زيارت و سياحت
زيارت خانه ي خدا و مزار ائمه ي اطهار (عليهم السّلام) و زنده نگه داشتن ياد آنان در دل ها امري است که پيشوايان دين بر آن تأکيد فراوان داشته اند. بدين جهت، فقها و دانشوران نيز توسّل و زيارت را منبع فيض و الهام دانسته و در تنگناهاي زندگي، مشکلات علمي و... از اين وسايط ارتباط با خداوند، بهره ها گرفته اند. بر اساس اين باور مي بينيم دانشمنداني که در پي وظيفه الهي از مشاهده مشرّفه دور مانده اند، همواره در آرزوي ارتباط نزديک با منابع فيض بوده اند. فقهايي که مخصوص زيارت و سياحت از شهرهاي دور سفر کرده اند، از شمار بيرون هستند. در اين جا چند تن از فقهاي بزرگ را که افزون بر زيارت، به سير و سياحت و بازديد از مکان هاي مقدّس و مزار فرزانگان نيز پرداخته اند، نام مي بريم.1. محمد بن الحسن، معروف به شيخ حرّ عاملي (1033 - 1104 هـ. ق)
از فقهاي بزرگ شيعه، در حوزه هاي دانش منطقه ي جبل عامل باليد و به درجه ي عالي دانش رسيد. دو بار به حج مشرف شد. براي زيارت ائمه ي اطهار (عليهم السّلام) به عراق سفر کرد. در سال 1073 هـ. ق. براي زبارت امام رضا (عليه السّلام) راهي ايران شد. در مشهد مجاورت امام (عليه السّلام) را اختيار کرد.حوزه ي درس با رونقي بنيان نهاد. در ضمن، قاضي القضاة و شيخ الاسلام شهر نيز بود. از مشهد سفري به اصفهان داشت. (1) در اين سفر به ديدار علامه محمد باقر مجلسي رفت. علامه مجلسي از او اجازه ي نقل روايت دريافت کرد. شيخ حرّ عاملي نيز از علامه، اجازه ي نقل روايت دريافت داشت. در همين سفر به همراه علامه ي مجلسي به ديدار از مناظر ديدني شهر اصفهان، از جمله: کاخ شاه پرداخت، (2) سپس به مشهد بازگشت.
وي در يکي از سفرها که به قصد زيارت خانه ي خدا به مکه مکرّمه رفته بود، بر اثر اتفاقي که پيش آمد، جان او به مخاطره افتاد. با همکاري يکي از اشراف مکه به سوي يمن رهسپار شد واز آن ديار نيز ديدن کرد. (3)
2. شيخ يوسف بحراني، صاحب حدائق
(1107- 1186 هـ. ق) از فقهاي بنام شيعه، از آغاز دانش پژوهي با سير و سفر و آوارگي رو به رو بود. با شعله ور شدن آتش فتنه و قتل و غارت در بحرين، به همراه پدر، به قطيف کوچ کرد. دو سال در قطيف ماند. با آگاهي از برقراري امنيت در بحرين به وطن خود بازگشت. طي اين مدت از اساتيد بزرگي چون: شيخ حسين ماحوزي و شيخ احمد بن عبدالله بلادي، بهره گرفت و به مدارج عالي دانش دست يافت. از بحرين به زيارت بيت الله الحرام و مدينه سفر کرد. (4) در پي آوارگي هاي بسيار بين قطيف و بحرين، در پي مأمن، آهنگ سفر به ديگر ديار اسلامي کرد. (5) در آستانه ي چهل سالگي در حالي که به مرحله ي کمال و بلوغ علمي رسيده بود، به ايران سفر کرد. نخست وارد کرمان شد، سپس به شيراز رخت کشيد و در آن جا به عنوان استاد « دارالعلم » که از مراکز بزرگ دانش عصر به شمار مي آمد، برگزيده شد. پس از مدتي آوازه اش همه جا گير شد. « دارالعلم » شيراز را رونقي دو چندان بخشيد. چهارده سال در شيراز تلاش علمي کرد. در اين مدت، رساله هاي علمي در مباحث گوناگون نگاشت. در حمله ي « نعيم دان خان » به شيراز در 1154 هـ. ق، به فسا پناه برد. در آنجا هشت سال ماند. در اين زمان نگارش دائرة المعارف فقه را آغاز کرد و کتاب ارزش مند حدائق الناظره را تا باب غسل ها در « فسا » نگاشت. (6)شيخ يوسف، زماني که در ايران مي زيست، در 1156 هـ. ق. ، به عشق زيارت علي (عليه السّلام) سفر ويژه اي به نجف اشرف کرد. وي در اين باره مي نويسد:
... با وجود جنگ ايران و روم ( عثماني ) و اَمن نبودن جاده ي شيراز به اصفهان و سرماي سخت پاييز، عازم سفر شدم. بسياري از دوستان مرا از اين سفر باز داشتند، ولي چون مصمم به زيارت مولايم بودم، از پا نايستادم و به هنگام حرکت اين قصيده را سرودم:
إليک أمير المؤمنين وفودي *** فانت منائي من جميع قصودي
فيا روح رح في هواه و سارعي *** لديه وجودي فهو أصل وجودي
حرکت من به سوي توست، از بين همه ي انگيزه ها تو مقصود مني.
اي روح ( با عظمت )، در هواي او حرکت کن، وجود کن اشک بريز، که او اصل وجود من است. (7)
نعيم دان خان، پس از هشت سال حاکميت بر شيراز، در 1164 هـ. ق. به قصد تصرف « فسا »، به آن شهر يورش برد. صاحب حدائق پس از آوارگي بسيار به اصطهبانات پناه آورد. از آن جا به قصد زيارت امام رضا (عليه السّلام) و حضرت معصومه (عليها السّلام) و سپس اقامت در کربلا، راهي سفر شد. (8) در مسير راه، در قم مدتي رحل اقامت مي افکند و به زيارت حضرت معصومه (عليها السّلام) و مرقد عالمان بزرگ و ديدار شخصيت هاي برجسته علمي مي پردازد.
در ديداري که از قبر صدوق دارد، مي نويسد:
... قبر او [ صدوق ] (9) در شهر قم است و در قبّه اي قرار دارد. من در سالي که به زيارت امام رضا (عليه السّلام) مشرف شدم، آن را هم زيارت کردم. (10)
در سفر به کربلا، بيش از يک ماه در بهبهان اقامت گزيد. با حوزه ي آن جا آشنا شد و با علما رابطه صميمي برقرار کرد. با آشکار شدن موقعيت برجسته ي صاحب حدائق، مردم براي پرسش هاي شرعي به او مراجعه مي کردند. پاسخ مسائلي که مردم از وي پرسيده اند، در رساله اي به نام اجوبة المسائل البهبهانيه گردآوري شده است. (11) وي پس از سال ها آوارگي و تلاش علمي، در حوزه ي کربلا درخشيد و در همان جا بماند و در ربيع الاول 1186 هـ. ق. ديده از جهان فرو بست.
3. شيخ فتح الله نمازي، معروف به شيخ الشريعه اصفهاني
در سال 1260 هـ. ق. در اصفهان ديده به جهان گشود. علوم مقدماتي را در اصفهان فرا گرفت و براي ادامه ي تحصيل به نجف اشرف سفر کرد. در آن جا از حوزه ي درس بزرگان حوزه، چون: ميرزا حبيب الله رشتي استفاده کرد و به مقام عالي اجتهاد دست يافت. (12) وي پس از رحلت محمد تقي شيرازي مرجعيت عامه يافت و رهبري نهضت استقلال طلبانه عراق را بر عهده گرفت. در زمان جنگ، عصر جمعه روز 25 محرم الحرام 1334 هـ. ق. ، شيخ الشريعه همراه سيد هبة الدين شهرستاني و گروهي از دانشمندان شيعه در يکي از محلّه هاي بغداد، ( اعظميه ) به ديدار دانشمندان اهل سنت و زيارت آرامگاه ابوحنيفه رفتند. در جامع ابوحنيفه، شيخ محمد جواد جواهري و شيخ رئوف، استاد « اعظميه » براي پيروزي مسلمانان دعا کردند. آن گاه شيخ نعمان اعظمي درباره ي اتحاد گروههاي مختلف مسلمان سخنراني کرد. در پايان شيخ محمد رضا شيبي، در آن محفل آسماني گفت:... ديدار بزرگان شيعه از « اعظميه » و تلاش آنان براي صلح و دوستي ميان مسلمانان، نخستين ديدار از نوع خود در تاريخ است. (13)
پژوهش و تحقيق
محقق براي استواري و استحکام پژوهش خويش، افزون بر بهره گيري از توانايي ها و ابزارهاي علمي - پژوهشي موجود، براي بهره وري از منابع و مدارک گسترده تر و ديدگاه هاي ديگر دانشوران، نيازمند سير و سفر در کشورهاي گوناگون است.از اين روي، بسياري از محققان، براي فراهم کردن نيازهاي پژوهشي خود به سفرهاي دور، دست زده اند. از جمله:
1. ميرزا عبدالله بن عيسي بيک، معروف به ميرزا عبدالله افندي (م 1120 هـ. ق)
از دانشوران شيعه، پس از بهره گيري از حوزه ي درس دانشمندان برجسته ي اصفهان، چون: علامه مجلسي، محقق سبزواري، آقا حسين خوانساري و ملا ميرزاي شيرواني به درجه ي عالي علمي دست يافت. به انگيزه ي تحقيق و پژوهش و ديدار دانشوران به سير و سياحت در اطراف و اکناف جهان پرداخت. وي نيمي از عمربا برکت خود را در مسافرت هاي علمي - سياحتي گذراند و از کشورها و شهرهايي، چون: روم، خراسان، مشهد، کاشان، آذربايجان، فارس، عراق ( عتبات عاليات )، شام، مکه مکرمه، استانبول ( قسطنطنيّه )، مصر، يمن، هند، سند، حضرموت، اندونزي، گرجستان، ارمنستان، تاشکند و کشمير، ديدن کرد. وي از بيشتر سرزمينهاي ياد شده چند مرتبه ديدار کرده است. (14) « ساح في أقطار الدنيا کثيراً. »در سفر يمن عده اي از علماي زيدي، از جمله امام زيديه به او اجازه ي نقل روايت دادند. از وي آثار ارزنده اي به جا مانده که مهم ترين آنها، اثر نفيس رياض العلماء است. يکي از آثار قلمي که در سفر نگاشته، کتاب بساتين الخطباء است.
اين اثر شامل خطبه هاي نماز جمعه، عيدين و سخنراني هاي گوناگون افندي است که در استانبول ايراد شده و در اين مجموعه گردآوري شده است. (15)
2. شيخ عبدالحسين اميني نجفي، معروف به علامه اميني (1320 - 1390 هـ. ق)
وي از دانشمندان نام آور شيعه است که پس از اخذ اجازه ي اجتهاد از مراجع زمان خود در نجف، به تحقيق و پژوهش پرداخت. براي استفاده از منابع و مدارک دست اوّل و معتبر از مآخذ شيعه و سني، سال ها به سير و سفر پرداخت. در هر سرزميني که وارد مي شد، کعبه ي آمالش کتابخانه بود. بدون وقت کشي، کار تهيه منابع پژوهش، مطالعه و استنساخ را آغاز مي کرد. در ضمن، ديدار با استادان و دانشوران را مغتنم مي شمرد. هر زمان فرصت مي يافت، به ميان مردم مي رفت و با خطابه و سخنراني هاي ژرف و بيان شورانگيز خود، به ارشاد و هدايت مردم مي پرداخت. به همين منظور، به کشورها و شهرهايي چون: حيدرآباد، عليگره، لکنهو، کانپور جلالي ( در هند )، رامپور، بمبئي، نوعه، پتنه، معرق المصرين، حلب، بنل، دمشق، بيروت، مکه مکرمه، مدينه منوره، مشهد، قم، اصفهان، همدان، کرمانشاه و... سفر کرده است در گزارش برخي سفرهاي وي به مسائل بسيار شگفت انگيز بر مي خوريم که يادآوري چند نمونه از آنها خالي از فايده نيست.يکي از سفرهاي ابتکاري وي، سفر به هند است. در اين سفر با سيّد سعيد العلماء موسوي و سيد ناصر حسن، نواده مير حامد حسين ( صاحب عبقات الانوار ) ديدار مي کند، به کتابخانه هايي که تا آن زمان هيچ گرد و پژوهش گري از آن سر نزده مي رود و به مطالعه مي پردازد و از نسخه هاي بي بديل آن بهره مي برد.
دکتر سيّد حسين نصر مي گويد:
پس از گذشت سال ها از جريان سفر علامه اميني (رحمه الله) به هند، به دعوت دولت هند از کتابخانه هاي آن سرزمين ديداري داشتم. در بازديد از کتابخانه ها در يکي از شهرهاي دور دست، کتابخانه بسيار غني يافتم، که از مسير گذر سيّاحان و جهان گردان نيز به دور بود. متصدي کتابخانه از نفيس بودن نسخه هاي عربي و فارسي موجود در کتابخانه سخن مي گفت و يادآور شد، کسي از اين گنجينه ارزش مند بهره نمي برد، مگر يک دانشمند ايراني که چند سال پيش درباره ي حديث « غدير » تحقيق مي کرد، جهت تکميل اثرش به اين جا آمد و زماني طولاني به پژوهش در نسخه هاي خطي همّت گماشت. او کسي جز علامه اميني (رحمه الله) ( صاحب الغدير ) نبوده است. (16)
اميني، در تحقيق و کنکاش بسيار سخت کوش بود و پشتکار داشت. به يکي از شهرهاي عراق براي استفاده از کتابخانه ي آن جا سفر کرد، چون فرصت محدودي داشت و کتابخانه در شبانه روز، چهار ساعت بيشتر پذيرش نداشت، با مسئول کتابخانه توافق کرد، هر روز به هنگام ظهر، در ساعت تعطيلي کتابخانه وارد مخزن کتابخانه شود و کتاب دار در را بر روي او ببندد تا روز بعد ساعت هشت صبح، در را به روي او بگشايد. با اين وصف، روزي حدود بيست ساعت در کتابخانه به پژوهش اشتغال داشت. بدين گونه به مطلوب خود رسيد و زحمتي هم براي کتابدار فراهم نساخت. (17)
3. محمد محسن، معروف به آقا بزرگ (1292 - 1389 هـ. ق)
وي از عالمان پژوهش گري است که در قلّه ي دانش جاي دارد. عمري در پي گردآوري منابع و کتاب شناسي شيعه در گنجينه هاي دانش گذراند. آقا بزرگ در 1315 هـ. ق. از ايران به عراق سفر مي کند و در نجف اشرف سکومت مي گزيند. از حوزه ي درس بزرگاني چون: آخوند خراساني بهره مي گيرد و پس از رحلت آخوند خراساني براي استفاده از حلقه ي درس محمدتقي شيرازي، به سامرا، مي رود. در اين زمان، نويسنده اي درباره ي شيعه مي نويسد: شيعه فرقه اي بدون پشتوانه است و اساس مستحکمي ندارد.انديشه ي گردآوري آثار مکتوب دانشمندان شيعه از اين جا سرچشمه مي گيرد و او را وا مي دارد به نگارش بزرگ ترين دائرة المعارف کتاب شناسي به نام الذريعه دست بزند.
در سال 1335 هـ. ق. به کاظمين سفر مي کند. دو سال در آنجا به تحقيق و پژوهش مشغول مي شود. در 1337 هـ. ق دوباره به سامرا باز مي گردد. و تا سال 1354 هـ. ق. در سامرا سرگرم کاوش و نگارش است. پس از هجده سال سامرا را به قصد نجف ترک مي گويد. وي چندين سفر پژوهشي - زيارتي به ايران و کشورهاي ديگر داشته است. در 1365 هـ. ق به ايران سفر مي کند و از راه قصر شيرين وارد کرمانشاه مي شود و به ديدار دانشمند بلند آوازه، سردار کابلي مي رود، سپس راهي قم مي شود و از قم به تهران و از تهران به زيارت امام رضا (عليه السّلام)، مي رود. هدف اصلي آقا بزرگ از اين سفر، افزون بر زيارت امام هشتم علي بن موسي الرضا (عليه السّلام) استفاده از کتابخانه هاي خراسان، به ويژه آستان قدس رضوي، بررسي فهرست ها و نسخه هاي خطي و بهره گيري از آن در جهت تکميل الذريعه بوده است. آخرين سفر وي به ايران در 1382 هـ. ق بوده است.
وي دو سفر به مکه مکرمه داشته است. در سفر اوّل که سال 1384 هـ. ق به نيت انجام فريضه ي حج صورت گرفته، براي تحقيق و پژوهش به کشورهايي چون: مصر، سوريه، فلسطين و... سفر مي کند و با کتابخانه ها و آثار علمي موجود در گنجينه هاي آن کشورها آشنا مي شود و براي تدوين اثر سترگ وماندني خود، الذريعه از منابع آنها بهره مي برد و با رجال دانش کشورهاي مختلف ارتباط برقرار مي سازد و از آنان اجازه ي نقل روايت دريافت مي کند و به آنان نيز اجازه ي نقل روايت مي دهد. (18)
گردآوري جوامع روايي
در سده هاي نخست صدر اسلام، دانش حديث، مهم ترين و اصلي ترين رشته اي بوده که در حوزه ها و مراکز دانش رواج داشته است. هر دانش پژوهي که مي خواسته در اين رشته بهره علمي در خور کسب کند، چاره اي نداشته جز اين که به سير و سفر علمي بپردازد و صدها فرسنگ راه بپيمايد تا يک کتاب، چند عبارت، يا چند حديث از منبع و شخصيتي معتبر فراهم آورد.گردآوران احاديث در آن زمان، فقهاي عصر خويش محسوب مي شدند. به خاطر اين مهم، شرايط سخت سير و سفر را تحمل مي کردند، تا دُر وگوهرهاي پراکنده از معصومان را در جهان اسلام با همّت خويش در يک اثر گرد آورند.
به خاطر اهتمام به اين امر، اصحاب ائمه (عليهم السّلام) چهار صد « اصل » حديثي فراهم آوردند که به اصل اربعمأه معروف است. معتبرترين کتاب هاي حديثي شيعه که از ثبت و ضبط و باب بندي و تنظيم اصول ياد شده برآمده اند، چهار کتاب، معروف به « کتب اربعه » است. برخي از مؤلفان اين کتاب ها براي گردآوري، ثبت و ضبط احاديث به سرزمين هاي بسياري سير و سفر کرده اند، از جمله:
1. ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق (305 - 381 هـ. ق)
وي از علماي طراز اول شيعه است که براي گردآوري جامع روايي خود ( من لايحضره الفقيه )، تبليغ و ترويج دين و پاسخ به شبهه هاي شبهه افکنان، به سرزمين هاي بسياري سفر کرده است. وي که در جواني به درجات عالي دانش و کمال دست يافت، به درخواست اهالي ري در رجب سال 339 هـ. ق. و يا 347 هـ. ق به آن جا سفر کرد. (19) البته در اين زمان ارتباط خود را با قم قطع نکرد و به منظور ديدار مشايخ و بهره وري از آنان با آن جا رفت و آمد داشت. (20)در سفري به خراسان، در بين راه، وارد نيشابور شد و از مشايخ حديث آن شهر، چون: ابوعلي حسين بن احمد بيهقي، عبدالواحدبن محمد بن عبدوس نيشابوري، ابومنصور احمد بن ابراهيم بن بکر اخوزي، ابوسعيد محمد بن فضل بن محمد بن اسحاق، معروف به ابي سعيد معلم و شخصيت هاي ديگر، حديث شنيد و از آن جا به مرو رود رفت و در آن جا از جماعتي از جمله: ابوالحسن محمد بن علي بن الشاه فقيه مرورودي وابويوسف رافع بن عبدالله بن عبدالملک، سماع حديث کرد. (21) سپس به بغداد سفر کرد و از شماري از علماي آن ديار، از جمله: ابوالحسن علي بن ثابت الدواليبي، ابومحمد حسن بن محمد بن يحيي علوي حسيني، معروف به ابن ابي طاهر و ابراهيم بن هارون حديث شنيد در سال 354 وارد کوفه شد. (22) و به ديدار حديث شناسان بزرگ، از جمله: محمد بن بکران نقاش، احمدبن ابراهيم بن هارون فامي و ابوالحسن علي بن عيسي شتافت و از آنان نيز حديث دريافت کرد، سپس به مکه مکرمه مشرف شد. در مسير بازگشت از مکه ي مکرمه در شهرکي به نام « فيد » از ابوعلي احمد بن ابي جعفر بيهقي حديث شنيد. از محضر شيوخ و علماي آن شهر از جمله: ابواحمد قاسم بن محمد بن احمد بن عبدويه و محمد بن فضل بن زيدويه، بهره برد و حديث دريافت کرد. از ابوالعباس فضل بن فضل بن عباس کندي همداني اجازه ي نقل حديث گرفت. نجاشي بر اين نظر است که صدوق در 355 هـ. ق. در بازگشت از سفر حج، براي بار دوم وارد بغداد شده و از آن جا براي بار دوم به قصد زيارت امام رضا (عليه السّلام) به خراسان سفر کرده است. در مسير سفر، بين سال هاي 367 هـ. ق. تا 368 هـ. ق در نيشابور، مشهد و ري، در مجالس عمومي و مناسبت هاي مختلف به ايراد سخن پرداخته که حاصل آن امالي، « مجالس » موجود است. در اين محافل، افزون بر بيان باورهاي ديني شيعه، مسائل مورد ابتلا، پاسخ به شبهات اعتقادي و رد شبهات شبهه افکنان نيز بوده که کتاب ارزش مند کمال الدين و تمام النعمه دست آورد اين گفت وگوهاي علمي است. وي براي بار ديگر به ماوراء النهر رخت کشيده است. در روز سه شنبه 17 شعبان 368 هـ. ق. وارد بلخ شده، از مشايخ حديث آن جا، از جمله: ابوعبدالله حسين بن محمد اَشناني رازي و ابوعبدالله حسين بن احمد استرآبادي و... حديث شنيده است. از آن جا که به سرخس مي رود و از ابانصر محمد بن تميم سرخسي فقيه، حديث فرا مي گيرد. به ايلاق ( از شهرهاي بلخ و شاش ) سفر مي کند و در آن جا نيز از ابا الحسن محمد بن عمر بن علي بن عبدالله بصري و ابانصر محمد بن الحسن بن ابراهيم کرخي کاتب و ابا محمد بکر بن علي بن محمد بن فضل حنفي شاشي حاکم و اباالحسن علي بن عبدالله بن احمد اسواري حديث مي شنود و ثبت و ضبط مي کند.
در اين زمان بود که شريف الدين ابو عبدالله، معروف به نعمت ( نعمت الله ) بر شيخ صدوق وارد مي شود و از او مي خواهد که کتابي در باب حلال و حرام و شرايع و احکام بنگارد. شيخ صدوق درخواست او را مي پذيرد و کتاب شريف من لايحضره الفقيه را مي نگارد. (23)
از آن جا به سمرقند مي رود و از ابومحمد عبدوس بن علي بن عباس گرگاني و ابواسد عبدالصمد بن عبدالشهيد انصاري حديث مي شنود و سپس به فرغانه سفر کرد و از تميم بن عبدالله بن تميم قرشي و ابو احمد محمد بن جعفر البندار شافعي فرغاني و اسماعيل بن منصور بن احمد قصار و ابومحمد محمد بن ابي عبدالله شافعي حديث شنيد.
در مجموع، در سير و سفرهاي بسيار و ديدار مشايخ معتبر و گشت و گذار مناطق مختلف از 252 شيخ حديث دان حديث شنيد. (24)
شيخ صدوق، حدود 300 اثر علمي از خود به جا گذاشته (25) که برخي از آنها را در سفر نگاشته است. از جمله:
* اعتقادات:
اين اثر را شيخ صدوق در نيشابور به درخواست کساني که در مجلس املاي او شرکت مي جستند، نگاشته است. مردم از او خواستند اعتقادات اماميه را به صورت مختصر، بيان کند. وي جلسه ي روز جمعه 12 شعبان سال 368 هـ. ق. مجلس 93 از مجالس امالي را به اين بحث اختصاص داد و به بيان اعتقادات ضروري و غير ضروري شيعه پرداخت و آن را به عنوان فهرست عقايد اماميه ناميد. در پايان گفت: ان شاء الله در بازگشت از سفر ماوراء النهر به نيشابور، اين فهرست مختصر را شرح و تفسير خواهم کرد.از اين که در ميان آثار شيخ صدوق از چنين اثري ياد نشده، معلوم مي شود شيخ در بازگشت برايش ميسّر نشده به شرح و تفسير اعتقادات بپردازد.
* کتاب امالي که به المجالس يا عرض المجالس نيز معروف است، 97 مجلس را در بردارد، که در شهرهاي گوناگون املا شده است.
* من لايحضره الفقيه:
اين اثر که مهم ترين جامع روايي شيعه است، در قريه ايلاق از توابع بلخ، به درخواست شريف الدين ابوعبدالله معروف به نعمت، که از شيخ، کتابي در باب احکام حلال و حرام خواسته بود، نگارش يافته است. اين کتاب 5920 حديث را در بر دارد که شيخ آنها را در سير و سفر و ديدار مشايخ حديث گرد آورده است.* کمال الدين و تمام النعمه:
در پاسخ به شبهه هاي شبهه افکنان درباره ي امامت، به ويژه امام عصر (عج الله تعالي فرجه الشريف)، نگارش شده است. اين اثر، دست آورد بحث ها و گفت وگوهاي علمي شيخ در نيشابور است.در ميان دانشمندان اهل سنت، کساني که براي شنيدن، گردآوري و ضبط حديث به سير و سفر و گردش گري پرداخته اند، فراوانند. شماري که بيشترين گردش گري را در جغرافياي اسلام بدين منظور داشته اند، عبارتند از:
2. محمد بن اسماعيل بخاري (م: 256 هـ. ق)
وي براي شنيدن و گردآوري حديث، مسافرت هاي گسترده اي به شهرهاي: خراسان، عراق عجم، عراق عرب، حجاز، شام و مصر نمود و سرانجام در بغداد اقامت گزيد و مورد توجّه دانش پژوهان واقع شد. پس از مدتي به انگيزه ي ياد شده، ديگر بار رهسپار سير و سفر گشت. در مسير از شهرهاي کوفه، مکه مکرمه، مدينه، دمشق، قيساويه، عسقلان، حمص، بصره، ري، نيشابور و مرو ديدن کرد و با دانشمندان اين شهر ملاقات کرد و از آنان حديث شنيد و سرانجام در يکي از روستاهاي سمرقند، به نام « خرتنگ » بدرود حيات گفت. بخاري اثر حديثي خود را با نام صحيح بخاري ناميد که معتبرترين کتاب روايي اهل سنت به شمار مي رود و در مدت شانزده سال گردش گري نگاشته است. (26)3. مسلم بن حجاج نيشابوري (م: 261 هـ. ق)
گردآورنده يکي ديگر از جوامع حديثي اهل سنت. وي براي جمع، تدوين و نگارش اين اثر، به سرزمين هاي بسياري چون: عراق، حجاز، مصر و شام سفر کرد. مدتي در نيشابور ملازم بخاري بود و در نصرت آباد نيشابور بدرود حيات گفت. (27)4. ابوعبدالله محمد بن نصر مروزي،
در سال 202 هـ. ق. در بغداد ديده به جهان گشود. در نيشابور باليد، سپس به عراق، حجاز، شام و مصر، براي کسب دانش سفر کرد و در سمرقند اقامت گزيد و در شمار فقيهان و محدثان بزرگ آن ديار قرار گرفت. وي در 294 هـ. ق. در سمرقند بدرود حيات گفت. (28)پينوشتها:
1. محسن امين، اعيان الشيعه، ج 44، ص 54، دارالتعارف، بيروت.
2. روضات الجنات، ج7، ص 104.
3. شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج1، مقدمه، دار احياء التراث العربي؛ روضات الجنات، ج7، ص 104.
4. شيخ يوسف بحراني، لؤلؤ البحرين، ص 446، مؤسسه آل البيت.
5. همان.
6. همان.
7. مجتبي سپاهي، صاحب حدائق، باغبان فقه، ص 44، نشر سازمان تبليغات اسلامي، به نقل از: مقدمة الفاخره، ص 30.
8. شيخ يوسف بحراني، لؤلؤ البحرين، ص 446.
9. علي بن حسين بن موسي بن بابويه، معروف به صدوق.
10. مجتبي سپاهي، صاحب حدائق، باغبان فقه، ص 44، به نقل از: مقدمة الفاخره، ص 193.
11. همان.
12. محسن امين، اعيان الشيعه، ج42، ص 257؛ حرزالدين، معارف الرجال، ج2، ص 154، منشورات کتابخانه آيت الله مرعشي؛ شيخ عباس قمي، فوائد الرضويه، ص 345.
13. علي الوردي، لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج4، ص 236- 241.
14. ميرزا عبدالله افندي، رياض العلماء، ج1، ص 19، منشورات مکتبة آيت الله مرعشي.
15. رياض العلماء، ج 3، ص 230؛ محمد علي مدرسي، ريحانة الادب، ج1، ص 98، انتشارات خيّام.
16. محمد رضا حکيمي، حماسه غدير، ص 538، درخشان، تهران.
17. همان.
18. آقا بزرگ تهراني، الذريعه، ج 6، ص 281، ج8، ص 298، دارالاضواء؛ شيخ الباحثين، ص 20- 21.
19. شيخ صدوق، خصال، ج1، ص 9، کتابفروشي اسلاميه.
20. همو، کمال الدين و تمام النعمه، مقدمه، مؤسسه نشر اسلامي.
21. همو، خصال، ج2، ص 144، کتابفروشي اسلاميه.
22. همو، عيون الاخبار، ص 35، منشورات اعلمي.
23. همو، من لايحضره الفقيه، مقدمه دار صعب، دارالتعارف.
24. همو، معاني الاخبار، دارالمعرفه.
25. ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 99، نشر عباس اقبال.
26. ابن خلکان، وفيات الاعيان، ج3، ص 330 و ج 2، ص 649، دارالصادر.
27. عمر رضا کحاله، معجم المؤلفين، ج 12، ص 232، دار احياء التراث العربي؛ ابن العماد الحنبلي، شذرات الذهب، ج2، ص 144، دار احياء التراث العربي، بيروت.
28. خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج3، ص 315؛ ابن العماد الحنبلي، شذرات الذهب، ج2، ص 216، دار احياء التراث العربي.
جمعي از نويسندگان مجله فقه، (1388)، جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ سوم