با سلام دختری هستم 35 ساله که از لحاظ سطح خانوادگی در وضیعت متوسطی قرار دارم . در حال حاضر خود شاغل...

با سلام دختری هستم 35 ساله که از لحاظ سطح خانوادگی در وضیعت متوسطی قرار دارم . در حال حاضر خود شاغل بوده و به لطف خدا توانسته ام از نظر علمی بسیار پیشرفت کرده و در بالاترین مراتب علمی قرار گیرم و شغل و در آمد خوبی دارم اما همه اینها به این قیمت بود که من موقعیت های ازدواج را از دست داده ام. خواستگارهای زیادی نداشتم و همان موارد معدودی را که هم بودند به بهانه اختلاف سطح مدرک و یا خانوادگی توسط خود و خانواده ام رد کردم. حدود 2 سال پیش از طریق اینترنت با آقای آشنا شدم. چند بار آیشان و خانواده ایشان را هم دیده ام ( در مکانهای عمومی) این ارتباط دو سال ادامه پیدا کرد. و در این مدت بهم علاقمند شدیم. این آقا گر چه سطح خانوادگی بسیار بالائی داشت اما به خاظر وضعیت آشفته خانوادگی و فوت پدر و مادر دچار مشکلاتی شده است و نتوانسته به تحصیل ادامه دهد و تحصیلات او بسیار از من پایین تر است. از نظر مالی در وضعیت پایین تری از من قرار داشته اما خصوصیات اخلاقی خوبی مثل تعهدپذیری در قبال اعضای دگیر رخانواده و قبول مسئولیت خانواده و در نبود پدر و مادر, دست و دلبازی, لطف و محبت به سایر افزاد اجتماع, کمک به محرومان علیرغم داشتن مشکلات مالی و ... دارد. در ضمن ایشان بسیار عاطفی بوده و به من در این مدت وابسته شده است. این آقا به دلیل نداشتن بزرگتر در خانواده در مرحله ای از زندگی دچار لغزشهایی شده و مدتی به اعتیاد دچار بوده که الان 6 سال است با اراده قوی آن را کنار گذاشته است. اکنون با توجه به سن بالای من و کم شدن شانس ازدواج و خواستگارهای خیلی خوب برای من چند چیز ذهن مرا به خود مشغول کرده است 1-آیا علاقه و دوست داشتن شرط کافی برای ازدواج بوده و تضمین کننده خوشبختی می باشد؟ 2-آیا ازدواج با چنین فردی به صلاح است؟3- آیا این سطح اختلاف از نظر تحصیلات و تا حدی مالی می تواند مشکل آفرین باشد؟ 4- در صورت عدم ازدواج آیا این آقا دچار صدمات ورحی نشده واین موضوع به زمندگی او آسیب نمی رساند( من خود را در این مودر مقصر دانسته و احساس گناه می کنم)5- چگونه می توانم او را قانع کنم که این ازدواج به صلاح نیست و چکاری انجام دهم تا او این دوره را بدون مشکل خاص سپری کند؟
چهارشنبه، 7 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

با سلام دختری هستم 35 ساله که از لحاظ سطح خانوادگی در وضیعت متوسطی قرار دارم . در حال حاضر خود شاغل...

( تحصیلات : دکترا ، 35 ساله )

با سلام
دختری هستم 35 ساله که از لحاظ سطح خانوادگی در وضیعت متوسطی قرار دارم . در حال حاضر خود شاغل بوده و به لطف خدا توانسته ام از نظر علمی بسیار پیشرفت کرده و در بالاترین مراتب علمی قرار گیرم و شغل و در آمد خوبی دارم اما همه اینها به این قیمت بود که من موقعیت های ازدواج را از دست داده ام. خواستگارهای زیادی نداشتم و همان موارد معدودی را که هم بودند به بهانه اختلاف سطح مدرک و یا خانوادگی توسط خود و خانواده ام رد کردم. حدود 2 سال پیش از طریق اینترنت با آقای آشنا شدم. چند بار آیشان و خانواده ایشان را هم دیده ام ( در مکانهای عمومی) این ارتباط دو سال ادامه پیدا کرد. و در این مدت بهم علاقمند شدیم. این آقا گر چه سطح خانوادگی بسیار بالائی داشت اما به خاظر وضعیت آشفته خانوادگی و فوت پدر و مادر دچار مشکلاتی شده است و نتوانسته به تحصیل ادامه دهد و تحصیلات او بسیار از من پایین تر است. از نظر مالی در وضعیت پایین تری از من قرار داشته اما خصوصیات اخلاقی خوبی مثل تعهدپذیری در قبال اعضای دگیر رخانواده و قبول مسئولیت خانواده و در نبود پدر و مادر, دست و دلبازی, لطف و محبت به سایر افزاد اجتماع, کمک به محرومان علیرغم داشتن مشکلات مالی و ... دارد. در ضمن ایشان بسیار عاطفی بوده و به من در این مدت وابسته شده است. این آقا به دلیل نداشتن بزرگتر در خانواده در مرحله ای از زندگی دچار لغزشهایی شده و مدتی به اعتیاد دچار بوده که الان 6 سال است با اراده قوی آن را کنار گذاشته است. اکنون با توجه به سن بالای من و کم شدن شانس ازدواج و خواستگارهای خیلی خوب برای من چند چیز ذهن مرا به خود مشغول کرده است 1-آیا علاقه و دوست داشتن شرط کافی برای ازدواج بوده و تضمین کننده خوشبختی می باشد؟ 2-آیا ازدواج با چنین فردی به صلاح است؟3- آیا این سطح اختلاف از نظر تحصیلات و تا حدی مالی می تواند مشکل آفرین باشد؟ 4- در صورت عدم ازدواج آیا این آقا دچار صدمات ورحی نشده واین موضوع به زمندگی او آسیب نمی رساند( من خود را در این مودر مقصر دانسته و احساس گناه می کنم)5- چگونه می توانم او را قانع کنم که این ازدواج به صلاح نیست و چکاری انجام دهم تا او این دوره را بدون مشکل خاص سپری کند؟


مشاور: salamat salamat

خواهر گرامی 1- علاقه و دوست داشتن ملاک کافی برای ازدواج نیست و باید سایر شرایط نیز مهیا باشد . 2- ازدواج اشکالی ندارد اما موارد را باید بررسی و توافق کنید . 3- قطعا همفکري بسيار مهم است و اگر زوجين همفکر باشند و زبان يکديگر را خوب درک کنند قطعا ميزان سازگاري آنها در زندگي بالاست ولي بايد توجه داشت که اين همفکري چگونه حاصل مي شود قطعا سطح تحصيلات هم در سطح تفکر و هم در نوع تفکر تأثير دارد مثلا يک فردي سطح تحصيلات هم در سطح تفکر و هم در نوع تفکر تأثير و هم در نوع تفکر دارد مثلا يک فردي که سطح تحصيلات او در حد معلومات عمومي است و ديگري اطلاعات تخصصي دقيق و عميقي دارد قطعا در فهم و درک مسائل متفاوتند و ممکن است در ادامه زندگي دچار مشکل شوند. بنابراين توصيه ما بر اساس تجارب اين است که اگر ميزان تحصيلات در حد يک مقطع باشد مثل اينکه يکي از زوجين يک قطع تحصيلي از زن بالاتر باشد يا بالعکس شايد مشکل چنداني ايجاد نشود اما اگر اين تفاوت خيلي زياد باشد، ممکن است همان همفکري که به آن اشاره کرديد عملا حاصل نشود. در هر حال در مورد سطح تحصيلات نمي توان يک دستورالعمل کلي صادر کرد بلکه مانند ساير معيارهايي که در ازدواج بايد مد قرار گيرد در اينجا نيز بايد مسأله تحصيلات در کنار ساير عوامل و شرايطي که افراد دارند، مورد توجه قرار گيرد. بنابراين در اين گونه موارد بايد دختر و پسر با هم صحبت کنند و همه جوانب را بسنجد اگر دختر عليرغم اينکه خواستگارش در سطح پايين تري قرار دارد راضي به اين ازدواج شد و در جلسات گفتگو نيز هر دو به اين نتيجه رسيدند که سطح درک و فهم آنها از مسائل زندگي نزديک به يکديگر است به نظر مي آيد مشکل جدي براي چنين ازدواجي نباشد علي اي حال ازدواج يک امر مهمي است که نبايد بر اساس احساسات و صرفا نيازهاي عاطفي-جنسي تصميم عجولانه گرفت بلکه همه جوانب مسأله را بايد سنجيد و حساب شده تصميم نهايي را اتخاذ کرد. 4- شما مسئول نیستید بلکه خواستگاری تنها یک مرحله از قضیه است اما شما نباید بگذارید این وابستگی پیش از عقد ایجاد شود چه برای شما چه برای ایشان 5- باید مطمئن شوید بعد تصمیم بگیرید .



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.