بررسی ادعای منافات شفاعت با آیه «و ان لیس لِلانسانِ إلا ما سعى»
پرسش :
طبق آیه «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى»، آنچه موجب نجات خواهد بود، فقط عمل انسان است؛ با این وجود، شفاعت چگونه می تواند موجب نجات باشد؟!
پاسخ :
خداوند در آیه 39 سوره نجم می فرماید: «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛(برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
ممکن است در نگاه اول که با آیه فوق مواجه می شویم، گمان کنیم که این آیه با مسأله شفاعت متناقض است.
امّا بررسی آیات شفاعت در کنار این آیه چنین پنداری را رد می کند؛ لذا برای رفع این شبهه نیازمند این هستیم که آن را در کنار آیات مربوط به شفاعت بررسی کنیم.
آیاتى که در قرآن پیرامون «شفاعت» بحث مى کنند به چند گروه تقسیم مى شوند:
گروه اول: آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کند، مانند آیه 254 سوره بقره که می فرماید: «اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَاْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَه»؛ (انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن خرید و فروش و دوستی و شفاعتی نیست) و آیه 48 سوره بقره: «وَ اتَّقُوا یَوْمًا ... لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَه»؛ (از آن روز بترسید که ... شفاعت در آن پذیرفته نمی شود).
در این آیات، غیر از ایمان و عمل صالح، همه راه های دیگر قابل تصور برای نجات مجرمین نفی شده اند، به عبارتی: «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛ (برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
گروه دوم: آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند، مانند آیه 4 سوره سجده که می فرماید: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید) و آیه 44 سوره زمر که می فرماید: «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعا»؛ (همه شفاعتها مخصوص خدااست).
گروه سوم: آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى کند، مانند آیه 255 سوره بقره که می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟) و آیه 23 سوره سبأ که می فرماید: «وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَهُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَه»؛ (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد).
گروه چهارم: آیاتى است که شرایطى براى شفاعت شونده بیان کرده اند؛ گاهى این شرط را «رضایت و خشنودى خدا» معرفى مى کند، مانند آیه 28 سوره انبیاء که می فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضى»؛ (آنها جز برای کسی که خدا از او خشنود است، شفاعت نمی کنند). امام صادق(علیه السلام) نیز در این باره فرموده اند: «فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْهُ»(1)؛ (هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند). طبق این آیه و حدیث، شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده اند.
گاهی شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى مى کند، مانند آیه 87 سوره مریم که می فرماید: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَهَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا»؛ (آنها هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارد). منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است.
به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهى (یعنى ایمان)، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار، جزء شرایط حتمى شفاعت است و مساله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بى قید و شرط نیست؛ به عبارتی باید حداقل های لازم را بدست آورند.
از طرفی شفاعت شونده باید یک نوع سنخیت، ارتباط و پیوند با شفاعت کنندگان برقرار سازد، تا امکان شفاعت شدن توسط آنها را فراهم کند. خود این کار یک نوع سعى و کوشش انسان در این دنیا است که در روز رستاخیز از آن بهره خواهد برد.
بر اساس آنچه ذکر شد، معنی آیه «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» این است که انسان باید تلاش کند و خود را تا مرحله ای برساند که شایسته شفاعت شود و بدون این تلاش شفاعتی نخواهد بود؛ اگر شفاعت شفیعى نصیب کسى مى شود، به خاطر یک رشته روحیات و اعمالى است که در این دنیا داشته و شایسته شفاعت گشته است و اگر نصیب دیگر انسان ها نمى شود، به خاطر این است که آنان این نوع زمینه ها را در دنیا فراهم نکرده اند. فراهم سازى زمینه در دنیا سعى انسان است که در آخرت از آن میوه مى چیند.
البته توجه به این نکته نیز لازم است که درست است که بر اساس این آیه و آیات مشابه آن، استحقاق انسان، بیش از سعى و کوشش او نیست، ولى این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهایى به افراد لایق داده شود، «استحقاق» مطلبى است و «تفضل» مطلبى دیگر، همانگونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش مى دهد، از طریق شفاعت نیز بندگان را از لطف و رحمت خویش برخوردار می کند.(2)
پینوشتها:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ ق، ج 8، ص 11.
(2). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 1، ص 226. (ذیل آیات 47 و 48 سوره بقره).
منبع: آیین رحمت
خداوند در آیه 39 سوره نجم می فرماید: «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛(برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
ممکن است در نگاه اول که با آیه فوق مواجه می شویم، گمان کنیم که این آیه با مسأله شفاعت متناقض است.
امّا بررسی آیات شفاعت در کنار این آیه چنین پنداری را رد می کند؛ لذا برای رفع این شبهه نیازمند این هستیم که آن را در کنار آیات مربوط به شفاعت بررسی کنیم.
آیاتى که در قرآن پیرامون «شفاعت» بحث مى کنند به چند گروه تقسیم مى شوند:
گروه اول: آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کند، مانند آیه 254 سوره بقره که می فرماید: «اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَاْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَه»؛ (انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن خرید و فروش و دوستی و شفاعتی نیست) و آیه 48 سوره بقره: «وَ اتَّقُوا یَوْمًا ... لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَه»؛ (از آن روز بترسید که ... شفاعت در آن پذیرفته نمی شود).
در این آیات، غیر از ایمان و عمل صالح، همه راه های دیگر قابل تصور برای نجات مجرمین نفی شده اند، به عبارتی: «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»؛ (برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست).
گروه دوم: آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند، مانند آیه 4 سوره سجده که می فرماید: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید) و آیه 44 سوره زمر که می فرماید: «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعا»؛ (همه شفاعتها مخصوص خدااست).
گروه سوم: آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى کند، مانند آیه 255 سوره بقره که می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟) و آیه 23 سوره سبأ که می فرماید: «وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَهُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَه»؛ (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد).
گروه چهارم: آیاتى است که شرایطى براى شفاعت شونده بیان کرده اند؛ گاهى این شرط را «رضایت و خشنودى خدا» معرفى مى کند، مانند آیه 28 سوره انبیاء که می فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضى»؛ (آنها جز برای کسی که خدا از او خشنود است، شفاعت نمی کنند). امام صادق(علیه السلام) نیز در این باره فرموده اند: «فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْهُ»(1)؛ (هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند). طبق این آیه و حدیث، شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده اند.
گاهی شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى مى کند، مانند آیه 87 سوره مریم که می فرماید: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَهَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا»؛ (آنها هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارد). منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است.
به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهى (یعنى ایمان)، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار، جزء شرایط حتمى شفاعت است و مساله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بى قید و شرط نیست؛ به عبارتی باید حداقل های لازم را بدست آورند.
از طرفی شفاعت شونده باید یک نوع سنخیت، ارتباط و پیوند با شفاعت کنندگان برقرار سازد، تا امکان شفاعت شدن توسط آنها را فراهم کند. خود این کار یک نوع سعى و کوشش انسان در این دنیا است که در روز رستاخیز از آن بهره خواهد برد.
بر اساس آنچه ذکر شد، معنی آیه «لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» این است که انسان باید تلاش کند و خود را تا مرحله ای برساند که شایسته شفاعت شود و بدون این تلاش شفاعتی نخواهد بود؛ اگر شفاعت شفیعى نصیب کسى مى شود، به خاطر یک رشته روحیات و اعمالى است که در این دنیا داشته و شایسته شفاعت گشته است و اگر نصیب دیگر انسان ها نمى شود، به خاطر این است که آنان این نوع زمینه ها را در دنیا فراهم نکرده اند. فراهم سازى زمینه در دنیا سعى انسان است که در آخرت از آن میوه مى چیند.
البته توجه به این نکته نیز لازم است که درست است که بر اساس این آیه و آیات مشابه آن، استحقاق انسان، بیش از سعى و کوشش او نیست، ولى این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهایى به افراد لایق داده شود، «استحقاق» مطلبى است و «تفضل» مطلبى دیگر، همانگونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش مى دهد، از طریق شفاعت نیز بندگان را از لطف و رحمت خویش برخوردار می کند.(2)
پینوشتها:
(1). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ ق، ج 8، ص 11.
(2). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سی و دوم، ج 1، ص 226. (ذیل آیات 47 و 48 سوره بقره).
منبع: آیین رحمت