مقدمات شکوفایی جوان از نگاه اسلام

تمام دوران های زندگی برای اینکه بتواند به ثمر برسد، نیازمند کسب مقدماتی است که اگر این مقدمات حاصل نشود، ورود به آن دوران و گذر کردن از آن به سختی امکان دارد و حاصل آن چیزی نیست که مورد رضایت باشد. اسلام به عنوان جامع ترین مکتب مقدماتی را برای ورود به دوران جوانی بیان کرده است که در نوشتار زیر به برخی از این موارد اشاره می کند.
سه‌شنبه، 15 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
مقدمات شکوفایی جوان از نگاه اسلام
 شکوفایی جوان در اصلی ترین دوران زندگی، سعادت دایمی را به همراه دارد.
 
چکیده: تمام دوران های زندگی برای اینکه بتواند به ثمر برسد، نیازمند کسب مقدماتی است که اگر این مقدمات حاصل نشود، ورود به آن دوران و گذر کردن از آن به سختی امکان دارد وحاصل آن چیزی نیست که مورد رضایت باشد. اسلام به عنوان جامع ترین مکتب مقدماتی را برای ورود به دوران جوانی بیان کرده است که در نوشتار زیر به برخی از این موارد اشاره می کند.

تعداد کلمات 1964 / تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه 

مقدمات شکوفایی جوان از نگاه اسلام

مقدمه 

قرآن و سخنان نورانى اهل‏بیت (علیه ‏السلام) بیان می دارد که فرصت جوانى براى هر جوانى، بهار شکوفایى استعدادهاى انسانى نیست؛ بلکه به ره‏گیرى از این فرصت، نیاز به مقدّماتى دارد که باید توسّط جوانان، فراهم گردد. کوتاهى در به دست آوردن این مقدّمات، در واقع، به معناى هدر دادن فرصت گران‏بهاى جوانى است. این مقدّمات، عبارت‏اند از:


1) معرفت‏

نخستین مقدّمه حرکت در مسیر شکوفایى و تکامل، معرفت است. به گفته امام على (علیه السلام):
«ما مِن حَرَکَةٍ إلَّا وأَنتَ مُحتاجٌ فیها إلى مَعرِفَةٍ. هیچ حرکتى نیست، مگر این‏که در آن به آگاهى نیازمندى.» 
انواع معارفى از اسلام وجود دارد که جوانان براى بهره‏گیرى از استعدادهاى خود به آنها نیاز دارند، امّا جوانان عزیز باید توجّه داشته باشند که مهم‏ترین معرفتى که آنان را در مسیر کمال انسانى و به ره‏گیرى از بهار جوانى یارى مى‏دهد، خودشناسى است.
این معرفت، جوانان را از خطر بیمارى احساس بى‏هویتى که در عصر حاضر، نسل جوان را در سطح جهان جدّا تهدید مى‏ کند، رهایى مى‏بخشد.
زیان بارترین جهل، آن است که جوان، خود را نشناسد و احساس بى‏هویّتى کند. این نادانى، زمینه را براى انواع انحرافات و فسادها فراهم مى‏سازد. در مقابل، خودشناسى، سودمندترین و سازنده‏ترین معرفتى است که انسان را به قلّه تکامل می رساند.

بنا بر این، نخستین گام در جهت شکوفایى جوان، این است که بر اساس آموزه‏هاى دینى باور کند که بى ‏نهایتْ استعداد در وجود او نهفته است و مى‏تواند تا بى‏ نهایت، رشد کند تا آن‏جا که نماینده آفریدگار هستى گردد، چنان‏که در حدیث قدسى آمده است:
«عَبدى! أطِعنى أجعَلکَ مَثَلى. بنده‏ام! مرا اطاعت کن تا تو را مَثَل (نماینده) خود گردانم.» 
رسد آدمى به جایى که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت‏
طَیَران مرغ دیدى تو ز پایبند شهوت
به در آى تا ببینى طَیَران آدمیت

بیشتر بخوانید : معرفت چیست و چگونه حاصل می‌شود؟

پیوند علم و دین‏

در کنار خودشناسى، آشنایى با قرآن و دین ‏شناسى براى جوانان از اهمّیت ویژه‏اى برخوردار است. جوانان باید بدانند که بر اساس آموزه‏ هاى قرآنى،   ایمان و باورهاى دینى، نه تنها با علم در تضاد نیست، بلکه همراه علم است و بى‏ ایمانى، نشانه جهل؛ امّا دنیاى متجدّد، به تدریج، تباه شده است و منافع سیاسى و اقتصادى سوداگران بین‏ المللى ایجاب مى ‏کند که همه آنچه مقدّس و طبعا دینى است و بخصوص اسلام که از قدرت فرهنگى و سیاسى بالایى برخوردار است، از بین برود.

بیشتر بخوانید : الگوهای اسلامی در ارتباط بین علم و دین

میدان پرسش دادن به جوانان‏

براى این که جوانان با مسائل مختلف دینى در زمینه ‏هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى، هر چه بیشتر آشنا شوند، علاوه بر ترغیب جوانان به پرسش، باید به آنان آزادى بحث داد و بدین ترتیب، اعتماد آنان را جلب کرد تا از گفتن آنچه در دل دارند، بیم نداشته باشند. 
سیره پیشوایان اسلام در این باره، بسیار آموزنده است. آنان، ضمن تشویق کردن مردم به سؤال،   در پاسخ به پرسش‏هاى آنان به گونه‏اى برخورد مى‏ کردند که مردم، انواع پرسش‏ هاى اعتقادى، سیاسى و اخلاقى خود را به آسانى مطرح مى‏ کردند و پاسخ مى ‏شنیدند. راستى در عصر ما کدام جوان جرئت مى ‏کند که مشکلات جنسى خود را با یک رهبر مذهبى مطرح کند و از او رهنمود بگیرد؟!

امّا در سیره پیامبر خدا، با شگفتى مى‏ خوانیم که جوانى خدمت ایشان مى ‏رسد و در حضور دیگران از او اجازه مى‏ خواهد تا زنا کند! نکته جالب توجّه، این که وقتى مردم، او را به خاطر این پرسش جاهلانه نکوهش مى‏ک نند، پیامبر خدا، مانع می‏شود و شخصا با مهربانى از جوان مى‏ خواهد که نزدیک او بیاید.
وقتى جوان کنار پیامبر (صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله) مى‏ آید، ایشان با چهره‏اى بشّاش به او مى ‏گوید: «آیا دوست دارى کسى چنین کارى را با مادرت انجام دهد؟!».
آن جوان مى‏ گوید: نه واللّه خدا مرا فداى تو کند!
پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله) مى‏گوید: «آیا دوست دارى کسى با دختر خودت، چنین کند؟!».
جوان مى‏ گوید: نه واللّه، هیچ کس چنین عملى را براى دخترش نمى ‏پسندد فدایت شوم!
پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله) م ى‏پرسد: «دوست دارى کسى با خواهر تو زنا کند؟!».
جوان مى‏ گوید: نه واللّه، هیچ کس مایل نیست فدایت شوم!
پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله) مى‏گوید: «دوست دارى کسى با عمّه ‏ات زنا کند؟!».
جوان مى‏ گوید: نه واللّه، هیچ کس دوست ندارد فدایت شوم!
پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله) مى‏گوید: «دوست دارى کسى با خاله‏ات زنا کند؟!».
جوان مى‏ گوید: نه واللّه، هیچ کس مایل نیست فدایت شوم!
در این‏جا بود که پیامبر خدا، دست مبارک خود را بر آن جوان نهاد و از خداوند متعال براى او آمرزش خواست و پاک‏دامنى او را از خدا مسئلت نمود. با این برخورد عاطفى و آموزنده پیامبر خدا، جوان، اصلاح شد و آن وسوسه از دل و ذهن او پاک شد. 


2) خودباورى‏

دومین مقدّمه شکوفایى جوانى، خودباورى به معناى اعتماد به نفس و تکیه بر استعدادهایى است که خداوند متعال در وجود انسان براى حرکت به سوى قلّه تکامل، قرار داده است.
تصمیم و تلاش براى خودسازى و سازندگى، بلندهمّتى، عزّت و استغناى نفس، استقامت در راه هدف و توکّل بر خداوند متعال در زندگى، همگى از آثار و لوازم خودباورى و اعتماد به نفس است.
جوانى که به نیروهاى خدادادى خود اعتماد ندارد، در کارها احساس ناتوانى مى‏کند، همّتش کوتاه است، نمى‏تواند تصمیم بگیرد، صبر و استقامت ندارد، و هیچ هدف مهمّى را در زندگى نمى‏تواند تعقیب کند.
اسلام، جوانان مسلمان را به خودباورى و اعتماد به استعدادهاى درونى خود و تلاش براى شکوفا ساختن آنها، دعوت مى ‏نماید.

بیشتر بخوانید :
خودباوری،مقدمه ی شکوفایی
جوان و خودباوری (1)


3) پیوند با خدا

معرفت و خودباورى، در واقع، مقدّمه پیوند جوان با مبدأ همه زیبایى‏ها و کمالات، یعنى آفریدگار جهان است و این پیوند است که سعادت همیشگى او را تأمین مى‏نماید، چنان‏که خداوند متعال، خود مى‏فرماید:
 «مَن کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ. هر کس پاداش دنیا مى‏خواهد، پاداش دنیا و آخرت، نزد خداست» .
نکته مهم این است که همه م ى‏توانند این پیوند را با خداوند متعال برقرار کنند؛ امّا جوانان بهتر از دیگران مى ‏توانند به او نزدیک شوند.
امام خمینى (ره)، در وصیت‏نامه اخلاقى خود، خطاب به فرزند عزیز و بزرگوارش، در این باره مى ‏فرماید:
عزیزم! از جوانى به اندازه‏اى که باقى است، استفاده کن که در پیرى همه چیز از دست مى‏ رود، حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مکاید بزرگ شیطان و نفس امّاره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیرى می ‏دهد تا جوانى با غفلت از دست برود، و به پیران، وعده طول عمر مى ‏دهد و تا لحظه آخر با وعده‏ هاى پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص براى او باز مى‏ دارد تا مرگ برسد، و در آن حال، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، مى‏ گیرد. پس در جوانى که قدرت بیشترى دارى به مجاهدت برخیز و از غیر دوست جلّ و عَلا بگریز، و پیوند خود را هر چه بیشتر اگر پیوندى دارى محکم‏تر کن؛ و اگر خداى نخواسته ندارى، تحصیل کن و در تقویتش همت گمار، که هیچ موجودى جز او جلّ و عَلا سزاوار پیوند نیست. و پیوند با اولیاى او، اگر براى پیوند به او نباشد، حیله شیطانى است که از هر طریق، سدّ راه حق کند.  


گفتنى است که آنچه درباره ارزش عبادات در دوران جوانى، و مباهات خداوند متعال به عبادات جوان و آثار و برکات عبادات جوان در فصل سوم از بخش دوم حکمت‏نامه خواهد آمد، در واقع، اشاره به نقش مؤثّر جوانى در پیوند زدنِ بیشتر و نزدیک‏تر انسان با کمال مطلق است.

بیشتر بخوانید : جوان و ارتباط با خدا

مقدمات شکوفایی جوان از نگاه اسلام

4) همنشین شایسته‏

دوست و همنشین جوان، نقش اساسى در رشد و شکوفایى و یا انحطاط و تیره ‏روزى او دارد. همنشین تا آن‏جا در زندگى انسان مؤثّر است که پیامبر خدا مى ‏فرماید:
«المَرءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ، فَلیَنظُر أَحَدُکُم مَن یُخالِلُ. آدمى بر آیین دوست صمیمى خویش است. پس هر یک از شما بنگرد با چه کسى دوستى صمیمانه دارد.» 
چه بسا جوانانى که در اثر همنشینى سعادتمند شده ‏اند، و چه بسا جوانانى که همنشین، آنان را بدبخت کرده است.
در منابع دینی، رهنمودهاى بسیار ارزنده‏ اى در تبیین نقش همنشین در زندگى، ضرورت تحقیق قبل از انتخاب دوست، نشانه‏ هاى همنشین خوب و شایسته، و حقوق همنشین، به جوانان عزیز ارائه مى‏نماید.

بیشتر بخوانید : جوان و دوست‏یابی


5) تقویت بدن و لذایذ مشروع‏

نکته بسیار مهم دیگر در شناخت عوامل شکوفایى جوان، این است که نیرومندى و شادابى جسم نیز در کنار تقویت فکر و جان او مورد عنایت اسلام است؛ زیرا توانمندى و نشاط جسم، شرط اوّلیه خودسازى و سازندگى و رسیدن انسان به قلّه کمال است. از این رو، وقتى از امام صادق (علیه السلام) سؤال مى‏کنند که در آیه: «خُذُواْ مَآ ءَاتَیْنَکُم بِقُوَّةٍ؛ آنچه را به شما داده‏ایم، به نیرومندى بگیرید» ، 
 آیا مقصود، نیرومندى جسم است و یا نیرومندى جان، امام (علیه السلام) در پاسخ مى‏فرماید: «مقصود، نیرومندى جسم و جان، هر دو است».  
همچنین در مورد گزینش طالوت براى فرماندهىِ نظامى جمعى از بنى‏اسرائیل، در قرآن کریم آمده:
 «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ. خداوند، او را بر شما برگزیده و بر دانش و [توانمندى‏] جسم او افزوده است.» 
بررسى تاریخ انبیا و اوصیاى آنان، نشان مى‏دهد که همه آنان از توانمندى جسم و روح در کنار هم، برخوردار بوده‏اند.
بر این پایه، امام على (علیه السلام)، در پایان دعایى که بهترین درس خودسازى است، بر نیرومندى «جوارح (اندام‏ها)» در کنار نیرومندى «جوانح (قُواى روحى)»  تأکید فرموده است:
«یارَبِّ، یارَبِّ! قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارحى وَاشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى. پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا! اندام مرا بر خدمت‏گزارى‏ات توانمند ساز و درونم را در تصمیم‏گیرى قوى دار.» 
و بر این اساس، روایات اسلامى، به عنوان رهنمودهاى حکیمانه‏اى که ضمن توصیه‏هاى شمارى از انبیاى گذشته نیز آمده، تأکید مى‏کنند که انسان عاقل، در کنار برنامه‏ریزى براى تحصیل علم، کار و ارتباط با خداوند متعال، باید براى برخوردارى از لذایذ و کامیابى‏ هاى مشروع زندگى نیز برنامه داشته باشد و توضیح داده شده که این برنامه، در واقع، زمینه‏ ساز انجام دادن سایر برنامه‏ هاى مهم زندگى است و این، بدان معناست که رسیدن به قلّه کمال، بدون برخوردارى‏هاى انسان ازلذّت‏هاى حلال، میسّر نیست.
در زمینه عوامل تقویت و سلامت و شادابى جسم، روایات اسلامى، رهنمودهاى فراوانى دارند؛ مانند: سفرهاى تفریحى، پیاده‏روى، شنا، نگاه کردن به سبزه‏زارها، کُشتى، اسب‏سوارى، مسابقه سوارکارى و تیراندازى) اشاره شده است.
نکته مهم‏تر این که براساس رهنمودهاى اهل‏بیت (علیه السلام)، انواع ورزش ‏ها، بازى‏ ها و کارهاى مشروعى که موجب تقویت جسم انسان است، عبادت محسوب مى‏شود و اگر با قصد قربت ‏انجام گردد، تکامل معنوى و پاداش ‏اخروى را نیز به همراه خواهد داشت.
با این حساب، توأم کردن فعّالیت‏ هاى ورزشى با فعّالیت‏ هاى هنرى و فرهنگى که در شمارى از کشورهاى پیشرفته در عصر کنونى مطرح مى‏شود، به بهترین وجه در رهنمودهاى پیشوایان اسلام، وجود داشته است.
 

6)  ارزش‏ هاى اخلاقى و عملى‏

معرفت، خودباورى، پیوند با خدا، همنشین خوب و در نهایت، آنچه موجب تقویت جسم و فکر و جان مى‏گردد، مقدّمه پذیرش و رعایت ارزش‏ هاى اخلاقى و عملى در زندگى‏ اند. تحقّق این ارزش‏ هاست که رفاه و خوشبختى و تکامل انسان را براى همیشه، تأمین خواهد کرد.
بنا بر این آنچه در تبیین ارزش‏ هاى اخلاقى و عملى ملاحظه مى‏شود، برجسته ‏ترین ارزش‏ هایى است که براى شکوفایى جوانان، ضرورى است.

منبع: کتاب «حکمت نامه جوان»، نویسنده: آیت الله ری شهری



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.