اراده الهی و حدود اختیار انسان
پرسش :
اگر همه چیز به خواست خداست و بدون اراده ی او اتفاقی در جهان نمی افتد، پس جای اراده و اختیار ما انسانها کجاست؟ اصلاً آیا ما اختیاری از خودمان داریم؟
پاسخ :
برای اثبات اختیار در انسانها راههای گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها را با هم مرور میکنیم:
الف) یکی از بهترین راهها این است که ما به عقل و فطرت خودمان مراجعه کنیم و ببینیم آیا در کارهایمان اختیار داریم یا نه. اگر ما اختیاری از خود نداریم، پس چرا دربارهی کارهایمان فکر میکنیم و برای هر تصمیمی، مدتها با دیگران مشورت و جوانب مختلف تصمیممان را بررسی میکنیم؟
ب) راه دیگر برای پی بردن به وجود اختیار، عکس العمل ما در برابر رفتارها و کارهای دیگران است. اگر کسی بیاید و بر سر ما بکوبد و بعد بگوید که من از خود اختیاری نداشتم، آیا از او میپذیریم؟ قطعاً خیر، ما همواره ادمهای بد را سرزنش میکنیم. اگر آنها از خود اختیاری نداشتند، دلیلی برای سرزنششان وجود نداشت.
پ) راه سوم برای ایمان به اختیار انسانها این است که ببینیم اگر ما اختیار نداشتیم، پس چرا خدا این همه پیامبر را برای هدایت ما فرستاده و چند کتاب آسمانی برای راهنمایی ما نازل کرده و از زبان انبیاء و اولیا، مرتب وعده بهشت به ما داده و ما را از جهنم ترسانده است؟ خدای حکیم کار بیهوده انجام نمیدهد. اگر ما اختیار نداشتیم هیچ یک از این اقدامات خدا برای هدایت انسان معنا نداشت.
پس در وجود اختیار جای هیچ شک و شبههای نیست. حال باید دید که رابطه ی اختیار ما با خواست خدا چیست؟ اندیشمندان مسلمان میگویند، اراده و اختیار در ما جزءتصمیمها و خواستههای خداست، یعنی خدا خواسته که ما انسانها اختیار داشته باشیم. همه چیز به خواست خداست و خود خدا به ما اراده و اختیار بخشیده است. خدا خواسته است که خورشید نور بدهد، ماه به دور زمین بگردد، ابرببارد، چشم بجوشد، درخت بروید، غنچه بشکفد و بلبل بخواند. خدایی که این کارها را اراده کرده و خواسته، اراده کرده و خواسته است که ما انسانها هم اختیار داشته باشیم. پس اختیار ما خارج از خواست و اراده ی او نیست.
منبع: هفتاد پرسش و پاسخ درباره خدا، غلامرضا حیدری ابهری، تهران: انتشارات قدیانی، چاپ دوم، 1392.
برای اثبات اختیار در انسانها راههای گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها را با هم مرور میکنیم:
الف) یکی از بهترین راهها این است که ما به عقل و فطرت خودمان مراجعه کنیم و ببینیم آیا در کارهایمان اختیار داریم یا نه. اگر ما اختیاری از خود نداریم، پس چرا دربارهی کارهایمان فکر میکنیم و برای هر تصمیمی، مدتها با دیگران مشورت و جوانب مختلف تصمیممان را بررسی میکنیم؟
ب) راه دیگر برای پی بردن به وجود اختیار، عکس العمل ما در برابر رفتارها و کارهای دیگران است. اگر کسی بیاید و بر سر ما بکوبد و بعد بگوید که من از خود اختیاری نداشتم، آیا از او میپذیریم؟ قطعاً خیر، ما همواره ادمهای بد را سرزنش میکنیم. اگر آنها از خود اختیاری نداشتند، دلیلی برای سرزنششان وجود نداشت.
پ) راه سوم برای ایمان به اختیار انسانها این است که ببینیم اگر ما اختیار نداشتیم، پس چرا خدا این همه پیامبر را برای هدایت ما فرستاده و چند کتاب آسمانی برای راهنمایی ما نازل کرده و از زبان انبیاء و اولیا، مرتب وعده بهشت به ما داده و ما را از جهنم ترسانده است؟ خدای حکیم کار بیهوده انجام نمیدهد. اگر ما اختیار نداشتیم هیچ یک از این اقدامات خدا برای هدایت انسان معنا نداشت.
پس در وجود اختیار جای هیچ شک و شبههای نیست. حال باید دید که رابطه ی اختیار ما با خواست خدا چیست؟ اندیشمندان مسلمان میگویند، اراده و اختیار در ما جزءتصمیمها و خواستههای خداست، یعنی خدا خواسته که ما انسانها اختیار داشته باشیم. همه چیز به خواست خداست و خود خدا به ما اراده و اختیار بخشیده است. خدا خواسته است که خورشید نور بدهد، ماه به دور زمین بگردد، ابرببارد، چشم بجوشد، درخت بروید، غنچه بشکفد و بلبل بخواند. خدایی که این کارها را اراده کرده و خواسته، اراده کرده و خواسته است که ما انسانها هم اختیار داشته باشیم. پس اختیار ما خارج از خواست و اراده ی او نیست.
منبع: هفتاد پرسش و پاسخ درباره خدا، غلامرضا حیدری ابهری، تهران: انتشارات قدیانی، چاپ دوم، 1392.