فلسفه زیارت قبور اهلبیت علیهم السلام
پرسش :
با توجه به آیات قرآن کریم آیا زیارت قبور جایز است؟ فلسفه و حکمت زیارت قبور اهلبیت علیهم السلام چه مىباشد؟
پاسخ :
براى جواز زیارت اهل قبور و رجحان آن دلیلهاى فراوانى وجود دارد که به چند دلیل آن اشاره مىکنیم:
1. قرآن کریم از زیارت قبور منافقان منع کرده به پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم دستور مىدهد که:
«و لا تُصَلِّ عَلىٰ احَدٍ مِنهُم ماتَ ابَدًا ولا تَقُم عَلىٰ قَبرِهِ انَّهُم کَفَروا بِاللّٰهِ و رَسولِهِ و ماتوا و هُم فاسِقون؛1 و هرگز بر هیچ مردهاى از آنان نماز مگذار و در کنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نایست؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند.»
مفهوم آیه فوق این است که زیارت قبرهاى افراد مؤمن از کارهاى پسندیده است و ایستادن کنار قبرهاى مؤمنان و دعا کردن جایز است.2
2. قرآن کریم در پایان جریان اصحاب کهف مىفرماید:«قالَ الَّذینَ غَلَبوا عَلىٰ امرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَسجِداً؛3 و کسانى که بر احوال آنان آگاهى یافتند گفتند: ما مسجد (و عبادت گاهى) در کنار (مدفن) آنان بنا مىکنیم.»
این آیه نیز به خوبى بر جواز زیارت قبور افراد نیکوکار و صالح و دعا کردن در کنار قبرهاى مؤمنان دلالت دارد؛ زیرا شکى نیست که اصحاب کهف و آنان که پس از سیصد سال آنان را یافتند از نیکوکاران بودند و خداوند متعال که این کلام آنان را نقل مىکند آن را ردّ نمىکند در صورتى که اگر کارشان ناشایست بود خداوند آن را مردود مىدانست.4
3. روش پیامبر اکرم و امامان و همه مؤمنان که همگى به زیارت قبور رفته و درکنار قبرها دعا مىکردند و این مطلب به تواتر ثابت شده و همه شیعیان و اهل سنت واقعى آن را پذیرفتهاند.5
4. روایتهاى فراوانى که در این باره وجود دارد؛ مثلاً: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَن زٰارَنىٖ فىٖ حَیاتىٖ أَو بَعدَ مَوتىٖ فَقَدْ زَارَ اللّهَ جَلَّ جَلاله» هر کس مرا در حال حیات و یا بعد از مرگ، زیارت کند، مانند این است که خداوند متعال را زیارت کرده باشد.6
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس امام حسین علیه السلام را در حالى که آشنا به حق اوست، زیارت کند، خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را براى او مىنویسد و گناهان گذشته و آینده او را مىبخشد.7
برخى حکمتها و فلسفههاى زیارت قبور اهلبیت عبارت است از:
1. تجدید میثاق با پیامبر و امامان؛ زیارت قبور پیامبران، پیشوایان مذهبى، علما و دانشمندان بزرگ - که انسان را با کتاب الهى، کتاب طبیعت و زبان آفرینش آشنا کردهاند - و همچنین مجاهدان راه اسلام - که خون مقدس آنان درخت اسلام را آبیارى کرده - سازنده و مفید است و نوعى سپاسگزارى و قدردانى از جانبازى و فداکارى آنان به شمار مىآید و هشدار به نسل معاصر است که پاداش آن کس که راه حق و فضیلت را برگزیند و در دفاع از عقیده و گسترش حریت و آزادى جان سپارد، این است که هیچ گاه از خاطرهها محو نمىگردد و گذشت زمان - که همه چیز را کهنه و نابود مىسازد - یاد آنان را از بین نمىبرد؛ بلکه آتش عشق را در دلهاى صاف و پاک شعلهورتر مىسازد.
2. دعا براى برآورده شدن حاجتها و راز و نیاز؛ مسلمانان با توسل به انبیا و اولیاى خداوند و طلب آمرزش و دعا، مشکلات دنیا و آخرت خود را حل مىکنند.8
در روایت از امام رضا علیه السلام نقل کردهاند، فرمود: هر که نزد قبر برادر مؤمن آید و هفت بار سورۀ قدر را بخواند وبراى او دعا کند از فزع اکبر ایمن شود.9
نیز از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت کردهاند که فرمود: من از پروردگارم دربارۀ زیارت قبر مادرم اجازۀ خواستم، خدا به من اجازه داد. پس شما هم قبور را زیارت کنید، زیرا زیارت قبور یادآور مرگ است.10
در روایت دیگرى از آن حضرت مىخوانیم:
کسى که مرا در زندگى یا پس از وفاتم زیارت کند من در روز قیامت شفیع او خواهم بود.11
و روایت دیگر این که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: اى على کسى که مرا در زندگى یا پس از مرگم یا تو را - در حال حیات یا پس از مرگت - یا دو فرزندت را در زمان حیاتشان یا پس از مرگشان زیارت کند، در روز قیامت ضامن او خواهم شد که او را از ترسها و سختىهاى روز قیامت برهانم تا او را در بهشت نزد خودم جاى دهم.12
3. با زیارت قبور آدمى به یاد آخرت، ایمان، عمل صالح و... مىافتد.13
4. مرقد پیامبر و امامان از خانههاى نورانى است. قرآن کریم پروردگار جهان را نور آسمان و زمین معرفى و مَثَل نورالهى را مانند چراغ پرفروغى مىداند و مىفرماید:
«این چراغ پرفروغِ نور الهى» در خانه هایى است که خداوند اجازه داده است که همواره محترم (و با عظمت) باشند و خداوند در آن خانهها یاد شود و در آن خانهها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند....14
تردیدى نیست که خانه و مرقد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و امامان از مصادیق بلکه بهترین مصداق این خانهها است.15 پس بر همگان لازم است با زیارت این خانهها از نور آن بهره بگیرند و خودشان را مصداق آیه بعدى همین سوره کنند که خداوند فرمود:
«مردانى که نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زکات باز نیم دارد...»
5. زیارت معصومان بزرگ داشت شعائر الهى است. خداوند مىفرماید:«ذٰلِکَ و مَن یُعَظِّم شَعآئِرَ اللّٰهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب»16 این است (سخن حق) و هرکس شعایر الهى و نشانههاى دین خدا را بزرگ و محترم بشمرد، ولى تقوا پیشه دارد؛ زیرا بزرگ شمردن شعایر الهى برخاسته از تقوا پیشگى دل هاست. صفت دلهاى پرهیزگار است.17
پینوشتها:
(1). توبه/ 84
(2). تفسیر نمونه، ج 8، ص 72؛ تفسیر منهجالصادقین، ج 4، ص 310
(3). کهف/ 21
(4). تفسیر هدایت، ج 6، ص 391
(5). ر. ک: کافى، ج 3، ص 228
(6). امالى، صدوق، ص 545؛ بحارالانوار، ج 97، ص 140
(7). کامل الزیارات، ابنقولویه، ص 274
(8). برگرفته از آیین وهّابیت، جعفر سبحانى، ص 119 و 120؛ ر. ک: تفسیر هدایت، گروهى از مترجمان، ج 6، ص 389-390
(9). کافى کلینى، ج 3، ص 229
(10). بحارالانوار، ج 22، ص 530
(11). قرب الاسناد، حمیرى، ص 66
(12). کافى، ج 4، ص 579
(13). ر. ک: دعائمالاسلام، قاضى نعمان مغربى، ج 1، ص 239
(14). نور/ 36
(15). ر. ک: کافى، ج 6، ص 256؛ همان، ج 8، ص 119 و 331
(16). حج/ 32
(17). ر. ک: ترجمۀ المیزان، ج 10، ص 437
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
براى جواز زیارت اهل قبور و رجحان آن دلیلهاى فراوانى وجود دارد که به چند دلیل آن اشاره مىکنیم:
1. قرآن کریم از زیارت قبور منافقان منع کرده به پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم دستور مىدهد که:
«و لا تُصَلِّ عَلىٰ احَدٍ مِنهُم ماتَ ابَدًا ولا تَقُم عَلىٰ قَبرِهِ انَّهُم کَفَروا بِاللّٰهِ و رَسولِهِ و ماتوا و هُم فاسِقون؛1 و هرگز بر هیچ مردهاى از آنان نماز مگذار و در کنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نایست؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند.»
مفهوم آیه فوق این است که زیارت قبرهاى افراد مؤمن از کارهاى پسندیده است و ایستادن کنار قبرهاى مؤمنان و دعا کردن جایز است.2
2. قرآن کریم در پایان جریان اصحاب کهف مىفرماید:«قالَ الَّذینَ غَلَبوا عَلىٰ امرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَسجِداً؛3 و کسانى که بر احوال آنان آگاهى یافتند گفتند: ما مسجد (و عبادت گاهى) در کنار (مدفن) آنان بنا مىکنیم.»
این آیه نیز به خوبى بر جواز زیارت قبور افراد نیکوکار و صالح و دعا کردن در کنار قبرهاى مؤمنان دلالت دارد؛ زیرا شکى نیست که اصحاب کهف و آنان که پس از سیصد سال آنان را یافتند از نیکوکاران بودند و خداوند متعال که این کلام آنان را نقل مىکند آن را ردّ نمىکند در صورتى که اگر کارشان ناشایست بود خداوند آن را مردود مىدانست.4
3. روش پیامبر اکرم و امامان و همه مؤمنان که همگى به زیارت قبور رفته و درکنار قبرها دعا مىکردند و این مطلب به تواتر ثابت شده و همه شیعیان و اهل سنت واقعى آن را پذیرفتهاند.5
4. روایتهاى فراوانى که در این باره وجود دارد؛ مثلاً: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَن زٰارَنىٖ فىٖ حَیاتىٖ أَو بَعدَ مَوتىٖ فَقَدْ زَارَ اللّهَ جَلَّ جَلاله» هر کس مرا در حال حیات و یا بعد از مرگ، زیارت کند، مانند این است که خداوند متعال را زیارت کرده باشد.6
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس امام حسین علیه السلام را در حالى که آشنا به حق اوست، زیارت کند، خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را براى او مىنویسد و گناهان گذشته و آینده او را مىبخشد.7
برخى حکمتها و فلسفههاى زیارت قبور اهلبیت عبارت است از:
1. تجدید میثاق با پیامبر و امامان؛ زیارت قبور پیامبران، پیشوایان مذهبى، علما و دانشمندان بزرگ - که انسان را با کتاب الهى، کتاب طبیعت و زبان آفرینش آشنا کردهاند - و همچنین مجاهدان راه اسلام - که خون مقدس آنان درخت اسلام را آبیارى کرده - سازنده و مفید است و نوعى سپاسگزارى و قدردانى از جانبازى و فداکارى آنان به شمار مىآید و هشدار به نسل معاصر است که پاداش آن کس که راه حق و فضیلت را برگزیند و در دفاع از عقیده و گسترش حریت و آزادى جان سپارد، این است که هیچ گاه از خاطرهها محو نمىگردد و گذشت زمان - که همه چیز را کهنه و نابود مىسازد - یاد آنان را از بین نمىبرد؛ بلکه آتش عشق را در دلهاى صاف و پاک شعلهورتر مىسازد.
2. دعا براى برآورده شدن حاجتها و راز و نیاز؛ مسلمانان با توسل به انبیا و اولیاى خداوند و طلب آمرزش و دعا، مشکلات دنیا و آخرت خود را حل مىکنند.8
در روایت از امام رضا علیه السلام نقل کردهاند، فرمود: هر که نزد قبر برادر مؤمن آید و هفت بار سورۀ قدر را بخواند وبراى او دعا کند از فزع اکبر ایمن شود.9
نیز از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت کردهاند که فرمود: من از پروردگارم دربارۀ زیارت قبر مادرم اجازۀ خواستم، خدا به من اجازه داد. پس شما هم قبور را زیارت کنید، زیرا زیارت قبور یادآور مرگ است.10
در روایت دیگرى از آن حضرت مىخوانیم:
کسى که مرا در زندگى یا پس از وفاتم زیارت کند من در روز قیامت شفیع او خواهم بود.11
و روایت دیگر این که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: اى على کسى که مرا در زندگى یا پس از مرگم یا تو را - در حال حیات یا پس از مرگت - یا دو فرزندت را در زمان حیاتشان یا پس از مرگشان زیارت کند، در روز قیامت ضامن او خواهم شد که او را از ترسها و سختىهاى روز قیامت برهانم تا او را در بهشت نزد خودم جاى دهم.12
3. با زیارت قبور آدمى به یاد آخرت، ایمان، عمل صالح و... مىافتد.13
4. مرقد پیامبر و امامان از خانههاى نورانى است. قرآن کریم پروردگار جهان را نور آسمان و زمین معرفى و مَثَل نورالهى را مانند چراغ پرفروغى مىداند و مىفرماید:
«این چراغ پرفروغِ نور الهى» در خانه هایى است که خداوند اجازه داده است که همواره محترم (و با عظمت) باشند و خداوند در آن خانهها یاد شود و در آن خانهها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند....14
تردیدى نیست که خانه و مرقد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و امامان از مصادیق بلکه بهترین مصداق این خانهها است.15 پس بر همگان لازم است با زیارت این خانهها از نور آن بهره بگیرند و خودشان را مصداق آیه بعدى همین سوره کنند که خداوند فرمود:
«مردانى که نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زکات باز نیم دارد...»
5. زیارت معصومان بزرگ داشت شعائر الهى است. خداوند مىفرماید:«ذٰلِکَ و مَن یُعَظِّم شَعآئِرَ اللّٰهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب»16 این است (سخن حق) و هرکس شعایر الهى و نشانههاى دین خدا را بزرگ و محترم بشمرد، ولى تقوا پیشه دارد؛ زیرا بزرگ شمردن شعایر الهى برخاسته از تقوا پیشگى دل هاست. صفت دلهاى پرهیزگار است.17
پینوشتها:
(1). توبه/ 84
(2). تفسیر نمونه، ج 8، ص 72؛ تفسیر منهجالصادقین، ج 4، ص 310
(3). کهف/ 21
(4). تفسیر هدایت، ج 6، ص 391
(5). ر. ک: کافى، ج 3، ص 228
(6). امالى، صدوق، ص 545؛ بحارالانوار، ج 97، ص 140
(7). کامل الزیارات، ابنقولویه، ص 274
(8). برگرفته از آیین وهّابیت، جعفر سبحانى، ص 119 و 120؛ ر. ک: تفسیر هدایت، گروهى از مترجمان، ج 6، ص 389-390
(9). کافى کلینى، ج 3، ص 229
(10). بحارالانوار، ج 22، ص 530
(11). قرب الاسناد، حمیرى، ص 66
(12). کافى، ج 4، ص 579
(13). ر. ک: دعائمالاسلام، قاضى نعمان مغربى، ج 1، ص 239
(14). نور/ 36
(15). ر. ک: کافى، ج 6، ص 256؛ همان، ج 8، ص 119 و 331
(16). حج/ 32
(17). ر. ک: ترجمۀ المیزان، ج 10، ص 437
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.