آشنايي با آيت الله دکتر مهدي حائري يزدي

حائري يزدي، که هشتاد و دو سال پيش از اين ( 1302 ه.ش. ) در شهر قم و در خانواده ي مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري، مرجع نام آور جامعه ي شيعيان و مؤسس حوزه ي مقدسه ي قم، ديده به جهان گشود، در همان شهر و
شنبه، 1 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنايي با آيت الله دکتر مهدي حائري يزدي
 آشنايي با آيت الله دکتر مهدي حائري يزدي

 

نويسنده: مهدي حائري يزدي




 

حائري يزدي، که هشتاد و دو سال پيش از اين ( 1302 ه.ش. ) در شهر قم و در خانواده ي مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري، مرجع نام آور جامعه ي شيعيان و مؤسس حوزه ي مقدسه ي قم، ديده به جهان گشود، در همان شهر و تحت نظارت پدر نخستين دوره ي تعليمات سنتي را گذراند و پس از آن دروس رسمي خويش را در همان حوزه آغاز کرد و در دو شاخه ي علوم نقلي و علوم عقلي صاحب مهارت و تخصّص شد و به مرتبه ي اجتهادي و استادي واصل گرديد. از جمله توفيقات وي بهره مندي از محضر استادان زبده ي متعدد در شاخه هاي مختلف علوم و فنون شرعي و عرفي بود. فقه را نزد آيت الله سيد محمد حجت کوه کمره اي آموخت، و در محضر آيت الله بروجردي به رتبه ي اجتهاد دست يافت. حکمت مشاء را با قرائت متوني نظير شرح ملاصدرا بر هدايه اثيرالدّين ابهري و شرح خواجه نصيرالدّين طوسي بر اشارات و تنبيهات ابن سينا نزد آيت الله سيّد احمد خوانساري و شفاي ابن سينا را نزد ميرزا مهدي مدرس آشتياني فراگرفت و جهت آموختن حکمت متعاليه نيز شرح منظومه ي حکيم سبزواري و اسفار اربعه ي ملاصدرا را در محضر امام خميني - قدس سره - تلمذ کرد که در آن روزگار، برخلاف روال متعارف در قم، تدريس فلسفه و عرفان مي کرد. حائري يزدي رياضيات سنتي و حتي نجوم و هيئت را نزد استادان برجسته ي هر رشته آموخت و درنهايت چونان استادي ذوالفنون در علوم مختلف متعارف و سنتي بر گستره اي وسيع از دانش هاي متداول در حوزه هاي علمي شيعي احاطه يافت.
اما پس از اين دوره، به قصد بهره مند ساختن ديگران از دانش فلسفي خويش به دانشگاه تهران وارد و با درجه ي دکتري فلسفه از دانشکده ي الهيات آن دانشگاه فارغ التحصيل شد. اما بدين نيز اکتفا نکرد و عازم ديار غرب شد و به مدت ده سال در آمريکا و کانادا و در معتبرترين دانشگاه هاي آن سامان نظير دانشگاه تورنتو و ميشيگان به درس آموزي فلسفه ي غرب مشغول و در نهايت در سال 1979 ميلادي از دانشگاه تورنتوي کانادا به اخذ درجه ي دکتري فلسفه موفق شد. اين سوابق از آن رو نقل گرديد که معلوم شود مقام و پايه ي علمي و فلسفي حائري يزدي در هر دو شاخه ي فلسفه و نيز دانايي و شايستگي اش در ايجاد ارتباط و برقراري گفتگو ميان نظام فلسفي اسلام و نظام فلسفي غرب مقام و پايه اي ويژه است.

گزارش اجمالي آثار

1. علم کلي

علم کلي يا فلسفه ي مابعد الطبيعه نخستين تأليف استاد است که اولين بار در ارديبهشت 1335 منتشر گرديده است. اين اثر دربردارنده ي بحث هاي استاد در مقولات مهم فلسفه ي کلاسيک اسلامي نظير اصالت وجود، وجود ذهني، اتحاد عاقل و معقول، بحث امکان و حدوث و قدم، وحدت و کثرت و... است.
علم کلي با مقدمه اي در باب « فايده ي فلسفه » آغاز مي شود و اين که «انسان چه نياز ذاتي و طبيعي به فلسفه دارد تا در راه به دست آوردن آن بذل جهد و صرف وقت کند ». در جواب اين پرسش و سؤالات ديگر، استاد مي کوشد تا همچون « بعضي متفلسفين معاصر سخنان دراز که احتمال گزاف گويي در بر داشته باشد » به ميان نياورد. بلکه در سخني کوتاه مي فرمايد:
اگر به راستي فلسفه از حقيقت در هر مرتبه و به هر صورتي که هست بحث مي کند و ماهيت آن درک حقيقت است، پس ديگر راهي براي انکار آن متصوّر نيست، زيرا انکار فلسفه محصولي از انکار درک و حقيقت خواهد بود. در حالي که نه حقيقت قابل انکار است و نه درک، و نه تعقّل را، که هسته ي مرکزي بشريت و فصل مميّز او از ساير حيوانات است، مي توان تعطيل کرد.
علم کلي اثري جامع به زبان فارسي استوار است که در مجموع بهترين کتاب در موضوعات مختلف فلسفه ي کلاسيک اسلامي است که در زمان ما نگاشته شده است و به نظر مي رسد مدخلي بسيار قابل اعتماد براي پژوهندگان فلسفه ي کلاسيک اسلامي در فهم موضوعات و سرفصل هاي اساسي آن باشد. اين اثر در بسياري از مراکز و دانشکده هاي فلسفه يکي از کتب و منابع درس فلسفه ي اسلامي است.
اين کتاب هر چند با توجه به زمان و جهت انتشار خالي از مباحث تطبيقي است، برخلاف گمان اوليه، حاوي نظرياتي بديع است که اهل معقول درمي يابند.

2. کاوش هاي عقل نظري

کاوش هاي عقل نظري يک دوره ي مفصل و تحقيقي فلسفه ي اسلامي است که اهم موضوعات و مسائل فلسفه ي اسلامي را بررسي مي کند. استاد فقيد، پس از فراغت از تحقيق و بحث، آن جا که وضع مطابق با طبع افتاده، به مقايسه و تطبيق پرداخته و سخناني از ديگران يا به عنوان موافق يا در جهت مخالف آورده است و سپس در اين سخنان اجتهاد کرده است.
اين کتاب، که مقدمه اي مفصل و مبسوط تحت عنوان « نيمرخي از فلسفه ي کنوني اسلامي » دارد، مشتمل بر چهارده فصل است و نويسنده در فصل نخست به مباحث روش شناختي نظير موضوعات، مبادي و مسائل علوم پرداخته، در فصل دوم فلسفه را تعريف کرده و تقسيمات آن را برشمرده و سپس در فصل سوم به بررسي فلسفه به معناي خاص کلمه، يعني علم اعلي يا متافيزيک، روي آورده است. در فصل چهارم « هستي » به مثابه ي موضوع فلسفه ي اولي مورد مطالعه و تحقيق واقع شده است و در فصول بعدي امهات مسائل فلسفه ي اسلامي نظير مفهوم و مصداق، اشتراک لفظي و مفهومي وجود، تشکيک وجود، اصالت وجود و ادلّه ي آن، وجود رابط و رابطي مورد بحث و بررسي شده است. فصل سيزدهم، که از جذاب ترين و مفيد ترين فصل هاي کتاب است، به خداشناسي تطبيقي اختصاص يافته و در فصل پاياني، يعني فصل چهاردهم، يک اصطلاح نامه ي محققانه ي فلسفي در ايضاح برخي مصطلحات فلسفي همچون عقل، علم، حيثيات، حد، تصور و...آمده است.
اين کتاب چند بار به همت دانشگاه تهران، شرکت سهامي انتشار و انتشارات اميرکبير به طبع رسيده است. نگارش کتاب، بنا به تاريخ ذيل مقدمه، در آخر مرداد 1347 پايان يافته است.

3. کاوش هاي عقل عملي

ميان فلسفه ي اخلاق و قواعد اخلاقي تفاوتي بنيادي هست که مسائل و مباحث آن ها را کاملاً از يکديگر جدا مي کند. اولي شناخت برتر اخلاق و به اصطلاح فرا اخلاق (1) است که معمولاً از آن به عنوان فلسفه ي اخلاق ياد مي شود، و ديگري شناخت احکام و معيارها و قواعد دستوري اخلاق (2) است که از گذشته آن را علم اخلاق مي گفته اند.
البته بايد متذکر شد که مباحث فلسفي اخلاقي، يعني آنچه اصطلاحاً فلسفه ي اخلاق ناميده مي شود، خود به دو بخش مجزا اما کاملاً مرتبط تقسيم مي شود: يکي فلسفه ي علم اخلاق است که معرفتي درجه دوم به شمار مي رود و از مبادي تصوري و تصديقي و روش هاي علم اخلاق بحث مي کند، و ديگري نگاهي فلسفي به خود اخلاق است که مي توان آن را مابعدالطبيعه ي اخلاق ناميد و معرفتي درجه اول و معطوف به حقايق و ارزش هاي اخلاقي است.
کتاب شريف کاوش هاي عقل عملي، که موضوع مباحث مطرح شده در آن « هستي هاي مقدور است که عوارض ذاتي آن [ ها ] خوبي ها و بدي هاي اخلاقي و درستي ها و نادرستي ها و مسئوليت ها و بايستي هاست »، به هر دو شاخه ي فلسفه و اخلاق مي پردازد، اگرچه تفکيکي دقيق ميان دو حوزه صورت نگرفته است. نگارنده به طريقي ابداعي و شيوه اي منحصر به فرد در ميان استادان متقدم فلسفه اسلامي به بحث فلسفي درباره ي اخلاق و بايد و نبايد مي پردازد و در نخستين بخش، که « طرح مسئله » است، پرسش يا شبهه ي معروف هيوم را داير بر گسست منطقي ميان « است » و « بايست » طرح و ايضاح مي کند و سپس در بخش هاي ديگر با تلاش هاي فلسفيِ مبتني بر سنت فکري فلسفه ي اسلامي و با توجه به ميراث فکري فلسفه ي مغرب زمين، مي کوشد موضع خويش را در مقام استاد مسلم فلسفه ي اسلامي در برابر مشکل و مسئله ي مزبور بيان دارد.
عناوين فصول مختلف کتاب عبارت اند از: « انتولوژي بايستي و استي، منطق صورت بايستي ها و استي ها، منطق ماده ي بايستي ها و استي ها، و در نهايت بحث از متون کلام اسلامي. در بخش پاياني نويسنده بحث هاي کلامي متکلمان مسلمان را درباره ي حسن و قبح و عدل به نحوي تحليلي و محققانه بررسي و نقادي کرده است. کتاب در سال 1361 منتشر شده است.

4. آگاهي و گواهي

اين کتاب، ترجمه و شرح انتقادي رساله ي تصور و تصديق صدرالدّين شيرازي است که در آن ضمن نقد نظريه هاي صدرالدّين، ديدگاه ها و تئوري هاي تأسيسي و بديع استاد حائري درباره ي دو موضوع مهم « تصور » و « تصديق »، که در مبحث « علم » و فلسفه مطرح مي شود، بيان شده است.
درباره ي محتواي اين کتاب به اجمال مي توان گفت که مقوله ي علم در فلسفه ي اسلامي در ابواب و فصول مختلف بررسي مي شود: گاه در علم النفس و گاه در مبحث مقولات به عنوان يکي از اقسام کيف نفساني و گاه در وجود ذهني به عنوان نحوه و نشئه اي از وجود. از تقسيمات اولي علم، تقسيم آن به تصور و تصديق و، به تعبير و ترجمه ي مرحوم استاد حائري، آگاهي و گواهي است. « تصور » عبارت است از علم و ادراک ساده بدون حکم، و « تصديق » معرفتي است که بنا بر رأيي، همراه حکم است و بنا بر رأيي ديگر، همان حکم و اذعان است.
مترجم محقق علاوه بر آن که قدرتمندانه وارد عرصه ي کارزار فکري و عقل آزمايي شده و به تقد آراي حکيم صدرالمتألهين در رساله ي مذکور پرداخته، خود به گونه ي فيلسوفي صاحب دستگاه فکري خاص به حل مشکلات و رفع معضلات همت گماشته است.
اين کتاب به همت انجمن حکمت و فلسفه در سال 1360 براي نخستين بار به طبع رسيد و سپس مجدداً مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي آن را منتشر کرد.

5. هرم هستي

شايد بتوان معروف ترين اثر استاد را هرم هستي دانست. در ذيل عنوان بر روي جلد کتاب آمده است: « تحليلي از مبادي هستي شناسي تطبيقي ».
اين اثر حاصل درس هاي استاد در انجمن حکمت و فلسفه در سال 1359 و دربرگيرنده ي تز بنيادي ايشان در فلسفه ي محض است. هرم هستي در دوازده فصل تدوين شده و نخستين بار در سال 1360 به همت مرکز ايراني مطالعه ي فرهنگ ها منتشر شده است. فصل هاي کتاب به ترتيب چنين اند:
1. هستي و استي
2. انتولوژي غربي و هستي شناسي اسلامي
3. برهان صديقين از طريق منطق صورت
4. در پيرامون هستي
5. مخروط وجود در فلسفه ي اسلامي
6. قواعد انتولوژي توحيدي
7. انتولوژي کانت و اپيستمولوژي
8. هرم هستي
9. کلي طبيعي
10. حمل: اين هماني
11. فرد بالذات
12. امکان به معني فقر
استاد حائري « بحث هستي شناسي را دانش برترين و برترينِ دانش هاي انساني » به معناي « فراگيرترينِ » دانش ها به لحاظ خصوصيت مفهوم وجود دانسته اند. ايشان به بخش بندي ويژ اي در مسئله هستي قائل بودند که عبارت بود از « اطلاق قسمي » و « اطلاق مقسمي ». در اين زمينه « وجود مطلق » و « مطلق وجود » را متمايز از يکديگر مي دانستند و معتقد بودند که بر مبناي اين شناسايي حل بسياري از مشکلات فلسفه ي شرق و غرب آسان شده و راه انديشه ي هستي را براي استنباط و درک واقعيت يکتايي هستي هموار ساخته اند. به گفته ي استاد:
از روي همين تفاوت تحليلي است که ما در فلسفه ي خود توفيق يافته ايم « فرد بالذات » هستي را در ميان همين واقعيت هاي عيني و تجربي عالم با حواس ظاهري خود دريافت کنيم و از طريق همين پديده هاي طبيعي و عيني به کل جهان هستي، که در هرم هستي ترسيم يافته است، رهنمون گرديم.
استاد معتقد بودند که مراتب متفاوت هستي در هرم هستي شناسانه ي توحيدي ايشان، در عين اختلاف و کثرت و گوناگوني ها و ميناگري هاي ظهور و تجليات از يک سو، و اختلاف در شدت و ضعف و پيشي و پسي از سوي ديگر، همه از يک وحدت ناگسستني و اين هماني عيني و تحققي سرچشمه مي گيرد.
تئوري هرم هستي بخش ويژه اي از تز دکتري استاد فقيد بوده است که در رشته ي فلسفه ي تحليلي در دانشگاه تورنتوي کانادا از آن دفاع شده و با تحسين فراوان استادان بنام فلسفه با درجه ي ممتاز پديرفته شده است. تئوري هندسي هرم هستي و هستي شناسي توحيدي زيربناي تمام تئوري هاي ديگر استاد در مباحث جهان شناسي و جامعه شناسي و حقوق بشر و انسان شناسي و سياست مدن و مباحث نفس است و لذا اهميت بنيادي در ميان آثار استاد دارد.

6. متافيزيک

کتاب متافيزيک مجموعه ي ده مقاله ي فلسفي و منطقي مرحوم استاد حائري يزدي است که از سال 1349 تا 1360 در نشريات مختلف به طبع رسيده اند. مقاله ي نخست مقاله اي است که در دو قسمت و در دو شماره ي مجله ي انديشه هاي نو در علوم انساني منتشر گرديده است.
عناوين سه مقاله ي بعدي عبارت است از « خداشناسي برتر »، « انتولوژي توحيدي چيست؟ » و « برهان صديقين ». اين سه مقاله قسمتي از درس هاي مرحوم استاد در دانشکده ي الهيات دانشگاه تهران است که ابتدا در مجله ي سروش و سپس به صورت کتابي تحت عنوان روش راستين يکتاشناسي يا انتولوژي توحيدي منتشر شده است.
مقاله ي « خدا در فلسفه ي کانت » متن سخنراني مرحوم استاد در دانشگاه است که در شماره ي 35 و 36 مجله ي مقالات و بررسي ها ( نشريه ي دانشکده ي الهيات دانشگاه تهران ) منتشر گرديده است.
« وجود و ماهيت در فلسفه ي ابن سينا » متن سخراني مرحوم استاد در کنگره ي بوعلي است که در سال 1359 برگزار شد. اين مقاله در مجموعه مقالات کنگره ي هزاره ي ابن سينا از جانب يونسکو منتشر شد.
« رابطه ي ميان وجود و ماهيت در فلسفه ي ابن سينا » مقاله اي است که براي يادنامه ي استاد شهيد مرتضي مطهري نگاشته شده است. « امکان عام » نقدي است بر برخي حواشي مرحوم علامه طباطبايي - قدس سره - بر اسفار صدرالمتألهين. اين مقاله به تاريخ زمستان 1346 در مجله ي دانشکده ي ادبيات منتشر شده است.
« موجبه ي سالبة المحمول چيست؟ » و « قضيه و علم تصديقي »، پاسخ هاي استاد است به پاسخ هاي مرحوم علامه طباطبايي به نقد ياد شده. لازم است يادآوري کنيم که در مجموعه ي متافيزيک دو مقاله از مرحوم علامه طباطبايي تحت عناوين « بحثي درباره ي امکان » و « قضيه اي به نام موجبه ي سالبة المحمول » نيز مندرج است.
کتاب متافيزيک در آذر 1360 منتشر شده است. اين کتاب اينک با افزايش چندين مقاله ي ديگر استاد، از سوي مؤسسه ي پژوهشي حکمت و فلسفه ي ايران و با عنوان تازه ي جستارهاي فلسفي در شرف انتشار است.

7. حکمت و حکومت

فلسفه ي سياسي استاد حائري يزدي و تحليل جامع نظري ايشان در سياست در کتاب حکمت و حکومت مندرج است و تز معروف ايشان مبني بر اشتقاق حکومت از حکمت و نه حکم ( به ضم حاء ) در اين کتاب تحليل شده است. همچنين تئوري وکالت و مشروعيت دموکراتيک نيز در ضمن همين اثر بيان شده که واجد نقدهاي وثيق بر نظريات دموکراسي غربي، از جمله ديدگاه هاي ژان - ژاک روسو و ديگران است. حکمت و حکومت در سال 1995 ميلادي در کشور انگلستان به زبان فارسي منتشر شده است.
آنچه به کتاب حکمت و حکومت - که موضوع اصلي آن فلسفه ي سياسي يا حکومت است - موقعيت ممتاز و ويژه مي بخشد صرفاً اين نيست که مباحث مربوط به انديشه ي سياسي در مجموعه ي تفکرات امروز جامعه ي ايراني جايگاهي خاص و توجه برانگيز دارد، بلکه بيشتر آن است که نويسنده ي اين کتاب علاوه بر آن که فيلسوفي صاحب رأي و عميقاً آشنا به نظريات حکيمان مسلمان و فيلسوفان مغرب زمين است، فقيهي مجتهد و داراي قدرت استنباط نيز مي باشد. في الواقع قرن ها علم شريف فقه به همراه علم کلام متکفل و متولي اصلي بحث سياست و حکومت بوده و اهل فقه اعم از فقيهان اهل سنت و فقيهان مذهب شيعه همگي احکام مربوط به حکومت و وظايف شهروندان در برابر دولت و متقابلاً مسئوليت هاي دولت در برابر مردم و نيز مباني مشروعيت اقتدار سياسي را در ابواب و کتب فقهي مطرح مي کرده و نظري فقهي به اين موضوع داشته اند، حال آن که نه مباحث هستي شناسي و نه مباحث اخلاق هيچ کدام در حوزه ي علم فقه مطرح نشده و استقلال و تمايز هر دو از علم احکام شرعي همواره محفوظ بوده است، تا جايي که به طور سنتي علوم شرعي را به سه حوزه ي اعتقادات ( مباحث هستي شناسانه ) اخلاق و احکام شرعي ( علم فقه ) تقسيم کرده اند. پس به وضوح مي توان ديد که جمع فقاهت و فلسفه در شخصيت صاحب حکمت و حکومت چه عرصه ي کم رقيبي براي وي فراهم آورده است. نگاهي به پيشينه ي فلسفه ي سياسي در تمدن اسلامي و بي اعتنايي نسبت به انديشه هاي سياسي در نوشته هاي فلسفي پس از فارابي مؤيد اين امر است. مي توان گفت که پس از فارابي مباحث سياسي و حکومتي عمدتاً در کتب کلامي و فقهي آمده است تا در کتب فلسفي. در هر حال، کتاب حکمت و حکومت را مي توان در حوزه ي فلسفه ي اسلامي و زبان فارسي، که زبان دوم فرهنگ و انديشه در ميان مسلمين است، « جمهوري » اي نو يا تالي « مدينه ي فاضله ي » فارابي ارزيابي کرد.
صاحب حکمت و حکومت، چنان که شيوه ي وي در ديگر کتب و رسائل و مقالات فلسفي اوست، نخست به تحکيم و تشييد مباني معرفت شناسانه و هستي شناسانه مي پردازد. وي کتاب را با « هستي و استي » و تمايز آن ها از يکديگر آغاز مي کند. از نظر نويسنده، تمايز بين هستي محمولي يا مفاد کان تامه و هستي رابط يا مفاد کان ناقصه، که در فارسي از آن به « استي » تعبير مي کنند، موجب تفکيک قضاياي فلسفي از قضاياي علوم جزئي مي شود.
در دومين فصل کتاب تفکيک استي از بايستي و قضاياي توصيفي از قضاياي تکليفي مورد بحث و کاوش قرار مي گيرد. در قضاياي « است دار » از موجودات غير مقدور و در قضاياي « بايددار » از موجودات مقدور بحث مي کنيم. بنابراين، قضاياي دسته ي نخست قضاياي حکمت نظري و قضاياي ديگر از آنِ حکمت عملي است. پس اگرچه قضاياي بايددار متعلق ادراک عقل عملي هستند، « مسائل عقل عملي »، که « کلاً در محدوده ي اختيار و ساختار اراده ي انسان ها قرار گرفته » اند، در عين حال « همه از نوع پديده ها و هستي هايي حقيقي به شمار مي روند که از نهاد اختيار و قدرت خلاقه و اراده ي فردي و جمعي نوع خاصي از هستي که به زيور انديشه و آزادي فکر و عمل آراسته است و نامش انسان است به عرصه ي وجود مي آيند ».
در فصل سوم کتاب، دوگانه ي هستي و چيستي يا وجود و ماهيت بررسي مي شود و تقريري نو از اصالت وجود و اعتباريت ماهيت، که زيربناي حکمت متعاليه ي صدرايي است، عرضه مي گردد. اين تقرير نو همان است که استاد حائري - قدس سره الشريف - به صورت تئوري ابتکاري هرم هستي طراحي کرده است.
پس از مباحث بنيادين نظري، مؤلف از طريق مفهوم ضرورت به حوزه ي حکمت عملي انتقال مي يابد. مرحوم علامه طباطبايي نيز در مبحث اعتباريات چنين انتقالي از حکمت نظري به حکمت عملي و عبور از هستي هاي حقيقي غيرمقدور به هستي هاي اعتباري را به مدد مفهوم ضرورت تمهيد و تسهيل کردند.
تفصيل اين بحث و نحوه ي اتصال قضاياي بايددار به قضاياي است دار در کتاب کاوش هاي عقل عملي آمده است. تفاوت عقل نظري با عقل عملي در فصلي ديگر به تفصيل بررسي شده که انتقال يادشده را کاملاً عقلاني و پذيرفتني مي سازد. پس از آن نويسنده اولين دروازه ي ورود به مبحث فلسفه ي سياسي را تحت عنوان « فلسفه ي وجودي حکومت » مي گشايد.
نويسنده نظريه اي بديع و ابتکاري در شرح الاسم حکومت مطرح مي کند و حکومت و حکم را به معناي تصديق و اذعان و علم تصديقي ارجاع مي دهد، و اين يکي از بدايع کتاب حکمت و حکومت است که از آن ثمرات خاصي برمي آيد.
باري، حکومت و حکم به همين مناسبت که يکي از شاخه هاي پربار حکمت عملي است، از نهاد حکم و علم تصديقي به حقايق اشيا ريشه مي گيرد، و در اين صورت، واژه ي « حکومت » به معني تدبير و رايزني خردمندانه در امور جاريه ي کشور است و هرگز به معناي امر کردن و فرمان دادن به زيردستان نيست.
اهل خرد دانند که اين نگاه به حکومت و حاکميت ملازم با چه نگرشي نسبت به مردم و جامعه است. در يک نگرش، مردم مالکان کشور و حاکمان بر نفوس خويش اند که براي تدبير امور و تنظيم معاملات و مبادلات، قدرت سياسي را به دولت تفويض و توکيل مي کنند، و در نگرشي ديگر، مردم به جهت صغارت و محجوريت، رعايايي هستند که آسايش و امنيت و آزادي و رفاهشان انعام ولي نعمت، يعني ارباب حکومت، است. در دو فصل « شناخت تجربي حکومت » و « شناخت تحليلي حکومت » از دو نظرگاه به اين موضوع نگريسته مي شود.
نويسنده در شناخت تحليلي حکومت مي گويد:
از نکات ديگري غير از آنچه در سرفصل اين گفتار در شرح معناي حکومت از همين سخن به دست مي آيد و همچنين غير از بررسي تجربي در فرم هاي گوناگون حکومت ها در تاريخ جوامع انساني، اينک به آساني مي توان به اين نتيجه ي روشن و واقع بينانه رسيد که ماهيت حقيقي حکومت در هر سيستمي که در هر زمان و مکان پديدار گردد، هرگز يک واقعيت مستقل و جداگانه از جامعه ي خود نخواهد بود، بلکه پيوسته حکومت نماد و نمايانگر و ظهور حقيقت همان جامعه است که عيناً و عملاً به وجود آمده و چهره ي تجربي و تاريخي به خود گرفته است...
قلب تپنده ي کتاب حکمت و حکومت نظريه اي است که بر بنياد آن، افراد جامعه نسبت به کشور مالکيت شخصي مشاع دارند و بهره برداري از اين مايملک را وکالتاً به شخص حاکم تفويض و احاله مي کنند. در فصل « ساختار جامعه بر اساس مالکيت شخصي مشاع »، نويسنده به آراي ژان - ژاک روسو در کتاب قرارداد اجتماعي راجع به رابطه ي فرد و جامعه يا جزء و کل مي پردازد و نگرش هاي متعارف نسبت به جامعه و شخصيت و هويت آن را به نقد مي کشد و مي گويد:
از آنچه تاکنون داستان سرايي شد، کاملاً آشکار گرديد که فلسفه ي سياسي در تحليل شناخت رابطه ي شهروندان با دولت يا حکومت هنوز اندر خم يک کوچه است و نتوانسته است خود بفهمد و به ديگران بفهماند که فرد با حفظ و تأکيد بر استقلال و شخصيت حقيقي و فرديت براي نوع کلي طبيعي خود « انسان »، چگونه زير چتر يک واحد جمعي قرار گرفته و عضويت کل را در اين شخصيت مجهول حقوقي مي پذيرد. بدون اين که شخصيت حقيقي خود را خودباخته سازد!
از نظر صاحب حکمت و حکومت، مالکيت شهروندان نسبت به کشور، که فضاي بزرگ زيست مشترک آن هاست، به صورت مالکيت شخصي مشاع است بي آن که محتاج قرارداد همبستگي و معاونت باشند. درواقع:
کشور عبارت از فضاي باز و آزادي است که انسان هاي معدودي به صورت مشاع براي زيست طبيعي خود از روي ضرورت برگزيده و آن را قلمرو تداوم زندگي خود و خانواده خود قرار داده اند. اين فضاي باز و مشترک را مي توان به تنهايي شهر ناميد و يا کشور و احياناً هم شهر و هم کشور ( ص 113 ).
مالکيت فردي و شخصي مشاع هم فرديت افراد شهروندان را تضمين سياسي و اخلاقي و اجتماعي مي کند. هم آزادي و استقلال آن ها را در چارچوب غيرقابل نفوذ خود نگهداري و نگهباني کرده و پيوسته بدين وسيله حق طبيعي حاکميت ملي را براي جوامع بشري در هر جا و به هر شکلي که باشند اعلام مي دارد ( ص 121 ).
طرح مباحث کلامي در باب امامت و بررسي قاعده ي لطف و نيز طرح مسئله ي فلسفي - کلامي علم عنايي خداوند به نظام احسن به کتاب حکمت و حکومت رنگ و بوي ويژه اي بخشيده است. اين کتاب، که آرا و نظريات بزرگ ترين نظريه پردازان مغرب زمين از افلاطون تا مارکس را در باب جامعه و سياست طرح و نقد کرده، چنان استادانه با آراي انتزاعي متکلمان و فلاسفه ي مسلمان پيوند يافته که بي هيچ ترديد بايد آن را از آثار ماندگار و کلاسيک فلسفه ي سياسي اسلامي به شمار آورد.
فصل « جامعه ي اسلامي و جوامع دموکراتيک » يکي از بهترين فصل هاي کتاب است که به مباحثي نظير « انسان شناسي اسلام »، « اصول جامعه شناسي اسلامي » و « پلوراليسم سياسي » مي پردازد.

8. علم حضوري ( Knowledge By Presence )

اين کتاب، رساله ي دکتري استاد فقيد بوده که در سال 1978 با نظارت چند تن از استادان برجسته ي فلسفه ي غرب در دانشگاه تورنتوي کانادا نگاشته شده است. اين استادان عبارت اند از پروفسور فرانکنا، پروفسور ساوان، (3) پروفسور اشميتس، (4) پروفسور استيونسن، (5) پروفسور لانگ، (6) و پروفسور فئرودر.(7) اين اثر، که نگارش آن جمعا نُه سال به طول انجاميد، از جامع ترين آثار در نوع خود محسوب مي شود.
دکتر سيد حسين نصر بر اين کتاب، که در سال 1992 از سوي دانشگاه نيويورک به زبان انگليسي به چاپ رسيد، مقدمه اي نگاشته و در قسمتي از آن چنين آورده است.
مباني معرف شناسي در فلسفه ي اسلامي: علم حضوري، تأليف مهدي حائري يزدي، کتابي عادي در زمينه ي اسلامي نيست، اثري که صرفاً افزوده اي به مجموعه ي کتاب هاي پيشين در اين زمينه به زبان هاي اروپايي باشد؛ بلکه اين کتاب جزء نخستين آثار متعلق به سنت جاري و زنده ي فلسفه ي اسلامي به زبان انگليسي و به قلم کسي است که علوم و معارف فلسفي را به شيوه هاي سنتي و کلاسيک آموخته. اين کتاب نماينده اي است شايسته و عظيم القدر براي سنت فلسفه ي اسلامي به زبان فلسفه ي معاصر، و نويسنده اي آن را نگاشته که نه فقط استاد و مدرس فلسفه هاي ابن سينا، سهروردي و ملاصدرا بلکه علاوه بر آن متفکري است که آشنايي کامل با راسل و ويتگنشتاين، کانت و جيمز دارد.
علي رغم جد و جهدهاي شماري از پژوهشگران نظير هانري کربن و توشيهيکو ايزوتسو براي معرفي بهتر و بيشتر سنت اصيل و ريشه دار فلسفه ي اسلامي به جهان غرب، محتملاً بيشتر خوانندگان غربي هنوز از « سنت زنده ي فلسفه ي اسلامي » آگاهي ندارند. در ترسيم نقشه ي فکري و عقلي متداول در مغرب زمين، فلسفه ي اسلامي با آنچه لاتينيان فلسفه ي عرب مي ناميدند يکي اخذ شده و به قرون وسطي ارجاع و تحويل گرديده است. حتي بسياري از کساني که علائقي هم نسبت به فلسفه ي اسلامي دارند آن را با مکتب ابن رشدي لاتيني، مباحثات و مجادلات توماس آکويناس و دانز اسکات يکي انگاشته اند. اين جماعت مشکل مي توانند تصوري در باب فلسفه در قرون بعدي و خارج از حوزه ي عربي تمدن اسلامي در ايران داشته باشند، کشوري که همچنان محل اصلي فعاليت فلسفي در جهان اسلام در خلال هشت سده ي گذشته بوده است.

9. الحجة في الفقه

الحجة في الفقه در علم اصول نگاشته شده و اساساً بخشي از مهم ترين آثار استاد يکي از ناشناخته ترين تأليفات ايشان تقريرات درس هاي علم اصول است. استاد فقيد، تقريرات درس اصول فقه آيت الله حاج سيد محمد حجت کوه کمره اي و نيز تقريرات درس اصول آيت الله العظمي بروجردي را در هجده سالگي نگاشته بود که پس از پيرايش و ويرايش بسيار، قرار است در چها مجلد به چاپ برسد. تا اين زمان، جلد اول اين اثر منتشر شده است.
الحجة في الفقه عنوان اصلي اين اثر است که در ذيل آن ذکر شده است: « تقريرات و تحصيلات من الدراسات العالية لاعظم فقهاء عصره آيت الله العظمي السيد حسين الطباطبايي البروجردي، نورالله مضجعه، لاقل خدمة العلم، مهدي الحائري اليزدي ».
جلد اول اين اثر ارزشمند که مؤسسه الرساله آن را به چاپ رسانده، در قطع وزيري و 180 صفحه در سال 1378 منتشر شده است. اين مجلد شايد مهم ترين جلد از چهار جلد مزکور باشد، زيرا مشتمل بر بحث هاي بنيادي اصول، از جمله « في مباحث الالفاظ » است.
بحث مستوفاي استاد درباره ي « وضع »، پس از بحث « موضوع العلم » به تنهايي نشان دهنده ي جامعيت اين کتاب نسبت به ساير آثار اصولي است. متأسفانه جامع الحکمتين، حضرت آيت الله دکتر مهدي حائري، در ميان ما نيست تا انتشار ساير مجلدات و رواج اين تقريرات ارزشمند را شاهد باشد.

10. التعليقات (8)

اين کتاب حواشي معدودي بر تحفة الحکيم محقق اصفهاني است. کتاب حاضر را مي توان آخرين اثر ايشان برشمرد. اثري که در واپسين روزهاي زندگي در حالي که دوران سخت بيماري را تحمّل مي کرد، و بيماري پارکينسون به شدت او را محاصره کرده بود، لحظاتي که به وسيله ي دارو لرزش دستش آرام مي گشت به نگارش آن مي پرداخت. گويا خود احساس کرده بود که اجل محتوم او را مهلت نمي دهد و توفيق اتمام آن را نخواهد يافت. لذا دفترچه ي يادداشت ها را در اختيار من نهاد تا خطوط نگاشته شده با آن وضعيت را، که شايد براي ديگران نامأنوس و ناخوانا باشد، تنظيم و قابل طبع کنم، و نگارنده با کمال امتنان پذيرفتم، و خوشبختانه توفيق طبع و نشر آن دست داد.
آنچه برايم آموزنده بود روحيه ي پژوهندگي و احساس و شور نقد و بحث بود که از او مي ديدم. محاصره ي درد و رنج بيماري طاقت فرسا از يک سو و اظهارات عاميانه ي سوداگران بازيگر صحنه هاي فرهنگي که به جاي نقد، ياوه سرايي و فحاشي نثار آن تنديس حکمت مي کردند از سوي ديگر، اندک اثري در ادامه ي کار او نمي گذاشت. او به کار خويش ادامه مي داد و به رسالت انديشمندي و روشنفکري خود عمل مي کرد تا آن که لحظه ي موعود سر رسيد، قلم از دست نهاد و راهي بيمارستان شد و سرانجام در 17 تيرماه 1377 دعوت حق را لبيک گفت. مرغ روحش قفس تن را رها کرد و به سوي ملکوت اعلي شتافت، هرچند که شعله ي فروزان اين گونه متفکران دل سوخته جاوداني است و به قول حافظ شيرازي:
بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر *** کز آتش درونم دود از کفن برآيد
اللهم اغفر له و لوالديه و لجميع المؤمنين و المؤمنات.
آثار فوق هرچند مکرراً به طبع رسيده است ولي برخي از آن ها توسط مؤلف محترم بازنگري گرديده و مابقي آن ها به علت شدت کسالت و نقاهت ايشان توفيق دست نيافته است و بنا به توصيه ي آن بزرگوار به اينجانب برآنيم تا کليه ي آثار پس از انجام برخي کارهاي پژوهشي و ويراستاري لازم با اهتمام مؤسسه ي پژوهشي حکمت و فلسفه ي ايران، مقدمات نشر بهينه ي آن را براي اهل دانش و فرهنگ فراهم آوريم.
آثار محفوظ و يادداشت هاي پراکنده اي نيز از ايشان به جاي مانده که هر کدام از اهميت و ارزش والايي برخوردار است. از جمله:
1- حاشيه بر منظومه ي سبزواري
2- حاشيه بر مشاعر ملاصدرا
3- حاشيه بر اسفار ملاصدرا
4- حاشيه بر شفاي ابن سينا
5- مقالات ارائه شده در کنفرانس هاي بين المللي
6- سخنراني هاي ارائه شده در مراکز علمي مختلف جهان
7- درس هاي ارائه شده در محل انجمن فلسفه و حکمت ايران
8- شرح اصول کافي: درس هاي القاء شده در انجمن هفتگي دانشگاهيان
9- دوره ي اصول فقه تقريرات درس مرحوم آيت الله العظمي حجت کوه کمره اي
10- مجلدات دوم و سوم الحجة في الفقه ( تقريرات درس مرحوم آيت الله العظمي بروجردي )
از خداوند متعال توفيق آماده سازي کليه ي آثار را مسئلت دارم.

پي نوشت ها :

1- meta- ethics
2- normative ethics
3- D. Savan
4- K. Schmitz
5- J. Stevenson
6- T. Lang
7- R. R. Fairweather
8- التعليقات، تهران، مرکز نشر علوم اسلامي، 1377.

منبع مقاله :
حائري يزدي، مهدي؛ (1384)، علم کلي، تهران: مؤسسه ي پژوهشي حکمت و فلسفه ايران، چاپ پنجم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.