احساس حقارت در کودکان نیاز به درمان و اصلاح دارد.
چکیده: والدینی که فرزند خود کم بین دارند یا مربیانی که چنین شاگردی دارند باید تلاش کنند طوری رفتار کنند تا این احساس حقارت و خود کم بینی را در آنها از بین ببرند. چرا که اگر این رفتار در کودکی درمان شود بهتر و زودتر جواب می دهد. با ما همراه باشید تا بدانید از چه راه هایی می توان احساس حقارت را در کودکان درمان کرد.
تعداد کلمات 1239 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1239 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
احساس حقارت در کودک
اگر مربی بخواهد به اصلاح این حالت و نجات فرد از احساس کمتری بپردازد و در این راه تلاشی داشته باشد باید شیوهای را در پیش گیرد که اساس آن خشکاندن ریشهها و علتهای احساس کهتری است. همانهایی که ذکر شدند و برشمردیم باید دوباره و چند باره مورد توجه و نظر قرار گیرند و مربی با تلاشهای خود به فکر زدودن آن علتها باشد. در این وادی کوشش و تلاشی همهجانبه، مستمر و پیگیر ضروری است مخصوصاً برای کودکانی که این حالت در آنان به صورت مزمن در آمده است.
اهم اقدامی که در این رابطه قابل ذکر است، عبارتند از:
اهم اقدامی که در این رابطه قابل ذکر است، عبارتند از:
1. رفع عوارض زیستی و جسمانی: طبیعی است این امر برای حالات و مواردی قابل ذکر است که امکان رفع آن موجود باشد. در آنجا که مسئله نقص عضو مطرح است لااقل باید به او اعتماد به نفس داد یا به او تفهیم کرد که صفات شخصیتی و اخلاقی ارزندهاند و میتوانند نقایص را تحت پوشش قرار دهند. همچنین باید تلاشی کرد که نقصها و نارساییها برای او سنگین نیایند یا به خاطر نقصها مورد تحقیر و سرزنش قرار نگیرند. دیگران را نیز مورد سفارش قرار دهیم که در این مورد سخنی یا به رخ کشیدنی را مطرح نسازد. از تلاشهای جسمی در این زمینه آموزش قدرت تحمل، یاددادن راه مبارزه با ضعف ها و نارساییها، آموزش راه و رسم تفکر برای نجات، گرامیداشت او، حمایت از او در موارد ضعف و ناتوانی و البته در عین خودداری از ترحم است.
2. در جنبه روانی و عاطفی: در این جنبه نکات متعدد قابل ذکری و جود دارند که عبارتند از :
- توجه دادن او به کسانی که دچار نقص و نارسایی بیشتری هستند.
- تشویق و تحسین و پذیرش و احترام به خاطر کار مثبت و سازندهای که انجام داده است.
- سپردن کار و مسئولیت به او و دست دادن به او در حضور جمع
- سلام کردن به او یا پاسخ دادن به سلام او با گرمی و نشاط.
به چنین کودکانی باید احساس امنیت و اعتماد داد، آنها را امیدوار کرد که میتوانند پیشرفت کنند، تذکرات و القائات دیگران که او هم میتواند پیشرفت کند در او بسیار مؤثر و سازنده است. همچنین نقش ایمان و اعتقاد در این افراد بسیار کارساز است. باید آنها را به موفقیت مؤمن کرد.
در مدرسه میتوان احساس شایستگی در او پدید آورد و زمینه را برای رشد و سرافرازی او فراهم آورد و نیز به او تفهیم کرد که شکست بیش یا کم در زندگی هرکس وجود دارد اینکه بخواهیم اصلاً شکستی نباشد میسر نیست. باید کاری کرد که او احساس سودمندی و موفقیت کند و بپذیرد که فردی مهم است. باید به او آموخت که در معاشرت خود را ببیند و به این نیندیشد که دیگران درباره او چه میگویند یا چه عقیدهای و فکری دارند.
او نیاز به روان درمانی دارد، شکافتن درون برای کشف علت و ریشه آن، تلاش برای تغییر فکر او، تفهیم به او که او پست و کوچک نیست و میتواند چون دیگران مسئولیتی داشته باشد، تقویت احساسات و عواطفش نسبت به خود و زمینهسازی برای بیرون آمدن او از حالت عجز خود از طرق موفقیت و پیروزی است.
- تشویق و تحسین و پذیرش و احترام به خاطر کار مثبت و سازندهای که انجام داده است.
- سپردن کار و مسئولیت به او و دست دادن به او در حضور جمع
- سلام کردن به او یا پاسخ دادن به سلام او با گرمی و نشاط.
به چنین کودکانی باید احساس امنیت و اعتماد داد، آنها را امیدوار کرد که میتوانند پیشرفت کنند، تذکرات و القائات دیگران که او هم میتواند پیشرفت کند در او بسیار مؤثر و سازنده است. همچنین نقش ایمان و اعتقاد در این افراد بسیار کارساز است. باید آنها را به موفقیت مؤمن کرد.
در مدرسه میتوان احساس شایستگی در او پدید آورد و زمینه را برای رشد و سرافرازی او فراهم آورد و نیز به او تفهیم کرد که شکست بیش یا کم در زندگی هرکس وجود دارد اینکه بخواهیم اصلاً شکستی نباشد میسر نیست. باید کاری کرد که او احساس سودمندی و موفقیت کند و بپذیرد که فردی مهم است. باید به او آموخت که در معاشرت خود را ببیند و به این نیندیشد که دیگران درباره او چه میگویند یا چه عقیدهای و فکری دارند.
او نیاز به روان درمانی دارد، شکافتن درون برای کشف علت و ریشه آن، تلاش برای تغییر فکر او، تفهیم به او که او پست و کوچک نیست و میتواند چون دیگران مسئولیتی داشته باشد، تقویت احساسات و عواطفش نسبت به خود و زمینهسازی برای بیرون آمدن او از حالت عجز خود از طرق موفقیت و پیروزی است.
3. تعدیلها: در این مورد غرض این است: امیال او را تحت کنترل در آوریم، شرم و گناه او را زایل سازیم، بخشی از خودنماییهای او را بپذیریم، خودخواهی افراطی او را ترمز کنیم، تصوری واقعی از امکانات و تواناییهایش به او بدهیم، محبت او را از افراط و تفریط دور داریم و...
همچنین ضروری است که شکستهای گذشتهاش را توجیه کنیم، غمهای درونی را از او بزداییم، به او تفهیم کنیم که دارای اجر و قربی است، در محیط خانواده به حساب میآید، وجودش مایه غرور و سرافرازی و شادی و نشاط خانواده است، اضطرابات توهمآمیز او را زایل سازیم،
4. در جنبه اجتماعی: بکوشیم او را به بهانهای وارد جمع کنیم، تماس و ارتباط خود را با او بیشتر سازیم، تجارب او را افزونتر سازیم، زمینهسازیهایی داشته باشیم که در بعد ارتباطات و روابط خود با دیگران توفیق بیابد.
روابط خود و دیگران را با او مناسب سازیم، از به رخ کشیدن عیوب جسمانی و حتی رفتاری او جداً بپرهیزیم و در خفا و به عنوان مصلحت دانی او را نصیحت کنیم. مقایسهها، به سبقت واداشتن از زندگی او حذف شوند.
کانون خانه را از درگیریهای ناروا دور دارید، جنسیت کودک را بپذیرید، به حرفهای کودک گوش دهید، او را در محیط خود به حساب آورید، توقعات خود را از او محدود کنید، ظرفیت و استطاعت او را در نظر گیرید.
کانون خانه را از درگیریهای ناروا دور دارید، جنسیت کودک را بپذیرید، به حرفهای کودک گوش دهید، او را در محیط خود به حساب آورید، توقعات خود را از او محدود کنید، ظرفیت و استطاعت او را در نظر گیرید.
5. در بعد اقتصادی: ضروری است که در خانه از شکوهها و نالههای مربوط به فقر خودداری شود، اگر در سفره نان خالی دارید آن را با روی گشاده صرف کنید و پس از آن خدای را شکر کنید.
کودکان مخصوصاً اگر خردسال باشند معنی فقر را نمیفهمند جز از طریق آه و ناله و موضعگیری منفی شما یا از طریق دیدن وضع دیگران و مقایسه آنها بر این اساس اتخاذ موضع شما در این امر کارساز است.
در عین حال بکوشید زندگی متوسطی برای کودک تهیه کنید و وضع غذا و لباس او را مخصوصاً در دوران مدرسه سر و سامان دهید. این تذکر برای مادرانی است که مثلاً از مال دنیا اقل گوشواره ای یا دستبندی دارند. چه فایده که طلایی به گوش شما آویزان باشد و فرزند شما برای یک میوه یا یک کفش نو آه بکشد.
در عین حال بکوشید زندگی متوسطی برای کودک تهیه کنید و وضع غذا و لباس او را مخصوصاً در دوران مدرسه سر و سامان دهید. این تذکر برای مادرانی است که مثلاً از مال دنیا اقل گوشواره ای یا دستبندی دارند. چه فایده که طلایی به گوش شما آویزان باشد و فرزند شما برای یک میوه یا یک کفش نو آه بکشد.
6. در جنبه انضباطی و تربیتی: در این جنبه ضروری است به حقوق کودک و اصول مربوط به بهداشت جسمی و روانی او توجه شود. تلاشی به عمل آید که طفل بر شرایط نارسایی خود فایق آید و نقطه روشن و مثبتی را در خود بیابد.
مسئولیت والدین و مربیان در این رابطه بالاتر از آن است که تصور شود. کودک انضباط و تربیت کافی میخواهد نه زور و قلدری، هدایت میخواهد نه دیکتاتوری، تکلیف در حد توان میخواهد نه فوق استطاعت و قدرت. اگر تا حال با او با خشونت رفتار کردهاید دل او را به دست آورید، اگر تا حال او را سرکوب کرده بودید اینک با او به ملاطفت برخورد کنید، انتقادتان ملایم و خیرخواهانه باشد، سرزنشها و اهانتها متوقف گردد، امرونهیها به حداقل و به میزان نیاز و عقلانی برسد.
تصور درستی از تواناییهایش را به او بدهید، به او تفهیم کنید که نقاط جاذب و دلربای بسیاری برای خانواده دارد، در بحثها او را مشارکت دهید، محبتتان را به او جزء حق او به حساب آورید، طفل را به همانگونه که هست بپذیرید، به او احترام کنید، کار خوب او را تشویق کنید، خجالت دهنده و ترش رو نباشید.
و بالاخره اینان نیاز به درک واقع بینانهای از خود و امکانات خود دارند، باید آنها را راهنمایی کرد، به تسکین آلام پرداخت، و آنچه را که قابل جبرانند جبران کرد. طبیعی است که ذکر احساس کهتری او مرض او را شدیدتر خواهد کرد و سرزنش و شماتت چارهکار نیست.
منبع: کتاب «غلبه بر احساس حقارت»
نویسنده: زهرا طلائیان زیرک، فروغ طلاییان زیرک
تصور درستی از تواناییهایش را به او بدهید، به او تفهیم کنید که نقاط جاذب و دلربای بسیاری برای خانواده دارد، در بحثها او را مشارکت دهید، محبتتان را به او جزء حق او به حساب آورید، طفل را به همانگونه که هست بپذیرید، به او احترام کنید، کار خوب او را تشویق کنید، خجالت دهنده و ترش رو نباشید.
و بالاخره اینان نیاز به درک واقع بینانهای از خود و امکانات خود دارند، باید آنها را راهنمایی کرد، به تسکین آلام پرداخت، و آنچه را که قابل جبرانند جبران کرد. طبیعی است که ذکر احساس کهتری او مرض او را شدیدتر خواهد کرد و سرزنش و شماتت چارهکار نیست.
منبع: کتاب «غلبه بر احساس حقارت»
نویسنده: زهرا طلائیان زیرک، فروغ طلاییان زیرک
بیشتر بخوانید :
درمان حقارت کودکان
احساس حقارت