک بار مثبت برابر با قدر مطلق بار الکترون است.
پیل: اصطلاح فرمی برای رآکتور هسته ای با استفاده از اورانیم طبیعی که با گرافیت کند می شود.
پیون: یک مزون. سه نوع متفاوت از پیونها مشاهده شده است،  اصلاحات فیزیکی جدید ،  اصلاحات فیزیکی جدید و  اصلاحات فیزیکی جدید ، با بارهای 1-، 0 و1+.
تابع: اصطلاحی ریاضی برای کمیتی که بستگی به کمیت یا کمیتهای دیگر دارد؛ مثلاً مساحت A دایره تابعی از شعاع دایره  اصلاحات فیزیکی جدید است، بنابر رابطه ي  اصلاحات فیزیکی جدید .
تابع پارش: حاصل جمعی از جمله های نمایی که در مکانیک آماری بخشی بنیادی است.
تشدیدگر: اصطلاح پلانک برای مولکولهای در حال ارتعاش در دیواره های یک کوره ي جسم سیاه.
تکینگی: در نسبیت عام، نقطه ای در فضا- زمان که در آن کمیتهای فیزیکی مانند چگالی بی نهایت می شود.
تلسکوپ بازتابی: تلسکوپی که پرتوهای نور را جمع و در کانون یک آینه ي کاو متمرکز می کند.
تناسب: در ریاضیات، رابطه ي بین دو کمیت به طوری که اگر یک کمیت تغییر کند دیگری متناسب با آن تغییر می کند. اگر x و y با یکدیگر متناسب باشند ،  اصلاحات فیزیکی جدید دو برابر شدن x با دو برابر شدن y همراه است و برعکس. اگر x سه برابر شود y هم سه برابر می شود و غیره.
تناوب يا دوره: در حركت تناوبي به كار مي آيد. زمان لازم براي كامل شدن يك چرخه ي حركت.
ثابت پلانک: عدد کوچکی که با h نشان داده می شود و در اکثر معادلات نظریه ي کوانتومی ظاهر می شود.
ثابت تناسب: در ریاضیات، ثابتی که تناسب را به معادله تبدیل می کند. بنابراین ثابت تناسب k تناسب  اصلاحات فیزیکی جدید را به معادله ي y=kx تبدیل می کند.
ثابت گاز: ثابت R در قانون گاز کامل PV=nRT، که می گوید حجم V از یک گاز کامل با مقدار مولی n، دمای مطلق T، نسبت مستقیم و با فشار P آن نسبت عکس دارد.
جدول تناوبی: ترتیبی از عناصر شیمیایی در جدولی که ستونها شامل عناصری است با خواص شیمیایی مشابه. معمولاً (نه همیشه) ردیفهای جدول، فهرست عناصری است به ترتیب افزایش وزن اتمی.
جریان الکتریکی: جریانی از الکترونها در یک ماده ي رسانا مانند مس که برحسب آمپر اندازه گیری می شود.
جزء خط: اندازه ي فاصله در فضا- زمان بین دو رویداد نزدیک به هم.
چسبندگی: ویژگی ماده که مقاومت در برابر جاری شدن آن را، اندازه می گیرد.
چگالی: جرم در واحد حجم؛ برحسب کیلوگرم بر مترمکعب، پوند بر گالن و غیره اندازه گیری می شود.
حرکت دائمی: این مفهوم که یک ماشین بتواند طوری طراحی شود که بدون الزام به درونداد انرژی، جاودانه برونداد مفید فراهم کند. وجود چنین ماشینی بنابر قانونهای ترمودینامیک ممنوع است.
خط طیفی: طول موج، فرکانس یا انرژی خاص در یک طیف.
دامنه: در مکانیک کوانتومی، کمیتی محاسبه شده برای یک رویداد و هرگاه به توان دو برسد، احتمال وقوع رویداد به دست می آید.
ذرات آلفا (یا پرتوهای آلفا): یونهای هلیم حاصل از فروپاشی پرتوزا.
ذره: موجودی فیزیکی که در فضا و زمان در یک موضع محدود شده است. در مقایسه با مفهوم میدان، که به موجودی فیزیکی که در سراسر فضا و زمان وجود دارد مربوط می شود.
راکتور هسته ای: وسیله ای برای تداوم واکنش هسته ای زنجیره ای کنترل شده.
رادیوشیمی: شاخه ای از شیمی که عناصر پرتوزا را با فنون شیمیایی از هم جدا می کند.
ژول: یکای انرژی، تقریباً معادل 239/0 کالری.
سال نوری: یکای فاصله در اخترشناسی؛ فاصله ای که پرتو نور در خلاء به مدت یک سال طی می کند؛ برابر با 88/5 تریلیون مایل.
ستاره ي نوترونی: ستاره ي پیری که سوخت هسته ای آن مصرف شده است، و برای ستاره ای با جرم خورشید، به قطر 50 تا 1000 کیلومتر فرو می ریزد. نیروی گرانشی در این ستاره با نیروی یک نوترون شمرده می شود.
سحابی: ابر بزرگی از گاز و غبار در فضا؛ در واژگان هابل، کهکشان.
سرعت: آهنگ تغعییر فاصله با زمان کم هم قدر مطلق و هم جهت را شامل می شود.
سلول ولتایی: وسیله ای شیمیایی که برونداد آن یک جریان الکتریکی است.
سینماتیک: علم حرکت بدون در نظر گرفتن نیرو یا انرژی.
شکافت: شکسته شدن هسته یک اتم سنگین ناپایدار به اجزاء سبکتر، با آزاد شدن مقدار بسیار زیادی انرژی.
شمارگر گایگر: اسبابی که هانس گایگر برای اندازه گیری پرتوزایی ساخته است.
ضریب انبساط: ضریبی که تغییرات نسبی حجم یک جسم را که ناشی از تغییر دماست اندازه گیری می کند.
طیف: جداسازی تابش یا ذرات به اجزای سازنده ي طول موجها، فرکانسها، یا انرژیها.
طیف نما: وسیله ای که طیف را نشان می دهد.
طیف نمایی: بررسی طیفهای اتمها، مولکولها یا ذرات.
عدد کوانتومی: عدد درست یا نیم- درستی که حالت تعیین شده با نظریه ي کوانتومی را مشخص می کند.
فاز: در نظریه ي موجی، یک مرحله ي معین در حرکت موجی. دو موج اگر همفاز باشند یکدیگر را تقویت می کنند، و اگر همفاز نباشند یکدیگر را خنثی می کنند.
فرایند برگشت پذیر: در ترمودینامیک، فرایندی آرمانی که جهت آن بدون تغییراتی مشخص در دستگاه موردنظر یا در محیطش، معکوس می شود.
فرایند برگشت ناپذیر: در ترمودینامیک فرایندی غیر ایده آل که جهت آن بدون تغییراتی در محیط اطراف دستگاه معکوس نمی شود. همه ي فرایندهای واقعی تا حدی برگشت ناپذیرند.
فشار الکترون: فشار ناشی از الزام اصل طرد که دو الکترون به گونه ای که در یک حالت باشند، نمی توانند یک نقطه در فضا- زمان را اشغال کنند.
فرمیون: ذره ای که عدد کوانتومی اسپین آن نیم- درست است. فرمیونها اجزای ماده اند، و رفتار آنها با اصل طرد محدود می شود. مشهورترین فرمیونها عبارتند از الکترونها، پروتونها، نوترونها و نوترینوها.
فوتون: ذره ای بنیادی که حامل نیروی الکترومغناطیسی در میدانهای تابش است. چه تابش ویژگیهای موجی داشته، چه ویژگیهای ذره ای.
کار: در فیزیک وقتی نیرویی بر جسمی وارد می شود تا آن را در فاصله ای جابه جا کند، مانند بالا بردن، هل دادن یا کشیدن جسم آنچه حاصل می شود کار می نامیم. که برحسب ژول، کالری و غیره اندازه گیری می شود.
کوانتش: هنگام به کار گرفتن یک ویژگی فیزیکی مانند انرژی تغییر در آن ویژگی در مراحل گسسته صورت می گیرد نه به صورت پیوسته.
کوتوله ي سفید: ستاره ای که سوخت هسته ای اش را مصرف کرده، و به عنوان ستاره ای با جرم خورشید، به قطری برابر با قطر زمین رمبیده است. نیروی گرانشی ستاره با فشار الکترون متوازن می شود.
کهکشان: دستگاه مستقل متشکل از مجموعه ای از ستارگان.
کیلوگرم- متر: معیاری از کار؛ معادل با کاری که برای بالا بردن یک کیلوگرم به ارتفاع یک متر لازم است.
گاز ایده آل: گازی که حجم آن با دمای مطلق و مقدار مولی نسبت مستقیم و با فشار نسبت عکس دارد از این رو، از قانون گاز PV=nRT تبعیت می کند که در آن T,V,P و n عبارتند از فشار، حجم، دمای مطلق و مقدار مولی گاز، و R یک ثابت است.
گاز کامل: نام دیگری برای گاز ایده آل.
گرم: یکای جرم.
گرماشیمی: بررسی واکنشهای گرمازا و گرماده.
گرمای ویژه: گرمای لازم برای اینکه دمای یک واحد جرم از ماده ای را یک درجه بالا ببرد.
گالوانومتر: اسبابی برای اندازه گیری جریانهای الکتریکی اندک.
لپتون: یک ذره ي بنیادی که در برهم کنشهای قوی دخالتی ندارد، مثلاً الکترونها، نوترینوها و موئونها.
لگاریتم: لگاریتم یک عدد، توان یک مبنا- معمولاً 10- که آن عدد را محاسبه می کند. مثلاً، چون 1000=103 است، لگاریتم 1000 می شود 3.
مبنای لگاریتم: عددی که به توانی برابر لگاریتم می رسد.
مثلثات: شاخه ای از ریاضیات که مسائل مربوط به مثلثها را حل می کند.
مزون: هادرونی با جرم متوسط، مرکب از یک کوارک و یک پادکوارک؛ نمونه ي آن یک پیون است.
مکانیک آماری: بررسی دستگاههای بزرگ مقیاس از دیدگاه رفتار میانگین مولکولهای سازنده ي دستگاه.
مکانیک کوانتومی: اصطلاحی عام برای مکانیک ماتریسی، مکانیک موجی و ترکیبی از آنها که دیراک تعریف کرده است.
مکانیک موجی: نوعی مکانیک کوانتومی که شرودینگر و دوبروی مبتکر آن بودند.
مگا پارسک: یکای فاصله در اخترشناسی، برابر با یک میلیون پارسک یا 26/3 میلیون سال نوری.
مول: در شیمی، کمیت یک سازه ي شیمیایی شامل عدد آووگادرو مولکول.
میدان: موجودی فیزیکی که در سراسر فضا و زمان وجود دارد. میدانها موجب آثار الکتریکی، مغناطیسی و گرانشی می شوند. در مقایسه با مفهوم ذره که به موجودی فیزیکی محدود شده به فضا و زمان مربوط می شود.
نسبیت: بررسی مکانیک اجسام در حرکت نسبت به یکدیگر.
نوترون: ذره ای بدون بار که جرم آن تقریباً برابر با جرم پروتون است؛ یکی از اجزای همه ي هسته ها است.
نوترون کند: نوترونی با انرژی کم
نوترینو: یک ذره ي بنیادی که حامل بار نیست و جرم بسیار اندکی دارد.
نور قطبیده: نوری که در جهت معین ارتعاش کند.
واپاشی پرتوزا: رویداد هسته ای که در آن یک عنصر پرتوزا خود به خود، یک ذره ي پر انرژی، معمولاً ذره ي آلفا، یا ذره ي بتا، يا پرتو گاما، یا ترکیبی از آنها گسیل می کند.
واکنش هسته ای زنجیره ای: فرایند هسته ای که در آن رویدادهای شکافت، نوترونهای زیاد، یا نوترونهایی بیشتر از آنچه مصرف شده، تولید و این نوترونها شکافتهای بیشتری را القا می کنند.
وزن: نیروی گرانشی که بر یک جسم وارد می شود.
وزن مولکولی: جرم مولکول نسبت به جرم اتم هیدروژن، به فرض آنکه آن را 1 بگیریم (در واقع 008/1 است).
هادرون: هر ذره ي زیر اتمی که با برهم کنشهای قوی منسجم می شود. واحدهای ساختمانی هادرونی کوارکها هستند.
یون: یک اتم یا مولکول که از لحاظ الکتریکی باردار است.
منبع مقاله :
كروپر، ويليام هـ، (1389)، فيزيكدانان بزرگ از گاليله تا هاوكينگ، احمد خواجه نصير طوسي ـ سهيل خواجه نصير طوسي، تهران، مؤسسه ي فرهنگي فاطمي، چاپ اول 1389.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط