تمرکز کلید دستیابی به اهداف است.
چکیده: یکی از راه های رسیدن به موفقیت تعیین درست اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آن هاست. علاوه برا اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت نیز اهمیت فوق العاده ای دارند، چرا که در حقیقت در بیشتر مواقع اهداف کوتاه مدت مقدمه رسیدن به اهداف بلند مدت محسوب می شوند. در این مقاله به برخی نکات در جهت موفقیت در اهداف بلند مدت اشاره می کنیم.
تعداد کلمات 1300 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1300 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
مترجم: سید مصطفی سید آقامیری
مقدمه
اینچنین نیست که تمام اهداف زندگی به ماه ها و یا سال ها تلاش نیاز داشته باشند. در حقیقت لازم است در یک مدت زمان کوتاه (مثلاً چند هفته، چند روز و حتی چند ساعت) به برخی اهداف رسید. گاهی اوقات اهداف کوتاه مدت به شدت مهم هستند و غالباً بخشی از فرآیند دستیابی به اهداف بلند مدت محسوب می شوند. به نظر می رسد دست یابی به اهداف کوتاه مدت نسبت به اهداف بلند مدت آسان تر باشد، اما با این حال گاهی اوقات دستیابی به همین اهداف نیز چالش برانگیز خواهد بود. تمرکز و اقدام به موقع از مهمترین عوامل دستابی به اهداف کوتاه مدت محسوب می شود.
1. بررسی اهداف
الف. اطمینان یابید که هدفتان کاملاً مشخص است. لازم است هر هدفی را که انتخاب می کنید، مطمئن شوید که کاملاً شفاف، مشخص و تعریف شده است. کاری که قرار است برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت انجام دهید در یک مدت کوتاه انجام خواهد شد، بنابراین نباید در این زمینه هیچ گونه سردرگمی ای وجود داشته باشد. سردرگمی و ابهام کار را کند کرده و انگیزه را کاهش خواهد داد.
مثلاً تصور کنید در حال نوشتن یک کتاب هستید. برای اینکه بتوانید کار را به خوبی پیش ببرید لازم است نوشتن کتاب را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید. و برای هر کدام از آن ها یک ماه فرصت در نظر بگیرید. به عنوان مثال یک ماه را به "شروع نوشتن کتاب" اختصاص دهید. اما باز هم این هدف خیلی خاص و مشخص نیست. یک هدف مشخص تر و عینی تر می تواند اینچنین ترسیم شود: "نوشتن پیش نویس فصل اول در مدت یک ماه".
ب. اطمینان یابید که هدفتان واقع بینانه است. لازم است اهدافی را که تعیین می کنید واقعاً توانایی دستیابی به آن ها را در وقت تعیین شده داشته باشید. شکست در رسیدن به هدف، موجب یأس و ناامیدی شده و احتمال شکست در اهداف آتی را نیز در پی خواهد داشت.
مغز انسان با دست یابی به موفقیت رشد کرده و پرورش می یابد. تعیین اهداف قابل دست یابی و رسیدن به آن ها موجب می شود برای پیگیری و تلاش در جهت موفقیت در اهداف دیگر، انگیزه بیشتری داشته باشید. اما تعیین اهدافی که رسیدن به آن ها در زمان تعیین شده ممکن نیست، نتیجه عکس خواهد داشت.
به همان مثال نگارش کتاب باز می گردیم، فرض کنید شما برای نوشتن 6 فصل اول کتاب یک ماه به خودتان فرصت دهید. اگر فصل های کتاب خیلی کوتاه نباشند، امکان رسیدن به هدف تعیین شده تقریباً غیر ممکن خواهد بود. اگر نتوانید در طول یک ماه 6 فصل بنویسید، که احتمالاً نخواهید توانست، حتی در صورتی که برای ماه بعد اندازه ای منطقی مثل یک فصل را مشخص کنید، احتمالاً به علت شکست ماه قبل این ماه نیز موفق نخواهید شد.
ج. گام ها را مشخص کنید. تقریبا هر هدفی را می توان به اهداف کوچک تر تقسیم کرد. تقسیم اهداف کوچک به اهداف کوچکتر دیگر، موجب می شود که احساس کنید کارتان بیشتر قابل مدیریت است.
مثلاً فرض کنید قرار است برایتان مهمان بیاد و خانه نیاز به نظافت جدی دارد. می توانید فرآیند نظافت کل خانه را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید: شستن حمام و دستشویی، تمیز کردن آشپزخانه، مرتب کردن اتاق پذیرایی و غیره. حتی هر کدام از این اهداف کوچک تر را نیز می توانید باز هم کوچک تر کنید. مثلاً برای نظافت آشپزخانه می توانید اهدافی مانند شستن ظرف ها، تمیز کردن روی کابینت ها و اپن، نظافت و مرتب کردن یخچال و جارو و طی کشیدن کف آشپزخانه را مشخص نمایید.
د. تخمین بزنید که هر کدام از گام های تعیین شده چه مدت طول می کشند. داشتن یک جدول زمانی و تعیین مهلت مشخص برای انجام هر کاری موجب افزایش انگیزه و کاهش استرس خواهد شد.
مثلاً اگر قرار است سرویس بهداشتی را تمیز کنید ممکن است برای شستن کف دستشویی 7 دقیقه، توالت 5 دقیقه و برای شستن روشویی نیز 3 دقیقه زمان را در نظر بگیرید و در مجموع باید 15 دقیقه را به شستن دستشویی اختصاص دهید.
مثلاً تصور کنید در حال نوشتن یک کتاب هستید. برای اینکه بتوانید کار را به خوبی پیش ببرید لازم است نوشتن کتاب را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید. و برای هر کدام از آن ها یک ماه فرصت در نظر بگیرید. به عنوان مثال یک ماه را به "شروع نوشتن کتاب" اختصاص دهید. اما باز هم این هدف خیلی خاص و مشخص نیست. یک هدف مشخص تر و عینی تر می تواند اینچنین ترسیم شود: "نوشتن پیش نویس فصل اول در مدت یک ماه".
ب. اطمینان یابید که هدفتان واقع بینانه است. لازم است اهدافی را که تعیین می کنید واقعاً توانایی دستیابی به آن ها را در وقت تعیین شده داشته باشید. شکست در رسیدن به هدف، موجب یأس و ناامیدی شده و احتمال شکست در اهداف آتی را نیز در پی خواهد داشت.
مغز انسان با دست یابی به موفقیت رشد کرده و پرورش می یابد. تعیین اهداف قابل دست یابی و رسیدن به آن ها موجب می شود برای پیگیری و تلاش در جهت موفقیت در اهداف دیگر، انگیزه بیشتری داشته باشید. اما تعیین اهدافی که رسیدن به آن ها در زمان تعیین شده ممکن نیست، نتیجه عکس خواهد داشت.
به همان مثال نگارش کتاب باز می گردیم، فرض کنید شما برای نوشتن 6 فصل اول کتاب یک ماه به خودتان فرصت دهید. اگر فصل های کتاب خیلی کوتاه نباشند، امکان رسیدن به هدف تعیین شده تقریباً غیر ممکن خواهد بود. اگر نتوانید در طول یک ماه 6 فصل بنویسید، که احتمالاً نخواهید توانست، حتی در صورتی که برای ماه بعد اندازه ای منطقی مثل یک فصل را مشخص کنید، احتمالاً به علت شکست ماه قبل این ماه نیز موفق نخواهید شد.
ج. گام ها را مشخص کنید. تقریبا هر هدفی را می توان به اهداف کوچک تر تقسیم کرد. تقسیم اهداف کوچک به اهداف کوچکتر دیگر، موجب می شود که احساس کنید کارتان بیشتر قابل مدیریت است.
مثلاً فرض کنید قرار است برایتان مهمان بیاد و خانه نیاز به نظافت جدی دارد. می توانید فرآیند نظافت کل خانه را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید: شستن حمام و دستشویی، تمیز کردن آشپزخانه، مرتب کردن اتاق پذیرایی و غیره. حتی هر کدام از این اهداف کوچک تر را نیز می توانید باز هم کوچک تر کنید. مثلاً برای نظافت آشپزخانه می توانید اهدافی مانند شستن ظرف ها، تمیز کردن روی کابینت ها و اپن، نظافت و مرتب کردن یخچال و جارو و طی کشیدن کف آشپزخانه را مشخص نمایید.
د. تخمین بزنید که هر کدام از گام های تعیین شده چه مدت طول می کشند. داشتن یک جدول زمانی و تعیین مهلت مشخص برای انجام هر کاری موجب افزایش انگیزه و کاهش استرس خواهد شد.
مثلاً اگر قرار است سرویس بهداشتی را تمیز کنید ممکن است برای شستن کف دستشویی 7 دقیقه، توالت 5 دقیقه و برای شستن روشویی نیز 3 دقیقه زمان را در نظر بگیرید و در مجموع باید 15 دقیقه را به شستن دستشویی اختصاص دهید.
2. چگونگی دستیابی به اهداف
الف. اولویت ها را مشخص کنید. غالباً وقتی صحبت از اهداف کوتاه مدت می شود، ممکن است در آنِ واحد چندین هدف کوتاه مدت مد نظرمان باشد. پس باید از میان این اهداف مهمترینشان را انتخاب نموده و برای رسیدن به آن تلاش کنیم.
مثلاً فرض کنید قرار است برایتان مهمان بیاید و لازم است خانه را تمیز کنید. از سویی ماشینتان کثیف بوده و نیاز به نظافت دارد و همچنین باید برای خانه خرید کنید. اگر بخواهید همه این کارها را انجام دهید، هیچ کدامشان را به طور کامل نمی توانید کامل کنید. پس لازم است مهمترین کار، یعنی نظافت منزل را انجام داده و بقیه کارها را به اوقات دیگری موکول کنید.
ب. تلاش کنید. دستیابی به اهداف کوتاه مدت مانند هر هدف دیگری مستلزم تلاش و کوشش است. وقتی کاری را شروع می کنید لازم است تا رسیدن به نتیجه مطلوب دست از کار و تلاش بر ندارید.
اگر وضعیت نظافت خانه شما فاجعه بار است، ممکن است در نگاه اول کار نظافت خیلی دشوار به نظر برسد، اما در این اوضاع و احوال می توانید به برنامه ریزی خود که قبلاً انجام داده اید نگاه کرده و از کارهای کوچک مانند نظافت یک اتاق شروع کنید. وقتی یک کار انجام شد و یک اتاق کاملاً مرتب شد، تشویق شده و برای انجام بقیه کارها انگیزه می یابید.
ج. تمرکز کنید. برای رسیدن به هر هدفی لازم است کار را به صورت پیوسته و منظم پیگیری کنید. رعایت این موضوع در اهداف کوتاه مدت مهم تر است. زیرا شما زمان زیادی برای رسیدن به هدف ندارید و لازم است با تمرکز کامل و بدون حواس پرتی کار را پیش ببرید. برای تقویت تمرکز به این نکات توجه کنید:
پیشرفت خود را زیر نظر بگیرید. لازم است یک چشمتان به ساعت (یا تقویم) باشد و با یک چشمتان کار را پیش ببرید. جدول زمانی که برای خود نوشته اید، یکی از قوی ترین انگیزه ها برای متمرکز ماندن خواهد بود.
محیط پیرامونتان را به نحوی تنظیم کنید که به موفقیتتان کمک کند. سعی کنید آن چه را که موجب حواس پرتی تان می شود را از محیط حذف کنید. تصور کنید که قرار است یک مقاله ترجمه کنید و یا کتابی بنویسید، سعی کنید در هنگام نوشتن، وسایلی مانند تلفن همراه را خاموش نموده و یا در حالت سکوت قرار دهید و همچنین برنامه هایی مانند تلگرام دسکتاپ را ببندید تا پیام ها حواستان را پرت نکنند.
د. انعطاف پذیر باشید. برخی اوقات ممکن است کار آنگونه که انتظار دارید پیش نمی رود و یا احساس می کنید زمانی که برای یک هدف کوتاه مدت در نظر گرفته اید اندک است، از تغییر دادن برنامه نترسید و آن را واقع گرایانه بازنویسی کنید.
ه. به خودتان پاداش دهید. وقتی توانستید به یک هدف کوتاه مدت تعیین شده دست یابید، به خوتان پاداش دهید. این پاداش دادن "تقویت" نامیده می شود. این کار موجب می شود مغزتان بیاموزد که رسیدن به اهداف، نتایج خوبی به همراه خواهد داشت و بنابراین برای رسیدن به اهداف آتی انگیزه تان بیشتر خواهد شد.
اساساً تقویت دو نوع دارد: تقویت مثبت و تقویت منفی. تقویت مثبت یعنی ارائه یک محرک مثبت. مثلاً به خودتان می گویید وقتی فصل اول کتاب را تمام کردم به یک سفر یک روزه خواهم رفت. اما در تقویت منفی ما در حقیقت یک محرک ناخوشایند را حذف می کنیم. مانند اینکه به خودتان بگویید اگر امروز خانه را مرتب کردم فردا صبح زود از خواب بیدار نمی شوم و یک ساعت بیشتر می خوابم.
مثلاً فرض کنید قرار است برایتان مهمان بیاید و لازم است خانه را تمیز کنید. از سویی ماشینتان کثیف بوده و نیاز به نظافت دارد و همچنین باید برای خانه خرید کنید. اگر بخواهید همه این کارها را انجام دهید، هیچ کدامشان را به طور کامل نمی توانید کامل کنید. پس لازم است مهمترین کار، یعنی نظافت منزل را انجام داده و بقیه کارها را به اوقات دیگری موکول کنید.
ب. تلاش کنید. دستیابی به اهداف کوتاه مدت مانند هر هدف دیگری مستلزم تلاش و کوشش است. وقتی کاری را شروع می کنید لازم است تا رسیدن به نتیجه مطلوب دست از کار و تلاش بر ندارید.
اگر وضعیت نظافت خانه شما فاجعه بار است، ممکن است در نگاه اول کار نظافت خیلی دشوار به نظر برسد، اما در این اوضاع و احوال می توانید به برنامه ریزی خود که قبلاً انجام داده اید نگاه کرده و از کارهای کوچک مانند نظافت یک اتاق شروع کنید. وقتی یک کار انجام شد و یک اتاق کاملاً مرتب شد، تشویق شده و برای انجام بقیه کارها انگیزه می یابید.
ج. تمرکز کنید. برای رسیدن به هر هدفی لازم است کار را به صورت پیوسته و منظم پیگیری کنید. رعایت این موضوع در اهداف کوتاه مدت مهم تر است. زیرا شما زمان زیادی برای رسیدن به هدف ندارید و لازم است با تمرکز کامل و بدون حواس پرتی کار را پیش ببرید. برای تقویت تمرکز به این نکات توجه کنید:
پیشرفت خود را زیر نظر بگیرید. لازم است یک چشمتان به ساعت (یا تقویم) باشد و با یک چشمتان کار را پیش ببرید. جدول زمانی که برای خود نوشته اید، یکی از قوی ترین انگیزه ها برای متمرکز ماندن خواهد بود.
محیط پیرامونتان را به نحوی تنظیم کنید که به موفقیتتان کمک کند. سعی کنید آن چه را که موجب حواس پرتی تان می شود را از محیط حذف کنید. تصور کنید که قرار است یک مقاله ترجمه کنید و یا کتابی بنویسید، سعی کنید در هنگام نوشتن، وسایلی مانند تلفن همراه را خاموش نموده و یا در حالت سکوت قرار دهید و همچنین برنامه هایی مانند تلگرام دسکتاپ را ببندید تا پیام ها حواستان را پرت نکنند.
د. انعطاف پذیر باشید. برخی اوقات ممکن است کار آنگونه که انتظار دارید پیش نمی رود و یا احساس می کنید زمانی که برای یک هدف کوتاه مدت در نظر گرفته اید اندک است، از تغییر دادن برنامه نترسید و آن را واقع گرایانه بازنویسی کنید.
ه. به خودتان پاداش دهید. وقتی توانستید به یک هدف کوتاه مدت تعیین شده دست یابید، به خوتان پاداش دهید. این پاداش دادن "تقویت" نامیده می شود. این کار موجب می شود مغزتان بیاموزد که رسیدن به اهداف، نتایج خوبی به همراه خواهد داشت و بنابراین برای رسیدن به اهداف آتی انگیزه تان بیشتر خواهد شد.
اساساً تقویت دو نوع دارد: تقویت مثبت و تقویت منفی. تقویت مثبت یعنی ارائه یک محرک مثبت. مثلاً به خودتان می گویید وقتی فصل اول کتاب را تمام کردم به یک سفر یک روزه خواهم رفت. اما در تقویت منفی ما در حقیقت یک محرک ناخوشایند را حذف می کنیم. مانند اینکه به خودتان بگویید اگر امروز خانه را مرتب کردم فردا صبح زود از خواب بیدار نمی شوم و یک ساعت بیشتر می خوابم.
منبع: سایت ویکی هاو
بیشتر بخوانید
با رعایت این ده نکته به هر آنچه می خواهید برسید!
قوانینی که برای موفقیت به آنها نیاز دارید
رمز موفقیت در زندگی چیست؟