هشدار روایات اسلامی درباره ریا و سمعه
پرسش :
در روایات اسلامی چه هشداری درباره «ریا» و «سُمعه» داده شده است؟
پاسخ :
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه متقین در بیان اوصاف آنها می فرماید: «یعْمَلُ الاَعْمَالَ الصّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ»؛ (پرهیزکار اعمال صالح انجام مى دهد؛ در حالى که خائف و ترسناک است). یکى از صفات پرهیزکاران با این که عمل صالح انجام مى دهند وحشت داشتن آنها است. وحشت از چه چیز؟ وحشت از ردّ [شدن] اعمال و عدم قبول آنها بواسطه جمع نبودن شرائط صحت و قبول عمل! «وَ الَّذِینَ یؤْتُونَ مَا اَتَوا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»(1)؛ (اعمال صالح انجام مى دهند و قلوب آنها خائف است).
از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت شده که در حالى که بر مرکب خود سوار بودند و تلبیه (لَبیک اللّهم لَبیک) مى گفتند، بر روى مرکب غش کردند، وقتى به هوش آمدند، از ایشان علت را پرسیدند، فرمودند: «خَشِیتُ اَنْ یقُولَ رَبِّىِ: لَا لَبَّیک وَ لَاسَعْدَیک»(2)؛ (ترسیدم پروردگارم بگوید: لالَبّیک وَ لاسَعْدیک[و جواب مرا ندهد]).
متقین مى ترسند از این که در اعمال آنها اندک ریائى بوده باشد، ریائى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایتى درباره آن فرمودند: «اِنَّ اَخْوَفَ مَا اَخَافُ عَلَیکمُ الشِّرْک الْاَصْغَرُ قَالُوا: وَ مَا الشِّرک الْاَصْغَرُ؟ قَالَ: اَلرِّیاءُ...»(3)؛ (ترسناک ترین چیزى که بر شما مى ترسم، شرک اصغر و کوچک است گفتند: شرک کوچک چیست؟ فرمودند: ریا). ریائى که از راه رفتن مورچه سیاهى بر سنگ سیاهى در شب تار، مخفیانه تر در وجود انسان نفوذ مى کند!
شدّاد بن أوس می گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیدم گریه مى کند، عرض کردم یا رسول الله چه چیزى شما را به گریه وا داشته است؟ فرمود: «مى ترسم بر امّتم از شرک، آگاه باش که آنها عبادت بت و خورشید و ماه نمى کنند و لکن با اعمالشان ریا مى کنند(4) [و این ریا شرک است، یعنى در عبادت، غیرخدا را با او شریک مى کنند]».
به امام على(علیه السلام) گفته شد: کدام یک از مخلوقات کورند؟ فرمود: «آن که عمل براى غیرخدا انجام دهد!»(5) آن عابد همیشه به نماز جماعت مى رفت و در صفّ اول مى ایستاد، سى سال چنین مى کرد، روزى دیر رسید و صف آخر ایستاد، دید احساس ناراحتى مى کند، نماز سى سال را قضا کرد براى این که احتمال داد شاید ریائى در این مدت در کار بوده است!
پرهیزکار مى ترسد از این که گرفتار «عُجب» شود، عُجبى که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَک»(6)؛ (هر کس عُجب به او راه پیدا کند، هلاک مى شود). امام على(علیه السلام) نیز فرمودند: «اَلْعُجْبُ هَلَاک وَ الصَّبْرُ مَلَاک»(7)؛ (خودبرتربینى و خشنودى از خود هلاکت و صبر [در مقابل خودبینى] اقتدار و مایه قوام است).
پرهیزکار مى ترسد از عُجبى که در روایت است: «اگر شخص گناه کند و پشیمان شود، بهتر از این که عملى و عبادتى کند و عُجب در آن راه یابد».(8)
عُجبى که امام صادق(علیه السلام) درباره آن فرمودند: «دو نفر وارد مسجد شدند، یکى عابد و دیگرى فاسق، سپس خارج شدند در حالى که فاسق، صدیق و عابد، فاسق شده بود، زیرا عابد داخل شد و عُجب به عبادت پیدا کرد و فکرش مشغول به آن بود و فکر فاسق در پشیمانى و ندامت بر فسقش بود، پس استغفار کرد و از گناهانش توبه نمود».(9)
حضرت عیسى بن مریم(علیهما السلام) گفت: «بیماران را مداوا کرده و شفا دادم به اذن خدا و کور و جذامى را به اذن خدا بهبودى دادم و مردگان را معالجه کرده و به اذن خدا زنده کردم؛ ولی احمق را معالجه نکردم و قدرت بر اصلاحش نیافتم، گفته شد یا روح الله، احمق کیست؟ فرمود: «المُعْجِبُ بِرَأْیهِ وَ نَفْسُهُ الَّذِى یرَى الْفَضْلُ کلَّهُ لَهُ لَا عَلَیهِ وَ یوجِبُ الْحَقَّ کلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَایوجِبُ عَلَیها حَقّاً فَذاک الاَحْمَقُ الَّذِى لَاحِیلَةَ فِى مُدَاوَاتِهِ»(10)؛ (خودبین و عُجب کننده به رأى و نفس خود، کسی است که تمام فضیلت و برترى را براى خود ببیند نه بر علیه خود و تمام حق را براى نفس خود بداند و نه بر ضرر خود و او احمقى است که چاره اى در مداوایش نیست).
امام صادق(علیه السلام) گویند: «حضرت داود(علیه السلام) شبى به عبادت و به تلاوت زبور پرداخت و عبادت او را به حالتى کشاند که گویا از خودش خوشش آمد، ناگهان قورباغه اى صدا کرد، اى داود از شب زنده دارى شبى به تعجّب افتاده اى، در حالى که من در زیر این صخره چهل سال است، زبانم از ذکر خدا خشک نشده است [و مرتب در حال ذکر و یاد اویم]».(11)
پرهیزکار و خداترس خوف دارد که دچار «سُمعه» شود، گویند: ریا در حال عمل و «سُمعه» بعد از آن است، دوست دارد به گوش مردم برساند که چه کرده است، گرچه موجب بطلان عمل نیست؛ ولى ثواب و اجر آن را نابود مى کند.
پرهیزکار مى ترسد از سمعه اى که در روایت رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) است: «اگر کسى بنائى از روى ریاء و سمعه بسازد، روز قیامت او را تا هفت طبقه زمین حمل کرده و سپس طوقى از آتش به گردن او مى گذارند و او را در آتش رها مى کنند [در روایت دارد که پرسیدیم:] یا رسول الله(صلی الله علیه و آله) چگونه بنائى ریائى و برحسب سمعه بنا مى شود؟ فرمود: بنا مى کند بیشتر از مقدار کفایت [یعنى بیشتر از آن مقدارى که نیاز دارد خرج مى کند] یا براى مباهات و افتخار کردن بنا مى کند».(12)
سمعه اى که در روایت از رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) است: «کسى که قرآن را بخواند و مرادش سمعه و چیز گرفتن باشد، خداوند را ملاقات مى کند در روز قیامت در حالى که صورتش استخوان است و گوشتى بر آن نیست و قرآن به پشت گردن او زده و داخل آتشش مى کند و سقوط مى کند در آتش با کسانى که سقوط در آن کردند».(13)
فرد متّقى مى ترسد که عملش بواسطه گناه حبط شود، وقتى طوفان گناه مى آید اعمال صالح مثل خاکستر در دم توفان به هر سو پراکنده مى شود: «أَعْمَالُهُمْ کرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِى یوْمٍ عَاصِفٍ».(14)
ریا و سمعه و عُجب و حبط اعمال، آفات اعمال صالح متقین هستند و اگر اینها هم نباشد: «فَمَا قَدْرُ اَعْمَالِنَا فِى جَنْبِ کرَمِک»؛ (اعمال ما چه ارزشى در برابر کرم و نعمت هاى الهى دارد).(15) آری اعمال ما با فضل و کرم خداوند اصلا قابل مقایسه نیست، حال وقتى چنین است چرا مومن از قبول نشدن اعمالش نترسند؟!
پینوشتها:
(1). سوره مومنون، آیه 60.
(2). ترجمه و شرح نهج البلاغه، بحرانى، میثم بن على بن میثم، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1375 شمسی، چاپ: اول، ج 3، ص 763.
(3). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، 1404 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 179، (فصل فی ذکر الآیات و الأخبار الواردة فی ذم الریاء و الشهرة)؛ میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 4، ص 18.
(4). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، همان.
(5). «قیل للامام على(ع) اىّ الخلق اعمى؟ قال: الّذى عمل لغیر اللّه» بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 74، ص 378، باب 15 (مواعظ أمیر المؤمنین ع و خطبه أیضا و حکمه).
(6). بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 309، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال)؛ الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 313، باب (العجب).
(7). الخصال، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، جامعه مدرسین، قم، 1362 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 506، (ست عشرة خصلة من الحکم)؛ بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 315، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال).
(8). بحار الأنوار، همان، ص 312، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال)؛ الکافی، همان، ج 2، ص 314، باب (العجب).
(9). بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 316، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال).
(10). بحار الانوار، همان، ص 320؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسین بن محمد تقى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1408 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 139، باب (حریم الإعجاب بالنفس و بالعمل و الإدلال به)؛ این احادیث را صاحب میزان الحکمة، همان، ج 6، ص 94 بحث عُجْب آورده است.
(11). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسین بن محمد تقى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1408 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 142، باب (تحریم الإعجاب بالنفس و بالعمل و الإدلال به)؛ میزان الحکمة، همان، ج 6، ص 101.
(12). بحار الأنوار، همان، ج 73، ص 360، باب 67 (جوامع مناهی النبی ص و متفرقاتها)؛ میزان الحکمة، همان، ج 10، ص 503.
(13). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ابن بابویه، محمد بن على، دار الشریف الرضی، قم، 1406 قمری، چاپ: دوم، ص 286، (عقاب مجمع عقوبات الأعمال)؛ میزان الحکمة، همان، ص 510.
(14). ترجمه: «اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى»؛ سوره ابراهیم، آیه 18.
(15). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 585، (دعاء السحر فی شهر رمضان).
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، 1385.
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه متقین در بیان اوصاف آنها می فرماید: «یعْمَلُ الاَعْمَالَ الصّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ»؛ (پرهیزکار اعمال صالح انجام مى دهد؛ در حالى که خائف و ترسناک است). یکى از صفات پرهیزکاران با این که عمل صالح انجام مى دهند وحشت داشتن آنها است. وحشت از چه چیز؟ وحشت از ردّ [شدن] اعمال و عدم قبول آنها بواسطه جمع نبودن شرائط صحت و قبول عمل! «وَ الَّذِینَ یؤْتُونَ مَا اَتَوا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»(1)؛ (اعمال صالح انجام مى دهند و قلوب آنها خائف است).
از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت شده که در حالى که بر مرکب خود سوار بودند و تلبیه (لَبیک اللّهم لَبیک) مى گفتند، بر روى مرکب غش کردند، وقتى به هوش آمدند، از ایشان علت را پرسیدند، فرمودند: «خَشِیتُ اَنْ یقُولَ رَبِّىِ: لَا لَبَّیک وَ لَاسَعْدَیک»(2)؛ (ترسیدم پروردگارم بگوید: لالَبّیک وَ لاسَعْدیک[و جواب مرا ندهد]).
متقین مى ترسند از این که در اعمال آنها اندک ریائى بوده باشد، ریائى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایتى درباره آن فرمودند: «اِنَّ اَخْوَفَ مَا اَخَافُ عَلَیکمُ الشِّرْک الْاَصْغَرُ قَالُوا: وَ مَا الشِّرک الْاَصْغَرُ؟ قَالَ: اَلرِّیاءُ...»(3)؛ (ترسناک ترین چیزى که بر شما مى ترسم، شرک اصغر و کوچک است گفتند: شرک کوچک چیست؟ فرمودند: ریا). ریائى که از راه رفتن مورچه سیاهى بر سنگ سیاهى در شب تار، مخفیانه تر در وجود انسان نفوذ مى کند!
شدّاد بن أوس می گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیدم گریه مى کند، عرض کردم یا رسول الله چه چیزى شما را به گریه وا داشته است؟ فرمود: «مى ترسم بر امّتم از شرک، آگاه باش که آنها عبادت بت و خورشید و ماه نمى کنند و لکن با اعمالشان ریا مى کنند(4) [و این ریا شرک است، یعنى در عبادت، غیرخدا را با او شریک مى کنند]».
به امام على(علیه السلام) گفته شد: کدام یک از مخلوقات کورند؟ فرمود: «آن که عمل براى غیرخدا انجام دهد!»(5) آن عابد همیشه به نماز جماعت مى رفت و در صفّ اول مى ایستاد، سى سال چنین مى کرد، روزى دیر رسید و صف آخر ایستاد، دید احساس ناراحتى مى کند، نماز سى سال را قضا کرد براى این که احتمال داد شاید ریائى در این مدت در کار بوده است!
پرهیزکار مى ترسد از این که گرفتار «عُجب» شود، عُجبى که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَک»(6)؛ (هر کس عُجب به او راه پیدا کند، هلاک مى شود). امام على(علیه السلام) نیز فرمودند: «اَلْعُجْبُ هَلَاک وَ الصَّبْرُ مَلَاک»(7)؛ (خودبرتربینى و خشنودى از خود هلاکت و صبر [در مقابل خودبینى] اقتدار و مایه قوام است).
پرهیزکار مى ترسد از عُجبى که در روایت است: «اگر شخص گناه کند و پشیمان شود، بهتر از این که عملى و عبادتى کند و عُجب در آن راه یابد».(8)
عُجبى که امام صادق(علیه السلام) درباره آن فرمودند: «دو نفر وارد مسجد شدند، یکى عابد و دیگرى فاسق، سپس خارج شدند در حالى که فاسق، صدیق و عابد، فاسق شده بود، زیرا عابد داخل شد و عُجب به عبادت پیدا کرد و فکرش مشغول به آن بود و فکر فاسق در پشیمانى و ندامت بر فسقش بود، پس استغفار کرد و از گناهانش توبه نمود».(9)
حضرت عیسى بن مریم(علیهما السلام) گفت: «بیماران را مداوا کرده و شفا دادم به اذن خدا و کور و جذامى را به اذن خدا بهبودى دادم و مردگان را معالجه کرده و به اذن خدا زنده کردم؛ ولی احمق را معالجه نکردم و قدرت بر اصلاحش نیافتم، گفته شد یا روح الله، احمق کیست؟ فرمود: «المُعْجِبُ بِرَأْیهِ وَ نَفْسُهُ الَّذِى یرَى الْفَضْلُ کلَّهُ لَهُ لَا عَلَیهِ وَ یوجِبُ الْحَقَّ کلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَایوجِبُ عَلَیها حَقّاً فَذاک الاَحْمَقُ الَّذِى لَاحِیلَةَ فِى مُدَاوَاتِهِ»(10)؛ (خودبین و عُجب کننده به رأى و نفس خود، کسی است که تمام فضیلت و برترى را براى خود ببیند نه بر علیه خود و تمام حق را براى نفس خود بداند و نه بر ضرر خود و او احمقى است که چاره اى در مداوایش نیست).
امام صادق(علیه السلام) گویند: «حضرت داود(علیه السلام) شبى به عبادت و به تلاوت زبور پرداخت و عبادت او را به حالتى کشاند که گویا از خودش خوشش آمد، ناگهان قورباغه اى صدا کرد، اى داود از شب زنده دارى شبى به تعجّب افتاده اى، در حالى که من در زیر این صخره چهل سال است، زبانم از ذکر خدا خشک نشده است [و مرتب در حال ذکر و یاد اویم]».(11)
پرهیزکار و خداترس خوف دارد که دچار «سُمعه» شود، گویند: ریا در حال عمل و «سُمعه» بعد از آن است، دوست دارد به گوش مردم برساند که چه کرده است، گرچه موجب بطلان عمل نیست؛ ولى ثواب و اجر آن را نابود مى کند.
پرهیزکار مى ترسد از سمعه اى که در روایت رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) است: «اگر کسى بنائى از روى ریاء و سمعه بسازد، روز قیامت او را تا هفت طبقه زمین حمل کرده و سپس طوقى از آتش به گردن او مى گذارند و او را در آتش رها مى کنند [در روایت دارد که پرسیدیم:] یا رسول الله(صلی الله علیه و آله) چگونه بنائى ریائى و برحسب سمعه بنا مى شود؟ فرمود: بنا مى کند بیشتر از مقدار کفایت [یعنى بیشتر از آن مقدارى که نیاز دارد خرج مى کند] یا براى مباهات و افتخار کردن بنا مى کند».(12)
سمعه اى که در روایت از رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) است: «کسى که قرآن را بخواند و مرادش سمعه و چیز گرفتن باشد، خداوند را ملاقات مى کند در روز قیامت در حالى که صورتش استخوان است و گوشتى بر آن نیست و قرآن به پشت گردن او زده و داخل آتشش مى کند و سقوط مى کند در آتش با کسانى که سقوط در آن کردند».(13)
فرد متّقى مى ترسد که عملش بواسطه گناه حبط شود، وقتى طوفان گناه مى آید اعمال صالح مثل خاکستر در دم توفان به هر سو پراکنده مى شود: «أَعْمَالُهُمْ کرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِى یوْمٍ عَاصِفٍ».(14)
ریا و سمعه و عُجب و حبط اعمال، آفات اعمال صالح متقین هستند و اگر اینها هم نباشد: «فَمَا قَدْرُ اَعْمَالِنَا فِى جَنْبِ کرَمِک»؛ (اعمال ما چه ارزشى در برابر کرم و نعمت هاى الهى دارد).(15) آری اعمال ما با فضل و کرم خداوند اصلا قابل مقایسه نیست، حال وقتى چنین است چرا مومن از قبول نشدن اعمالش نترسند؟!
پینوشتها:
(1). سوره مومنون، آیه 60.
(2). ترجمه و شرح نهج البلاغه، بحرانى، میثم بن على بن میثم، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1375 شمسی، چاپ: اول، ج 3، ص 763.
(3). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، 1404 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 179، (فصل فی ذکر الآیات و الأخبار الواردة فی ذم الریاء و الشهرة)؛ میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 4، ص 18.
(4). شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، همان.
(5). «قیل للامام على(ع) اىّ الخلق اعمى؟ قال: الّذى عمل لغیر اللّه» بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 74، ص 378، باب 15 (مواعظ أمیر المؤمنین ع و خطبه أیضا و حکمه).
(6). بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 309، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال)؛ الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 2، ص 313، باب (العجب).
(7). الخصال، ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، جامعه مدرسین، قم، 1362 شمسی، چاپ: اول، ج 2، ص 506، (ست عشرة خصلة من الحکم)؛ بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 315، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال).
(8). بحار الأنوار، همان، ص 312، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال)؛ الکافی، همان، ج 2، ص 314، باب (العجب).
(9). بحار الأنوار، همان، ج 69، ص 316، باب 117 (استکثار الطاعة و العجب بالأعمال).
(10). بحار الانوار، همان، ص 320؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسین بن محمد تقى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1408 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 139، باب (حریم الإعجاب بالنفس و بالعمل و الإدلال به)؛ این احادیث را صاحب میزان الحکمة، همان، ج 6، ص 94 بحث عُجْب آورده است.
(11). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسین بن محمد تقى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1408 قمری، چاپ: اول، ج 1، ص 142، باب (تحریم الإعجاب بالنفس و بالعمل و الإدلال به)؛ میزان الحکمة، همان، ج 6، ص 101.
(12). بحار الأنوار، همان، ج 73، ص 360، باب 67 (جوامع مناهی النبی ص و متفرقاتها)؛ میزان الحکمة، همان، ج 10، ص 503.
(13). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ابن بابویه، محمد بن على، دار الشریف الرضی، قم، 1406 قمری، چاپ: دوم، ص 286، (عقاب مجمع عقوبات الأعمال)؛ میزان الحکمة، همان، ص 510.
(14). ترجمه: «اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى»؛ سوره ابراهیم، آیه 18.
(15). مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، طوسى، محمد بن الحسن، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 قمری، چاپ: اول، ج 2، ص 585، (دعاء السحر فی شهر رمضان).
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، 1385.