فلسفه وصیت کردن
پرسش :
فلسفه وصیت کردن از دیدگاه قرآن چیست؟
پاسخ :
طبق قانون ارث تنها یک عده از بستگان آن هم روى حساب معینى بهرهمند مىشوند در حالى که شاید عده دیگرى از فامیل و احیاناً بعضى از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمى به کمکهاى مالى داشته باشند.
و نیز گاهى بعضى وارثان مقدار ارث، نیاز آنان را پاسخ گو نیست، جامعیت قوانین اسلامى اجازه نمىدهد که اینها پر نشود، لذا در کنار قانون ارث، قانون وصیت قرار داده، به مسلمانان اجازه مىدهد نسبت به یک سوم از اموال خود براى بعد از مرگ خویش تصمیم بگیرند.
افزون بر این، گاه انسان مایل است کارهاى خیرى انجام دهد، اما در زمان حیاتش به سبب نیازهاى مالى خودش به این کار موفق نمىشود؛ منطق عقل ایجاب مىکند که او از اموالى که زحمت کشیده، براى انجام کارهاى خیر، دست کم براى پس از مرگش محروم نماند.
مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیت در اسلام تشریع گردد و آن را با جمله «حقاً على المتقین» در آیه 180 سوره بقره تأکید فرموده است.
البته وصیت منحصر به موارد فوق نیست، بلکه انسان باید وضع بدهىهاى خود و اماناتى که به او سپرده شده و مانند آن را در وصیت مشخص کند، به گونهاى که هیچ امر مبهمى در حقوق مردم یا حقوق الهى که بر عهده او است وجود نداشته باشد.
در روایات اسلامى تأکیدهاى فراوانى در زمینه وصیت شده، از جمله در حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مىخوانیم: سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد مگر این که وصیت نامهاش زیر سر او باشد.1
البته جمله زیر سر بودن به عنوان تأکید است، منظور آماده بودن وصیت است.
در روایت دیگرى مىخوانیم کسى که بدون وصیت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است.2
پینوشتها:
(1). وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، ج 19، ص 258
(2) . همان، ج 19، ص 259؛ تفسیر المیزان، ترجمۀ سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 1، ص 668
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
طبق قانون ارث تنها یک عده از بستگان آن هم روى حساب معینى بهرهمند مىشوند در حالى که شاید عده دیگرى از فامیل و احیاناً بعضى از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمى به کمکهاى مالى داشته باشند.
و نیز گاهى بعضى وارثان مقدار ارث، نیاز آنان را پاسخ گو نیست، جامعیت قوانین اسلامى اجازه نمىدهد که اینها پر نشود، لذا در کنار قانون ارث، قانون وصیت قرار داده، به مسلمانان اجازه مىدهد نسبت به یک سوم از اموال خود براى بعد از مرگ خویش تصمیم بگیرند.
افزون بر این، گاه انسان مایل است کارهاى خیرى انجام دهد، اما در زمان حیاتش به سبب نیازهاى مالى خودش به این کار موفق نمىشود؛ منطق عقل ایجاب مىکند که او از اموالى که زحمت کشیده، براى انجام کارهاى خیر، دست کم براى پس از مرگش محروم نماند.
مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیت در اسلام تشریع گردد و آن را با جمله «حقاً على المتقین» در آیه 180 سوره بقره تأکید فرموده است.
البته وصیت منحصر به موارد فوق نیست، بلکه انسان باید وضع بدهىهاى خود و اماناتى که به او سپرده شده و مانند آن را در وصیت مشخص کند، به گونهاى که هیچ امر مبهمى در حقوق مردم یا حقوق الهى که بر عهده او است وجود نداشته باشد.
در روایات اسلامى تأکیدهاى فراوانى در زمینه وصیت شده، از جمله در حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مىخوانیم: سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد مگر این که وصیت نامهاش زیر سر او باشد.1
البته جمله زیر سر بودن به عنوان تأکید است، منظور آماده بودن وصیت است.
در روایت دیگرى مىخوانیم کسى که بدون وصیت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است.2
پینوشتها:
(1). وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، ج 19، ص 258
(2) . همان، ج 19، ص 259؛ تفسیر المیزان، ترجمۀ سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 1، ص 668
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.