چهارشنبه، 25 تير 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

خداشناسى در حوادث روزگار

امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
عَرَفْتُ اللَّهَ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ.

خدا را شناختم به شکسته شدن اراده ها و باز شدن گره ها و به هم خوردن تصمیم ها.

نهج البلاغه: حکمت 242
شرح حدیث:
خداوند تبارک و تعالی فلز وجود انسان را صاحب اختیار و دارای اراده خلق فرموده است و در انجام کارهایشان جبری در کار نیست بلکه با تصمیم خود انتخاب می کند و انجام می دهد.
مولایمان علی علیه السلام در بطلان جبری می فرمایند:
لَو کانَ کذلِکَ لَبَطَلَ الثَّوابُ و العِقابُ وَ الاَمرُ وَ النَّهیُ وَ الزَّجرُ وَ لَسَقَطَ الوَعدِ وَ الوَعیدِ وَ لَم تَکُن عَلی مُسییءٍ لائِمَهً وَ لا لِمُحسِنٍ مَحمَدَهٌ؛
اگر جبر وجود داشت آنگاه ثواب و عقاب و امر و نهی و بازداشتن از کارهای زشت پوچ می بودو وعده و وعید از معنا می افتاد و بدکار سرزنش و نیکوکار تشویق نمی شد.(1)

مفضل بن عمر می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم این جمله نه جبر است و نه تفویض بکله بین این دو است یعنی چه؟ فرمودند: برای مثال مردی را می بینی که گناه می کند و تو او را از آن باز می داری اما او نمی پذیرد و تو به حال خود رهایش می کنی و اوگناه خود را انجام می دهد پس چون او به نهی تو اعتنایی نکرده و در نتیجه به حال خود رهایش کرده ای نباید گفت که تو او را به گناه دستور داده ایی.(2)

برگردیم به کلام امام علیه السلام که فرمودند: خدا را شناختم به شکسته شدن اراده ها و باز شدن گره ها.

جمع بین این کلام و صحبت هایی که شد به این است که گاهی ما انسان ها اراده کاری یا سفری را داریم تمام امکانات و شرایط را فراهم می کنیم درست وقتی که می خواهیم به هدف برسیم حادثه ای رخ می دهد که مانع کار یا سفر ما می شود اینجا متوجه این معنا می شویم کس دیگری هم هست که مصلحت ما را در نظر بگیرد و خیر ما را در بهم خوردن کار ما و سفر ما بوده است چرا که خداوند جز خوبی برای بنده اش نمی خواهد.

امام علیه السلام در ادامه فرمودند: خدا را شناختم به باز شدن گره ها یعنی تمام اسباب و علل رسیدن به هدف را آماده می کنیم و به نتیجه نمی رسیدیم ولی خداوند تبارک و تعالی در یک لحظه گره را باز می کند و از غیب امداد می نماید. و این بهترین نوع توجه به پروردگار است که اراده ها را گاه می شکند و گره ها را باز می فرماید: چون در این حال است که بنده کارهایش را با توکل و مدد گرفتن از خداوند متعال انجام می دهد و متکی به فکر و عمل خویش نمی شود.

شرح ابن میثم
مقصود امام (علیه السلام) شناخت وجود حق تعالى است. توضیح برهان این است که انسان گاهى بر کارى عزم راسخ دارد، و بر اساس تصوّرى که نسبت به سود و انگیزه عملى دارد، تصمیم قلبى مى گیرد، و پس از اندکى تصمیم به هم مى خورد، و به دلیل از بین رفتن آن انگیزه و یا به خاطر مانعى که پیش مى آید از عزم خود برمى گردد.

حال با توجّه به مقدّمه بالا، مى گوییم: این دگرگونی ها و تصوراتى که در پى هم از خاطر انسان مى گذرند که باعث رجحان انجام کار مورد تصمیم مى گردند، امورى ممکن اند و در دو جهت بود و نبود، نیاز به رجحان دهنده و تأثیر گذارنده اى دارد، دلیل رجحان اگر از ناحیه خود بنده باشد، باز خود نیاز به مرجّح دارد، که در این صورت، باعث دور یا تسلسل مى گردد، و چون دور و تسلسل باطل است، پس ناگزیر باید مرجّح به خداوندى که - او دگرگون کننده دل ها و بینش هاست - منتهى گردد، و هدف همین است.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1- بحارالانوار، ج 5، ص 13
2- بحارالانوار، ج 5، ص 17
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 619 و 620

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
احادیث مرتبط