نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
من با يکي از علماي يهود گفت و گويي داشتم و در اين باره که «دوران دين يهودي سپري شده و دلايل و معجزاتشان تمام شده است؛» به او گفتم:
آيا شريعت تنها براي يهودي هاست و يا به تمام مردم و ملت ها عموميت دارد؟
اگر اختصاص به ملت يهود داشته باشد، ملت هاي ديگر به پيامبر ديگري نيازمند خواهند بود و آن پيامبر به نظر شما جز پيامبر اسلام چه کسي مي تواند باشد؟ اگر شريعت موسي همگاني و جهاني است و بهت مام بشر و انسان ها عموميت دارد، پس به يک دليل هميشگي و گواه زنده اي نيازمند خواهد بود، در صورتي که امروز چنين دليل و گواهي در دست نيست، زيرا معجزات حضرت موسي به عصر خود وي اختصاص داشت و بعد از وي اثري از آن باقي نمانده است تا موجب باور و يقين شود و بقا و استمرار آئين يهود را براي هميشه ثابت کند و در تمام اعصار و قرون گواه حقانيت آن باشد.
اگر بگوييد: گرچه اين معجزات فعلاً وجود ندارد ولي تواتر اخبار و نقل هاي فراوان وجود آن ها را روشن و مسلم مي سازد، در جواب خواهيم گفت که:
اولاً:
معجزه، در صورتي مي تواند، از راه تواتر ثابت شود که تعداد ناقلانش به حدي برسند که در ميان مردم موجب يقين شود و شما نمي توانيد چنين تواتر را در اثبات معجزات حضرت موسي در هر عصري و ميان هر ملت و نسلي ثابت کنيد.ثانياً:
اگر تنها نقل معجزات در اثبات يک حقيقت کفايت کند، اين که به معجزات حضرت موسي اختصاص ندارد، شما معجزات حضرت موسي را نقل مي کنيد، مسيحيان معجزات حضرت عيسي را نقل مي کنند، مسلمانان نيز معجزات پيامبرشان را، چه تفاوتي در ميان اين نقل ها هست که گفتار شما در نقل معجزات حضرت موسي پذيرفته شود ولي گفتار ديگران نه!! اگر همان نقل معجزات پيامبري موجب تصديق آن پيامبر شود، شما چرا نبوت پيامبر ديگر را که معجزات همه آنان نقل شده است، تصديق نمي کنيد؟!او در پاسخ من گفت: معجزاتي که يهوديان براي حضرت موسي نقل مي کنند مسيحيان و مسلمانان نيز آن ها را تصديق مي نمايند و به صحت آن ها اعتراف دارند و اما معجزات پيامبران ديگر مورد قبول همه نيست، اين است که آن ها به دلائل ديگر نيازمندند تا به مرحله ثبوت برسند.
در پاسخ وي گفتم: آري، درست است که مسيحيان و مسلمانان نيز معجزات حضرت موسي را قبول دارند ولي نه از راه تواتر و نقل هاي يقين آور يهوديان بلکه به علت اين که پيامبرانشان از آن معجزات خبر داده اند، مسيحيان و مسلمانان، معجزات حضرت موسي را به وسيله ي پيامبرانشان مي شناسند و اگر نبوت آنان را نپذيرند، راهي به تصديق معجزات حضرت موسي نخواهند داشت تا او را به پيامبري قبول بدارند.
اين اشکال تنها به دين يهود اختصاص ندارد بلکه به تمام اديان گذشته هم متوجه است و تنها دين اسلام است که معجزه ي آن جاودان و در تمام قرون و اعصار زنده و در ميان تمام ملت ها و نسل ها جريان دارد و تا روز رستاخيز با جهانيان سخن مي گويد و آنان را به سوي حق دعوت مي کند.
ما از راه اين معجزه ي جاودان و جاري که همان قرآن است، اسلام را مي شناسيم و آن را تصديق مي کنيم، اسلام را که شناختيم و پذيرفتيم از تصديق تمام پيامبران گذشته نيز ناگزيريم زيرا که قرآن و پيامبر اسلام آنان را امضا و تصديق کرده است.
کوتاه سخن اين که قرآن تنها معجزه ي جاودان و هميشگي است که صحت تمام کتب آسماني پيشين را امضا و به صدق و پاکي تمام پيامبران گذشته شهادت مي دهد و به آنان ارج مي نهد.
منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم