چرا مرتد را اعدام مىکنند؟
پرسش :
چرا در قرآن حکم مرتد سنگین است؟ و چرا مرتد را اعدام مىکنند؟
پاسخ :
ارتداد در لغت، به معناى بازگشتن است و در اصطلاح، به معناى خروج فرد مسلمان از دین اسلام و برگشتن از ایمان به کفر است.1
این اصطلاح، در آیاتى از قرآن به کار رفته است؛ از جمله، آیه 54 سوره مائده مىفرماید:«یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِى اللّٰهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم و یُحِبّونَهُ...؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از آیین خود باز گردد [به خدا زیانى نمىرساند] خداوند جمعیتى را مىآورد که آنان را دوست دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند....»
و نیز در آیه 217 سوره بقره مىفرماید:«و مَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دینِهِ فَیَمُت وهُوَ کافِرٌ فَاُولکَ حَبِطَت اعمالُهُم فِى الدُّنیا و الأخِرَةِ و اولکَ اصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدون؛ کسى که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک [گذشته] او در دنیا و آخرت، بر باد مىرود، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
از آیات قرآن کریم استفاده مىشود که مجازات مرتد براى ماهیت مجرمانه عمل مرتد و جلوگیرى از پیامد ارتداد است، نه به جهت تغییر عقیده بدون اظهار و ابراز آن.
پذیرش اسلام باید طبق منطق باشد؛ کسى که آیینى هم چون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند و به سوى آیینهاى دیگر برود، معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، بنابراین عدول و بازگشت او به تخطئه و خیانت شبیهتر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت؛ چنان که قرآن مىفرماید:
«اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلىٰ ادبارِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى الشَّیطٰنُ سَوَّلَ لَهُم و املىٰ لَهُم؛2 کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.»
و در آیه 107 سوره نحل مىفرماید: «این به سبب آن است که زندگى دنیا (و پست) را بر آخرت ترجیح دادند...»
تعبیراتى که قرآن درباره مرتد به کار برده است، مانند:«شَهِدُوا انَّ الرَّسولَ حَقٌّ و جآءَهُمُ البَیِّناتُ»3 «مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى»4، نشان دهنده این است که این گونه افراد از روى عناد، لجاجت، هتک مقدسات و مقابله با اسلام دست از دین برداشتهاند و مؤید آن حوادث صدر اسلام (اهل ردّه) است که وقتى تعداد مرتدان افزایش یافت، آنان به قصد نابودى اسلام به مدینه حمله کرده، با مسلمانان وارد جنگ شدند.5
علاوه بر آن، اگر به افراد اجازه داده شود هر روز که مایل باشند خود را مسلمان معرفى کنند و هر روز که مایل نباشند انکار نمایند، به زودى جبهه داخلى کشور اسلامى از هم متلاشى خواهد شد و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد گردید و هرج و مرج در جامعه اسلامى پدید خواهد آمد؛ چنان که قرآن کریم مىفرماید: «جمعى از اهل کتاب (یهود) گفتند: بروید در ظاهر به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در ابتداى روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید؛ شاید آنان از آیین خود بازگردند.»6
البته ممکن است گاهى ارتداد فردى، از حدود زبان تجاوز نکند و نه از روى قصد خیانت به مسلمانان، بلکه بر اثر گرفتار شدن در دام شبهات از اسلام خارج شود؛ امّا بحث ما جنبه کلى دارد و احکام تابع یک فرد و دو فرد نمىشود، بلکه مجموع افراد را بهطور کلى باید در نظر گرفت؛ از این جهت مىتوان گفت: بازگشت یک فرد مؤمن به انکار و اعتراض (ارتداد) غالباً خالى از واکنش و تحریکات بر ضد نظام اسلام نخواهد بود؛ آن هم نه تحریک بر ضد مسائل سطحى و فرعى، بلکه تحریک علیه نظامى که به قیمت خون میلیونها انسان فداکار و جانباز تمام شده است.
این هنگام، ارتداد یک فرد، به صورت هسته فتنه در آمده، تحریکات و واکنشهاى او مایه جذب دشمنان و مغرضان و ماجراجویان و افراد ضعیف الایمان مىگردید و به ایجاد شورش منجر مىشود.
آیین مقدس اسلام جهت پیشگیرى و ریشه کن ساختن چنین فتنهها و فسادها دستور داده است که مرتد کشته شود تا نظام دین و حکومت اسلام و آیین و کتاب او دست خوش چنین حوادث شوم نگردد و مغرضان با مکتب خدا بازى نکنند.
بنابراین، اسلام به خاطر جرمى که مرتد مرتکب شده و براى حفظ حقوق دیگران که در سایه بقاى دین و حکومت اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه حاصل مىشود، چنین کیفرى (اعدام یا حبس و...) را براى مرتد در نظر گرفته است و این حکم (مجازات مرتد) هم هیچ منافاتى با آیه «لٰااِکرٰاهَ فِى الدِّینِ» و آزادى عقیده ندارد.
در پایان لازم است یادآورى کنیم که اسلام میان مرتد فطرى (کسى که پدر یا مادر او مسلمان است و پس از بلوغ از اسلام برگشته است) و مرتد ملّى (کسى که پدر و مادر او هنگام انعقاد نطفهاش مسلمان نبوده و او پس از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن برگشته است) و هم چنین بین مرد مرتد و زن مرتد فرق گذاشته است.
مرد اگر مرتد فطرى باشد، اعدام مىشود؛ ولى اگر مرتد ملّى باشد، در صورت عدم بازگشت به اسلام (توبه) کشته مىشود.
این تفاوت شاید براى این باشد که ضرر ارتداد فردى که اصالتاً مسلمان بوده است (مرتد فطرى) به مراتب بالاتر از فرد بیگانه است که غیر مسلمان بوده، سپس مسلمان شده است.
فرد اول به علت داشتن ارتباطات قوى و نیرومند، روى فکر و ذهن خانوادههاى اسلامى و سست ایمان بیشتر مىتواند اثر منفى بگذارد و بهتر مىتواند بر ضد حکومت اسلامى قیام و فعالیت کند؛ در حالى که اثر منفى فرد دوم از آن کمتر است.
امّا زن مرتد (چه فطرى و چه ملّى) در اسلام کشته نمىشود و آن هم شاید به این جهت باشد که زن هر چند یک انسان کامل است، امّا بر اثر داشتن عواطف سرشار، زودتر تحت تأثیر قرار مىگیرد و اگر چه زودتر به انحراف فکرى کشیده مىشود، زودتر هم به سوى حق بازمىگردد.
هم چنین برخى از فقها فرمودهاند: فردى که بر اثر تماس و ارتباط با گروه باطل، شبهاتى در دل او پیدا شده کمکم صورت انکار به خود گرفته و باعث شده تا برخى از احکام ضرورى دین را انکار کند، ولى به گونهاى است که اگر شبهه او زایل شود، فوراً به آغوش حق باز مىگردد، چنین فردى نیز کشته نمىشود.7
در پایان شایان ذکر است حکم به ارتداد کسى به همین سادگى نیست؛ بلکه باید ارتدادش در دادگاه اسلامى به ثبوت برسد و او حکم به ارتداد بدهد.
اجراى حکم قتل نیز در حکومت اسلامى به عهده حاکم شرع و دادگاه است و در غیر این صورت چنانچه مرجع تقلید اجازه عمومى به کشتن فردى داد - مانند سلمان رشدى - بر هر مسلمانى واجب کفایى است به آن اقدام کند.
پینوشتها:
(1). قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 3، ص 79
(2). سوره محمد، آیه 25
(3). سوره آل عمران، آیه 86
(4). سوره محمد، آیه 25
(5). ر. ک: تاریخ اسلام، حسن ابراهیم حسن، ج 1، صص 353-344
(6). سوره آل عمران، آیه 72
(7). ر. ک: پرسشها و پاسخها، جعفر سبحانى، صص 260-255؛ مستمسک العروة، سید محسن حکیم، ج 1، صص 384-378؛ تفسیر نمونه، ج 2، صص 281-278 و ج 11، صص 421-418 و صص 427-426؛ المیزان، ج 2، صص 347-342؛ قاموس قرآن، سید علىاکبر قرشى، صص 108-107
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
ارتداد در لغت، به معناى بازگشتن است و در اصطلاح، به معناى خروج فرد مسلمان از دین اسلام و برگشتن از ایمان به کفر است.1
این اصطلاح، در آیاتى از قرآن به کار رفته است؛ از جمله، آیه 54 سوره مائده مىفرماید:«یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِى اللّٰهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم و یُحِبّونَهُ...؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از آیین خود باز گردد [به خدا زیانى نمىرساند] خداوند جمعیتى را مىآورد که آنان را دوست دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند....»
و نیز در آیه 217 سوره بقره مىفرماید:«و مَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دینِهِ فَیَمُت وهُوَ کافِرٌ فَاُولکَ حَبِطَت اعمالُهُم فِى الدُّنیا و الأخِرَةِ و اولکَ اصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدون؛ کسى که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک [گذشته] او در دنیا و آخرت، بر باد مىرود، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
از آیات قرآن کریم استفاده مىشود که مجازات مرتد براى ماهیت مجرمانه عمل مرتد و جلوگیرى از پیامد ارتداد است، نه به جهت تغییر عقیده بدون اظهار و ابراز آن.
پذیرش اسلام باید طبق منطق باشد؛ کسى که آیینى هم چون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند و به سوى آیینهاى دیگر برود، معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، بنابراین عدول و بازگشت او به تخطئه و خیانت شبیهتر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت؛ چنان که قرآن مىفرماید:
«اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلىٰ ادبارِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى الشَّیطٰنُ سَوَّلَ لَهُم و املىٰ لَهُم؛2 کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.»
و در آیه 107 سوره نحل مىفرماید: «این به سبب آن است که زندگى دنیا (و پست) را بر آخرت ترجیح دادند...»
تعبیراتى که قرآن درباره مرتد به کار برده است، مانند:«شَهِدُوا انَّ الرَّسولَ حَقٌّ و جآءَهُمُ البَیِّناتُ»3 «مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى»4، نشان دهنده این است که این گونه افراد از روى عناد، لجاجت، هتک مقدسات و مقابله با اسلام دست از دین برداشتهاند و مؤید آن حوادث صدر اسلام (اهل ردّه) است که وقتى تعداد مرتدان افزایش یافت، آنان به قصد نابودى اسلام به مدینه حمله کرده، با مسلمانان وارد جنگ شدند.5
علاوه بر آن، اگر به افراد اجازه داده شود هر روز که مایل باشند خود را مسلمان معرفى کنند و هر روز که مایل نباشند انکار نمایند، به زودى جبهه داخلى کشور اسلامى از هم متلاشى خواهد شد و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد گردید و هرج و مرج در جامعه اسلامى پدید خواهد آمد؛ چنان که قرآن کریم مىفرماید: «جمعى از اهل کتاب (یهود) گفتند: بروید در ظاهر به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در ابتداى روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید؛ شاید آنان از آیین خود بازگردند.»6
البته ممکن است گاهى ارتداد فردى، از حدود زبان تجاوز نکند و نه از روى قصد خیانت به مسلمانان، بلکه بر اثر گرفتار شدن در دام شبهات از اسلام خارج شود؛ امّا بحث ما جنبه کلى دارد و احکام تابع یک فرد و دو فرد نمىشود، بلکه مجموع افراد را بهطور کلى باید در نظر گرفت؛ از این جهت مىتوان گفت: بازگشت یک فرد مؤمن به انکار و اعتراض (ارتداد) غالباً خالى از واکنش و تحریکات بر ضد نظام اسلام نخواهد بود؛ آن هم نه تحریک بر ضد مسائل سطحى و فرعى، بلکه تحریک علیه نظامى که به قیمت خون میلیونها انسان فداکار و جانباز تمام شده است.
این هنگام، ارتداد یک فرد، به صورت هسته فتنه در آمده، تحریکات و واکنشهاى او مایه جذب دشمنان و مغرضان و ماجراجویان و افراد ضعیف الایمان مىگردید و به ایجاد شورش منجر مىشود.
آیین مقدس اسلام جهت پیشگیرى و ریشه کن ساختن چنین فتنهها و فسادها دستور داده است که مرتد کشته شود تا نظام دین و حکومت اسلام و آیین و کتاب او دست خوش چنین حوادث شوم نگردد و مغرضان با مکتب خدا بازى نکنند.
بنابراین، اسلام به خاطر جرمى که مرتد مرتکب شده و براى حفظ حقوق دیگران که در سایه بقاى دین و حکومت اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه حاصل مىشود، چنین کیفرى (اعدام یا حبس و...) را براى مرتد در نظر گرفته است و این حکم (مجازات مرتد) هم هیچ منافاتى با آیه «لٰااِکرٰاهَ فِى الدِّینِ» و آزادى عقیده ندارد.
در پایان لازم است یادآورى کنیم که اسلام میان مرتد فطرى (کسى که پدر یا مادر او مسلمان است و پس از بلوغ از اسلام برگشته است) و مرتد ملّى (کسى که پدر و مادر او هنگام انعقاد نطفهاش مسلمان نبوده و او پس از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن برگشته است) و هم چنین بین مرد مرتد و زن مرتد فرق گذاشته است.
مرد اگر مرتد فطرى باشد، اعدام مىشود؛ ولى اگر مرتد ملّى باشد، در صورت عدم بازگشت به اسلام (توبه) کشته مىشود.
این تفاوت شاید براى این باشد که ضرر ارتداد فردى که اصالتاً مسلمان بوده است (مرتد فطرى) به مراتب بالاتر از فرد بیگانه است که غیر مسلمان بوده، سپس مسلمان شده است.
فرد اول به علت داشتن ارتباطات قوى و نیرومند، روى فکر و ذهن خانوادههاى اسلامى و سست ایمان بیشتر مىتواند اثر منفى بگذارد و بهتر مىتواند بر ضد حکومت اسلامى قیام و فعالیت کند؛ در حالى که اثر منفى فرد دوم از آن کمتر است.
امّا زن مرتد (چه فطرى و چه ملّى) در اسلام کشته نمىشود و آن هم شاید به این جهت باشد که زن هر چند یک انسان کامل است، امّا بر اثر داشتن عواطف سرشار، زودتر تحت تأثیر قرار مىگیرد و اگر چه زودتر به انحراف فکرى کشیده مىشود، زودتر هم به سوى حق بازمىگردد.
هم چنین برخى از فقها فرمودهاند: فردى که بر اثر تماس و ارتباط با گروه باطل، شبهاتى در دل او پیدا شده کمکم صورت انکار به خود گرفته و باعث شده تا برخى از احکام ضرورى دین را انکار کند، ولى به گونهاى است که اگر شبهه او زایل شود، فوراً به آغوش حق باز مىگردد، چنین فردى نیز کشته نمىشود.7
در پایان شایان ذکر است حکم به ارتداد کسى به همین سادگى نیست؛ بلکه باید ارتدادش در دادگاه اسلامى به ثبوت برسد و او حکم به ارتداد بدهد.
اجراى حکم قتل نیز در حکومت اسلامى به عهده حاکم شرع و دادگاه است و در غیر این صورت چنانچه مرجع تقلید اجازه عمومى به کشتن فردى داد - مانند سلمان رشدى - بر هر مسلمانى واجب کفایى است به آن اقدام کند.
پینوشتها:
(1). قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 3، ص 79
(2). سوره محمد، آیه 25
(3). سوره آل عمران، آیه 86
(4). سوره محمد، آیه 25
(5). ر. ک: تاریخ اسلام، حسن ابراهیم حسن، ج 1، صص 353-344
(6). سوره آل عمران، آیه 72
(7). ر. ک: پرسشها و پاسخها، جعفر سبحانى، صص 260-255؛ مستمسک العروة، سید محسن حکیم، ج 1، صص 384-378؛ تفسیر نمونه، ج 2، صص 281-278 و ج 11، صص 421-418 و صص 427-426؛ المیزان، ج 2، صص 347-342؛ قاموس قرآن، سید علىاکبر قرشى، صص 108-107
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.