احساس مسئولیت در انجام تکالیف
امام علی علیه السلام فرمودند:
مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ وَ لَا حَاجَهَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِی مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِیبٌ.
کسی که در انجام تکالیف الهی کوتاهی کند گرفتار غم و اندوه خواهد شد و کسی که از جان و مالش در راه خدا استفاده نمی کند خدا را به او نیازی نیست و او را به حال خود وا می گذارد.
نهج البلاغه، حکمت 122
شرح حدیث:
احساس مسئولیت و انجام تکالیف الهی تاثیرگذار در زندگی و سلامت آن است. همان طور که بی مسئولیتی و سرپیچی از دستورات الهی و از جان ومال مایه نگذاشتن در راه خدا عواقب سوء خواهد داشت که یکی از آنها رها شدن انسان و به حال خود واگذار شدن است.
امام بزرگوار علیه السلام در جای دیگر نهج البلاغه چنین فرموده:
إنَّ اءَبْغَضَ الْخَلاَئِقِ إِلی اللَّهِ رَجُلاَنِ: رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إ لی نَفْسِهِ... وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً (1)
دشمن ترین آفریده ها نزد خداوند دو نفرند: مردی که خدا او را به حال خود گذاشته است... و مردی که مجهولاتی به هم بافته است.
وَ إِنَّ مِنْ اءَبْغَضِ الرِّجَالِ إ لَی اللَّهِ تَعَالَی لَعَبْدا وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی نَفْسِهِ، جَائِرا عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، سَائِرا بِغَیْرِ دَلِیلٍ (2)
مغبوض ترین افراد نزد پروردگار کسی است که خداوند او را به حال خود گذاشته است از راه راست منحرف شده و بی راهنما سیر می کند.
معمولا این گونه آدمها روزنه ای برای هدایتشان باقی نمانده مثل بیماری می مانند که طبیب جوابشان کرده و روی سلامتی را به خود نخواهد دید. این ها نیز روی سعادت و عاقبت بخیری را به خود نخواهند دید. چون نفس مهتدی ندارند.
و به قول سعدی:
نصیحت همه عالم چو باد در قفس است ***به گوش مردم نادان چو آب در غربال
و به قول حافظ:
وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد***که در آن آینه صاحب نظران حیرانند.
وَ اللهُ لا یَهِدی القَومَ الفاسِقینَ (3)
خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند.
پی نوشت:
1- نهج البلاغه خطبه 17
2- نهج البلاغه خطبه 102
3- مائده 108
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.
امام بزرگوار علیه السلام در جای دیگر نهج البلاغه چنین فرموده:
إنَّ اءَبْغَضَ الْخَلاَئِقِ إِلی اللَّهِ رَجُلاَنِ: رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إ لی نَفْسِهِ... وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً (1)
دشمن ترین آفریده ها نزد خداوند دو نفرند: مردی که خدا او را به حال خود گذاشته است... و مردی که مجهولاتی به هم بافته است.
وَ إِنَّ مِنْ اءَبْغَضِ الرِّجَالِ إ لَی اللَّهِ تَعَالَی لَعَبْدا وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی نَفْسِهِ، جَائِرا عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، سَائِرا بِغَیْرِ دَلِیلٍ (2)
مغبوض ترین افراد نزد پروردگار کسی است که خداوند او را به حال خود گذاشته است از راه راست منحرف شده و بی راهنما سیر می کند.
معمولا این گونه آدمها روزنه ای برای هدایتشان باقی نمانده مثل بیماری می مانند که طبیب جوابشان کرده و روی سلامتی را به خود نخواهد دید. این ها نیز روی سعادت و عاقبت بخیری را به خود نخواهند دید. چون نفس مهتدی ندارند.
و به قول سعدی:
نصیحت همه عالم چو باد در قفس است ***به گوش مردم نادان چو آب در غربال
و به قول حافظ:
وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد***که در آن آینه صاحب نظران حیرانند.
وَ اللهُ لا یَهِدی القَومَ الفاسِقینَ (3)
خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند.
پی نوشت:
1- نهج البلاغه خطبه 17
2- نهج البلاغه خطبه 102
3- مائده 108
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.