اوصاف یاران پیامبر(ص) در تورات و انجیل
پرسش :
در تورات و انجیل اوصاف یاران پیامبر (صلى الله علیه و آله) چگونه بیان شده است؟
پاسخ :
پاسخ این سؤال در آیه 29 سوره «فتح» آمده است. در این آیه ترسیم بسیار گویائى از اصحاب و یاران خاص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و آنها که در خط او بودند از زبان «تورات» و «انجیل» بیان کرده، که هم افتخار و مباهاتى است براى آنها که در «حدیبیه» و مراحل دیگر، پایمردى به خرج دادند، و هم درس آموزنده اى است براى همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز مى فرماید: (محمّد فرستاده خدا است)؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ». خدا گواهى به رسالت او داده، و همه آگاهان گواهى مى دهند.
سپس، به توصیف یارانش پرداخته، و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طى پنج صفت چنین بیان مى کند: (کسانى که با او هستند، در برابر کفار، شدید و محکم هستند)؛ «وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ».
و در دومین وصف مى گوید: (اما در میان خود رحیم و مهربانند)؛ «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ».
آرى، آنها کانونى از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و هم کیشانند، و آتشى سخت و سوزان، و سدى محکم و پولادین، در مقابل دشمنان.
در حقیقت، عواطف آنها در این «مهر» و «قهر» خلاصه مى شود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادى دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن، و مهر آنها در برابر دوست، سبب مى شود که از جاده حق و عدالت، قدمى بیرون نهند.
در سومین صفت که از اعمال آنها سخن مى گوید، مى افزاید: (پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى بینى، و همواره به عبادت خدا مشغولند)؛ «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً».
این تعبیر، عبادت و بندگى خدا را، که با دو رکن اصلیش «رکوع» و «سجود» ترسیم شده، به عنوان حالت دائمى و همیشگى آنها ذکر مى کند، عبادتى که رمز تسلیم در برابر فرمان حق، و نفى کبر و خود خواهى و غرور، از وجود ایشان است.
در چهارمین توصیف، که از نیت پاک و خالص آنها بحث مى کند، مى فرماید: (آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند)؛ «یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً».
نه براى تظاهر و ریا قدم بر مى دارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند، بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده، و انگیزه حرکت آنها در تمام زندگى همین است و بس.
حتى تعبیر به «فضل»، نشان مى دهد که آنها به تقصیر خود معترفند، و اعمال خود را کمتر از آن مى دانند که پاداش الهى براى آن بطلبند، بلکه با تمام تلاش و کوشش، باز هم مى گویند: خداوندا! اگر فضل تو به یارى ما نیاید واى بر ما!
و در پنجمین و آخرین توصیف، از ظاهر آراسته و نورانى آنها بحث کرده مى گوید: (نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است)؛ «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ».(1)
«سیما» در اصل به معنى علامت و هیئت است، خواه این علامت در صورت باشد، یا در جاى دیگر بدن، هر چند در استعمالات روزمره فارسى، به نشانه هاى صورت و وضع ظاهرى چهره گفته مى شود.
به تعبیرى دیگر، «قیافه» آنها به خوبى نشان مى دهد که آنها انسان هائى خاضع در برابر خداوند، حق، قانون و عدالتند، نه تنها در صورت آنها، که در تمام وجود و زندگى آنان این علامت منعکس است.
گرچه بعضى از مفسران، آن را به اثر ظاهرى سجده در پیشانى، و یا اثر خاک در محل سجده گاه تفسیر کرده اند، ولى ظاهراً آیه مفهوم گسترده ترى دارد، که چهره این مردان الهى را به طور کامل ترسیم مى کند.
بعضى نیز گفته اند: این آیه، اشاره به سجده گاه آنها در قیامت است، که همچون ماه به هنگام بدر مى درخشد!
البته، ممکن است پیشانى آنها در قیامت چنین باشد، ولى آیه از وضع ظاهرى آنها در دنیا خبر مى دهد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نیز آمده که در تفسیر این جمله فرمود: «هُوَ السَّهَرُ فِى الصَّلاةِ»؛ (منظور بیدار ماندن در شب براى نماز است[که آثارش در روز در چهره آنها نمایان است]).(2)
جمع میان این معانى کاملاً ممکن است.
به هر حال، قرآن بعد از بیان همه این اوصاف، مى افزاید: (این توصیف آنها [یاران محمّد(صلى الله علیه وآله)] در تورات است)؛ «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ».
این حقیقتى است که از پیش گفته شده، و توصیفى است در یک کتاب بزرگ آسمانى، که از پیش از هزار سال قبل نازل شده است.
ولى نباید فراموش کرد که تعبیر «وَ الَّذِیْنَ مَعَهُ»؛ (آنها که با او هستند)، سخن از کسانى مى گوید، که در همه چیز با پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل، نه تنها کسانى که همزمان با او بودند، هر چند خطشان با او متفاوت بود.
سپس، به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانى، یعنى «انجیل» پرداخته، چنین مى گوید: (توصیف آنها در انجیل همانند زراعتى است که جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است، و به قدرى نمو و رشد کرده و پر برکت شده، که زارعان را به شگفتى وا مى دارد)؛ «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْع أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرّاعَ»(3).
«شطأ» به معنى «جوانه» است، جوانه هائى که از پائین ساقه و کنار ریشه ها بیرون مى آید.
«آزَر» از ماده «موازره» به معنى معاونت است.
«اِسْتَغْلَظَ» از ماده «غلظت» به معنى سفت و محکم شدن است.
جمله «اسْتَوى عَلى سُوقِهِ» مفهومش این است، به حدى محکم شده که بر پاى خود ایستاده (توجه داشته باشید که «سوق» جمع «ساق» است).
تعبیر «یُعْجِبُ الزُّرّاعَ» یعنى به حدى از نمو سریع و جوانه هاى زیاد، و محصول وافر رسیده، که حتى کشاورزانى که پیوسته با این مسائل سر و کار دارند، در شگفتى فرو مى روند.
جالب این که: در توصیف دوم که در «انجیل» آمده نیز، پنج وصف عمده براى مؤمنان و یاران محمّد(صلى الله علیه وآله) ذکر شده است (جوانه زدن ـ کمک کردن براى پرورش ـ محکم شدن ـ بر پاى خود ایستادن ـ نمو چشمگیر اعجاب انگیز).
در حقیقت، اوصافى که در «تورات» براى آنها ذکر شده، اوصافى است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف، اهداف، اعمال و صورت ظاهر بیان مى کند، و اما اوصافى که در «انجیل» آمده، بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبه هاى مختلف است (دقت کنید).
آرى، آنها انسان هائى هستند با صفات والا که آنى از «حرکت» باز نمى ایستند، همواره جوانه مى زنند، جوانه ها پرورش مى یابد و بارور مى شود.
همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مى دهند، و روز به روز، خیل تازه اى بر جامعه اسلامى مى افزایند.
آرى، آنها هرگز از پاى نمى نشینند و دائماً رو به جلو حرکت مى کنند، در عین عابد بودن، مجاهدند، و در عین جهاد، عابدند، ظاهرى آراسته، باطنى پیراسته، عواطفى نیرومند، و نیاتى پاک دارند، در برابر دشمنان حق، مظهر خشم خدایند، و در برابر دوستان حق، نمایانگر لطف و رحمت او.
سپس در دنباله آیه مى افزاید: این اوصاف عالى، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پر برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط مى آورد، سبب خشم کفار مى شود، (این براى آن است که کافران را به خشم آورد)؛ «لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفّارَ».(4)
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً».
بدیهى است اوصافى که در آغاز آیه گفته شد، ایمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابراین تکرار این دو وصف، اشاره به تداوم آن است، یعنى خداوند این وعده را، تنها به آن گروه از یاران محمّد(صلى الله علیه وآله) داده که در خط او باقى بمانند، و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند، و گرنه کسانى که یک روز در زمره دوستان و یاران او بودند، و روز دیگر از او جدا شدند و راهى بر خلاف آن را در پیش گرفتند، هرگز مشمول چنین وعده اى نیستند.
پی نوشت:
(1). «سِیماهُمْ» مبتدا و «فِی وُجُوهِهِمْ» خبر آن است و «مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» یا بیان «سیما» است، یا حال است براى «سیما»، ولى بهتر این است که «من» را ابتدائیه بدانیم و معنى جمله چنین مى شود: «علامت آنها در صورتشان است و این علامت از اثر سجود است».
(2). «من لایحضره الفقیه» و «روضة الواعظین» (مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 78).
(3). در این که جمله «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» جمله مستقلى است و توصیف جداگانه اى براى یاران حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)، غیر از توصیفى که در «تورات» آمده، بیان مى کند، و یا عطف بر جمله «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ» مى باشد به طورى که از هر دو توصیف در هر دو کتاب آسمانى خبر مى دهد، در میان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر آیه این است که این دو توصیف، جداگانه در دو کتاب آسمانى بوده است، و لذا کلمه «مَثَل» تکرار شده، در حالى که اگر عطف بر یکدیگر بود، فصاحت ایجاب مى کرد که بگوید: «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیْل».
(4). «لام» در جمله «لِیَغِیظَ» را بسیارى از مفسران «لام علت» گرفته اند، بنابراین مفهوم جمله چنین مى شود: «این پیشرفت و قوت و قدرت را خدا نصیب یاران حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) کرد، تا کافران به خشم آیند».
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 22، ص 123.
پاسخ این سؤال در آیه 29 سوره «فتح» آمده است. در این آیه ترسیم بسیار گویائى از اصحاب و یاران خاص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و آنها که در خط او بودند از زبان «تورات» و «انجیل» بیان کرده، که هم افتخار و مباهاتى است براى آنها که در «حدیبیه» و مراحل دیگر، پایمردى به خرج دادند، و هم درس آموزنده اى است براى همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز مى فرماید: (محمّد فرستاده خدا است)؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ». خدا گواهى به رسالت او داده، و همه آگاهان گواهى مى دهند.
سپس، به توصیف یارانش پرداخته، و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طى پنج صفت چنین بیان مى کند: (کسانى که با او هستند، در برابر کفار، شدید و محکم هستند)؛ «وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ».
و در دومین وصف مى گوید: (اما در میان خود رحیم و مهربانند)؛ «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ».
آرى، آنها کانونى از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و هم کیشانند، و آتشى سخت و سوزان، و سدى محکم و پولادین، در مقابل دشمنان.
در حقیقت، عواطف آنها در این «مهر» و «قهر» خلاصه مى شود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادى دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن، و مهر آنها در برابر دوست، سبب مى شود که از جاده حق و عدالت، قدمى بیرون نهند.
در سومین صفت که از اعمال آنها سخن مى گوید، مى افزاید: (پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى بینى، و همواره به عبادت خدا مشغولند)؛ «تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً».
این تعبیر، عبادت و بندگى خدا را، که با دو رکن اصلیش «رکوع» و «سجود» ترسیم شده، به عنوان حالت دائمى و همیشگى آنها ذکر مى کند، عبادتى که رمز تسلیم در برابر فرمان حق، و نفى کبر و خود خواهى و غرور، از وجود ایشان است.
در چهارمین توصیف، که از نیت پاک و خالص آنها بحث مى کند، مى فرماید: (آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند)؛ «یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً».
نه براى تظاهر و ریا قدم بر مى دارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند، بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده، و انگیزه حرکت آنها در تمام زندگى همین است و بس.
حتى تعبیر به «فضل»، نشان مى دهد که آنها به تقصیر خود معترفند، و اعمال خود را کمتر از آن مى دانند که پاداش الهى براى آن بطلبند، بلکه با تمام تلاش و کوشش، باز هم مى گویند: خداوندا! اگر فضل تو به یارى ما نیاید واى بر ما!
و در پنجمین و آخرین توصیف، از ظاهر آراسته و نورانى آنها بحث کرده مى گوید: (نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است)؛ «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ».(1)
«سیما» در اصل به معنى علامت و هیئت است، خواه این علامت در صورت باشد، یا در جاى دیگر بدن، هر چند در استعمالات روزمره فارسى، به نشانه هاى صورت و وضع ظاهرى چهره گفته مى شود.
به تعبیرى دیگر، «قیافه» آنها به خوبى نشان مى دهد که آنها انسان هائى خاضع در برابر خداوند، حق، قانون و عدالتند، نه تنها در صورت آنها، که در تمام وجود و زندگى آنان این علامت منعکس است.
گرچه بعضى از مفسران، آن را به اثر ظاهرى سجده در پیشانى، و یا اثر خاک در محل سجده گاه تفسیر کرده اند، ولى ظاهراً آیه مفهوم گسترده ترى دارد، که چهره این مردان الهى را به طور کامل ترسیم مى کند.
بعضى نیز گفته اند: این آیه، اشاره به سجده گاه آنها در قیامت است، که همچون ماه به هنگام بدر مى درخشد!
البته، ممکن است پیشانى آنها در قیامت چنین باشد، ولى آیه از وضع ظاهرى آنها در دنیا خبر مى دهد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نیز آمده که در تفسیر این جمله فرمود: «هُوَ السَّهَرُ فِى الصَّلاةِ»؛ (منظور بیدار ماندن در شب براى نماز است[که آثارش در روز در چهره آنها نمایان است]).(2)
جمع میان این معانى کاملاً ممکن است.
به هر حال، قرآن بعد از بیان همه این اوصاف، مى افزاید: (این توصیف آنها [یاران محمّد(صلى الله علیه وآله)] در تورات است)؛ «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ».
این حقیقتى است که از پیش گفته شده، و توصیفى است در یک کتاب بزرگ آسمانى، که از پیش از هزار سال قبل نازل شده است.
ولى نباید فراموش کرد که تعبیر «وَ الَّذِیْنَ مَعَهُ»؛ (آنها که با او هستند)، سخن از کسانى مى گوید، که در همه چیز با پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل، نه تنها کسانى که همزمان با او بودند، هر چند خطشان با او متفاوت بود.
سپس، به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانى، یعنى «انجیل» پرداخته، چنین مى گوید: (توصیف آنها در انجیل همانند زراعتى است که جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است، و به قدرى نمو و رشد کرده و پر برکت شده، که زارعان را به شگفتى وا مى دارد)؛ «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْع أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرّاعَ»(3).
«شطأ» به معنى «جوانه» است، جوانه هائى که از پائین ساقه و کنار ریشه ها بیرون مى آید.
«آزَر» از ماده «موازره» به معنى معاونت است.
«اِسْتَغْلَظَ» از ماده «غلظت» به معنى سفت و محکم شدن است.
جمله «اسْتَوى عَلى سُوقِهِ» مفهومش این است، به حدى محکم شده که بر پاى خود ایستاده (توجه داشته باشید که «سوق» جمع «ساق» است).
تعبیر «یُعْجِبُ الزُّرّاعَ» یعنى به حدى از نمو سریع و جوانه هاى زیاد، و محصول وافر رسیده، که حتى کشاورزانى که پیوسته با این مسائل سر و کار دارند، در شگفتى فرو مى روند.
جالب این که: در توصیف دوم که در «انجیل» آمده نیز، پنج وصف عمده براى مؤمنان و یاران محمّد(صلى الله علیه وآله) ذکر شده است (جوانه زدن ـ کمک کردن براى پرورش ـ محکم شدن ـ بر پاى خود ایستادن ـ نمو چشمگیر اعجاب انگیز).
در حقیقت، اوصافى که در «تورات» براى آنها ذکر شده، اوصافى است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف، اهداف، اعمال و صورت ظاهر بیان مى کند، و اما اوصافى که در «انجیل» آمده، بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبه هاى مختلف است (دقت کنید).
آرى، آنها انسان هائى هستند با صفات والا که آنى از «حرکت» باز نمى ایستند، همواره جوانه مى زنند، جوانه ها پرورش مى یابد و بارور مى شود.
همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مى دهند، و روز به روز، خیل تازه اى بر جامعه اسلامى مى افزایند.
آرى، آنها هرگز از پاى نمى نشینند و دائماً رو به جلو حرکت مى کنند، در عین عابد بودن، مجاهدند، و در عین جهاد، عابدند، ظاهرى آراسته، باطنى پیراسته، عواطفى نیرومند، و نیاتى پاک دارند، در برابر دشمنان حق، مظهر خشم خدایند، و در برابر دوستان حق، نمایانگر لطف و رحمت او.
سپس در دنباله آیه مى افزاید: این اوصاف عالى، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پر برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط مى آورد، سبب خشم کفار مى شود، (این براى آن است که کافران را به خشم آورد)؛ «لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفّارَ».(4)
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً».
بدیهى است اوصافى که در آغاز آیه گفته شد، ایمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابراین تکرار این دو وصف، اشاره به تداوم آن است، یعنى خداوند این وعده را، تنها به آن گروه از یاران محمّد(صلى الله علیه وآله) داده که در خط او باقى بمانند، و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند، و گرنه کسانى که یک روز در زمره دوستان و یاران او بودند، و روز دیگر از او جدا شدند و راهى بر خلاف آن را در پیش گرفتند، هرگز مشمول چنین وعده اى نیستند.
پی نوشت:
(1). «سِیماهُمْ» مبتدا و «فِی وُجُوهِهِمْ» خبر آن است و «مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» یا بیان «سیما» است، یا حال است براى «سیما»، ولى بهتر این است که «من» را ابتدائیه بدانیم و معنى جمله چنین مى شود: «علامت آنها در صورتشان است و این علامت از اثر سجود است».
(2). «من لایحضره الفقیه» و «روضة الواعظین» (مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 78).
(3). در این که جمله «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» جمله مستقلى است و توصیف جداگانه اى براى یاران حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)، غیر از توصیفى که در «تورات» آمده، بیان مى کند، و یا عطف بر جمله «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ» مى باشد به طورى که از هر دو توصیف در هر دو کتاب آسمانى خبر مى دهد، در میان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر آیه این است که این دو توصیف، جداگانه در دو کتاب آسمانى بوده است، و لذا کلمه «مَثَل» تکرار شده، در حالى که اگر عطف بر یکدیگر بود، فصاحت ایجاب مى کرد که بگوید: «ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیْل».
(4). «لام» در جمله «لِیَغِیظَ» را بسیارى از مفسران «لام علت» گرفته اند، بنابراین مفهوم جمله چنین مى شود: «این پیشرفت و قوت و قدرت را خدا نصیب یاران حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) کرد، تا کافران به خشم آیند».
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 22، ص 123.