تشریع احکام برده داری، و مسئله عدل الهی
شریعت اسلام احکام بسیاری را در جهت برده داری وضع نموده است، آیا عادلانه است که با احکام اسلامی، انسانی به بردگی انسان دیگری در آید؟ آیا این امر که مخالف عقل و نیز مخالف ماده چهارم حقوق بشر است، عدل الهی را زیر سؤال نمی برد؟
پاسخ اجمالی:
حکم اولیّه در اسلام این است که «به بردگی گرفتن انسان آزاد حرام است». در روایتى از حضرت رسول(ص) آمده است: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاس»؛ طبق این حدیث بدترین معاملات معامله انسان است. تدوین احکام برده داری فقط برای خدمت به برده های آن زمان و فراهم شدن زمینه آزادی آنها بود. لغو پدیده گسترده برده داری به یکباره مقدور و مصلحت نبود. اسلام برای لغو برده داری، «راه های برده گیری را محدود کرد»، «آزادسازی بردگان را کفاره گناهان قرار داد»، «ثواب بسیار زیادی برای آزادی برده قرار داد» و «قرادادهایی (مکاتبه) برای آزادی بردگان بین مالکان و برده ها ایجاد نمود». اسلام تنها در یک مورد و بنا به اقتضای شرایط آن روز اجازه برده گرفتن اسرای جنگی را داده است، که آن نیز جنبه الزامى نداشته است؛ در آن روز زندانى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و مصلحت امنیتی نیز نبود همه اسیران را آزاد کنند، لذا راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت.
پاسخ تفصیلی:
بعضى بر اسلام خرده مى گیرند که چرا این آئین الهى با آن همه محتوا و ارزشهاى والاى انسانى مسأله بردگى را به کلى القاء نکرده، و طى یک حکم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان را اعلام ننموده است؟ درست است که اسلام سفارش زیادى در مورد بردگان کرده، اما آنچه مهم است آزادى بى قید و شرط آنها است. چرا انسانى مملوک انسان دیگرى باشد و آزادى را که بزرگترین عطیه الهى است از دست دهد؟ آیا این مسأله با عدالت خداوند منافات ندارد؟
در یک جمله کوتاه باید گفت که اسلام برنامه دقیق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد که در نتیجه آن همه آنها تدریجا آزاد مى شوند، بى آنکه این آزادى عکس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد.(1) کسانی که به وجود این حکم در اسلام ایراد می گیرند چند نکته را مورد توجه قرار نداده اند، که اگر این نکات لحاظ شود دیگر به این مسأله با دید نقص در اسلام و حکمی خلاف عدل الهی نگاه نخواهد شد:
1) تفاوت برده داری مد نظر اسلام با آنچه امروزه از این لفظ برداشت می شود.
اسلام به شدت با استثمار انسان مخالف است و هرگز آن را تایید نکرده است. تدوین احکام برده داری در اسلام نیز فقط برای خدمت به برده های آن زمان و فراهم شدن زمینه آزادی آنها بود. در اینکه برده داری در صدر اسلام مجاز بوده و احکام فراوانی نیز برای آن هم در آیات و هم در روایات بیان شده است شکی وجود ندارد، اما مسأله این است که مقصود از برده داری که در صدر اسلام و حتی قبل از آن مطرح بوده است و مورد تایید اسلام قرار گرفته با آنچه امروزه مطرح می باشد و امری مذموم و ناپسند است _ و در ماده چهارم حقوق بشر به آن اشاره شده است_ تفاوت فراوانی دارد. امروزه برداشت ما از برده یعنی استثمار انسانها و بکار گرفتن کسی که توانایی زندگی مستقل را دارد و از روی اجبار در منزل کسی برای نوکری و انجام کارهای ارباب خود زندگی کند یا حاصل دسترنج او توسط ظالمان غارت گردد. نوع دیگر استثمار انسان به این شکل است که منابع کشوری توسط استعمارگران چپاول گردد و بین انسانها در بهره بردن از امکانات مادی تبعیض صورت پذیرد. بسیاری از قوانینی که به اسم حقوق بشر توسط غربی ها تدوین شده است گرچه در ظاهر زیبا هستند اما در عمل ابزاری برای استثمار انسانها توسط مدعیان حقوق بشر بوده است. گرچه به عقیده بعضى دوران استعمار هم دارد سپرى مى شود و مستعمرات یکى پس از دیگرى استقلال پیدا مى کنند و روزى خواهد آمد که تمام انواع استعمار نیز از بین خواهد رفت، ولى آنچه مى توان گفت این است که در وضع فعلى تغییرات سطحى است، و روح بردگى دائماً قالبهاى جدیدى براى خود پیدا مى کند و تفاوت بیشتر در عناوین و اسم هاى آنهاست. داستان استثمار و استعمار هم اکنون نیز با تمام برنامه هاى فریبنده اى که در مورد حقوق بشر عرضه مى شود همچنان ادامه دارد؛ گروه عظیمى از مردم دنیا در آتش فقر مى سوزند و هر سال میلیونها نفر بر اثر گرسنگى یا سوء تغذیه جان مى دهند، در حالى که آن سوى دنیا سرمایه هاى عظیمى صرف زندگى هاى بسیار مرفّه و مملوّ از اسراف و تبذیر و آمیخته با انواع هوا و هوسها مى شود. در این زمینه تاکنون کتابها و رساله هاى بسیارى نوشته شده است.(2)
برده داری به این معنی قبل از اسلام نیز وجود داشت، اما هرگز مورد تایید اسلام قرار نگرفت بلکه به شدت با آن مقابله شد و همین امر باعث شد اولین کسانی که اسلام را پذیرفتند همین برده ها باشند. در اسلام داشتن کنیز و غلام فقط در شرایط خاصی که حذف آن به ضرر خود برده ها بود مجاز دانسته شد. آن هم دقیقا مصداق همین شرکتهای خدماتی امروزی است که افرادی که توان اداره زندگی خود را ندارند، در قبال تامین مایحتاج زندگی خود برای ولی و ارباب خود خدماتی را انجام می دادند. حتی این قسم از برده داری نیز بصورت کلی مورد تایید اسلام نمی باشد، بلکه تمام احکامی که در اسلام در مورد کنیز و غلام بیان شده است در راستای خدمت به برده ها و عزت بخشیدن به آنها و در نهایت ریشه کن کردن برده داری و از بین بردن آن می باشد.
2) حکم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان در صدر اسلام ممکن نبود و لازم بود برنامه دقیق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان وضع شود.
هنگام ظهور اسلام، بردگى در سراسر جهان آن روز - حتى در مهد تمدن آن زمان یعنى یونان و روم - رواج داشت، و لغو چنین پدیده گسترده اى به یکباره مقدور نبود. آنچه غالباً مورد توجه قرار نمى گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ریشه کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که ده ها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتماً باید از «برنامه هاى زمانبندى شده» استفاده کرد(3)، خصوصا وقتی اعلام آزادی بردگان به یکباره به نفع بردگان نیز نبود؛ زیرا آنها از کشورهاى دور دست به عربستان آمده بودند و در آنجا کس و کارى نداشتند؛ علاوه براین، هیچ سرمایه و ثروتى هم نداشتند، حال تصوّر کنید که اگر یکباره تمام بردگان در جامعه اسلامى آزاد مى شدند و در کوچه ها و خیابانها رها مى شدند، چه فاجعه اى رخ مى داد! بدون شک این کار به نفع آنها نبود و عّده اى از آنها از گرسنگى مى مردند یا مجبور می شدند به سمت مشرکین روی آورده و برای آنها کار کنند که خود این باعث تقویت جبهه مشرکین می شد و در عین حال سختی و فشار بیشتری هم متحمل بردگان می شد بی آنکه هیچ اقدامی برای آزادسازی آنها رخ داده باشد، به این جهت تدریجاً آزاد مى شدند تا به راحتى جذب جامعه گردند.(4) در نتیجه همین احکام اسلامی امروزه می بینیم هیچ برده ای در جامعه وجود ندارد و اگر به ندرت کسی اقدام به نگه داری برده کرده باشد نیز علما و مراجع تقلید از جمله آیت الله مکارم شیرازی(مدظله) آنها را ملزم به آزاد کردن برده ها می کنند.(5)
3) برنامه های اسلام برای آزادسازی برده ها
اسلام از راه هاى مختلفى زمینه لغو تدریجى آن را فراهم ساخت؛ بدین ترتیب که از یک طرف راه هاى برده گیرى را تقلیل داده آن را محدود ساخت و خرید و فروش آن را محکوم کرد؛ چنانکه در روایتى از حضرت رسول(صلى الله علیه و آله) آمده است: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاس»(6)؛ (بدترین مردم کسانى هستند که بردگان را خرید و فروش مى کنند). طبق این حدیث بدترین معاملات معامله انسان است؛ روایات دیگرى نیز در این زمینه آمده است که به همین روایت اکتقا مى کنیم. از طرف دیگر پیامبر اسلام به مسلمانان توصیه کرد که با بردگان (همچون عضوى از خانواده) رفتار انسانى داشته باشند و دستور داد صاحبان بردگان از غذاهایى که خود مى خورند و از لباس هایى که خود مى پوشند، به آنان بدهند. امام على(علیه السلام) به غلام خود «قنبر» مى فرمود: «أَنَا أَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَتَفَضَّلَ عَلَیْکَ لِأَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه) یَقُولُ أَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ وَ أَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْکُلُون»(7)؛ (من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى خورید به آنها غذا دهید).از این گذشته، آزاد سازى بردگان آنچنان داراى ارزش و ثواب و فضیلت می باشد که در روایات ما بسیارى از اعمال صالح، از نظر کثرت ثواب و فضیلت، به آزاد کردن بردگان تشبیه گشته و از این طریق مسلمانان به این کار تشویق شده اند.(8)
از طرف سوم اسلام برنامه های مختلفی برای آزادسازی تدریجی برده ها قرار داده است. رئوس این برنامه چنین است:
الف) یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است (سوره توبه- آیه 60) و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
ب) براى تکمیل این منظور مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قرار دادى که با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان «مکاتبه» آمده است).(9)
ج) آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مسأله پیشقدم بودند، تا آنچه که در حالات على علیه السلام نوشتهاند: «أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِه»(10)؛ (هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند).
د) پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه اى آزاد مى کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر(علیه السلام) کار نیکى انجام داد امام(علیه السلام) فرمود: «اذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْتَخْدِمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ»(11)؛ (برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم).
ه) در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنانکه از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَقَدْ عَتَقَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ أَعْتَقَهُ صَاحِبُهُ أَمْ لَمْ یُعْتِقْهُ وَ لَا یَحِلُّ خِدْمَةُ مَنْ کَانَ مُؤْمِناً بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ»(12)؛ (کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته بعد از هفت سال حلال نیست).
در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: «مَا زَالَ جَبْرَئِیلُ یُوصِینِی بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُ وَ مَا زَالَ یُوصِینِی بِالْمَمْلُوکِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیَضْرِبُ لَهُ أَجَلًا یُعْتَقُ فِیهِ»(13)؛ (پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى ضرب الاجلى براى آنها تعیین مى شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند).
و) کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند و هرگاه بخشى از برده اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آن آزاد خواهد شد.(14)
ز) هرگاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائى یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادر زاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فوراً آزاد مى شوند.
ح) هرگاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان می شد، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط) کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده (کفاره قتل خطا- کفاره ترک عمدى روزه- و کفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مى توان نام برد).
ى) پاره اى از مجازاتهاى سخت است که اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود.(15)
نکته دیگر در این باره این است که بزرگان دین در عمل مشوّق مردم در آزادى بردگان بودند، امام حسن مجتبى(علیه السلام) حتی به بهانه شاخه گلى که یکى از کنیزانش به او هدیه مى کند، کنیز خود را آزاد مى کند.(16) مجموع اینها دیدگاه اسلام در مورد بردگى و تلاش آن برای ریشه کن شدن این مسأله را تا حدى روشن مى سازد.(17)
4) حکم برده برای اسیر جنگی از کشتن و اسیر کردن او معقول تر بود.
همانطور که در نکته قبل بیان شد اسلام راه هاى برده گیرى را به شدت محدود ساخت. اسلام تنها در یک مورد اجازه برده گیرى داده است و آن در مورد اسیران جنگى است که آن نیز در دوران غیبت بخاطر منتفی بودن جنگ ابتدائی منتفی است، و قبل از آن نیز جنبه الزامى نداشته است؛ بلکه فقط یکی از احکام اسیر است و البته نسبت به احکامی که کشورهای غیر مسلمان در مورد اسیر اجرا می کنند _ مانند کشتن و به زندان افکندن و..._ به عدالت نزدیک تر است. طبق آیه 4 سوره محمد، بعد از پیروزى بر دشمن باید بجاى کشتن آنها اقدام به اسارت آنان کرد: (هنگامى که با دشمن روبرو شدید ضربات سنگین خود را بر آنها وارد کنید و هنگامى که به قدر کافى نیروى آنها را درهم کوبیدید به گرفتن و بستن آنها بپردازید)؛ «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ». به این ترتیب بعد از غلبه باید بجاى کشتن آنها را اسیر کرد، کارى که گریزى از آن نیست، چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروى خود را تجدید سازمان دهد و حمله مجددى را آغاز نماید. اما حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ یکى از سه چیز است: آزاد کردن بى قید و شرط (که در مورد همه اسیران معقول و منطقی نیست)، آزاد کردن مشروط به پرداخت فدیه (غرامت، که این نیز برای همه اسیران امکان پذیر نیست)، و یا طبق روایات برده ساختن او. البته انتخاب یکى از این سه امر منوط به نظر امام و پیشواى مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج آنچه را شایسته تر باشد برمى گزیند و دستور اجرا مى دهد. یقینا حکم برده ساختن آنها نیز از کشتن یا زندانی کردن آنها که در بسیاری از جنگها توسط غیر مسلمانان اتفاق میفتد هم منصفانه تر و هم معقول تر می باشد. ضمن اینکه در آن روز زندانهایى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و همه اسیران را نیز عقلائی و مصلحت نبود آزاد کنند؛ لذا راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت.(18)
پی نوشت:
(1). یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ چهارم، ص 449.
(2). اسلام و آزادى بردگان، مکارم شیرازى، ناصر، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1353 هـ ش، چاپ اول، ص 10؛ دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، چاپ 1427 هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 171.
(3). یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، همان.
(4). مثالهاى زیباى قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، 1382 هـ ش، چاپ اول، ج 2، ص 179.
(5). استفتاءات جدید، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، چاپ 1427 هـ ق، چاپ دوم، ج 1، ص 525.
(6). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 5، ص 114.
(7). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 71، ص 144؛ ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 21، ص 421.
(8). بردگى در اسلام، ایرجى، محمد صادق، پایان نامه درجه لیسانس مولف از دانشگاه تهران، به نقل از: (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 492/400008)؛ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 هـ ش، ص 300.
(9). در زمینه مکاتبه و احکام جالب آن بحث مشروحى در تفسیر نمونه، همان، ج 14، ص 459 و 467 بیان شده است.
(10). وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 هـ ق، چاپ اول، ج 23، ص 11، ابواب العتق، باب 1، حدیث 6.
(11). همان، ج 23، ص 53.
(12). همان، ج 23، ص 59.
(13). همان، ج 23، ص 60.
(14). ر.ک: شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق حلی، ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن، انتشارات استقلال، تهران، 1409 هـ ق، چاپ اول، کتاب العتق.
(15). ر.ک: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، همان، ص 451 - 453.
(16). مستندالامام المجتبى(علیه السلام)، عطاردی، عزیز الله، نشر عطارد، تهران، 1373 هـ ش، ص 702.
(17). ر.ک: مثالهاى زیباى قرآن، همان، ج 2، ص 178.
(18). تفسیر نمونه، همان، ج 21، ص 410 -411.
پرسش های مرتبط:
آیا دو ماه روزه گرفتن علاوه بر قضای آن روز برای کفاره تنها یک روز روزه خواری اجحاف نیست؟!
مرز بین تروریسم و جهاد در اسلام چیست؟
از نظر امام علی(ع) چرا حیوانی که برای «قربانی» انتخاب می شود باید صحیح و سالم باشد؟