دانشمندان گستره ي انحراف جنسي را متفاوت بيان نموده اند. با توجه به اين که محدوده ي اين تحقيق بر اساس آيات قرآني شکل مي گيرد، در اين زمينه سعي شده به مواردي که آيات قرآن به انحرافي تصريح داشته، اشاره شود، هر چند ممکن است در مواردي به دليل ابتلاي زياد، به اشاره ي آيات قرآني نيز توجه شده و مورد عنايت واقع شده باشد.
انحرافاتي که قرآن در اين زمينه تصريح کرده است، عبارتند از: چشم چراني، گفتار نامناسب با نامحرم، خودارضايي، روابط ناسالم (دوست گيري)، زنا، هم جنس گرايي؛ البته «خودارضايي» به طور مستقيم در آيات بيان نشده ولي در روايتي حرمت اين مسئله به آيه اي از قرآن نسبت داده شده است که ذيل همان مبحث خواهد آمد.
چشم چراني (نظر بازي)
عدم کنترل نگاه به نامحرم پس از ديد اول و دنبال کردنِ آن را نظر بازي يا چشم چراني گويند. «اگر فرد تنها از نظربازي براي ارضاي کشش جنسي استفاده کند، دچار نوعي انحراف جنسي شده است» (1) و در روايات، نظر و نگاه کردن به نامحرم به زناي چشم (2) تعبير شده است.چشم دريچه ي انديشه ي انسان است و بر خلاف ساير حواص که تا تحت تأثير قرار نگرفته اند، عکس العملي از خود نشان نمي دهند، ديده ي انسان همواره مشغول تحرّک و در پي کشف مطالب جديد است، چنانچه چشم در اختيار عقل و قلب سليم باشد در محدوده ي شرع مي نگرد، ولي اگر دل در اختيار چشم قرار گرفت، رفته رفته خواهش هاي آن زيادتر خواهد شد، لذا بر طبق فرمايش امام صادق عليه السلام، آنچه را خدا بر چشم واجب گردانيده، حفظ کردن نگاه از نظر به محرمات الهي است. (3)
از آن جا که محرّک هاي بينايي شهواني مردان قوي تر است (4) و بيشتر در پي نظر بازي هستند، خداوند خطاب اوليّه در حفظ نگاه (از نگاه به نامحرم) را متوجه مردان نموده و از آنان خواسته تا ديده ي خود را از محارم الهي فرو بندند: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ »؛ (5) و به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند. و سپس خطاب خويش را متوجه زنان ساخته و پس از دستور به حفظ نگاه به زنان، به خاطر جاذبه هايي که در ايشان وجود دارد به پوشش زينت ها امر فرموده و از آن ها خواسته با پوشش، خود را در مقابل نامحرمان حفظ نمايند:
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ...»؛ (6) و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاک دامني ورزند و زيورهاي خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پيداست و بايد روسري خود را به گريبان خويش اندازند... .
دستور حفظ نگاه همراه با حفظ پوشش به خاطر مصون ماندن شخصيت زن است، برخلاف آنچه برخي مي پندارند که رعايت حجاب زن فقط به دليل حفظ مردان است.
پوشيدگي زن از نگاه مردان، به آنان تفهيم مي نمايد که ارزش زنانگي زن فراتر از جسم مادي اوست و در ژرفاي وجود او نهفته است، اما زناني که به اين شخصيت دروني ره نيافته اند، درصدد جبران آن از طريق خودنمايي بر مي آيند؛ غافل از آن که تا فرهنگ اجتماعي و تفکر بشري، زن را آن چنان که پروردگارش خواسته است نشناسد، زن با خودنمايي هاي خياباني به حقّي دست نمي يابد. چنانچه زن از اين طريق درصدد جبران تحقير خود برآمد، به آفت جامعه تبديل خواهد شد. به فرموده امام هادي عليه السلام: «از شرّ آن که خود را حقير و بي مقدار پندارد در امان مباش» (7) و اين جاست که وظيفه ي مردان در حفظ خويشتن سنگين شده و در کنترل ديده ها بايد بيشتر همت ورزند،
چرا که: نظر به نامحرمان تيري مسموم از تيرهاي ابليس است. هر کس به خاطر ترس از حق، آن نگاه را رها کند، خداوند ايماني به او مرحمت مي کند که لذّتش را در قلبش بچشد. (8)
نمونه عملي اين آزمايش الهي مرداني هم چون ابن سيرين (9) و شيخ رجب علي خياط (10) مي باشند که در مقابل فرو پوشاندن چشم، ديده ي ملکوتيشان باز شد.
خداوند براي پاک ماندن دل ها، از مؤمنين خواسته چشم پوشي را از چشم خود شروع کنند و به جاي نهي از چشم چراني، امر به پوشيدن چشم کرد (11) تا با بستن دريچه ي نفوذ شيطان، قلب خود را از بذر شهوت مصون دارند و اين مطلب سفارش رسول الله صلي الله عليه و آله به حضرت علي عليه السلام است: «يا علي أوّلُ نَظرةٍ لک و الثانيةُ عليک لا لک؛ اي علي! نگاه اول براي توست، ولي نگاه دوم به سود تو نيست بلکه به ضرر توست». (12)
اين نظر از دور چون تير است و سهم *** عشقت افزون مي شود، صبر تو کم
يک نگاه از کنترل خارج شده، براي پر کردن صحنه ي دل از خاطرات شهوت انگيز کافي است، چرا که فرد دچار استثمار فکري گرديده و مهار آن به راحتي ميّسر نمي باشد و زمينه ساز روابط نامشروع مي گردد. در تفاسير، در ذيل آيه ي نور آمده است: «النَّظَرُ بَريدُ الزِّنا: نگاه نامه رسان روابط نامشروع است». (13)
مهم ترين عاملي که مي تواند انسان را از اين خطر عظيم رهايي بخشد در فرمايش امام علي عليه السلام يافت مي شود. از ايشان سؤال شد که چه چيزي انسان را در فروبستن چشم ياري مي رساند. فرمود: «بِالخُمُودِ تَحتَ سُلطانِ المُطَّلِعِ عَلي سِترِک؛ به فرو نشاندن آن، به اين که زير نظر فرمان روايي هستي که بر امور پنهان تو آگاه است». (14)
توجه به اين که عالم، محضر خداست و او از تمامي امور آگاه است و حتي از آنچه درون سينه ها مي گذرد غافل نيست، انسان را وامي دارد تا در مقابل هستي بخش عالم که تمام نعمت ها و حتي نعمت چشم و ديدن را عنايت فرموده به گونه اي صحيح استفاده نموده و عصيان نکند، چرا که خداي تعالي جز سعادت و کمال انسان را طلب نمي کند و انسان عاقل جز در مسير عبوديّت و بندگي گام بر نمي دارد.
گفتار نامناسب با نامحرم
رد و بدل کردن کلام نامناسب يا کلامي به طرز نامناسب بين پسر و دختر يا زن و مرد (در غير زن و شوهر) که برانگيزاننده ي شهوت باشد، نوعي انحراف جنسي محسوب مي گردد.در زندگي روزمرّه چنانچه انسان در پي روابط اجتماعي باشد، ناگزير از برخورد با نامحرم است و اين برخوردها زمينه ي انحرافات را فراهم مي آورد. براي مصون ماندن از اين کجروي، دقت عمل به خصوص از طرف زنان لازم است.
خداوند متعال در اين رابطه، خطاب خويش را متوجه زنان برجسته ي جامعه نموده و از آنان خواسته تا هنگام برخورد با مردان نامحرم صداي خويش را نازک نساخته و با کلمات محترمانه، به گونه اي سنگين و باوقار صحبت نمايند:
«يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً»؛
اي همسران پيامبر، شما مانند هيچ يک از زنان [ديگر] نيستيد، اگر سر پروا داريد، پس به ناز سخن نگوييد، تا آنکه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد. (15)
خداي تعالي خطاب خويش را متوجه همسران پيامبر صلي الله عليه و آله ساخته است، گويا طبع زنان، متمايل به چنين برخوردي با مردان است، (16) و نيز زناني که داراي وجهه اجتماعي هستند و در ديگران تأثير گذارند، بايد تقواي الهي پيشه نمايند و رفتار و گفتار خويش را تحت کنترل داشته و از اين امر دوري نمايند.
اين آيه شريفه پس از بيان جايگاه بالاي همسران پيامبر صلي الله عليه و آله، برتري مقام ايشان را نه به دليل ارتباط با پيامبر صلي الله عليه و آله، بلکه به دليل تقواي آن ها دانسته است. (17)
زن براي حفظ شخصيت خود شايسته است، در سخن گفتن با مردان جدّي و محکم سخن گفته و از تعبيرات تحريک کننده خودداري ورزد (18) و ضمن توجه به کيفيت سخن گفتن، به محتواي سخن خود نيز توجه داشته باشد تا مرداني که در مسائل جنسي تعادل ندارند و دچار شهوت راني هستند به فکر گناه نيفتند.
خودارضايي
تسکين يا برآوردن شهوت به وسيله مالش يا فشار به اعضاي تناسلي يا به کار بردن وسايل غير طبيعي ديگر به منظور رسيدن به اوج لذت جنسي بدون جنس ديگر را خودارضايي گويند. اين عمل در پسران استمنا، و در دختران « استشهاء » (19) ناميده شده است. (20)اين عمل در پسران بيش از دختران شيوع دارد و دليل آن را بيرون بودن دستگاه تناسلي پسران دانسته اند که خود عامل محرّک به شمار مي رود، (21) البته شرايط بيروني محيط از قبيل اختلاط پسر و دختر، عدم مراعات مسايل اخلاقي، وجود مناظر و تصاوير محرّک از قبيل ماهواره، فيلم ها و ... در تشديد آن مؤثر است. دختران در اين زمينه خود به خود تحريک نمي شوند، مگر اين که محرک خارجي موجب تحريک آن گردد.
لذّت جنسي اين عمل در پسران قابل مقايسه با لذّت جنسي طبيعي نيست و با اين عمل هيچ وقت رضايت جنسي شخص فراهم نمي شود و غالباً با حس پشيماني و نفرت همراه است. بزرگ ترين ضرر آن پس از ازدواج، سرعت انزال براي مردان است که از کار خودشان چندان لذتي نبرده و در نتيجه زن نيز به لذّت جنسي نمي رسد (22) و علّت آن را در اين اصل روان شناسي بايد جست که:
اولين برخورد لذّت بخش، زير بناي لذّت هاي بعدي است که کسي که براي اولين مرتبه به جاي جنس مخالف، «خود» را براي استمنا انتخاب کرده، به همان اندازه درون خودش فرو رفته و اين درون گرايي، شخص را منزوي از اجتماع، ترسو، حساس و ... بار خواهد آورد. (23)
دين اسلام به دليل زيان هاي جسمي و روحي اين عمل براي فرد و ضررهاي اجتماعي آن براي فرد و جامعه، اين عمل را منفور و از آن نهي نموده است.
امام صادق عليه السلام در رابطه با استمنا فرموده است:
استمنا گناه بزرگي است. خداي متعال در کتاب حکيمش اي عمل را نهي فرموده است. استمنا کننده همانند کسي است که با خود ازدواج نمايد و اگر بدانم کسي چنين عملي را مرتکب مي شود، هرگز با وي غذا نمي خورم. شخصي که سؤال مي کرد، پرسيد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله! بفرما در کجاي قرآن از اين عمل نهي شده است، حضرت عليه السلام فرمود: آن جا که حق تعالي مي فرمايد: «فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ»؛ پس هر که فراتر از اين جويد، آنان از حدّ درگذرندگانند. (24) و استمنا راه منحرف و فراتر از معمول و طبيعي است.
از عوارض مهم استمنا درون گرايي مي باشد که در صورت تکرار به صورت اعتياد درآمده و عوارض زيان بخش آن به صورت رنگ پريدگي، ضعف بينايي و ... نمايان مي شود. عواقب استمنا هويّت جوانان را در معرض خطر قرار داده و قدرت نبوغ و ابتکار را از آنان مي گيرد. (25)
کساني که معتاد به اين عمل شده اند، براي درمان بايد به تقويّت نفس پرداخته، از راه ورزش، پرکردن اوقات فراغت و از طريق نماز و روزه قدرت خود را بالا برده و توانايي خويشتن داري را افزايش دهند. (26)
دوست گيري (روابط ناسالم)
ايجاد ارتباط و روابط ناسالم بين دو جنس مخالف بدون محرميّت شرعي را دوست گيري گويند. اين عمل در شرع مقدس اسلام ناپسند شمرده شده و مورد نهي خداي تعالي قرار گرفته است و عبارت «لاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ». (27) و «وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ» (28) دوست گيري از مسلمانان و غير مسلمانان را نهي نموده است.«اخدان» جمع خدن به معناي دوست مي باشد که براي جنس مذکر و مؤنث به کار رفته و يک دوست و چند دوست را شامل مي شود. (29)
مفسرين عبارت «لاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» و «وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ» را به قرينه ي قرار گرفتن در کنار عبارت «مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ» و «مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِين» (30) را به مفهوم زناي مخفيانه (31) گرفته اند. هر چند اين قرينه مي تواند معنا را خاص کند، اما از اطلاق آن جلوگيري نمي کند و آيه ي شريفه هرگونه دوست گيري (32) را منع مي نمايد ولو به حدّ زنا نرسد. البته برخي آن را به معناي دوست گيري معنا کرده و برخي دوست گيري مخفيانه (33) بيان نموده اند.
در زمان جاهليت زناي آشکار در ميان عرب امري ناپسند بود، ولي دوست گيري مخفيانه و زناي پنهان مذموم شمرده نمي شد و خداي متعال اين امر را نهي فرمود. (34)
علماي لغت، «خدن» را در مفرد و جمع، هر دو يکسان دانسته اند، ولي در آيه ي شريفه، «اخدان»، به صورت جمع به کار رفته تا بفهماند کساني که اهل دوست گيري هستند، به يک دوست اکتفا نمي کنند، بلکه دوستان زيادي براي فحشا مي گيرند. (35)
پاي بندي افراد در جامعه اسلامي به احکام شرع، موجب حفظ افراد از برقراري روابط بين پسر و دختر و مرد و زن مي گردد، ولي ممکن است خطر از جانب زنان غير مسلمان (اهل کتاب) مسلمانان را تهديد نمايد، لذا خداوند متعال به مردان مسلمان هشدار مي دهد با زنان غير مسلمان نيز روابط مخفيانه نداشته باشند (36) و در صورت نياز، به عقد موقّت اکتفا نموده (37) و مراقب باشند به واسطه پيروي از هوا و هوس در عشق ورزي با زنان يهودي و مسيحي دچار بي بندوباري نشده و فساد آنان بر اسلام چيره نگردد (38) و در روايتي از امام صادق عليه السلام عقد زنان يهودي و مسيحي را منوط به عفيف بودن آن ها نموده است. (39)
يکي از معضلات امروزي جامعه ي ما روابط ناسالم دختران و پسران و حتي زنان و مردان مسلمان مي باشد، چنان که گويي چنين ارتباطي هيچ گونه منع شرعي ندارد، ولي در صورت دانستن عوارض ناخوشايند آن، شايد افراد در اين مورد با احتياط بيشتري گام بردارند. متأسفانه در سال هاي اخير اختلاط دختران و پسران در محيط هاي ورزشي و مجامع عمومي همراه با بد حجابي دختران (40) را شاهد هستيم که براي آينده کشور جاي نگراني است.
اسلام، حضور زن و مرد را در اجتماع نهي نمي کند، ولي براي حفظ حريم در جامعه اسلامي، قرار گرفتن زن در محيط محفوظ خانه را بهتر دانسته و در صورت نياز به خروج از خانه آنان را از خودنمايي نهي مي کند: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى»؛ (41) و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم، زينت هاي خود را آشکار نکنيد.
جذابيّت ارتباط با جنس مخالف از سنين نوجواني اوج مي گيرد و برخي پسران، داشتنِ دوست دختر را نوعي قدرت اجتماعي و بعضي دختران، داشتن دوستِ پسر را نوعي جاذبه مي دانند و غالب دختران برقراري رابطه را مقدمه ي ازدواج تلقّي مي کنند، حال آن که اين برداشتِ نادرست آسيب هاي رواني، اجتماعي و تربيتي را در پي دارد. (42)
«در سال هاي اخير ميانگين سنّي ارتباط جنسي ناسالم در کشور کاهش يافته است» (43) که ريشه در عوامل فرهنگي و اجتماعي دارد.
شناخت صحيح نوجوان از جنس مخالف موجب آرامش رواني و مصون ماندن آينده ي نوجوان مي گردد.
چنانچه نوجوان در برخورد جنس مخالف با شناخت و احترام متقابل برخورد نموده و از هر گونه رفتار توأم با شرم افراطي پرهيز نمايد، (44) امکان روابط پنهاني کم رنگ شده و به دليل احساس شخصيت دروني، خود را نه تنها بي نياز از اين گونه روابط مي بيند، بلکه خود را برتر از آن مي شمارد که در مقابل اين گونه روابط تأثير پذيرفته يا تسليم گردد. اسلام براي از بين بردن روابط ناسالم، مقدمات آن را نهي نموده است. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «لا يَخُلوَنّ رجلٌ بامرأة فإنّ ثالثَهما الشيطانُ؛ مرد [نامحرم] با زن [نامحرم] در جايي خلوت نکنند، که در اين صورت سومين آن ها شيطان خواهد بود». (45)
امروزه برخورد زنان و مردان در محيط هاي اجتماعي، فرهنگي از قبيل دانشگاه و ...، خطرات اين امر را دو چندان مي سازد و ارتباطات مجازي از قبيل تلفن، اينترنت و ... اين گونه ارتباطات را موجّه جلوه مي دهد، به گونه اي که پدران و مادران يا بر اثر غفلت و بي توجّهي يا ندانستن راهکار، در مقابل ارتباطات تلفني و اينترنتي فرزندان خود کمتر عکس العمل نشان مي دهند (46) و عدّه اي نيز با اين شعار که محدوديّت موجب تحريص مي گردد، درصدد گسترش اين گونه روابط هستند، ولي اندکي تأمل در آزادي جنسي غرب و از بين رفتن جايگاه انسان در آن روشن مي سازد که اين گونه دوستي ها شناخت لازم براي زندگي را تأمين نکرده و طرفين را از الزام هاي دروني نسبت به عشق، محبت، خانواده، احساس مسئوليت و مقدار ظرفيت هاي رواني و عاطفي يک ديگر با خبر نمي سازد و فقط يک آشنايي سطحي و مقطعي پديد مي آورد که در آن از اصول مؤثر در شناخت اثر نيست و چنانچه اين گونه روابط به ازدواج هم منجر شود، معمولاً داراي پايان خوشي نيست. طبق آمار يک مشاور خانواده 95 درصد ازدواج هاي اينترنتي و ازدواج هاي خياباني ناموفّق هستند. (47)
نمونه ي برخورد صحيح اجتماعي دو غير هم جنس را خداوند متعال در قرآن کريم در رابطه برخورد دختران شعيب عليه السلام با حضرت موسي عليه السلام به تصوير کشيده است و حتي طرز راه رفتن دختران شعيب عليه السلام را بيان گر شرم و حياي (48) آنان برشمرده است.
هم جنس گرايي
انحراف هم جنس گرايي، کسب لذّت جنسي از جنس موافق است که به واسطه ي نزديکي دو جنس موافق، يعني مرد با مرد يا زن با زن صورت مي گيرد. اين عمل اگر بين دو جنس مذکّر صورت پذيرد آن را « لواط » (49) و چنانچه بين دو جنس مؤنث انجام شود « مساحقه » (50) ناميده مي شود. (51) گرايش به جنس موافق در قرآن کريم امري بر خلاف فطرت و نظام آفرينش برشمرده شده و آن را انحراف در گرايشات جنسي محسوب مي نمايد. روي آوردن به جنس مخالف براي ارضاي غريزه ي جنسي کاري زشت و داراي ارزش منفي است، لذا از آن به « فاحشه » (52) تعبير آمده است. يعني گناه بزرگي که زشتي آن نيز بسيار عظيم است.اولين قومي که بدين عمل زشت دست يازيدند قوم لوط بودند، لذا خداوند در حق اين قوم فرمود: « أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَاسَبَقَكُمْ بِهَا مِن أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ». (53) اين جمله نشان مي دهد که پيدايش اين عمل به قوم لوط منتهي مي شود (54) و چون اين قوم زنان را ترک گفته و به مردان اکتفا نمودند و به شهوت راني با مردان مشغول شدند خداوند آن ها را با صفت اسراف بيان نمود که بيان گر تجاوز و انحراف آنان از قانون فطرت و خروج از حق به فساد، از امري طبيعي به غير طبيعي و از حلال به حرام مي باشد. (55)
در زمان حضرت لوط عليه السلام ارضاي جنسي مردان با مردان موجب شد تا زنان از اين لحاظ بي بهره بمانند، لذا شيطان آنان را نيز فريفت و زنان نيز به عمل نامشروع با زنان پرداختند و به همين دليل نيز عذاب بر هر دو گروه مردان و زنان نازل شد و اگر جز اين بود زنان در دعوت لوط عليه السلام، از او حمايت نموده و به عذاب الهي دچار نمي شدند. (56)
پرده دري و انجام اين گونه گناهان، زشتي آن را در اذهان کم رنگ نموده و به تدريج آشکار نمودن آن نيز برايشان امري عادي جلوه مي نمايد. کساني که براي اولين بار دست به عمل قبيح مي زنند معمولاً درصدد پنهان نمودن آن بوده، افرادي خجالتي، گوشه گير و منزوي هستند و براي ارتکاب اين عمل، افراد غريبه يا کودکان را انتخاب مي نمايند، ولي چنانچه دايره ي عمل گسترده گردد، آن را امري طبيعي تلقّي نموده و براي کسب حقوق بيشتر دست به گردهمايي و تظاهرات مي زنند (57) و اين امر عجيبي نيست، چرا که قول لوط نيز در ابتدا به غريبه ها و ميهمانان (58) تجاوز مي کردند، ولي به تدريج اين امر به صورت عمومي جلوه گر گشته و در مجالس عمومي و مراکز تفريحي (59) دست به اين عمل قبيح زده و از آن ابايي نداشتند و قرآن در اين باره مي فرمايد: «تَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ». (60)
اصطلاح هم جنس خواهي در دهه ي 1860 ميلادي ابداع گرديد و از آن پس هم جنس خواهي بيش از پيش به عنوان انحراف جنسي خاص در نظر گرفته شد. (61)
ارتکاب اين اعمال، ديد طبيعي انسان را منحرف ساخته، به گونه اي که از غريزه جنسي فقط در پي برآوردن شهوات نفساني خواهد بود و از هدف اصلي آن که به دست آوردن فرزند و بقاي نوع است، غفلت خواهد شد، لذا حضرت لوط عليه السلام در زشتي اين کار به قوم خود استدلال مي کند: «أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ» (62) که مراد از قطع سبيل، رها کردن ادامه ي نسل و لغو کردن (63) آن بيان شده است.
ارضاي جنسي از راه صحيح موجب انس و الفت بين زن و مرد گشته و آنان را به هم نزديک مي سازد و در نتيجه سلامت جسمي و روحي را در پي دارد، ولي هم جنس گرايي به دليل مخالفت با فطرت انساني نه تنها الفت روحي و رواني بين دو هم جنس را فراهم نمي سازد، بلکه بستر کينه و دشمني را مهيا مي کند؛ علاوه بر اين که بيماري هاي جسمي را نيز به دنبال دارد، چرا که مجاري دفع بدن قابليّت جذب مني را نداشته و با اجتماع آن در مراکز دفع، موجب تورّم و ايجاد بيماري هاي مختلف مي شود. (64)
قانون خلقت بر اساس فطرت، جاذبه جنسي را بين زن و شوهر قرار داده است و تغيير مسير به سوي هم جنس گرايي آرامش روحي را بر هم زده و در پي آن اجتماع نيز دچار تشويش خواهد شد و عاقبت چنين عملي به جاي باران حيات بخش، باراني از سنگ و در نتيجه، دگرگوني خلفت الهي و واژگون شدن سرزمين با زلزله ي عظيم خواهد بود. «فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ». (65)
زنا
آميزش نامشروع جنسي زن و مرد را «زنا» گويند (66) که در شرع مقدس اسلام نهي شده و از آن به عنوان کار بسيار زشت نام برده شده است.عدم رعايت موازين شرع و عدم رعايت حريم بين زن و مرد ممکن است مقدمات اين عمل را فراهم آورد و ارتکاب اين عمل خود منشأ انحرافات ديگر خواهد شد.
خداوند متعال براي برحذر داشتن از اين گناه بزرگ مي فرمايد: «وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً» (67) و براي اهميت خطر آن واژه «لاتَقْرَبُوا» بهره مي جويد؛ يعني نه تنها مرتکب اين عمل نشويد، بلکه خود را از محدوده ي آن دور نموده و بدان نزديک هم نشويد. اين هشدار بيان گر آن است که آلودگي به زنا مقدماتي دارد که انسان را به تدريج به آن نزديک مي کند که عبارتند از: «چشم چراني، بي حجابي، کتاب هاي بدآموز، فيلم هاي آلوده، نشريات فاسد، کانون هاي فساد، خلوت زن و مرد نامحرم با يک ديگر و ترک ازدواج، معاشرت با دوستان ناباب، مشروبات الکلي (68) و عدم رعايت موازين شرعي و اخلاقي در خانه و اجتماع و...».
در اين آيه شريفه از زنا به عنوان «ساءَ سَبِيلاً»؛ بد راهي تعبير آمده است؛ يعني روش ناپسندي است که تمامي شئون جامعه را به فساد مي کشاند و انسانيّت را به تباهي مي رساند. به همين دليل تمامي اقوام و ملل در طول قرون متمادي اين عمل را زشت و فاحشه شمرده و آن را موجب فساد نسب و قطع نسل و به وجود آمدن بيماري هاي مقاربتي دانسته اند. علاوه بر اين، حيا و عفّت زنان و غيرت مردان را بر باد داده و بنيان خانواده را متزلزل مي سازد؛ مسئله اي که هم اکنون به صراحت در جوامع غربي ديده مي شود و نتيجه ي آن کم رنگ شدن تدريجي مودّت و رحمت در بين خانواده ها و در حال از بين رفتن رابطه ي معنوي پدر و فرزند مي باشد. (69)
عمل زشت زنا آثار سوء دنيوي و اخروي در بر دارد که علي بن ابي طالب عليه السلام از قول رسول خدا صلي الله عليه و آله آن را بيان مي دارد:
فِي الزّنا سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ فِي الدُّنيا، ثَلاثٌ فِي الآخِرَةِ، فَأمّا اللَّواتي فِي الدُّنيا، فَيذَهَبُ بِنوُرِ الوَجهِ: وَ يَقطَعُ الرِّزقَ، وَ يَسرَعُ الفَناء. و أما اللَّواتي فِي الآخِرَةِ، فَغَضَبُ الرَّبِ، وَ سُوءُ الحِسابِ، وَالدُّخُولُ (الخُلُودُ) فِي النَّارِ؛ (70)
در زنا شش اثر بد وجود دارد، سه قسمت آن در دنيا و سه قسمت آن در آخرت است، اما آن هايي که در دنيا است يکي اين است که صفا و نورانيت [آبرو] را از انسان مي گيرد و روزي را قطع مي کند و به نابودي انسان ها سرعت مي دهد و اما آن سه که در آخرت است، غضب پروردگار، سختي حساب و داخل شدن (جاودانگي) در آتش جهنم است.
خداوند يکي از صفات عبادالرحمان را زنا نکردن (71) برشمرده که نسبت به مرد و زن اطلاق دارد، اما در جاي ديگر، پيامبر صلي الله عليه و آله به هنگام بيعت با زنان از آنان تعهد مي گيرد که زنا نکنند و علّت آن تأکيد بيشتر بر عفّت ورزي زنان در اين زمينه مي باشد، چرا که نسل پاک و فرزندان حلال زاده به وسيله ي ايشان حاصل مي شود و در مقابلِ پيمان جهاد از مردان، عفّت ورزي از زنان را قرار داده است. (72) علت اين توصيه به زنان به خاطر حفظ جامعه از فساد و فحشا مي باشد، چرا که با عفت زنان، جامعه مصون و محفوظ خواهد ماند. البته اين امر بدون آموزش اخلاق اسلامي و برخورد صحيح مردان ميسر نمي باشد، زيرا برخي رفتارهاي مردان موجب آزار جنسي زنان مي گردد. (73)
در مقابل، زناني که آزادانه به روابط نامشروع مي پردازند و اقدام به خود فروشي و روسپي گري (74) مي نمايند، مقدمات فحشا را در جامعه مهيّا نموده و خصوصاً نسل جوان را در معرض خطر فحشا قرار مي دهند و در نهايت با بدترين وضع در گوشه اي متروک و تنها جان مي سپارند. (75)
براي حفظ سلامت جامعه، نيروي انتظامي به مقابله با اين افراد مي پردازد. در عين حال جواناني در اين دام ها گرفتار مي شوند که دچار ناراحتي هاي روحي، اجتماعي و جسمي گرديده و پس از رسوايي، شخصيّت معنوي، اجتماعي خويش را از دست مي دهند. (76)
قوانين ضد فحشا تقريباً در همه ي جوامع غربي در يک طرف معامله، ميان فواحش و مشتريان محدود گرديده است. کساين که خدمات جنسي را مي خرند، دستگير يا تعقيب نمي شوند و در جريان دادرسي مي توانند هويت خود را مخفي کنند، (77) ولي در دين اسلام هر کس آزادانه و با اختيار اقدام به فحشا نمايد، محکوم است.
خداوند براي پرهيز از اين گناه بزرگ، زنا را پس از شرک و قتل نفس جزء بزرگ ترين گناهان برشمرده است. روايتي که از ابن مسعود از پيامبر صلي الله عليه و آله در ذيل آيه 68 سوره فرقان نقل شده است، بر اين مطلب دلالت دارد.
براي پرهيز از واقع شدن در زنا، بايد از فحشاي پنهان و باطني پرهيز نمود «لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ» (79) که مي توان فحشاي باطني را در اين زمينه، از طريق فکر و خيال و چشم چراني و صحبت، بيان نمود.
حضرت عيسي عليه السلام در تکميل تورات فرمود: در تورات موسي عليه السلام نوشته شده است: زنا مکن، ولي من مي گويم، اگر حتي با نگاه شهوت آلود به زني نگاه کني، همان وقت درون دلت با او زنا کرده اي. (80)
پي نوشت ها :
1. ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، ص 136.
2. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «لکلِّ عضوٍ حظٌ من الزنا؛ فالعينُ زناهُ النظر». (محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 10، ص 75).
3. «عن أبي عبدالله عليه السلام في حديث قال: و فرضَ الله علي البصرِ أن لا ينظرَ إلي ما حرَّم اللهُ عليه، بأن يعرض عمّا نهي الله عنه ممّا لا يحلّ له و هو عمله و هو من الإيمان؛ خدا بر چشم واجب کرده است، بر آنچه خدا بر او حرام کرده است نگاه نکند...». (سيد هاشم حسيني البحراني، تفسير البرهان، ج 4، ص 129 و عبد علي بن الجمعه العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 588).
4. ابوالقاسم مقيمي حاجي، همان، ص 137.
5. نور، آيه 30، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
6. نور، آيه 31.
7. قال علي بن محمد عليه السلام: «من هانت عليه نفسُهُ فلا تأمن شرَّه». (ابو محمد الحسن علي بن الحسين بن شعبة الحرّاني، تحف العقول، ج 2، ص 390).
8. النَّظَرُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ، فَمَن تَرَکَها خَوفاً مِنَ اللهِ أعطاهُ اللهُ إيماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ في قَلبِهِ. (محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 101، ص 38).
9. به کوشش علي صادقا، تعبير خواب ابن سيرين، ص 7.
10. محمد محمدي ري شهري، کيمياي محبت، ص 78.
11. محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني و همکاران، ج 15، ص 152.
12. ملا محسن فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 3، ص 429.
13. سيد عبدالله شبر، الجوهر الثمين في تفسير الکتاب المبين، ج 4، ص 312. برخي اين جمله را به امام صادق عليه السلام نسبت داده اند. (يوسف غلامي، جلوه نمايي زنان و نگاه مردان، ص 114- 116).
14. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمة، ج 10، ص 81.
15. احزاب، آيه 32. ترجمه محمد مهدي فولادوند.
16. ملا فتح الله کاشاني، تفسير منهج الصادقين، ج 7، ص 314.
17. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 16، ص 460.
18. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، ج 17، ص 288؛ حسن طوسي، تفسير تبيان، ج 8، ص 338؛ فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 4، ص 186؛ سيد عبدالله شبر، تفسير الجوهر الثمين، ج 5، ص 144؛ محمد جنابذي، تفسير بيان السعاده، ج 3، ص 245 و سيد علي حائري تهراني، تفسير مقتنيات الدرر، ج 8، ص 300.
19. طلب شهوت کردن.
20. نام هاي ديگر آن ها، جلق، ماستورباسيون MASTURBATION و دست کاري جنسي SEXUAL MANIPLITION و تحريک جنسي به وسيله خويشتن آمده است.
21. محمد مهدي موحدي، دانستني هاي زناشويي، ص 230- 231.
22. همان، ص 233- 237.
23. دکتر ر. پاک نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 16، ص 195- 196.
24. أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي فِي نَوَادِرِهِ عَنْ أبِيهِ قَالَ: سُئِلَ الصَّادِقُ عليه السلام عَنِ الْخَضْخَضَهِ، فَقَالَ: إثْمٌ عَظِيمٌ قَدْ نَهَي اللهُ عَنْهُ فِي کِتَابِهِ، وَ فَاعِلُهُ کَنَاکِحِ نَفْسِهِ، وَلَوْ عَلِمْتُ بِمَا يَفْعَلُهُ مَا أکَلْتُ مَعَهُ. فَقَالَ السّائِلُ. فَبَيِّنْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ مِنْ کِتَابِ اللهِ فِيهِ، فَقَالَ: قَوْلُ اللهِ (فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ) (مؤمنون، آيه 7، معارج، آيه 31، وسايل الشيعه، ج 24، ص 364 حديث 34978).
25. ر. ک: ناصر مکارم شيرازي، مشکلات جنسي جوانان، ص 125- 148.
26. دکتر ر. پاک نژاد، همان، ج 16، ص 199- 203.
27. نساء، آيه 25. «در حالي که زنان اهل دوست گيري [پنهاني] نباشند».
28. مائده، آيه 5: «در حالي که شما مردان اهل دوست گيري [پنهاني] نباشيد».
29. حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 33 و محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني و همکاران، ج 4، ص 415.
30. «در حالي که پاک دامن باشيد و از زنا، خودداري نماييد». ترجمه ناصر مکارم شيرازي.
31. طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 104؛ ملا فتح الله کاشاني، تفسير منهج الصادقين، ج 3، ص 2؛ حسن طوسي، تفسير تبيان، ج 3، ص 168؛ سيد علي حائري تهراني، تفسير مقتضيات الدرر، ج 3، ص 84؛ ابي جامع العاملي، تفسير الوجيز، ج 1، ص 307 و سيد عبدالله شبر، تفسير الجوهر الثمين، ج 2، ص 32.
32. علي بن ابراهيم قمي، تفسير قمي، ج 1، ص 36 و سيد هاشم الحسيني البحراني، تفسير البرهان، ج 2، ص 61.
33. فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 1، ص 407 و سلطان محمد جنابذي، تفسير بيان السعاده، ج 2، ص 10.
34. حسن طبرسي، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 33؛ ملا فتح الله کاشاني، تفسير منهج الصادقين، ج 3، ص 2؛ حسن طوسي، تفسير تبيان، ج 3، ص 168 و ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، ج 3، ص 347.
35. محمد حسين طباطبائي، همان، ص 415.
36. مائده، آيه 5: (لاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ).
37. برخي قائل به عقد دائم هستند. (ر. ک: ناصر مکارم شيرازي و همکاران، همان، ج 4، ص 276).
38. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 5، ص 326.
39. عبد علي بن الجمعه العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 593.
40. گزارش از برگزاري جشن ملي جوانان، حجاب زن، اختلاط زن و مرد، روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ 1383/5/24. «ساور: باشگاه استقلال با متخلفان برخورد کند»، روزنامه آفتاب يزد، ش 2552، مورخ 87/11/5، ص 6.
41. احزاب، آيه 33.
42. مهدي نيک خو، جواني بهار زندگاني، ص 275- 277.
43. روابط جنسي، امراض جنسي، ازدواج، روزنامه کيهان، ص 15، 1383/1/24
44. ر. ک: علي اصغر احمدي، تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران، ص 29- 35.
45. ملا فتح الله کاشاني، تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج 2، ص 181.
46. ر. ک: ليلا طاهر، «نگاهي به پديده دوست يابي اينترنتي، سفر در خيالستان چت»، ضميمه جام جم، ص 12، 1382/5/1.
47. «ازدواج، سن ازدواج»، اعتماد، ص 10، مورخ 1382/3/18.
48. قصص، آيه 25: (تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ)؛ در حالي که با حيا قدم برمي داشت.
49. لواط که معادل انگليسي آن SODOMY ناميده مي شود، از شهر سدوم (قوم لوط که مبتلا به اين عمل بودند) گرفته شده است.
50. مساحقه که معادل انگليسي آن SAPHISME (سافيسم) يا LESBINISME (ليسبينيسم) مي باشد که از شاعره غزل سراي يونان گرفته شده که در حدود پانصد سال قبل از ميلاد مسيح به اين عمل دست مي زد.
51. ر. ک: محمد مهدي موحدي، دانستني هاي زناشويي، ص 237- 243.
52. ابوالفضل رشيدالدين ميبدي، کشف الاسرار، ج 4- 5، ص 585، «الفاحشه؛ يعني إتيان الرجل في أدبارهم».
53. اعراف، آيه 80، «آيا کار زشتي را مرتکب مي شويد که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است». ترجمه محمد مهدي فولادوند.
54. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 8، ص 231.
55. ر. ک: تفاسير تبيان، ج 4، ص 455؛ صافي، ج 2، ص 217 و شبر، ص 161؛ ذيل آيه ي شريفه.
56. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 10، ص 517.
57. محمد مهدي موحدي، دانستني هاي زناشويي، ص 238.
58. حسن طبرسي، ترجمه مجمع البيان، ج 9، ص 167، شيخ طوسي، تفسير تبيان، ج 4، ص 455 و سيد علي حائري تهراني، مقتنيات الدرر، ج 4، ص 358.
59. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، ج 16، ص 254.
60. عنکبوت، آيه 29: «در مجلستان اعمال ناپسند انجام مي دهيد؟»، ترجمه ناصر مکارم شيرازي.
61. آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، ص 207.
62. عنکبوت، آيه 29: «آيا شما با مردها در مي آميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مي کنيد»، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
63. محمد حسين طباطبائي، همان، ج 16، ص 182.
64. سيد علي حائري تهراني، تفسير مقتنيات الدرر، ج 4، ص 358.
65. هود، آيه 82؛ «پس چون فرمان ما آمد، آن [شهر] را زير و رو کرديم و سنگ پاره هايي از نوع سنگ گل هاي لايه لايه بر آن فرو ريختيم».
در اخبار سال هاي پيش خبري پخش شد، مبني بر اين که در ساليان پيش زمين مورد اصابت شهاب سنگ هاي عظيم قرار گرفت که برخي آن را به عذاب امت هاي پيشين نسبت دادند.
66. الزنا: و هو وطء المرأة حراماً بلا عقد. و لا شبه عقد؛ سيد علي حائري تهراني، مقتنيات الدرر، ج 6، ص 234. زنا نزديکي به زني است که در عقد انسان نباشد و به شبهه نيز نباشد: حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، ترجمه سيد ابراهيم باقري و همکاران، ج 3، ص 413.
67. اسراء، آيه 32: «و نزديک زنا نشويد، که کار بسيار زشت، و بد راهي است!»؛ ترجمه ناصر مکارم شيرازي.
68. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، همان، ج 12، ص 102 و علي فکري، درد و درمان يا امراض جامعه و علاج آن (الامراض الاجتماعيه و علاجها)، ترجمه سيد محمد باقر شهيدي گلپايگاني، ص 40- 63.
69. محمد حسين طباطبائي، تفسير الميزان، ج 13، ص 90- 94.
70. حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 3، ص 413؛ فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 3، ص 190 (با اندکي تفاوت)؛ عبدعلي بن الجمعه العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 161؛ جنابذي (سلطان علي شاه)، تفسير بيان السعادة، ج 2، ص 440؛ سيد علي حائري تهراني، تفسير مقتنيات الدرر، ج 6، ص 234 و ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، ج 12، ص 104- 105.
71. فرقان، آيه 68.
72. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، همان، ج 19، ص 44.
73. ر. ک: عليرضا اردلان، «گزارشي درباره مزاحمت هاي جنسي در محل کار»، اعتماد، ص 7، مورخ 1383/2/27.
74. PROSTITUTION
75. عطيه صادقي کوهستاني، جوان و ازدواج، ص 74- 75.
76. همت سهراب پور، جوانان در طوفان غرايز، ص 52- 53.
77. آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه منوچهر صبوري، ص 211.
78. حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 178؛ ملا فتح الله کاشاني، تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 419؛ محمد حسين طباطبائي، ج 15، ص 262؛ عروسي حويزي، تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 31 و سيد علي تهراني، تفسير مقتنيات الدرر، ج 8، ص 3.
79. انعام، آيه 151.
80. سيد محمد باقر حجتي و عبدالکريم بي آزار شيرازي، تفسير کاشف، ج 3، ص 486.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول