جمعه، 20 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فرق مومن و منافق

امام علی علیه السلام فرمودند:
لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَی أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَی الْمُنَافِقِ عَلَی أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَی عَلَی لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ.

اگر با شمشیرم بر بینی مومن بزنم که با من دشمن شود دشمنی نخواهد کرد و اگر تمام دنیا را بر سر منافق بریزم تا مرا دوست بدارد دوست نخواهد داشت و این بدین خاطر است که بر زبان رسول خدا صل الله علیه و آله جای شد که ای علی: ترا مومن دشمنی نکند و منافق دوستی ننماید.

نهج البلاغه، حکمت 42
شرح حدیث:
پایداری در ماندن به ولای علی علیه السلام و فرزندان معصوم او مخصوص مومنین است هر کس می تواند خود را محک بزند و درجه ایمان خویش را به دست آورد اگر کسی به خاطر مادیات و مسائل زودگذر دنیا دست از ولایت و ایمان علی و اولاد پاکش علیه السلام برداشت و از خود ضعف نشان داد بداند که مومن نیست و شامل بیان امام علیه السلام می شود و هر کدام پایدار ماند اگرچه ضرر زیادی به صورت ظاهر در این راه متحمل شد مطمئن باشد همان است که امامش فرمود که اگر باشمشیر بر بینی مومن زنم تا با من دشمنی کند دشمنی نخواهد کرد.

اصبغ ابن نباته می گوید در محضر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام بودم و او بین مردم قضاوت می کرد عده ای غلام سیاهی را دست بسته به محضر امام علیه السلام آوردند و گفتند: این شخص دزدی کرده امام علیه السلام به او فرمود آیا تو دزدی؟ عرض کرد آری ای امیرالمومنین فرمود: اگر بار دیگر اعتراف کنی انگشتانت را قطع م یکنم گفت بله مولای من من دزدی کردم فرمود: مواظب باش چه می گویی واقعا دزدی کردی؟ گفت: آری مولای من من دزدید کردم امام پس از سه بار اعتراف دستور داد دستش را قطع کردند اصبغ بن نباته می گوید این مرد دست قطع شده را به سمت چپ گرفت در حالی که خون از آن می ریخت می گفت:

قَطَعَ یمینی سَیدُ الْوَصِیینَ وَ قَائِدُ الْغُرّ الْمُحَجَّلین وَ اَوْلَی النَّاسِ بِا الْمُؤْمِنین، عَلِی بْنِ اِبی طالِب اِمَامُ الْمَهْدِی وَ زَوْجُ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ اِبنهُ مُحِمَّدِ الْمُصْطَفی اَبُوالْحَسَنِ الْمُجْتَبی وَ اَبُوالْحَسَینِ الْمُرْتَضی السابِقُ اِلی جَنّاتِ النَّعیمِ مُصادِمَ الاَبطالِ: المُنتَقَمُ مِنَ الجُهّالِ...

دست راستم را کسی قطع کرد که آقای وصیین و رهبر بزرگواری است که بر مومنین ولایت دارد نامش علی بن ابیطالب علیه لاسلام او امام هدایت و همسر فاطمه زهرا دختر حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پدرحسن مجنبی و پدر حسین مرتضی سبقت گیرنده به سوی بهشت برین است او نابود کننده دلیران کافران و انتقام گیرنده از نادانان است و در ادامه گفت: دهنده زکات حافظ شخصیت بنی هاشم و پسرعموی رسول الله صلی الله علیه و آله هدایتگر به راه رشد و تعالی گوینده ای استوار شجاع مکه امین آل حم و یس و طه آنکه به دو قبله نماز خواند آخرین وصی انبیاء و وصی برگزیده پیامبران مورد تایید جبرئیل امین یاری شده از جانب میکائیل یاری شونده توسط فرشتگان آسمان یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام علی رغم دشمنان سرور همه مردم عالم است.

در این لحظه ابن الکواء که از منافقین بود در مقابل غلام سیاه ایستاد و گفت: وای بر تو ای سیاه علی بن ابیطالب دست راست تو را قطع کرده و تو این همه از او تعریف می کنی؟

گفت: وَ مالی لا اُثنِی عَلیه و قَد خالَطَ حُبُّهِ لَحمی و دَمی؟ و الله ما قَطعَنی اِلّا بِحَقِّ اَوجَبَهُ اللهُ عَلَیِّ

چرا ثنایش نگویم در حالی که عشق و محبت او در گوشت و خون من جای دارد؟ سوگند به خدا دست مرا قطع نکرد جز به آنچه را که خداوند بر او واجب کرده بود تا درباره من به اجرا در آورد. (1)

البته این داستان ادامه دارد و اتفاق های معجزه آسا رخ داد که در جای خود باید بحث شود ولی در همان حد برای تشخیص مومن و منافق تا اینجای روایت کفایت می کند.

پی نوشت:
1- بحار ج 40 ص 281

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.