دلایل فطری بودن اراده و اختیار انسان
پرسش :
به چه دلیل آزادى اراده و اختیار انسان فطرى است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
مسأله «جبر و اختیار» از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان مطرح بوده؛ گروهى طرفدار آزادى اراده انسان، و گروهى طرفدار جبر بوده اند، ولى جالب این که: هر دو گروه در عمل، اصل اختیار و آزادى اراده را به رسمیت شناخته و پذیرفته اند و این وجدان عمومى و فطرت همگانى یکى از روشنترین دلائل اختیار است. قرآن مجید نیز کراراً روى مسأله اختیار انسان ها تکیه کرده است، از جمله در آیات 3 و 29 سوره دهر و 29 سوره کهف.
پاسخ تفصیلی:
مسأله «جبر و اختیار» از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان مطرح بوده، گروهى طرفدار آزادى اراده انسان، و گروهى طرفدار جبر بوده اند، و هر کدام دلائلى براى اثبات مقصد خود ذکر کرده اند.
ولى جالب این است که: هم «جبریین» و هم «طرفداران اختیار» در عمل، اصل اختیار و آزادى اراده را به رسمیت شناخته و پذیرفته اند، یا به تعبیر دیگر: تمام این جر و بحث ها در دائره مباحث علمى بوده نه در مقام عمل، و این به خوبى نشان مى دهد: اصل، آزادى اراده و اختیار فطرى همه انسان ها است و اگر پاى وسوسه هاى مختلف پیش نیاید، همه طرفدار اصل آزادى اراده اند.
این وجدان عمومى و فطرت همگانى که یکى از روشنترین دلائل اختیار است، به صورت هاى گوناگونى در زندگى انسان تجلى مى کند؛ زیرا اگر انسان خود را در اعمالش مجبور مى دانست و اختیارى براى خود قائل نبود چرا:
1 ـ گاه به خاطر اعمالى که انجام داده و یا به خاطر اعمالى که انجام نداده پشیمان مى شود و تصمیم مى گیرد در آینده از تجربه گذشته استفاده کند، این حالت ندامت براى طرفداران عقیده جبر فراوان است، اگر اختیارى در کار نیست ندامت چرا؟!
2 ـ بدکاران را همه ملامت و سرزنش مى کنند، اگر جبر است سرزنش چرا؟
3 ـ نیکوکاران را مدح و تمجید و ستایش مى نمایند.
4 ـ در تربیت و تعلیم فرزندان مى کوشند تا آنها سعادتمند شوند و اگر همه مجبورند تعلیم چه مفهومى دارد؟
5 ـ براى بالا بردن سطح اخلاق جامعه، همه دانشمندان بدون استثنا تلاش دارند.
6 ـ انسان از خطاهاى خود توبه مى کند، با قبول اصل جبر توبه معنى ندارد.
7 ـ انسان بر کوتاهى هائى که کرده حسرت مى خورد، چرا؟
8 ـ در تمام دنیا، بدکاران و مجرمان را محاکمه مى کنند و آنها را تحت بازپرسى شدید قرار مى دهند، کارى که از اختیار بیرون است، بازپرسى و محاکمه ندارد.
9 ـ در همه دنیا و میان تمام اقوام اعم از خداپرستان و مادیین، براى مجرمان مجازات قائلند، مجازات بر کارى که مجبور بوده، چرا؟!
10 ـ حتى طرفداران مکتب جبر، هنگامى که کسى به منافع و حیثیت آنها تجاوز کند فریاد مى کشند و او را مقصر مى شمارند و به دادگاه مى کشانند!
خلاصه، اگر راستى انسان از خود اختیارى ندارد، پشیمانى چه معنى دارد؟
ملامت و سرزنش براى چیست؟ آیا مى شود کسى را که دستش بى اختیار مرتعش و لرزان است ملامت کرد؟
چرا نیکوکاران را مدح و تشویق مى کنند، مگر از خود اختیارى داشته اند که با تشویق به کار نیک ادامه دهند؟
اصولاً، با پذیرش تأثیر تعلیم و تربیت، جبر مفهوم خود را از دست خواهد داد.
و از این گذشته، مسائل اخلاقى بدون قبول آزادى اراده ابداً مفهومى ندارد.
اگر ما در کارها مجبوریم، توبه یعنى چه؟ حسرت خوردن چرا؟ محاکمه شخص مجبور از ظالمانه ترین کارها است و مجازات او از محاکمه اش بدتر.
همه اینها نشان مى دهد که: اصل آزادى اراده، فطرى همه انسان ها و موافق وجدان عمومى بشر است، نه تنها عوام، که همه خواص و همه فلاسفه در عمل چنین اند و حتى جبرى ها در عمل اختیارى هستند: «أَلْجَبْرِیُّونَ إِخْتِیارِیُّونَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُونَ»!
و جالب این که: قرآن مجید نیز کراراً روى همین مسأله تکیه کرده، که ذکر همه آنها طولانى مى شود که در این جا تنها به سه آیه زیر اکتفا مى کنیم:
1 ـ «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً»؛ (ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا مخالفت کند و کفران نماید). (1)
2 ـ و در آیه 29 سوره «کهف» مى فرماید: «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ»؛ (هر کس مى خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمى خواهد راه کفر پیش گیرد) (ولى بدانند ما براى کافران آتش عظیمى فراهم ساخته ایم).
3 ـ و نیز در آیه 29 «دهر» مى خوانیم: «إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً»؛ (این تذکرى است، هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش انتخاب مى کند).
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 26، ص 77.
پرسش های مرتبط:
مسأله «جبر و اختیار» از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان مطرح بوده؛ گروهى طرفدار آزادى اراده انسان، و گروهى طرفدار جبر بوده اند، ولى جالب این که: هر دو گروه در عمل، اصل اختیار و آزادى اراده را به رسمیت شناخته و پذیرفته اند و این وجدان عمومى و فطرت همگانى یکى از روشنترین دلائل اختیار است. قرآن مجید نیز کراراً روى مسأله اختیار انسان ها تکیه کرده است، از جمله در آیات 3 و 29 سوره دهر و 29 سوره کهف.
پاسخ تفصیلی:
مسأله «جبر و اختیار» از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان مطرح بوده، گروهى طرفدار آزادى اراده انسان، و گروهى طرفدار جبر بوده اند، و هر کدام دلائلى براى اثبات مقصد خود ذکر کرده اند.
ولى جالب این است که: هم «جبریین» و هم «طرفداران اختیار» در عمل، اصل اختیار و آزادى اراده را به رسمیت شناخته و پذیرفته اند، یا به تعبیر دیگر: تمام این جر و بحث ها در دائره مباحث علمى بوده نه در مقام عمل، و این به خوبى نشان مى دهد: اصل، آزادى اراده و اختیار فطرى همه انسان ها است و اگر پاى وسوسه هاى مختلف پیش نیاید، همه طرفدار اصل آزادى اراده اند.
این وجدان عمومى و فطرت همگانى که یکى از روشنترین دلائل اختیار است، به صورت هاى گوناگونى در زندگى انسان تجلى مى کند؛ زیرا اگر انسان خود را در اعمالش مجبور مى دانست و اختیارى براى خود قائل نبود چرا:
1 ـ گاه به خاطر اعمالى که انجام داده و یا به خاطر اعمالى که انجام نداده پشیمان مى شود و تصمیم مى گیرد در آینده از تجربه گذشته استفاده کند، این حالت ندامت براى طرفداران عقیده جبر فراوان است، اگر اختیارى در کار نیست ندامت چرا؟!
2 ـ بدکاران را همه ملامت و سرزنش مى کنند، اگر جبر است سرزنش چرا؟
3 ـ نیکوکاران را مدح و تمجید و ستایش مى نمایند.
4 ـ در تربیت و تعلیم فرزندان مى کوشند تا آنها سعادتمند شوند و اگر همه مجبورند تعلیم چه مفهومى دارد؟
5 ـ براى بالا بردن سطح اخلاق جامعه، همه دانشمندان بدون استثنا تلاش دارند.
6 ـ انسان از خطاهاى خود توبه مى کند، با قبول اصل جبر توبه معنى ندارد.
7 ـ انسان بر کوتاهى هائى که کرده حسرت مى خورد، چرا؟
8 ـ در تمام دنیا، بدکاران و مجرمان را محاکمه مى کنند و آنها را تحت بازپرسى شدید قرار مى دهند، کارى که از اختیار بیرون است، بازپرسى و محاکمه ندارد.
9 ـ در همه دنیا و میان تمام اقوام اعم از خداپرستان و مادیین، براى مجرمان مجازات قائلند، مجازات بر کارى که مجبور بوده، چرا؟!
10 ـ حتى طرفداران مکتب جبر، هنگامى که کسى به منافع و حیثیت آنها تجاوز کند فریاد مى کشند و او را مقصر مى شمارند و به دادگاه مى کشانند!
خلاصه، اگر راستى انسان از خود اختیارى ندارد، پشیمانى چه معنى دارد؟
ملامت و سرزنش براى چیست؟ آیا مى شود کسى را که دستش بى اختیار مرتعش و لرزان است ملامت کرد؟
چرا نیکوکاران را مدح و تشویق مى کنند، مگر از خود اختیارى داشته اند که با تشویق به کار نیک ادامه دهند؟
اصولاً، با پذیرش تأثیر تعلیم و تربیت، جبر مفهوم خود را از دست خواهد داد.
و از این گذشته، مسائل اخلاقى بدون قبول آزادى اراده ابداً مفهومى ندارد.
اگر ما در کارها مجبوریم، توبه یعنى چه؟ حسرت خوردن چرا؟ محاکمه شخص مجبور از ظالمانه ترین کارها است و مجازات او از محاکمه اش بدتر.
همه اینها نشان مى دهد که: اصل آزادى اراده، فطرى همه انسان ها و موافق وجدان عمومى بشر است، نه تنها عوام، که همه خواص و همه فلاسفه در عمل چنین اند و حتى جبرى ها در عمل اختیارى هستند: «أَلْجَبْرِیُّونَ إِخْتِیارِیُّونَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُونَ»!
و جالب این که: قرآن مجید نیز کراراً روى همین مسأله تکیه کرده، که ذکر همه آنها طولانى مى شود که در این جا تنها به سه آیه زیر اکتفا مى کنیم:
1 ـ «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاکِراً وَ إِمّا کَفُوراً»؛ (ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا مخالفت کند و کفران نماید). (1)
2 ـ و در آیه 29 سوره «کهف» مى فرماید: «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ»؛ (هر کس مى خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمى خواهد راه کفر پیش گیرد) (ولى بدانند ما براى کافران آتش عظیمى فراهم ساخته ایم).
3 ـ و نیز در آیه 29 «دهر» مى خوانیم: «إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً»؛ (این تذکرى است، هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش انتخاب مى کند).
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 26، ص 77.
پرسش های مرتبط: