پرسش :
نظريه ی پلوراليسم دينى و قرائتهاى مختلف از دين را توضيح دهيد و تفاوتشان را ذكر كنيد؟
پاسخ :
1. پلوراليسم به معناى كثرت گرايى است كه در حوزههاى مختلف فلسفهى دين، فلسفهى اخلاق، حقوق و سياست و... كاربردهاى مختلفى دارد و حد مشترك همهى اينها به رسميت شناختن كثرت در برابر وحدت يا انحصارگرايى است.
پلوراليسم دينى به معناى انحصار نداشتن رستگارى در يك دين ويژه و بهرهمندى همهى اديان از حقيقت و نجات است.
2. كثرت گرايى ممكن است بين اديان در نظر گرفته شود و يا بين فرقههاى موجود در يك دين ملاحظه گردد.
3. از نظر ما مسلمانان، پلوراليسم به اين دليل مردود است كه دلايل روشن و واضحى بر حقانيت دين مبين اسلام وجود دارد، به گونهاى كه همسانى اديان ديگر با اسلام نمىتواند صحيح باشد. علاوه بر اين، عدم تحريف كتاب آسمانى (قرآن) و خاتميت اسلام، به منزلهى نسخ اديان سابق است.
4. قرائتهاى مختلف از دين که یکی از مبانی آن هرمنوتيك نسبی گرا است يكى ديگر از شاخههاى دين پژوهشى است و طرفداران آن معتقد به تأثير تمامى پيش فرضها و پيش دانستههاى هر مفسّرى در هنگام فهم متن مىباشند. در قرائتهاى مختلف از دين، ديدگاههاى مختلفى وجود دارد كه اهم آنها ديدگاه شلاير ماخر، ديلتاى، هايدگر و گادامر است.
5. گرچه مبحث هرمنوتيك از مباحث مدرن فلسفهى دين بوده و از غرب گرفته شده است، لكن بحث از تفسير و تأويل و فهم متن، پيشينهى ديرينهاى در علوم اسلامى، مثل مباحث علم اصول دارد.
6. در رويكردهاى نامبرده بهاى لازم به ضوابط و معيارهايى كه بتوان به داورى ميان قرائتهاى مختلف پرداخت، داده نمىشود و در واقع، سر از نسبيت در فهم در مىآورد.
7. مبحث هرمنوتيك و پلوراليسم دو مقولهى جدا از هم مىباشند، ولى يكى از رويكردهاى پلوراليسم، رويكرد هرمنوتيكى آن است و اين مىتواند حلقهى واسطه بين دو مبحث باشد؛ يعنى از آن جا كه مىتوان قرائتهاى مختلفى از يك برداشت داشت، پيدايش اديان مختلف را به اين نحو مىتوان توجيه نمود.
8. اشكال اين رويكرد اين است كه نمىتوان حكم به صحت هر قرائتى نمود و مسلماً فهم انسانها تابع قوانين محاوره و مفاهمه است. در فرايند فهم، اصولى همچون: توجه به وضع گوينده و مؤلف و نظام واژگانى وى و زبانى كه برگزيده است (طنز، جدّ، هزل) و اين كه گوينده قطعاً از عبارات خود مفاهيم خاصى اراده كرده است، وجود دارد.
منبع: http://farsi.islamquest.net
1. پلوراليسم به معناى كثرت گرايى است كه در حوزههاى مختلف فلسفهى دين، فلسفهى اخلاق، حقوق و سياست و... كاربردهاى مختلفى دارد و حد مشترك همهى اينها به رسميت شناختن كثرت در برابر وحدت يا انحصارگرايى است.
پلوراليسم دينى به معناى انحصار نداشتن رستگارى در يك دين ويژه و بهرهمندى همهى اديان از حقيقت و نجات است.
2. كثرت گرايى ممكن است بين اديان در نظر گرفته شود و يا بين فرقههاى موجود در يك دين ملاحظه گردد.
3. از نظر ما مسلمانان، پلوراليسم به اين دليل مردود است كه دلايل روشن و واضحى بر حقانيت دين مبين اسلام وجود دارد، به گونهاى كه همسانى اديان ديگر با اسلام نمىتواند صحيح باشد. علاوه بر اين، عدم تحريف كتاب آسمانى (قرآن) و خاتميت اسلام، به منزلهى نسخ اديان سابق است.
4. قرائتهاى مختلف از دين که یکی از مبانی آن هرمنوتيك نسبی گرا است يكى ديگر از شاخههاى دين پژوهشى است و طرفداران آن معتقد به تأثير تمامى پيش فرضها و پيش دانستههاى هر مفسّرى در هنگام فهم متن مىباشند. در قرائتهاى مختلف از دين، ديدگاههاى مختلفى وجود دارد كه اهم آنها ديدگاه شلاير ماخر، ديلتاى، هايدگر و گادامر است.
5. گرچه مبحث هرمنوتيك از مباحث مدرن فلسفهى دين بوده و از غرب گرفته شده است، لكن بحث از تفسير و تأويل و فهم متن، پيشينهى ديرينهاى در علوم اسلامى، مثل مباحث علم اصول دارد.
6. در رويكردهاى نامبرده بهاى لازم به ضوابط و معيارهايى كه بتوان به داورى ميان قرائتهاى مختلف پرداخت، داده نمىشود و در واقع، سر از نسبيت در فهم در مىآورد.
7. مبحث هرمنوتيك و پلوراليسم دو مقولهى جدا از هم مىباشند، ولى يكى از رويكردهاى پلوراليسم، رويكرد هرمنوتيكى آن است و اين مىتواند حلقهى واسطه بين دو مبحث باشد؛ يعنى از آن جا كه مىتوان قرائتهاى مختلفى از يك برداشت داشت، پيدايش اديان مختلف را به اين نحو مىتوان توجيه نمود.
8. اشكال اين رويكرد اين است كه نمىتوان حكم به صحت هر قرائتى نمود و مسلماً فهم انسانها تابع قوانين محاوره و مفاهمه است. در فرايند فهم، اصولى همچون: توجه به وضع گوينده و مؤلف و نظام واژگانى وى و زبانى كه برگزيده است (طنز، جدّ، هزل) و اين كه گوينده قطعاً از عبارات خود مفاهيم خاصى اراده كرده است، وجود دارد.
منبع: http://farsi.islamquest.net