اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر

در ميان مباحث مطرح شده در عهدنامه ي مالک اشتر، اخلاق مديريتي درخششي ويژه دارد، زيرا نوع نگاه امام علي (ع) به موضوع اخلاق و به تبع آن به اخلاق مديريتي، نگاهي جامع است. چنان چه اخلاق مديريتي در آن ساختار...
يکشنبه، 18 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر
 اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

در ميان مباحث مطرح شده در عهدنامه ي مالک اشتر، اخلاق مديريتي درخششي ويژه دارد، زيرا نوع نگاه امام علي (ع) به موضوع اخلاق و به تبع آن به اخلاق مديريتي، نگاهي جامع است. چنان چه اخلاق مديريتي در آن ساختار که در آموزه هاي امام (ع) مطرح است، در مديريت وجود و حضور داشته باشد، راه توفيق در مديريت هموار مي گردد، اخلاق مديريتي قابل استخراج از عهدنامه ي مالک اشتر شامل سه بخش است:

1. مباني اخلاق مديريتي
مراد از مباني مباحث نظري و معرفت شناسانه اي است که نقش مباحث زير ساختي را دارد، و با تغيير هر فصل آن همه ي مباحث آن حوزه، و در اين مبحث، اخلاق مديريتي، تغيير مي يابد. مباني اخلاق مديريتي که در عهدنامه مالک اشتر ديده مي شود. عبارت است از:
1-1. نگاه شناسي
1-1-1. نگاه به خدا
2-1-1. نگاه به خود
3-1-1. نگاه به کار و مسئوليت
4-1-1. نگاه به مردمان
5-1-1. نگاه به مسئولان
2-1. حقوق شناسي
1-2-1. حقوق خدا
2-2-1. حقوق خود
3-2-1. حقوق کار و مسئوليت
4-2-1. حقوق مردمان
5-2-1. حقوق مسئولان
3-1. وظيفه شناسي
1-3-1. وظايف کلان
2-3-1. وظايف خرد

2. تمهيدات و مقوّمات اخلاق مديريتي
مراد از تمهيدات و مقوّمات، زمينه ها و بسترهاي شکل گيري چيزي و برپادارنده ها و نگه دارنده هاي آن است؛ و اخلاق مديريتي براي شکل گيري و برقراري و ماندگاري، نيازمند تمهيدات و مقوّماتي است که مهم ترين آن ها در عهدنامه ي مالک اشتر عبارت است از:
1-2. شايسته سالاري
2-2. تأمين مالي
3-2. امنيت شغلي
4-2. نظارت، بازرسي، پيگيري
5-2. ارزشيابي، قدرداني، جزادهي

3. اصول اخلاق مديريتي
مراد از اصول قواعد کليِ ثابت عمليِ حاکم بر هر حوزه اي است، و در عهدنامه ي مالک اشتر، مجموعه اي اصول مديريتي ديده مي شود که مي توان آن ها را به دو گروه تقسيم کرد:
1-3. اصول سلبي ( خط قرمزها ) ( نفي ها )
2-3. اصول ايجابي ( خطوط حاکم ) ( اثبات ها )
مراد از اصول سلبي، اموري است که بايد به صورت خطوط قرمز در مديريت ديده شود و از آن ها پرهيز گردد و به طور کلي نفي شود.
مراد از اصول ايجابي، اموري است که بايد به صورت خطوط حاکم بر مديريت ديده شود و پيوسته پاسداشت شود و اثبات گردد.
اصول سلبي و اصول ايجابي در سه حوزه قابل تقسيم است:
شخصيتي
رفتاري
کارکردي
بدين معنا که لازم است مديران از نظر شخصيتي از اموري پرهيز داشته و پايبند به اموري باشند؛ در رفتارهاي مديريتي از اموري بپرهيزند و اموري را پاس دارند؛ و در کارکردهاي خود، اموري را راه ندهند و اموري را پيوسته به کار گيرند. اين اصول عبارت است از:
1-3. اصول سلبي
1-1-3. شخصيتي
1-1-1-3. نفي خودکامگي
2-1-1-3. نفي خودگزيني و امتيازجويي
3-1-1-3. نفي خودشيفتگي
4-1-1-3. نفي ستايش دوستي، ستايشگري، ستايش پروري
2-1-3. رفتاري
1-2-1-3. نفي منّت گذاري
2-2-1-3. نفي بزرگ نمايي
3-2-1-3. نفي شتاب ورزي و سستي و لجاجت ورزي
4-2-1-3. نفي عيبجويي
3-1-3. کارکردي
1-3-1-3. نفي احتجاب
2-3-1-3. نفي شهوت تغيير
3-3-1-3. نفي سوء استفاده ويژگان و نزديکان
4-3-1-3. نفي خيانت و پيمان شکني
2-3. اصول ايجابي
1-2-3. شخصيتي
1-1-2-3. مرزباني و حريم داري
2-1-2-3. پايبندي به کيفيت استخدام وسيله
3-1-2-3. امانتداري و کفايتمندي
4-1-2-3. پيروي از حق
2-2-3. رفتاري
1-2-2-3. سعه ي صدر
2-2-2-3. رفق و مدارا
3-2-2-3. دادگري و انصاف ورزي
4-2-2-3. نصيحت و انتقاد
3-2-3. کارکردي
1-3-2-3. اعتدال و ميانه روي
2-3-2-3. مشورت و رايزني
3-3-2-3. خدمتگزاري
4-3-2-3. صراحت و صداقت

موفقّيت در مديريت

اگر اين سه بخش: مباني، تمهيدات و مقوّمات، و اصول با هم ديده شود و در عمل سازمان مناسب خود را داشته باشد، راه دستيابي به موفقّيت در مديريت هموار مي گردد، چنان که اميرمؤمنان علي (ع) در پايان عهدنامه مالک اشتر، چنين آورده است:
« وَ أنَا أسأَلُ اللهَ بِسَعَةِ رَحمَتِهِ، وَ عَظِيمِ قُدرَتِهِ عَلَي إعطَاءِ کُلِّ رَغبَة، أن يُوَفِّقَنِي وَ إيَّاکَ لِمَا فَيهِ رِضَاهُ مِنَ الإقَامَةِ عَلَي العُذرِ الوَاضِحِ إلَيهِ وَ إِلَي خَلقِهِ، مَعَ حُسنِ الثَّنَاءِ فَي العِبَادِ، وَ جَمِيلِ الأثَرِ فَي البِلَادِ، وَ تَمَامِ النِّعمَةِ، وَ تَضعِيفِ الکَرَامَةِ. » (1)
و من به وسيله ي رحمت گسترده، و توانمندي بزرگ خدا بر دادن هر خواسته اي، از درگاهش مي خواهم که مرا و تو را به کاري توفيق دهد که خشنودي او در آن است؛ و آن برپاي داشتن عذر آشکار به درگاه او و به پيشگاه آفريدگارش است، همراه با نيک ستايي و نام نيک در ميان بندگان، و اثر زيبا و برازنده در سرزمين ها، و تمام شدن نعمت و چند برابر کردن کرامت.
همه ي برنامه ها، تلاش ها و اقدامات حکومتي و مديريتي براي آن است که موفّقيت به دست آيد. امّا اين که موفّقيت چيست، و در چيست، تابع بينش ها، ارزش ها و گرايش هاي حکومتي و مديريتي، و ماحصل کارکرد آن ها است. در اين ميان، اميرمؤمنان علي (ع) آن چه را در اين عهدنامه بيان کرده است، براي آن مي داند که با عمل بدان موفقّيت در حکومت و مديريت حاصل شود؛ و آن حضرت همه ي موفقّيت ها را در رسيدن به خشنودي الهي مي داند: « وَ أنَا أسأَلُ بِسَعَةِ رَحمَتِهِ، وَ عَظِيمِ قُدرَتِهِ عَلَي إعطَاءِ کُلِّ رَغبَةٍ، أن يُوَفِّقَنِي وَ إيَّاکَ لِمَا فَيهِ رِضَاهُ » ( و من به وسيله ي رحمت گسترده، و توانمندي بزرگ خدا بر دادن هر خواسته اي، از درگاهش مي خواهم که مرا و تو را به کاري توفيق دهد که خشنودي او در آن است ).
اميرمؤمنان علي (ع) همه ي موفّقيت در حکومت و مديريت را به اين مي داند که رضايت الهي را کسب نمايد. امّا رضايت الهي در چيست؟ و شاخصه هاي خشنودي الهي کدام است تا کلّي گويي نشود و هر کس تحت لواي آن هر گونه عمل نکند و ادّعا ننمايد؟ اگر مشخص نگردد که رضايت الهي در عرصه ي حکومت و مديريت با چه چيز محک مي خورد، هر حکومت و مديريتي، با هر گونه عملکردي، مي تواند ادّعاي رضايت الهي کند و با ابزار گوناگون مردم فريبي نمايد. از اين رو امام علي (ع) براي مشخص شدن اين امر و روشن بودن شاخصه هاي موفّقيت، پنج معيار ارائه فرموده است: « مِنَ الإقَامَةِ عَلَي العُذرِ الوَاضِحِ إلَيهِ وَ إِلَي خَلقِهِ، مَعَ حُسنِ الثَّنَاءِ فَي العِبَادِ، وَ جَمِيلِ الأثَرِ فَي البِلَادِ، وَ تَمَامِ النِّعمَةِ، وَ تَضعِيفِ الکَرَامَةِ » ( و آن بر پاي داشتن عذر آشکار به درگاه او و پيشگاه آفريدگانش است، همراه با نيک ستايي و نام نيک در ميان بندگان، و اثر زيبا و برازنده در سرزمين ها، و تمام شدن نعمت و چند برابر کردن کرامت ).
1. برپا داشتن عذر آشکار به درگاه خدا و پيشگاه مردمان؛
2. برپا داشتن نيک ستايي و نام نيک در ميان بندگان؛
3. برپا داشتن اثر زيبا و برازنده در سرزمين؛
4. تمام شدن نعمت در حيطه ي حکومت و مديريت؛
5. چند برابر کردن کرامت در حکومت و مديريت.

برپا داشتن عذر آشکار به درگاه خدا و پيشگاه مردمان

در يک حکومت و مديريت موفّق، هر تصميم، برنامه و اقدام به گونه اي است که کاملاً قابل دفاع است، هم در محکمه ي الهي و هم در محکمه ي مردمان؛ هرکار به گونه اي تدبير مي شود که خدا و مردم آن را بپذيرند؛ هيج کاري بدون حجّت و دليل انجام نمي شود؛ آن هم حجّت و دليل محکمه پسند.
اگر چنين قاعده اي تکيه گاه حکومت کردن و مديريت نمودن باشد، هيچ حکومت و مديريتي به سوي تصميم هاي نابخردانه، بي تدبيري، اقدام هاي نادرست، عملکردهاي غيرقانوني و مناسبات و روابط غيرشفاف نخواهد رفت.

برپا داشتن نيک ستايي و نام نيک در ميان بندگان

از شاخصه هاي حکومت و مديريت موفّق آن است که مردم و اداره شوندگان از مجموعه ي عملکردها و کارکردها به گونه اي خشنود باشند و احساس رضايت کنند که آن ها را به نيکي بستايند. دولت و سازمان موفّق آن است که بتواند نام نيک در ميان مردمان و اداره شوندگان برپا سازد؛ و البته لازمه ي اين امر، خردمندي و تدبيرورزي و کفايت درست امور است. چنين نيک ستايي، بهترين وسيله ي ارتباط و برترين پشتوانه و تکيه گاه دولت و سازمان است.

برپا داشتن اثر زيبا و برازنده در سرزمين

حکومت و مديريتي موفّق است که بتواند در فرصتي که در اختيار دارد آثار زيبا و برازنده در حيطه ي حکومت و مديريت خود برپا سازد. اين آثار زيبا و برازنده همه گونه را شامل مي شود؛ عمران و آبادي، توسعه و پيشرفت، اخلاق و تربيت، و جز اين ها.

تمام شدن نعمت در حيطه ي حکومت و مديريت

زمامداران و مديران موفّق آنانند که بتوانند زمينه اي فراهم کنند که نعمت در حيطه ي حکومت و مديريتشان بر مردمان و اداره شوندگان تمام شود. اين تمام شدن نعمت، همه گونه نعمت را در بر مي گيرد؛ مادي و معنوي، فردي و اجتماعي و جز اين ها.
کاستي گرفتن نعمت ها نشانه ي بي تدبيري، نابخردي و بي کفايتي است، و بيانگر عدم موفّقيت يک حکومت و مديريت است.

چند برابر کردن کرامت در حکومت و مديريت

شاخصه اي مهم از شاخصه هاي موفّقيت حکومت و مديريت، سير صعودي کرامت مردمان و اداره شوندگان است، آن هم به صورت چند برابر شدن. از اين رو هر گونه کاستي در حرمت و کرامت مردمان، نشانه ي ناتواني در حکومت و مديريت و ناموفّق بودن آن است. چهره ي هر حکومت و مديريت از نظر ميزان توفيق و عدم توفيق، به شدّت تابع ميزان حرمت و کرامت مردمان و اداره شوندگان است، و معياري که اميرمؤمنان علي (ع) به دست مي دهد، معياري روشن و گريزناپذير است.
حکومت و مديريتي که مي تواند اين شاخصه ها را به ميدان عمل آورد و تحقق بخشد و به درستي پاس دارد، حکومت و مديريتي موفّق است. (2)

پي نوشت ها :

1- همان، نامه ي 53.
2- دلالت دولت، صص 707-710.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط