دلایل ادامه زندگی در هنگام بروز طلاق عاطفی

طلاق عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی‌کنند. ترس از نگاه دیگران می‌تواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد. در این نوشتار به بررسی بقیه علل می پردازیم.
چهارشنبه، 9 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
دلایل ادامه زندگی در هنگام بروز طلاق عاطفی
 طلاق عاطفی یعنی زندگی زناشویی ای که در آن علاقه ای نیست.
 
چکیده: طلاق عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی‌کنند. ترس از نگاه دیگران می‌تواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد. در این نوشتار به بررسی بقیه علل می پردازیم.

تعداد کلمات 1059 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

 دلایل ادامه زندگی در هنگام بروز طلاق عاطفی

آغاز سخن

« از زندگی با او خسته شده ام و دیگر از زندگی ام لذتی نمی برم ؛ اصلا ادامه این زندگی چه فایده ای دارد و حتی لحظه های خلوت زناشویی مان نیز دیگر رضایت بخش نیست؛ راستی که نمی دانم چه بر سر زندگی مان آمده است؟» این ها عبارات و جمله هایی است که بارها و بارها زوجین در مراجعه به مشاوران و گاه در خلوت خود بر زبان می آورند و زمانی که از آنها پرسیده می شود: آیا می خواهید از هم جدا شوید و طلاق بگیرید؟ آنها پاسخ می دهند: خیر!
اکنون جای طرح این پرسش است که اگر زن و شوهر نسبت به هم توجهی ندارند و ملاطفت و ابراز عشق در میانشان مرده است و اگر لوازمات طلاق عاطفی زندگی آنان را به تقابلی یکسره و بدون لذت و آرامش مبدل کرده است:
« پس چرا این همسران به این زندگی بی رمق در کنار هم ادامه می دهند؟»

 در پاسخ این سؤال، می توان عوامل زیادی را بررسی کرد:


 ترس از نگاه دیگران

 آن روزها، همیشه می شنیدید که دیگران از زندگی تان تعریف می کنند: چقدر زندگی خوبی دارند... چقدر به هم می آیند... خوشا به حالشان؛ اما زمانی که طوفان سرد زندگی ورزیدن گرفت و آن همه آرزوهای درخشان و زیبا را تکه تکه کرد، مهربانی و عشق خاطراتی فراموش شده شدند و طلاق عاطفی همچون علف هرز خرمن دوستی ها را به باد نیستی کشاند. طلاق عاطفی، گستن دوستی ها، علقه ها و علاقه هاست و معمولا در بی خبری دیگران رخ می دهد، حتی ممکن است اقوام و آشنایان زندگی این زن و شوهر را خوب و مثال زدنی بدانند، از این رو چنین زن و شوهری فکر می کنند با طلاق گرفتن مورد نکته سنجی مردم قرار می گیرند و نمی دانند که با حرف مردم چه کنند. چنین همسرانی برای عدم پاسخگویی به پدر و مادرشان و همچنین همکاران، دوستان و حتی همسایه ها همه چیز را کتمان می کنند تا در نگاه دیگران همچنان زندگی خوب و خوش آنها مثال زدنی باشد و به نظر برسد عاشقانه در کنار هم زندگی می کنند.
این محاکات درونی مخصوصا زمانی بیشتر خواهد بود که دختر و پسر - با مخالفت والدین - خود همسرشان را انتخاب کرده باشند؛ در چنین حالتی همسران، تصورات دیگری به ذهنشان خطور خواهد کرد و با خود خواهند  گفت این انتخاب خودم بوده و دیگران دخالت نداشتند؛ حتی برخی به من گفتند: این فرد مناسب تو نیست! اکنون چطور و چگونه به این شکست - اعتراف کنم ... آری، گاه زن و شوهر به دلیل سرزنش و سخن دیگران، نگاه سرزنش آمیز اطرافیان و سؤال و جواب های مکرر، سال های سال و گاهی برای همیشه این وضعیت بحرانی و این زندگی بی روح و پر از جدل را تحمل می کنند و رسما از یکدیگر جدا نمی شوند.
 

نداشتن امکانات مالی

از دیگر دلایل ادامه دادن زندگی های بی حاصل و سوختن و ساختن ها، آن است که خانم ها اغلب دارای استقلال مالی نیستند و گاه مورد حمایت خانواده شان قرار نمی گیرند؛ بنابراین ترجیح میدهند که با شرایط نامناسب زندگی مشترک به هر ترتیب بسازند و لب به سخن نگشایند؛ زیرا از تنهایی و نداشتن حامی بسیار در هراس اند.
در مردان نیز ممکن است، یکی از سبب های جدانشدن و ماندن به پای زندگی زناشویی نامطلوب، با وجود تمام مشکلات عدم استطاعت مالی در پرداخت مهریه و حق و حقوق همسر باشد.
 

مسائل اجتماعی

جایگاه ویژه بعضی افراد در اجتماع و داشتن شهرت به عناوین مختلف همچون مسئولیت های سیاسی- اجتماعی، داشتن سمت های مذهبی، هنرمند بودن و به سبب می شود که از انگشت نما شدن به هر طریقی پرهیز کنند؛ زیرا دوست ندارند جایگاه اجتماعی شان متزلزل شود؛ بنابراین چنین افرادی از جدا شدن رسمی و طلاق گرفتن دوری می کنند.
به عنوان مثال یک استاد روان شناسی با مشاور، از مشکلات ارتباطی در خود و خانواده اش چشم پوشی می کند و سعی می کند، علی رغم تجربه کردن یک زندگی سرد و بی روح با مدارا آن را ادامه دهد؛ زیرا با طلاق جایگاه شغلی و اجتماعی اش در جامعه متزلزل می شود، چنین زندگی ای در مدار طلاق عاطفی در حرکت است، اگرچه که طلاق رسمی در آن رخ ندهد.
نکته مهم آنکه، اصولا مدارا کردن افراد خانواده و به فکر راه چاره ای برای حل مشکلات عاطفی بودن، کاری درست و شایسته است؛ اما اگر این تحمل برای فرار از سرزنش ها و از دست ندادن موقعیت اجتماعی و شغلی بود و حل مشکلات را به همراه نداشته باشد، کاری نسنجیده خواهد بود.
 

وجود فرزندان

از دیگر عوامل تحمل ادامه زندگی با وجود معزل طلاق عاطفی، مسئول پدر و مادری است؛ نقشی که سبب می شود گاه پدر و مادر نتوانند از فرزند یا فرزندان خود بگذرند و با ایثار خود و تمایلات و آرزوهایشان زندگی نامناسبی را ادامه دهند و خود را چنان به آن سرگرم کنند که حتی به تصور آینده ای بهتر و با ثبات تر، گاه به تعداد فرزندان نیز بیافزایند.
 

امید به آینده

بعضی افراد از سر مثلا دلسوزی به پیوند چنین همسرانی اصرار می کنند و معمولا به آنان توصیه می کنند که زندگی شان به مرور زمان درست خواهد شد و با این عبارت که: «همه زندگی ها دچار چنین مشکلاتی است ... شما خیلی حساس هستید و ...» سعی می کنند به آنان برای همراهی بیشتر امید دهند و زن و شوهرانی که از طلاق رسمی و جدایی در هراس اند؛ خود را با این جمله امیدوار نگه می دارند که بالاخره گذر زمان همه چیز را درست خواهد کرد.
گاهی همسران، عواملی چون مشکلات اقتصادی با خانوادگی را تنها دلیل طلاق عاطفی خود می پندارند، از این رو امیدوارند که با برطرف شدن این مشکلات، زندگی آنان نیز به مسیر عشق و صفای واقعی خود بازگردد؛ بنابراین صبر را پیشه می کنند و همچنان به زندگی سرد و بی روحشان ادامه می دهند.
 
منبع : کتاب «صمیمانه با همسران»
نویسنده: محمدعلی قاسمی

بیشتر بخوانید :
مرگ عاطفی همسران
آمارها در مورد علت طلاق چه می گوید؟
ده نشانه طلاق عاطفی همسران
6 نشانه منتهی شدن یک زندگی به طلاق



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط