مهریه، قیمت زن نیست.
چکیده: مَهر یا مهریه مالی است که مرد به هنگام ازدواج، برای پرداخت به زن بر عهده میگیرد. مهریه حق زن است و او میتواند بلافاصله پس از عقد آن را مطالبه کند، این حق پس از فوت زن به ورثه او میرسد و آنان میتوانند آن را از مرد مطالبه کنند. با ما همراه باشید تا با فلسفه مهریه از نگاه دینی بیشتر آشنا شوید.
تعداد کلمات 1811 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
تعداد کلمات 1811 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
فلسفه مهریه
پدید آمدن مهریه، نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است. مهریه از آنجا پیدا شده که در متن خلقت نقش هریک از زن و مرد در مسئله عشق، مغایر نقش دیگری است. عرفًا این قانون را به سراسر هستی سرایت می دهند و می گویند قانون عشق (جذب و انجذاب) بر سراسر موجودات و مخلوقات حکومت می کند، با این خصوصیت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر موجودی وظیفه خاصی را باید ایفا کند، متفاوت اند؛ سوز در یکجا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است.
قانون خلقت، جمال، غرور و بی نیازی را در جانب زن، و نیازمندی و طلب را در جانب مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی مرد به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری می کند. طبق گفته جامعه شناسان، هم در دوره مادر شاهی[1] و هم در دوره پدرشاهی اگر واقعا چنین دوره هایی وجود داشته باشد، مرد به سراغ زن می رفته است. زن در مقابل شهوت، خوددارتر آفریده شده و این ویژگی همواره به او فرصت داده است که در پی مرد نرود و زود تسلیم او نشود. برعکس، مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کرده و برای جلب رضای او اقدام کند. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیه ای نثار او می کرده است.
قانون خلقت، جمال، غرور و بی نیازی را در جانب زن، و نیازمندی و طلب را در جانب مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی مرد به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری می کند. طبق گفته جامعه شناسان، هم در دوره مادر شاهی[1] و هم در دوره پدرشاهی اگر واقعا چنین دوره هایی وجود داشته باشد، مرد به سراغ زن می رفته است. زن در مقابل شهوت، خوددارتر آفریده شده و این ویژگی همواره به او فرصت داده است که در پی مرد نرود و زود تسلیم او نشود. برعکس، مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کرده و برای جلب رضای او اقدام کند. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیه ای نثار او می کرده است.
مهریه، حیا و عفاف زن
مهریه با حیا و عفاف زن هم ریشه است. زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح، شیرین بفروشد. همین ها سبب شده است که مجنون ها را در پی لیلی ها بدواند و آن گاه که تن به ازدواج با مرد می دهد، عطیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه ای از صداقت اش دریافت دارد.
از نظر کسانی که قدرت را فقط در زور بازو می شناسند و تاریخ روابط زن و مرد را یکسره ظلم و استثمار مرد می بینند، باوری نیست که زن، این موجود ضعیف و ظریف، بتواند این چنین افراد جنس خشن و نیرومند را به جان یکدیگر بیندازد؛ اما اگر کسی اندکی با تدابیر ماهرانه خلقت و قدرت عجیب و مرموز زنانه آشنا باشد، می داند که این چیزها عجیب نیست و تأثیر زن در مرد از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنمایی ها و شجاعت ها و دلاوری ها و نبوغ ها و شخصیت های خود را مدیون زن و خودداری های ظریفانه زن است؛ مدیون حیا و عفاف زن است؛ مدیون «شیرین فروشی» زن است. زن همیشه مرد را می ساخته و مرد اجتماع را. آن گاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اول به زن مُهر باطل می خورد و بعد مرد، مردانگی خود را فراموش می کند و سپس اجتماع منهدم می گردد.
از نظر کسانی که قدرت را فقط در زور بازو می شناسند و تاریخ روابط زن و مرد را یکسره ظلم و استثمار مرد می بینند، باوری نیست که زن، این موجود ضعیف و ظریف، بتواند این چنین افراد جنس خشن و نیرومند را به جان یکدیگر بیندازد؛ اما اگر کسی اندکی با تدابیر ماهرانه خلقت و قدرت عجیب و مرموز زنانه آشنا باشد، می داند که این چیزها عجیب نیست و تأثیر زن در مرد از تأثیر مرد در زن بیشتر بوده است. مرد بسیاری از هنرنمایی ها و شجاعت ها و دلاوری ها و نبوغ ها و شخصیت های خود را مدیون زن و خودداری های ظریفانه زن است؛ مدیون حیا و عفاف زن است؛ مدیون «شیرین فروشی» زن است. زن همیشه مرد را می ساخته و مرد اجتماع را. آن گاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اول به زن مُهر باطل می خورد و بعد مرد، مردانگی خود را فراموش می کند و سپس اجتماع منهدم می گردد.
قدرت زنانه زنان
همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کند و در پی مرد نرود؛ مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکشاند؛ مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر درباره خود وادارد و آنها را تا سر حد کشته شدن ببرد؛ حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد؛ بدن خود را از چشم مرد مستور نگه دارد و خود را اسرارآمیز جلوه دهد؛ الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد؛ هنرآموز و شجاعت بخش و نبوغ آفرین او واقع شود؛ در او حس تغزل و ستایشگری به وجود آورد و او به فروتنی و خاکساری و ناچیزی خود در مقابل زن به خود ببالد؛ همان قدرت توانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیه ای به نام «مهریه» تقدیم او کند.
بنابراین مهریه، قیمت زن نیست؛ نگاه و تلقی برخی درباره مهریه، از اندیشه غلطی ناشی می شود که مهریه را قیمت زن می دانند و می پندارند که مرد در مقابل مالی که به همسرش می دهد، مالک او می شود؛ چنان که برخی افزایش قیمت مهریه را نشانه توجه به ارزش اجتماعی زن می شمارند. این کار شبیه بالا بردن قیمت کالاست که نشانه ارزش تجاری آن به حساب می آید.
در عصر جاهلیت نظر به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، اغلب مهریه را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیای آنها قرار میدادند، و آن را ملک مسلم آنها می دانستند. گاهی نیز مهریه زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند؛ این گونه که مثلا برادری، خواهر خود را به ازدواج دیگری در می آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وی در آورد و مهریه این دو زن همین بود. اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید و مهریه را به عنوان حق مسلم، به زن اختصاص داد.
مهریه تجلی فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امری فطری و طبیعی است که معمولا از سوی کسی که پیش قدم می شود و طالب یا خواستگار است، ارائه می گردد. این امر حتی در میان برخی موجودات رایج است، مثلا چلچله دریایی، با تقدیم یک ماهی به خواستگاری می رود و قبول این ماهی از سوی جنس ماده، به معنای موافقت با ازدواج است؛
مهریه، قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضاست و زن، مظهر محبوب و معشوق بودن. مهریه از جانب مرد، اظهار عشق و محبت فوق العاده برای زن است که حتی فراتر از بخشش و هدیه های معمولی است
قران کریم از مهریه به بخشش، هدیه و پیشکش یاد می کند.[2] در فقه نیز عبارتی که در عقد ازدواج به کار برده می شود چنین است: «زوجتک فلانه على مهر»؛ [3]یعنی فلان دختر را به تو تزویج کردم «بر» مهریه و نه «به»[4] مهریه؛ زیرا حرف «باء» معنای دادوستد می دهد؛ در حالی که مهریه، عوض و بدل ندارد، بلکه شرط ضمن عقد است.
از این رو فقهاء اجماع دارند اگر مهریه بنا به دلایلی باطل باشد، عقد صحیح است و مهرالمثل در نظر گرفته می شود. این امر دلیل آن است که مسئله مهریه مستقیما جزء عقد زناشویی نیست، بلکه از شروط و توابع و ملحقات آن است.
نکته دیگری که در زمینه مهریه می توان گفت این است که مرد و زن هر دو از زندگی زناشویی به طور یکسان سود می برند؛ ولی نمی توان انکار کرد که در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری خواهد شد؛
زیرا اولا اینکه مرد طبق استعداد خاص بدنی، معمولا در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد. هرچند بعضی می خواهند این حقیقت روشن را انکار کنند؛ اما وضع زندگی اجتماعی بشر حتی در جوامع غربی -که زنان به اصطلاح از آزادی کامل برخوردارند- نشان می دهد که مشاغل پردرآمد، بیشتر در دست مردان است.
ثانیا مردان برای انتخاب همسر مجدد، امکانات بیشتری دارند؛ ولی زنان بیوه به ویژه با گذشت قسمتی از عمر آنها و از دست رفتن سرمایه جوانی و زیبایی، امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید، کمتر است. با توجه به این موارد، روشن میشود که امکانات و سرمایه ای که زن با ازدواج از دست میدهد، بیش از امکاناتی است که مرد از دست می دهد.
در واقع مهریه چیزی برای جبران خسارت وارده بر زن و وسیله ای برای تأمین زندگی آینده اوست. علاوه بر این، مسئله مهریه معمولا ترمزی در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایی و طلاق محسوب می شود. درست است که مهریه از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق می گیرد و زن سریع حق مطالبه آن را دارد، ولی چون معمولا به صورت بدهی بر ذمه مرد می ماند، هم اندوخته ای برای آینده زن محسوب می شود، و هم پشتوانه ای برای حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویی (البته این موضوع استثناءهایی دارد، هرچند در اغلب موارد صادق است).
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت:
١. مهریه تجلی فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امری فطری و طبیعی است که معمولا از سوی کسی که پیش قدم می شود و طالب یا خواستگار است، ارائه می گردد. این امر حتی در میان برخی موجودات رایج است، مثلا چلچله دریایی، با تقدیم یک ماهی به خواستگاری می رود و قبول این ماهی از سوی جنس ماده، به معنای موافقت با ازدواج است؛
۲. مهریه، قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضاست و زن، مظهر محبوب و معشوق بودن. مهریه از جانب مرد، اظهار عشق و محبت فوق العاده برای زن است که حتی فراتر از بخشش و هدیه های معمولی است؛
٣. مهریه پاداش و نشانه حیا و عزت زن است: زن از لحاظ آفرینش نسبت به شهوت ها مقاوم تر است. این ویژگی همواره به زن فرصت داده که در پی مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد؛
۴. مهریه، باعث بقای خانواده و مانع فروپاشی آن است: برخی مردان هوس باز گاه بدون هیچ دلیلی همسر را ترک و زن دیگری را که جوانتر و بانشاط تر است انتخاب می کنند. مهریه، مانعی در مقابل این هوسرانی هاست؛
۵. مهریه، باعث تعادل اقتصادی است: هرچند زن دارای استقلال مالی و اقتصادی باشد، ولی به طور معمول ابتکار عمل به دست مردان است و در صورت طلاق و جدایی احتمال اینکه زن بدون پشتوانه اقتصادی بماند، بسیار زیاد است. وجود مهریه یک نوع احساس امنیت اقتصادی و پشتوانه برای زن است؛
۶. مهریه، حق اختصاصی بودن زن است: اینکه به مرد اجازه داده شده تا ازدواج های متعدد داشته باشد اما چنین رخصتی به زن داده نشده، تأکید بر پاکی نسل، رفع آلودگی از تمایلات طبیعی، تربیت انسانها و جلوگیری از التهابات فردی و اجتماعی ناشی از آلودگیهای جنسی است. مهریه در کنار نفقه، یکی از لوازم با پاداش های اقتصادی ماندن حفظ زن در این محدودیت ظاهری و تأمین بخشی از آرامش اوست؛
.۷ مهریه، پاداش فعالیت های مبتنی بر تقسیم کار طبیعی است: انجام تکالیف واجب و مستحب زندگی زناشویی از سوی زن (همسرداری، فرزندداری و خانه داری) او را از شرکت در فعالیت های اقتصادی باز می دارد. مهریه، بخشی از این خط را جبران می نماید.
منبع: راهنمای نامزدی (جلد اول؛ کلیات، مراسم هاو قرارها)
نویسنده: عباس علی هراتیان
بنابراین مهریه، قیمت زن نیست؛ نگاه و تلقی برخی درباره مهریه، از اندیشه غلطی ناشی می شود که مهریه را قیمت زن می دانند و می پندارند که مرد در مقابل مالی که به همسرش می دهد، مالک او می شود؛ چنان که برخی افزایش قیمت مهریه را نشانه توجه به ارزش اجتماعی زن می شمارند. این کار شبیه بالا بردن قیمت کالاست که نشانه ارزش تجاری آن به حساب می آید.
در عصر جاهلیت نظر به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، اغلب مهریه را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیای آنها قرار میدادند، و آن را ملک مسلم آنها می دانستند. گاهی نیز مهریه زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند؛ این گونه که مثلا برادری، خواهر خود را به ازدواج دیگری در می آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وی در آورد و مهریه این دو زن همین بود. اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید و مهریه را به عنوان حق مسلم، به زن اختصاص داد.
مهریه تجلی فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امری فطری و طبیعی است که معمولا از سوی کسی که پیش قدم می شود و طالب یا خواستگار است، ارائه می گردد. این امر حتی در میان برخی موجودات رایج است، مثلا چلچله دریایی، با تقدیم یک ماهی به خواستگاری می رود و قبول این ماهی از سوی جنس ماده، به معنای موافقت با ازدواج است؛
مهریه، قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضاست و زن، مظهر محبوب و معشوق بودن. مهریه از جانب مرد، اظهار عشق و محبت فوق العاده برای زن است که حتی فراتر از بخشش و هدیه های معمولی است
قران کریم از مهریه به بخشش، هدیه و پیشکش یاد می کند.[2] در فقه نیز عبارتی که در عقد ازدواج به کار برده می شود چنین است: «زوجتک فلانه على مهر»؛ [3]یعنی فلان دختر را به تو تزویج کردم «بر» مهریه و نه «به»[4] مهریه؛ زیرا حرف «باء» معنای دادوستد می دهد؛ در حالی که مهریه، عوض و بدل ندارد، بلکه شرط ضمن عقد است.
از این رو فقهاء اجماع دارند اگر مهریه بنا به دلایلی باطل باشد، عقد صحیح است و مهرالمثل در نظر گرفته می شود. این امر دلیل آن است که مسئله مهریه مستقیما جزء عقد زناشویی نیست، بلکه از شروط و توابع و ملحقات آن است.
نکته دیگری که در زمینه مهریه می توان گفت این است که مرد و زن هر دو از زندگی زناشویی به طور یکسان سود می برند؛ ولی نمی توان انکار کرد که در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری خواهد شد؛
زیرا اولا اینکه مرد طبق استعداد خاص بدنی، معمولا در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد. هرچند بعضی می خواهند این حقیقت روشن را انکار کنند؛ اما وضع زندگی اجتماعی بشر حتی در جوامع غربی -که زنان به اصطلاح از آزادی کامل برخوردارند- نشان می دهد که مشاغل پردرآمد، بیشتر در دست مردان است.
ثانیا مردان برای انتخاب همسر مجدد، امکانات بیشتری دارند؛ ولی زنان بیوه به ویژه با گذشت قسمتی از عمر آنها و از دست رفتن سرمایه جوانی و زیبایی، امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید، کمتر است. با توجه به این موارد، روشن میشود که امکانات و سرمایه ای که زن با ازدواج از دست میدهد، بیش از امکاناتی است که مرد از دست می دهد.
در واقع مهریه چیزی برای جبران خسارت وارده بر زن و وسیله ای برای تأمین زندگی آینده اوست. علاوه بر این، مسئله مهریه معمولا ترمزی در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایی و طلاق محسوب می شود. درست است که مهریه از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمه مرد تعلق می گیرد و زن سریع حق مطالبه آن را دارد، ولی چون معمولا به صورت بدهی بر ذمه مرد می ماند، هم اندوخته ای برای آینده زن محسوب می شود، و هم پشتوانه ای برای حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویی (البته این موضوع استثناءهایی دارد، هرچند در اغلب موارد صادق است).
بنابراین به طور خلاصه می توان گفت:
١. مهریه تجلی فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امری فطری و طبیعی است که معمولا از سوی کسی که پیش قدم می شود و طالب یا خواستگار است، ارائه می گردد. این امر حتی در میان برخی موجودات رایج است، مثلا چلچله دریایی، با تقدیم یک ماهی به خواستگاری می رود و قبول این ماهی از سوی جنس ماده، به معنای موافقت با ازدواج است؛
۲. مهریه، قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضاست و زن، مظهر محبوب و معشوق بودن. مهریه از جانب مرد، اظهار عشق و محبت فوق العاده برای زن است که حتی فراتر از بخشش و هدیه های معمولی است؛
٣. مهریه پاداش و نشانه حیا و عزت زن است: زن از لحاظ آفرینش نسبت به شهوت ها مقاوم تر است. این ویژگی همواره به زن فرصت داده که در پی مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد؛
۴. مهریه، باعث بقای خانواده و مانع فروپاشی آن است: برخی مردان هوس باز گاه بدون هیچ دلیلی همسر را ترک و زن دیگری را که جوانتر و بانشاط تر است انتخاب می کنند. مهریه، مانعی در مقابل این هوسرانی هاست؛
۵. مهریه، باعث تعادل اقتصادی است: هرچند زن دارای استقلال مالی و اقتصادی باشد، ولی به طور معمول ابتکار عمل به دست مردان است و در صورت طلاق و جدایی احتمال اینکه زن بدون پشتوانه اقتصادی بماند، بسیار زیاد است. وجود مهریه یک نوع احساس امنیت اقتصادی و پشتوانه برای زن است؛
۶. مهریه، حق اختصاصی بودن زن است: اینکه به مرد اجازه داده شده تا ازدواج های متعدد داشته باشد اما چنین رخصتی به زن داده نشده، تأکید بر پاکی نسل، رفع آلودگی از تمایلات طبیعی، تربیت انسانها و جلوگیری از التهابات فردی و اجتماعی ناشی از آلودگیهای جنسی است. مهریه در کنار نفقه، یکی از لوازم با پاداش های اقتصادی ماندن حفظ زن در این محدودیت ظاهری و تأمین بخشی از آرامش اوست؛
.۷ مهریه، پاداش فعالیت های مبتنی بر تقسیم کار طبیعی است: انجام تکالیف واجب و مستحب زندگی زناشویی از سوی زن (همسرداری، فرزندداری و خانه داری) او را از شرکت در فعالیت های اقتصادی باز می دارد. مهریه، بخشی از این خط را جبران می نماید.
منبع: راهنمای نامزدی (جلد اول؛ کلیات، مراسم هاو قرارها)
نویسنده: عباس علی هراتیان
بیشتر بخوانید :
مَهرُ السُّنّه (مهر محمّدى)
مفهوم و فلسفه مهریه
حکمت مهریه
چند نکته در باره ی مهریه
"مهریه" نگرشهای عاقلانه و یا برداشتهای عامیانه
پی نوشت :
[1] . در این دوران، یعنی دوره مادرشاهی، حق فرمانروایی، حق قضاوت، حق اداره امور خانواده، و توزیع خوراک و آنچه زندگی بشر وابسته به آن بود، همه در دست زن بوده است. مرد به شکار حیوانات می پرداخت و از جنگل ها و مزارع مواد خوراکی به دست می آورد که آن را در اختیار مادرشاه می گذاشت تا بین افراد قبیله توزیع نماید. اختلاف نیروی بدنی که امروز بین زن و مرد مشهود است در آن روزگار قابل ملاحظه نبود. زن در این دوران ازحیث بلندی قامت و نیروی جسمانی نه تنها دست کمی از مرد نداشت؛ بلکه به مقتضای طبیعت موجود، کاملا نیرومند بود که می توانست ساعت های طولانی را به کارهای دشوار بپردازد و به هنگام حمله دشمن به خاطر فرزندان و قبیله تا سر حد مرگ مبارزه کند.
[2] . نساء آیه 4.
[3] . نه «زوجتک فلانه بمهر»
[4] . به معنای «درمقابل» یا «به ازای»