سختی­ های زندگی به چه معناست؟

یکی از عوامل فشار روانی، احساس بی معنا بودن حوادث زندگی است. در واقع ناکامی در یافتن معنا، از مهم ترین عوامل تنش زاست. بنابراین باید معنای سختی ها و بلاهای زندگی را دریابیم . در این مقاله به دیدگاه پیامبر اکرم درباره این موضوع اشاره می ­شود.
شنبه، 23 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
سختی­ های زندگی به چه معناست؟
بلاها و گرفتاری ها، نشانه گرامی بودن انسان نزد خداوند است.
 
چکیده : یکی از عوامل فشار روانی، احساس بی معنا بودن حوادث زندگی است. در واقع ناکامی در یافتن معنا، از مهم ترین عوامل تنش زاست. بنابراین باید معنای سختی ها و بلاهای زندگی را دریابیم . در این مقاله به دیدگاه پیامبر اکرم درباره این موضوع اشاره می ­شود.

 تعداد کلمات 1447 /  تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه

سختی­ های زندگی به چه معناست؟ 

کنترل معنایی (معنادار بودن سختی ها) چیست؟

آگاهی از معناداری حوادث و سختی­ ها و شناخت معنای آنها، از عوامل مهمی است که انسان را در کنترل موقعیت­ های ناخوشایند یاری می­دهد. بر این اساس، کنترل معنایی، یعنی مهار موقعیت ناخوشایند و مدیریت کردن آن از راه توجه به معنای آنها.
یکی از عوامل تنیدگی و فشار روانی، احساس بی معنا بودن حوادث است. اگر حادثه های ناخوشایند زندگی، بی معنا و بی حاصل ارزیابی شوند، تحمل پذیر نخواهند بود. اگر انسان به معناداری کارها باور داشته باشد، به خاطر معنایی که دارند، حتی کارهای دشوار را نیز تحمل خواهد کرد. ما در زندگی خود، به چیزی نیاز داریم که به خاطر آن، سختی ها را تحمل کنیم. ناکامی در یافتن معنا، از مهم ترین عوامل تنش زاست. به همین سبب، امروزه یکی از راه های درمان بیماری های روانی، لوگوتراپی یا (معنا درمانی) است. پس باید معنای سختی ها و بلاها را دریابیم. اگر به این معنا دست یافتیم، آنها را زیان بار نمی پنداریم بلکه به آنها عشق می ورزیم. آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره وجود دارد، عبارتند از:
 

الف) پاک شدن از گناه

سختی بلا، سختی پاکیزه شدن است و پاکیزگی، ارزش سختی های آن را دارد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: ما یُصِیبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَ لا وَصَبٍ وَ لا هَمٍّ وَ لا حَزَنٍ وَ لا أَذَیَ وَ لا غَمٍّ حَتّی الشَّوْکَهِ یُشاکُها إِلّا کفَّرَ اللّه بِها مِنْ خَطایاهُ.[1]
هیچ درد و رنج و اندوه و حزن و غمی به مسلمان نمی رسد، حتی تیغی که به پای او می رود، مگر اینکه خداوند متعال، گناهان وی را به خاطر آن می آمرزد.
بلا، سخت است، ولی میوه ای شیرین دارد. همانند کوره ای است که ناخالصی های انسان را از میان می برد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در تشبیه معناداری می فرماید: إِنَّما مَثَلُ الْعَبْدِ حِیَن یُصِیبُهُ الْوَعْکُ أَوِ الْحُمّی کَمَثَلِ حَدِیدَهٍ اُدْخِلَتِ النّارَ فَیَذْهَبُ خَبَثَها وَ یَبْقی طِیبُها.[2]
مَثَل بنده، هنگامی که دچار بیماری شدید یا تب می شود، مَثَل آهنی است که داخل آتش می شود و در نتیجه، ناخالصی آن زدوده می شود و خالص آن می ماند.

جالب اینجاست که بلاها و گرفتاری ها، نشانه گرامی بودن انسان نزد خداوند است. این گونه نیست که مصیبت دیده، رانده از درگاه خداوند باشد و انسان صاحب نعمت، محبوب خداوند. یکی از پیامبران به خداوند شکایت می­ کند و می­ گوید: گاهی بنده ای از بندگانت به تو ایمان می آورد و اهل طاعت می شود، ولی تو دنیا را از او برمی گردانی و بلا را بر او وارد می سازی. گاهی بنده ای از بندگانت به تو کفر می ورزد و اهل معصیت می شود، ولی تو بلا را از وی برمی گردانی و دنیا را نصیب او می کنی!
به گفته پیامبر، خداوند در پاسخ به او فرمود: وَ أَمّا عَبْدِیَ المُؤْمِنُ فَلَهُ سَیِّئاتٌ فَأزْوِی عَنْهُ الدُّنْیا وَ أَعْرِضُ لَهُ ابْتِلاءً حَتّی یَأْتِیَنی فَاُجْزِیَهُ بِحَسَ ناتٍ.وَ أَمّا عَبْدِیَ الْکافِرُ فَلَهُ حَسَناتٌ فَأَزْوِی عَنْه البَلاءَ وَ أَعْرِضُ لَهُ الدُّنیا حَتّی یَأْتِیَنی فَاُجْزِیَهُ بِسَیّئاتِهِ.[3]
و اما بنده مؤمن من، گناهانی داشت. پس دنیا را از او برگرداندم و بلا را بر او عرضه کردم تا نزد من آید و او را با نیکی ها پاداش دهم و اما بنده کافرم حسناتی داشت. پس بلا را از او گرداندم و دنیا را به او عرضه کردم، تا نزد من آید و او را به خاطر کارهای ناپسندش کیفر دهم.

پس گرفتاری ها، نشانه خواری و پشت کردن خدا به انسان نیست، بلکه، نشانه محبت خدا در حق انسان است. نکته آزاردهنده همین است که انسان، بلا را نشانه خواری و اهانت بداند، ولی اگر به فایده آن پی برد و بداند که نشانه کرامت است، نه اهانت، آرام می گیرد. آنچه بلاها را تحمل پذیر می سازد، همین تصورهای حاشیه ای است وگرنه اصل مصیبت، تحمل پذیر است.
در زمان پیامبر اسلام، شخصی فوت کرد.کسی گفت: گوارایش باد، مُرد و هیچ بیمار نشد! در این هنگام، پیامبر فرمود: وَیْحَکَ! وَ ما یُدرِیکَ لَوْ أَنَّ اللّه ابْتَلاهُ بِمَرَضٍ یُکَفّرُ بِهِ مِن سَیِّئاتِهِ.[4]
وای بر تو! تو چه می دانی اگر خداوند، او را به بیماری مبتلا کرده بود، به وسیله آن، گناهانش را می بخشید.

بلا برای مؤمن، شیرین و پرفایده است، هر چند ظاهری تلخ داشته باشد. آن کسی که بلایا را بی معنا می ­داند، فرد بی ایمان است. پیامبر درباره این حقیقت می فرماید: إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذا أَصابَهُ السُّقْمُ ثُمَّ أَعْفاهُ اللّه مِنْهُ کانَ کَفّارَهً لِما مَضی مِنْ ذُنُوبِهِ وَ مَوْعِظَهَ لَهُ فِیما یَسْتَقْبِلُ.وَ إِنَّ الْمُنافِقَ إِذا مَرِضَ ثُمَّ اُعْفِیَ کانَ کَالبَعیِرِ عَقَلَهُ أَهْلَهُ ثُمَّ أَرْسَلُوهُ فَلَمْ یَدْرِ لِمَ عَقَلُوُه وَ لَمْ یَدْرِ لِمَ أَرْسَلُوُه.[5]
همانا مؤمن وقتی بیمار شود و سپس خداوند، او را عافیت دهد، کفاره گناهان گذشته و موعظه ای برای آینده اش است، ولی منافق، وقتی بیمار شود و سپس عافیت یابد، همانند شتری است که صاحبش او را بسته و سپس او را باز کرده است و او نمی داند چرا او را بستند و نمی داند چرا او را باز کردند.
 

ب) بلا و ترفیع درجه

معنای دیگر بلاها و سختی ها، افزایش درجه است. همیشه بلاها به معنای گنه کار بودن فرد نیست.گاهی خداوند برای اینکه درجه کسی را بالاتر ببرد، او را مبتلا می سازد. اینجاست که راز ابتلای پیامبران و اولیای الهی مشخص می شود. بلاها برای آنان که از مقام عصمت بهره مندند، پاک کننده نیست، بلکه ترفیع دهنده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: إِنَّ الصّالِحِینَ یُشَدَّدُ عَلَیْهِمْ وَ إِنَّهُ لایُصیِبُ مُؤْمِناً نَکْبَهٌ مِنْ شَوْکَهٍ فَما فَوْقَ ذلِکَ إِلّا حَطَّتْ بِهِ عَنْهُ خَطِیئَهً وَ رَفَعَ بِها دَرَجَهً.[6]
همانا بر صالحان، سخت گرفته می شود. به تحقیق، رنجی به مؤمن نمی رسد، از یک تیغ باشد تا بالاتر از آن، مگر آنکه خطایی را از او پاک می کند و او را به درجه ای بالاتر می برد.

روزی پیامبر از اصحاب خود که پیرامونش نشسته بودند، پرسید: «چه کسی دوست دارد که همواره سالم باشد و بیمار نشود؟» همه گفتند: «ما ای پیامبر خدا!» آثار ناراحتی در چهره پیامبر آشکار شد و فرمود: «آیا دوست دارید مثل الاغ چموش، خوش گذران باشید؟» گفتند: «نه، ای پیامبر خدا!» حضرت فرمود: «آیا دوست ندارید که از اصحاب بلا و اصحاب کفاره دهنده باشید؟».گفتند: «بله، ای پیامبر خدا!» سپس حضرت چنین ادامه داد
فَوَاللّه إِنَّ اللّه لَیَبْتَلی الْمؤْمِنَ وَ مَا یَبْتَلِیه إِلّا لِکَرامَتِهِ عَلَیْهِ.
به خدا سوگند! خداوند هرآینه مؤمن را مبتلا می سازد و مبتلا نمی کند، مگر به خاطر اینکه نزد او ارزش دارد.
بلای خدا، همانند تیغ جراحی است که ظاهری سخت و فایده ای شیرین دارد. سپس حضرت فرمود: وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَهُ مَنْزِلَهً ما یَبْلُغُها بِشَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِهِ دُونَ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ ما یَبْلُغُ بِهِ تِلْکَ الْمَنْزِلَهَ[7]
و همانا او نزد خدا مقامی دارد که با چیزی از عملش به آن نمی رسد، مگر آنکه بلایی به او رسد تا وی را به آن مقام برساند.
گاهی خداوند، مقامی برای بنده ای در نظر می گیرد و اعمال او به اندازه آن مقام نیست.در اینجا، خداوند به وسیله بلا و سختی ها، کاستی های عمل او را جبران می کند. پیامبر در این باره می فرماید: إِن اللّه تَعالی لَیَکْتُبُ لِلْعَبْدِ دَرَجَهَ العُلْیا فِی الْجَنَّهِ فَلایَبْلُغُها عَمَلُهُ فَلایَزاُل یَتَعَهَّدُ بِالْبَلاءِ حَتّی یَبْلُغَها.[8]
همانا خداوند متعال برای بنده، درجه بالایی را در بهشت می نویسد، ولی عملش به آن اندازه نیست. پس همواره در بلا قرار می گیرد تا به آن برسد.

منبع: پسندیده، عباس، (1392)، شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم، موسسه انتشارات کتاب نشر.

بیشتر بخوانید:
مهارت افزایش صبر و  بردباری در زندگی
چگونگی برخورد با حوادث ناگوار زندگی
صبر؛ مهمترین مهارت‌ مقابله با مشکلات زندگی
مهمترین راهکارهای تحقق صبر در زندگی را بدانید
راه کارهایی برای افزایش توان انسان در برابر مشکلات

 
 پی نوشت :
[1].صحیح البخاری،ج 5، ص 2137،ح 5318؛ مسند ابن حنبل،ج 2، ص 303؛ نک: تحف العقول، ص 38؛ مستدرک الوسائل،.ج 2، ص 57؛ بحار الانوار، ج 77، ص 144 
[2].المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 488، ح 5824؛ کنز العمال، ج 3، ص 323
[3].المعجم الکبیر، ج 12، ص 117، ح 12735؛ حلیه الأولیاء، ج 8، ص 123؛کنز العمال، ج 3، ص 755، ح 8662
[4].الموطأ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص 942، ح 8
[5].سنن أبی داود، بیروت، دار احیاء السنه النبویه، ج 2، ص 55، ح 3089؛ کنز العمال، ج 3، ص 307، ح 6686
[6].مسند ابن حنبل، ج 6، ص 160؛ کنزالعمال،ج 3، ص 330؛ نک: المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 496، ح 1278
[7].الطبقات الکبری، ج 7، ص 508؛ کنز العمال، ج 3، ص 314؛ نک: اسد الغابه، ج 1، ص 304؛ مشکاه الانوار، ص 301
.ارشاد القلوب، ص 42
[8].روضه الواعظین، ج 2، ص 423؛ مشکاه الانوار،ص 300


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.